پاسخ به سوال این روزها: آیا بورس حباب دارد؟
به گزارش «دنیای بورس» به نقل از بورس پرس، محمود رضا خواجه نصیری، مدیرعامل تامین سرمایه تمدن که به تازگی در فضای مجازی فعال شده با انتشار مطلبی با عنوان "بازار سرمایه در میان دو بی نهایت از جنس ارزندگی وانحراف "در تلگرام اعلام کرد: در برابر رشد بورس ، ثبت رکورد های متعدد و جذب منابع در دو سال اخیر و تداوم آن در سال 99 از دیدگاه اقتصادی فرصت بسیار خوبی است که باید قدردان آن باشیم اما رشد قابل توجه تعداد سهامداران حقیقی که به نوعی آشنایی کمتری با قواعد بازار سرمایه دارند در عین حال مسئولیت متولیان و تصمیم گیران بازار از دیدگاه اطلاع رسانی و موارد مرتبط با آن افزایش می دهد.
دو پدیده مهم روزهای اخیر بورس
امروزه بورس با دو پدیده مهم ورود نقدینگی به بورس و افزایش تعداد سرمایه گذاران روبرو است که از این دو متغیر می توان برای بزرگ کردن بازار سرمایه بهره گرفت اما در این بین یکی از مهمترین عواملی که سرمایه گذاران در خصوص سهام شرکتها باید توجه جدی به آن داشته باشند مبنا قرار دادن عملکرد شرکتها برای سرمایه گذاری است.
ورود نقدینگی به بازار سرمایه و هدایت آن تنها گام اول برای سرمایه گذاری است نه پایان کار.
عدم توزان در رشد قیمت سهام 75 و 55 درصد شرکت های بورسی
براساس مطالعات سال گذشته بر سهام شرکت های بورسی توسط شرکت تامین سرمایه تمدن ، رشد قیمتی 75 درصد شرکت ها از نظر تعداد و 55 درصد از نظر ارزش با عملکردها همخوانی نداشته است.
تمامی فعالان بازار و افرادی که به نوعی کسب و کار آنها به بازار سرمایه گره خورده، علاقمند توسعه بازار سرمایه هستند اما توسعه پایدار و طبیعتا امروز این بازار رونق دارد اما در بلندمدت می تواند با نگاه نادرست دچار رکود طولانی شود.
انحراف 98 درصد شرکت ها
بررسی قیمت سهام 400 شرکت بورسی و رشد فروش و سودآوری سال قبل نشان می دهد 98 درصد شرکت ها به لحاظ تعدادی ، دارای انحراف منفی بازده سهم ازرشد فروش و سود آوری هستند و تنها 2 درصد شرکت ها توانستند رشد مساوی و یا بهتر از بازده سهم را تجربه کنند. به عبارت دیگر قیمت سهام این شرکتها رشد کرده اما در مقابل انتظار رشد سودآ وری و فروش آنها با این رشد قیمتی همخوانی ندارد و عملکرد شرکتها نتوانسته آن را پوشش دهد.
به عنوان مثال درصورتی که شرکتی در سال 98 رشد قیمتی 20 برابری را تجربه کرده و قیمت آن امروز 40 برابر نسبت به کل فروش سالیانه آن باشد این بدان معناست که اگر این شرکت در 40 سال آینده ، رشد فروشی نداشته باشد و با همین فروش ادامه دهد 40 سال با حاشیه سود 100 درصد بفروشد ، باز هم به قیمت ارزش امروزی نخواهد رسید.
P/E حدود 50 مرتبه ایی 90 درصد شرکت ها
در حال حاضر در یک جامعه آماری متشکل از 400 شرکت حدود 90 شرکت با P/E برابر 50 مرتبه وجود دارد اما با بررسی تناسب سود انتظاری و فروش، می بینیم این شرکت ها در سال 2 درصد سود دارند و این سوال مطرح می شود در کشوری که سرمایه گذاری بدون ریسک آن در بانک ها بین 15 تا 20 درصد است چطور شرکت ها باید 2 درصد سود و P/E معادل 50 داشته باشند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت انتظار داریم در مقابل رشد قیمت سودآوری شرکت افزایش پیدا کند اما در عمل بررسی عملکرد سال 98 شرکت های حاضر دربورس درمقایسه با سال 97 این مساله را تایید نمی کند. طبق بررسی ها تنها 10 تا 20 درصد شرکت های بورسی در سال 98 با این منطق ارزنده ارزیابی شده اند.
در سال 97 با تورم روبرو شدیم لذا تورم منجر به رشد سودآوری در برخی شرکتها شد اما در سال 98 مجددا تورم بیشتر اما رشد سودآوری شرکت ها بسیار کمتر شد. این بدان معناست که ممکن است در سال 99 تورمی داشته باشیم. چه بسا بیشتر از رشد سودآوری شرکت ها و در پی فشار هزینه ای برای شرکت ها نسبت به فشار درآمدی بیشتر و سود خالص آنها را کمتر شود.
البته این اتفاق در مورد همه شرکت های بورسی صادق نیست و طبق این بررسی اگر در حال حاضر با تعداد قابل توجهی شرکت روبرو هستیم که در سال گذشته و در ادامه آن سال 99 در یک دوره 12 -13 ماهه بیش از 5 تا 6 برابر رشد قیمتی را تجربه کردند.این بدان معنی است که این شرکت ها از امروز تا 5 سال آینده باید بیش از 50 درصد رشد سودآوری داشته باشند .
یک نتیجه از آمارها
با این تفاسیر حدود 30 درصد شرکت ها به لحاظ ارزش بازار و 28 درصد به لحاظ تعداد نماد، چنین شرایطی را دارند و می توان مدعی شد نسبت قیمت سهام به ارزش ذاتی آنها ارزان تر است.
لذا نباید افسار بازار سرمایه را از دست اصول بنیادی بازار گرفت و به دست نقدینگی سپرد . چرا که همه فعالان ، تصمیم گیران و سیاست گذاران علاقمند ورود نقدینگی به بازار سرمایه هستند اما ورود نقدینگی و هدایت آن به سمت بازار سرمایه گام اول و آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ گام دوم بی شک تخصیص و هدایت نقدینگی آن براساس اصول بنیادی بازار است.
در صورتی که افسار بازار سرمایه به دست نقدینگی بیافتد بی شک اثر مخرب آن به مراتب بیشتر از سایر بازارهای موازی خواهد بود و می تواند مسائلی را ایجاد کند که آسیب پذیری های جدی را در بخش های مختلف اقتصاد پدید آورد. اگر بنا داریم این نقدینگی وارد شده به بورس به سمت تولید اشتغال ، رونق و جهش تولید منتهی شود باید شرایطی را مهیا کنیم تا عنان نقدینگی در دست اصول بنیادی بازار قرار گیرد.
اهمیت اصول بنیادی برای مسئولان
امروزه سیاست گذاران اقتصادی از جمله بانک مرکزی با هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه ، توانستند مسئولیت خود را که در برابر کنترل مواردی مانند نرخ سود بانکی و افزایش نرخ ارز و ریسک های ناشی از آن پوشش دهند که این اقدام بسیار خوب و ارزنده است. زیرا کاری که با دستورالعمل و سیاست جبری انجام نشد با هدایت پول به سمت بازار سرمایه عملی شد.
در شرایطی که فرش قرمز بازار سرمایه روز به روز در حال گسترده شدن و هر روز به تعدادسرمایه گذاران افزوده می شود و اکثر افراد با حداقل دانش بورسی تلاش می کنند تا پس انداز و دارایی ها را واردبورس کنند اگر نگاه به عملکرد شرکت ها نباشد تداوم این حضور و اشتیاق آنها برای دوره های میان مدت و بلند مدت کار سختی است.
لذا متولیان و فعالان بازار باید به این موضوع فکر کنند که چطور نگاه سرمایه گذاران تازه وارد را به اصول بنیادی معطوف کنند تا این رشد و توسعه بازار را پایدار کنند. باید تلاش کنیم تا سرمایه گذاران در کنار نگاه به نقدینگی ،اصول بنیادی بازار را نیز هرچند اندک در سرمایه گذاری های خود مدنظر قرار دهند .
امروزه با شکل گیری گسترده شبکه های مجازی روبرو هستیم که عمدتا نگاه آنها به فرآیندهای بازار سرمایه فارغ از اصول بنیادی و به دنبال هدایت جریان نقدینگی به سمت و سوهای مختلف است و شاید این نگاه با هرگونه نگاه کارشناسی که مغایر با سیستم کنترل نقدینگی مبتنی بر فضای مجازی مغایر باشد اما ما اطلاعات و گزارش ها را بر اساس مسائل بنیادی مطرح میکنیم.
همه فعالان و متولیان بازار سرمایه باید تلاش کنند با ارایه اطلاعات به مردمی که دارایی را وارد بورس کردند و با هزار امید وارد آن شدند، خدای ناکرده درگیر افسار نقدینگی و جریان های ارایه شده از سوی شبکه های مجازی نشوند و با شناسایی ارزندگی نسبت به سرمایه گذاری اقدام کنند.
بازار سرمایه حباب دارد؟
در پاسخ به این پرسش که بازار سرمایه با حباب روبرو است باید گفت تعمیم این مساله به کل بازار قابل پذیرش نیست اما به لحاظ تعداد، شرکت های قابل توجهی هستند که انحراف قابل توجهی از بازده دارند ولی به لحاظ ارزشی همچنان شرکت هایی ارزشمند هستند.
توسعه بازار سرمایه افتخار هر کشور است و بی شک افزایش تعداد معاملات، ارزش بازار و بزرگ شدن درصد این ارقام نسبت به GDP کشور افتخار کشور های توسعه یافته است و با این وجود باید به مردم بگوییم بازارسرمایه انتخاب درستی برای سرمایه گذاری است اما در انتخاب های بعدی حتما باید به متغیرهای درست توجه شود.
چراکه می توان گفت فرصت سودآوری در بازار سرمایه برای سال 99 ، بین بی نهایتی از جنس انحراف قابل توجه از بازده و بی نهایتی از جنس ارزندگی است و این مهم باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.
آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟
اولین دلیل این که نمی توان حباب برای بازار بورس قائل شد این است که ما نباید داشتن حباب بعضی سهام ها را به ازای شاخص کل بگذاریم. ممکن است 10 تا 20 درصد از سهم ها در بازار بورس دارای حباب باشند و قیمت کنونی آنها بسیار بیشتر از قیمت ذاتی آنها باشد اما این را نمی توان به کل بازار بورس تعمیم داد.
خیلی از سهم ها هم در بازار بورس وجود دارند که رشد چندانی نکرده اند و خیلی از قیمت واقعی شان پایین تر هستند.
دلیل دیگری که می توان برای نبودن حباب در بازار بورس بیان کرد این است که این بازار در طول سالیان گذشته رشد معقولی را پشت سرگذاشته است. بازار بورس همیشه دارای نوسان بوده است و همیشه ریزش داشته است اما دوباره به رشد خود ادامه داده است.
دلیل این که در این سال ها استقبال از بورس بسیار بیشتر شده است اینست که مردم با این بازار مالی بیشتر آشنا شده اند. حالا دیگر مردم به خوبی می دانند که سوددهی بازار بورس بسیار خوب است و رشد چشمگیر بازار بورس در امسال به خاطر این است که حجم گسترده ای از نقدینگی وارد این بازار شده است.
بازار بورس به خاطر این که سالها ناشناخته ماندن رشد آرامی داشته است اما حالا که مردم در حال آوردن سریع سرمایه های خود به این بازار هستند در حال تجربه رشد چشمگیری است.
این رشد سریع خیلی ها را کمی ترسانده است و به همین خاطر حرف از حباب بازار بورس می زنند و آن را با بازار بورس کشور ونزوئلا یا دیگر کشورها که سقوط بورس را تجربه کرده اند مقایسه می کنند.
ریسک در بازار بورس
نکته ای که سرمایه گذاران باید به آن توجه داشته باشند این است که بازار بورس به طور کلی دارای ریسک است. در سال 2008 در آمریکا، بازار بورس ریزشی بیش از 40 درصد را در چندین روز تجربه کرد و باعث شد که خیلی از شرکت ها ورشکسته شوند و سرمایه خیلی ها بر باد رود و از عرش به فرش بیایند. برای همین است که باید بپذیرید که با آوردن سرمایه خود در بورس به هر حال ریسک کرده اید.
به طور کلی در جواب سوال این که آیا بورس حباب دارد می توان گفت که شاخص کل حباب ندارد اما سرمایه گذاران باید مواظب سهم هایی که دارای حباب هستند باشند و به دقت به خریدهای خود توجه کنند. برای این کار باید آموزش ببینند و مهارت خود را در بازار بورس بالا ببرند.
حرف آخر
بازار بورس دارای ریسک است و این اولین چیزی است که فرد سرمایه گذار باید بپذیرد. اگر قرار بود که همواره بورس در حال صعود باشد، پس همه افراد سهامدار در بورس تا الان میلیاردر شده بودند. پس این خیالات را از سرتان بیرون کنید که همواره بورس در حال بالا رفتن و صعود باشد. این بسیار طبیعی است که بعضی زمان ها بورس افت کند و شاخص کل پایین بیاید.
بورس جای مناسب و خوبی برای سرمایه گذاری است اما داشتن تصوری سودی دائمی و زیاد کاملا اشتباه است. برای همین است که سرمایه گذاران بزرگ بورس، داشتن صبر و حوصله را یکی از رموز موفقیت بورس می دانند.
افراد موفق در بورس، در مواقع پایین آمدن و شرایط بد هم با سهام خود می مانند و صبر پیشه می کنند. اگر شما از سهم خود مطمئن باشید پس دیگر نگران چیزی نخواهید بود چون می دانید بالاخره مزد صبر خود را خواهید گرفت.
وقتی شما وارد یک کاری می شوید بهرحال باید خطرات آن را هم قبول کنید. جالب است که بدانید وقتی شما طلا، ارز یا زمین می خرید خیلی به ندرت پیش می آید که ارزش آن صفر شود اما احتمال این که ارزش یک سهم به صفر برسد فوق العاده زیاد است.
اصلا از این حرف تعجب نکنید چون کاملا صحت دارد. همانطور که سهام اپل در این سالها سه برابر و سهام آمازون پنج برابر شده است ممکن است روزی ارزش آن به صفر هم برسد. این جزء طبیعت بورس محسوب می شود و کاملا عادی محسوب می شود. ریسک در تاروپود بازار بورس است و شما باید کاملا بپذیرید که ممکن است در این بازار ضرر زیادی متحمل شوید.
با وجود همه حرف های بالا اما در نهایت باید گفت که در حال حاضر شاخص کل بورس ایران دارای حباب نیست. مسلما در بازار بورس سهم هایی وجود دارند که دارای حباب هستند و سرمایه گذاری در آنها می تواند خطرناک باشد.
سرازیر شدن سرمایه مردم به سمت بازار، وضع قوانین برای رشد بورس و اصلاح برخی قوانین و گذشته بازار بورس نشان می دهد که این بازار همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد. مطمئنا در مسیر رشد، بازار نوسان های زیادی را تجربه خواهید کرد. در کنار همه این ها یادتان باشد که حتما برای فعالیت در بازار بورس شما باید آموزش ببینید و کسب تجربه کنید.
برای این که بتوانید بورس را به خوبی آموزش ببینید سعی کنید از موسسات معتبر کمک بگیرید که دروه های آموزشی خوبی برگزار می کنند. این موسسات به خاطر تجربه ای که دارند می توانند به خوبی افراد را آموزش دهند و آنها را با مفاهیم بورس آشنا کنند.
یکی از این مجموعه های موفق در زمینه آموزش بورس، مجموعه با سابقه و درخشان سهمیران می باشد. سهمیران سالهاست که در زمینه آموزش مسائل بورس و تحلیل ان فعالیت می کند و تمام هدفش این است که افراد از بورس درک عمیقی داشته باشند چون با داشتن یک درک عمیق، کسب سود در بازار بورس کار بسیار راحتی خواهد بود.
ما در مجموعه سهمیران به شما آموزش می دهیم که بورس چه مفهومی دارد و این بازار بر چه اساسی تشکیل یافته است. تاریخچه بورس می تواند خیلی چیزها را به شما یاد دهد.
اساتید مجرب این مجموعه به خوبی و با زبانی شیوا برای شما مفاهیمی چون سرمایه گذاری، سهم، سود، دارایی و دیگر را توضیح می دهند و به شما یاد می دهند تا نگاه سطحی به بورس را رها کنید و نگاهی عمیق به آن داشته باشید چون نگاه ساده داشتن به مقوله بورس، نمی تواند شما را در آن موفق کند. شما باید بفهمید چه اتفاقاتی در بورس در حال افتادن است و معامله ها چگونه انجام می شود.
شما از طریق آموزش های بورس با انواع سهام آشنا خواهید شد، می توانید تابلوخوانی کنید و پس از مدتی به راحتی قادر به تحلیل سهام و نوسانات قیمت خواهید بود.
اصول تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به خوبی به شما آموزش داده خواهد و شما قادر خواهید بود تا روند یک سهم را پیش بینی کنید. قلق ها و نکات مهم بورس که حاصل سالها تجربه است، در قالب حرف های اساتید، ویدئوها و مطالب به شما ارائه خواهد شد. کافی است که آموزش خود را به ما بسپارید.
بورس در سال ۱۴۰۰؛ آیا حباب بزرگ میترکد؟
اگر بخواهیم سال ۱۳۹۹ را در یک جمله خلاصه کنیم، باید آن را سال «مداخله ملی» در بورس عنوان کرد. در ابتدای سال بود که شاپور محمدی با عرضههای اولیه سنگین و تلاش به عرضههای بیشتر شرکتها، قصد کنترل هیجان بازار را داشت، اما با توجه به کاهش نرخ بهره در اردیبهشت ماه و انتظار افزایش قیمت ارز و فروپاشی اقتصادی، این اتفاق رخ نداد و شاپور محمدی از ریاست سازمان بورس استعفا داد. شاخص کل بورس تهران نیز که در روز پایانی سال ۱۳۹۸ روی رقم ۵۱۲۹۰۰ ایستاده بود، با رشد خیرهکننده در ۵ ماه ابتدایی سال به رقم دو میلیون و ۷۸ هزار و ۵۴۶ واحد رسید. در واقع، بورس تهران در مدت زمان پنج ماه، به بازده حدودا ۳۰۰ درصدی رسیده بود.
هشدار به مردم
در دوران اوج بورس بود که نگارنده در ۲۷ تیرماه نسبت به حبابی بودن وضعیت آن هشدارداد و در یادداشتی با عنوان «رشد بورس ایران کجا متوقف خواهد شد؟» که در همین رسانه منتشر شد، نسبت به حبابی بودن وضعیت بورس شواهدی منتشر کرد. این بازده رویایی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دیگر نیز بسیار بالا بود و ناشی از مداخله دولت در بورس و دعوت همگانی از مردم برای ورود پول به بازار سرمایه. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در سخنانی عنوان کرد مردم همه چیز را به بورس بسپارند، آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از افراد نزدیک به بیت رهبری، نیز در برنامه گفتوگوی ویژه خبری در اردیبهشتماه ادعا کرد که بازار سرمایه، بازدهی بهتری نسبت به سایر بازارها خواهد داشت، و در سایر نهادهای حکومتی و صدا و سیما نیز دعوت مردم به بورس وضعیت عجیبی یافته بود. مهناز صادقی، تحلیلگر بازار سرمایه در صدا و سیما، پیشبینی شاخص هشت میلیون واحدی ارائه کرد. مجموع این شرایط منجر به آن شد که سمت تقاضا در بورس تهران در آستانه انفجار قرار گیرد.
در سمت عرضه اما دولت آمادگی لازم را نداشت. عرضه اولیه صندوق پالایشی دولت نیز با تاخیر بسیار طولانی همراه شد و عملا بخش مهمی از پولهای وارد شده به بورس تهران، صرف «افزایش» قیمت سهام شد و پول چندانی صرف توسعه بازار و فروش داراییهای دولت نشد. در نهایت امر، شاهد یکی از بزرگترین آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ حبابهای تاریخ بورس ایران بودیم.
مداخلات گسترده و سقوط از اوج
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با شروع ریزش بازار سرمایه، همچون گذشته مداخلات در بازار سرمایه کشور به اوج رسید. نهاد ناظر که خود را مقصر میدانست، در تلاش بود تا به شیوههای مختلف مداخلاتی انجام دهد تا مانع از سقوط بیشتر بازار سرمایه شود. اما نتیجه آن تلاشها چیزی جز بدتر شدن وضعیت و بحرانی شدن آن نبود. آخرین مداخلات سازمان بورس، دامنه نوسان سهام را از مثبت و منفی پنج درصد به منفی دو و مثبت شش تبدیل کرد. آن تصمیم منجر به آن شد که ماهیت بورس ایران با مشکل روبهرو شود و یکی از اصول اولیه بازار سرمایه که همان نقدشوندگی است، نیز دچار مشکلاتی شود. شاخص بورس تهران تحت تاثیر آن حباب بزرگ و دستکاریهای دولت، با ریزش بزرگی روبهرو شد و با اصلاح نزدیک به ۵۰ درصدی از سقف خود در محدوده ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی، به آرامش موقتی رسید. اما بورس در سال آتی چه روندی خواهد داشت؟ آیا باز هم روزهای خوش بازار سرمایه را خواهیم دید؟
راز مداخلات دولتی چیست؟
تفاوت عمده بورس ایران با سایر بورسهای جهان، ماهیت آن است. در حالی که در عمده بورسهای جهان به دلیل ساختار آن کشورها، بورسها ماهیت خصوصی دارند، در ایران بورس وضعیت رقابتی ندارد و ماهیتی دولتی دارد. از این رو، قوانین بورس تهران تقریبا مستقل نیست و تحت فشار حکومت تغییر میکند. به عنوان مثال، در آمریکا در حدود ۲۰ بورس مختلف برای کالا و سهام وجود دارد و همین عامل سبب شده است که هر یک از بورسها با مقررات مختلف، ویژگیهای متفاوتی داشته باشند، و هر فرد نیز متناسب با نیاز خود، در یکی از آن بورسها ثبتنام و معامله میکند.
بازگشت بورس در سال ۱۴۰۰؟
به نظر میرسد که بورس تهران در محدوده ارزندگی قرار دارد. در این مقاله سه دلیل برای رشد شاخص کل در سال ۱۴۰۰ داریم.
۱- افزایش قیمت «کامادیتی» (کالای مبادلهپذیر) در بازارهای جهانی:
بازارهای کالایی در سال ۲۰۲۰ با رشد خیرهکنندهای همراه بودند. قیمت مس از حدود پنج هزار دلار تا ۹ هزار دلار افزایش داشت و قیمت فولاد، سنگآهن و بسیاری از محصولات صادراتی کشور ما نیز با رشد بسیار خوبی همراه بود. حتی نفت نیز تحت تاثیر رشد قیمتها قرار گرفت و به محدوده هر بشکه ۶۰ دلار رسید. این رشد قیمتها سبب شده است که سودآوری بسیاری از شرکتهای ایرانی با وجود ثبات و حتی کاهش قیمت دلار، با رشد همراه شود. میتوان انتظار داشت که افزایش سودآوری شرکتها اثر خودش را در فصل مجامع نشان دهد و بورس با رشد قیمتی همراه شود.
۲- کاهش اثرات کرونا و تحریمها:
با کاهش اثرات کرونا بر اقتصاد، میتوان انتظار رشد اقتصادی و رشد فروش خدمات در کشور را داشت. علاوه بر بازار داخلی، صادرات محصولات نیز با سادگی و قیمت کمتر انجام خواهد شد و موانع کمتری بر سر راه شرکتها قرار خواهد گرفت. میتوان انتظار داشت که با بهبود شرایط، بسیاری از شرکتهای تولیدی تامین کالاهای خود را با سرعت و کمیت بیشتری انجام دهند و از این نظر، شرایط تولیدی شرکتها بهبود یابد.
۳- افت شدید شاخص کل در سال ۹۹
یکی دیگر از دلایلی که بر مبنای آنها، میتوان انتظار داشت که بازار سرمایه در سال ۱۴۰۰ رشد بیشتری از نرخ سود بانکی همراه شود، کاهش شدید شاخص کل است. رسیدن بورس به حباب منفی و نسبت قیمت به درآمد حدودا تا ۶۵ واحدی، این نوید را به ما میدهد که بازار به زودی به تعادل باز خواهد گشت.
بورس چه خواهد شد؟
وضعیت بورس تهران به سطحی رسیده است که نگارنده، به عنوان کسی که در چند مرحله احتمالِ حباب در بازار سرمایه را هشدار داده است، اکنون به وضعیت آن برای سرمایهگذاری بلندمدت امیدوار است. البته در میان موارد گفته شده، ریسک کاهش قیمت ارز و رسیدن آن به محدوده ۱۸ هزار تومان در کوتاهمدت و پیش از انتخابات، میتواند بازار بورس تهران را با مشکلات زیادی روبهرو کند، اما در مجموع در سال ۱۴۰۰ میتوان انتظار داشت که وضعیت بورس تهران در شرایط بهتری قرار گیرد. در نهایت، در شرایط کنونی میتواند بخشی از سبد داراییها، در حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد، در سال ۱۴۰۰ به بورس تهران تعلق گیرد.
بورس تهران چقدر حباب دارد؟
بورس تهران مدتها است که جذابیت خود را برای عموم مردم از دست داده، اما کمتر کسی معتقد است که بازار سرمایه ایران اکنون ممکن است حبابی باشد. با این همه، بررسی وضعیت بورس تهران بر اساس «شاخص بافِت» (Buffett indicator) نشان میدهد که زمینه نگرانی وجود دارد. بر این اساس، بورس تهران اکنون حدود ۵۳ درصد حباب دارد.
فرارو- محمد مهدی حاتمی ؛ تعداد طرفداران سرمایه گذاری در بورس در ایران تغییرات عجیبی را پشت سر گذاشته است: تا همین چند سال پیش فقط حرفه ایها در بازار سرمایه حضور داشتند؛ در نیمه نخست سال ۱۳۹۹، دفاتر پیشخوان دولت پر از شهروندانی بود که میخواستند وارد بازار سرمایه بشوند و در نیمه دوم همان سال، بورس دوباره به روزهایِ (به نسبت) خلوت خود برگشت.
به گزارش فرارو، در مورد اینکه چرا چنین اتفاقاتی افتاد، میتوان ساعتها حرف زد یا صفحهها یادداشت نوشت. با این همه، در مورد اینکه آیا اساسا سرمایه گذاری در بورس تهران ارزشش را دارد یا نه، بسیار کم گفته اند و کم شنیده ایم. در این مطلب، بر اساس یک شاخص معروف (به نام «شاخص بافِت») و به زبان ساده، به این اشاره میکنیم که شاید سرمایه گذاری در بورس تهران از اساس اشتباه بوده باشد.
بزرگترین صعود و بزرگترین سقوط
بورس آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ تهران در ماههای پایانی سال ۱۳۹۸ و در نیمه نخست سال ۱۳۹۹، جهشی را تجربه کرد که در طول نیم قرن تاریخ فعالیتش تجربه نکرده بود: ارتفاع نماگر اصلی بازار سرمایه (شاخص کل) تا نیمه مردادماه سال ۱۳۹۹ به بیش از ۲ میلیون واحد رسید، حال آنکه همین شاخص، تا پایان سال ۱۳۹۶ خورشیدی کمتر از ۵۰ هزار واحد بود. به عبارت ساده، بازدهی بورس تهران در عرض حدود ۲ سال و نیم، حدود ۴۰ برابر افزایش پیدا کرد.
با این همه، خیلی زود (چنانچه بسیاری پیشبینی میکردند و در مورد حبابی شدن بورس هشدار میدادند) ورق برگشت. بازدهی بورس تهران از نیمه مردادماه سال ۱۳۹۹ در مسیر معکوس قرار گرفته و شاخص کل، حدود ۸۰۰ هزار واحد افت کرد، افتی که بزرگترین سقوط در بازدهی تاریخ بورس ایران لقب گرفت.
بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه میگویند بورس تهران اکنون به محلی جذاب برای سرمایه گذاری بدل شده، چرا که با افت ارزش ریال در برابر دلار، ارزش دلاری بازار کاهش پیدا کرده است. با این همه، ماجرا را شاید بتوان از زاویهای دیگر هم دید و در آن صورت، سرمایه گذاری در بورس تهران میتواند خطرناک هم باشد.
بر این اساس، برخی شواهد نشان میدهند بورس تهران، همین حالا هم حباب دارد. این حباب، اما با آنچه که معمولا از یک «حباب اقتصادی» (Economic Bubble) مراد میشود، تا حدی تفاوت دارد. اما اندازه حباب بازار سرمایه ایران اساسا چقدر است و این موضوع تا چه اندازه نگران کننده است؟
«شاخص بافِت»: در بورس حواس مان به چه چیزی باشد؟
برای اینکه ببینیم بورس تهران حباب دارد یا نه، باید یک شاخص را معرفی کنیم که از قضا، یادگاری است از یکی از معروفترین بورس بازانِ جهان: «وارن بافِت» (Warren Buffett).
«بافِت» اکنون با حدود ۱۰۰ میلیارد دلار ثروت، دهمین فرد ثروتمند در جهان محسوب میشود و این در حالی است که تا چند سال پیش، همیشه جزو ۳ نفر ثروتمند در جهان رده بندی میشد. موضوع جالب در مورد او، اما این است که «بافِت» بخش عمده ثروتش را مدیون سرمایه گذاری در سهام است و بر خلافِ ابرثروتمندانی همچون «ایلان ماسک»، «جف بزوس» یا «بیل گیتس»، خودش شرکت مطرحی در حوزههای فناورانه یا نوآورانه ندارد.
«شاخص بافِت» (Buffett indicator) به صورت ساده، نسبت «ارزش بازار» (Market capitalization) را به «تولید ناخالص داخلی» (GDP) نشان میدهد و به این وسیله، وجود حباب در کلیت یک بازار سرمایه را بررسی میکند.
منظور از «ارزش بازار» یک شرکت، به صورت ساده این است که اگر بخواهیم آن شرکت را همین امروز بخریم یا از نو بسازیم، چقدر باید هزینه کنیم. مثلا، ارزش بازار هر یک از دو شرکت «اپل» و «مایکروسافت» اکنون حدود ۲ تریلیون دلار است، به این معنی که اگر کسی بخواهد این شرکتها را بخرد، یا چیزی شبیه به آنها ایجاد کند، امروز باید ۲ تریلیون دلار هزینه کند.
به عنوان یک مثال، بر اساس دادههای شرکت مدیریت فناوری بورس تهران، ارزش بازار شرکت «پتروشیمی خلیج فارس» (که با نماد «فارس» در بورس تهران حضور دارد و بزرگترین شرکت بورسی ایران هم هست)، حدود ۳۶۰ هزار میلیارد تومان است. این یعنی امروز، برای ایجاد یک شرکت مشابه «پتروشیمی خلیج فارس» باید ۳۶۰ هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری صورت بگیرد.
«تولید ناخالص داخلی» هم مجموعِ پولیِ تمامی تولیدات کالا و خدمات در یک اقتصاد، در طول یک بازه زمانی (معمولا یک ساله) را نشان میدهد. به عبارت دیگر، «شاخص بافِت» زمانی منطقی خواهد بود که نسبت «ارزش بازار» کل شرکتهای حاضر در بازار سرمایه، تقسیم بر «تولید ناخالص داخلی» یک کشور، عددی کمتر از یک را نشان بدهد.
چرا بورس تهران «خطرناک» شده است؟
بر اساس اطلاعاتی که در سایت «مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران» موجود است، ارزش بازار تمام نمادهای مندرج در بورس تهران، اکنون به حدود ۵.۹ هزار هزار میلیارد تومان (یا به عبارتی حدود ۵۹۰۰ تریلیون تومان) میرسد. مجموع ارزش بازار شرکتهای فعال در «فرابورس» هم به حدود ۱.۱ هزار هزار میلیارد تومان (یا به عبارتی حدود هزار و ۱۰۰ تریلیون تومان) میرسد.
به این ترتیب، تمام شرکتهایی که در بازار سرمایه ایران حضور دارند و تعداد آنها اکنون حدود ۷۵۰ شرکت است، بر روی هم ارزش بازاری در حدود ۷ هزار تریلیون تومان دارند. به عبارت ساده، این یعنی اگر بخواهیم تمامیِ این شرکتها را همین امروز دوباره از نو تاسیس کنیم، به حدود ۷ هزار تریلیون تومان سرمایه نیاز داریم که برای اقتصاد ایران عددی «بی نهایت بزرگ» است.
با احتساب دلار ۲۴ هزار تومانی (یا دلار «نیمایی»)، این رقم معادل تقریبا ۲۹۱ میلیارد دلار است. با این حساب و کتاب، بازار سرمایه ایران در ردیف ۳۰ بازار سرمایه بزرگ در دنیا قرار میگیرد و ارزش دلاری آن از بازار سرمایه در کشورهایی مانند «ترکیه»، «لهستان»، «اتریش» و «فنلاند» بزرگتر است.
اما این عدد چقدر بزرگ است؟ کل طرح ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی در دولت سیزدهم (که از وعدههای انتخاباتی رئیسی بوده است) نیاز به حدود ۶۰ میلیارد دلار سرمایه دارد. از طرفی، برآورد شده که ایرانی ها، در مجموع حدود ۵۰ میلیارد دلار ارز و طلا در منازل شان نگه داری میکنند. (حدود ۹.۴ میلیارد دلار در قالب طلا و حدود ۴۰ میلیارد دلار در قالب ارزهای خارجی)
آیا این اعداد منطقی هستند؟
یک نکته مهم این است که سقوط ارزش «ریال» در مقابل ارزهای خارجی، موجب افت ارزش دلاری بورس تهران هم شده و اگر نرخ برابری «ریال» در برابر «دلار» را تغییر بدهیم، ارزش دلاری بورس تهران هم تغییر میکند.
مثلا، اگر همین حالا دولت بتواند (به فرض محال و به هر طریقی) قیمت دلار در بازار آزاد ایران را به ۱۰ هزار تومان برساند، ارزش دلاری بورس تهران هم ۲.۷ برابر شده و به حدود ۷۰۰ میلیارد دلار میرسد. در این صورت، ارزش کل بازار سرمایه ایران، از ارزش کل بازار سرمایه کشورهایی مانند «روسیه» و «ایتالیا» هم بالاتر میرود. بنابراین، عدد محاسبه شده در بالا کاملا به نرخ برابری ریال در برابر ارزهای خارجی وابسته است.
دقیقا به همین دلیل است که ارزش بازارِ بورس تهران، بر اساس محاسبات «بانک جهانی» (The World Bank) حدود ۱.۲ تریلیون دلار تخمین زده شده، که بر مبنای نرخ دلار و شاخص کل بورس تهران در سال ۲۰۲۰ میلادی (سال ۱۳۹۹) محاسبه شده است.
این عدد، امروز بدون اعتبار آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ به نظر میرسد، چرا که «بانک جهانی» همین چندی پیش تولید ناخالص داخلی ایران را بر اساس «نرخ ارز نیمایی» به روزرسانی کرده و بر این اساس، GDP ایران به حدود ۱۹۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده که کمتر از کشورهایی مانند «پاکستان» است.
بورس تهران چقدر حباب دارد؟
با این توضیحات، آیا بورس تهران حباب دارد؟ پاسخ این است که بله، اما این حباب آن اندازه بزرگ نشده که به همین زودی بترکد. «شاخص بافِت» برای بورس تهران، اکنون حدود ۱.۵۳ واحد (یا ۱۵۳ درصد) است و این یعنی، ارزش بازار تمام شرکتهایی که در بازار سرمایه ایران حضور دارند، ۱.۵۳ برابر بزرگتر از تمام تولیدات اقتصادیِ ایران در طول یک سال است.
این عدد قاعدتا باید کوچکتر از یک باشد، چرا که اندازه «اقتصاد ایران» قطعا بزرگتر از اندازه و ارزش «شرکتهای حاضر در بازار سرمایه ایران» است. به این ترتیب، بورس تهران دست کم ۵۳ درصد حباب دارد.
نکته، اما اینجا است که «شاخص بافِت» برای برخی بازارهای سرمایه در دیگر کشورها، حتی بزرگتر هم هست و این یعنی بازار سرمایه در برخی کشورها حبابیتر از بازار سرمایه ایران است. به عنوان نمونه، دادههای «بانک جهانی» در سال ۲۰۲۰ میلادی نشان میدهند که بازار سرمایه «هنگ کنگ» با «شاخص بافِت» ۱۷.۷ برابری، حبابیترین بازار سرمایه در جهان بوده است.
رتبه دوم (البته با محاسباتی که اکنون بی اعتبار هستند) از آنِ بازار سرمایه ایران است، آن هم با «شاخص بافِت» معادل ۶.۳ برابری. (همان طور که در بالا نشان دادیم، با محاسبات دقیقتر و بهروزتر این شاخص اکنون حدود ۱.۵۳ برابر است.)
بازار سرمایه در کشورهایی مانند «عربستان سعودی»، «سوئیس»، «آمریکا»، «کانادا» و «کره جنوبی» هم حباب دارد. («شاخص بافِت» برای این بازارهای سرمایه، به ترتیب معادل با ۳.۴ واحد، ۲.۷ واحد، ۱.۹ واحد، ۱.۶ واحد و ۱.۳ واحد است.)
به این ترتیب، باید نگران حبابی بودن بازار سرمایه در ایران بود، اما این مشکلی نیست که خاصِ ایران باشد و اگر بازار سرمایه با افزایش تعداد شرکتها و «افزایش شناوریِ سهام» (به معنی افزایش سهام عرضه شده از سوی شرکتهای حاضر در بورس) گسترش پیدا کند، این مشکل را میتوان به سرعت حل کرد.
با این حال، بورس تهران در هر حال حبابی است و این نه به این سهم یا آن سهم، بلکه به کلیت بازار سرمایه بر میگردد. بر این اساس، میتوان به شرایطی فکر کرد که تحت تاثیر عوامل بیرونی، حباب بورس بترکد. در آن صورت، سرمایههای بسیاری، بیش از آنچه تاکنون رخ داده، به باد خواهند رفت.
آیا حباب بازار سهام تخلیه شده است؟
به گزارش روند بازار بورس به نقل از مهر، بورس همچنان هم جذاب است و هم نیست؛ عدهای به این نتیجه رسیدهاند که بازار روند رو به رشد خود را آغاز کرده و با تخلیه حبابی که سال گذشته به دلیل ناهماهنگیها و بیتدبیریهای دولت شکل گرفته بود، این بازار در حال ریکاوری جذابیت خود است و عدهای دیگر هم، اگرچه چشمانداز را رو به رشد میبینند؛ اما به دلیل برخی از ابهاماتی که در بازار وجود دارد، خیلی رغبت فزاینده به ورود به آن ندارند؛ به هر حال اما ظرف روزهای گذشته، زور خوشبینان چربیده است و بخش اندکی از پولهای پارک شده اثرگذار، وارد بازار شدهاند.
اکنون، همزمانی چند اتفاق در بازار سرمایه سبب شده که باز هم این بازار در مرکز توجه قرار گیرد و چشم بسیاری از فعالان بازار سرمایه به سیاستهای جدید دولت برای این بازار باشد.
علی شهیدی، کارشناس بازار سرمایه گفت: بازار سرمایه از چند جهت همچنان دارای ابهاماتی است؛ چنانچه از مسائل بیرونی و خارج از اقتصاد داخلی به این موضوع نگاه کنیم، برجام و عدم تعیین تکلیف برخی ابعاد مذاکرات بر روی بازار اثرگذار بوده و این ابهام را به وجود آورده است که ممکن است برجام به سرانجام برسد یا اینکه همچنان محل مناقشه قرار گیرد؛ اما از سوی دیگر، افرادی در داخل میگویند که تحریم برداشته میشود اما مقامات امریکایی گفته اند که همچنان فرآیند طولانی در پیش است که این روی بازار اثر میگذارد.
وی افزود: البته به دلیل اینکه مشخص نیست که برای ارتباطات بینالمللی ایران چه اتفاقی میافتد؛ بازار با اندکی مکث مواجه است؛ ضمن اینکه قیمت دلار نیز بر این تحلیلها اثرگذار بوده و سرمایهگذاران در بازار سرمایه را به سمت ورود یا خروج از بازار هدایت میکند.
شهیدی معتقد است که میزان رفع تحریمها بر امکان صادرات شرکتها اثرگذار است و اگر تحریمها به خصوص برای پتروشیمیها و فولادیها برداشته شود، حتماً بر شرکتهای موجود در بازار اثرگذار خواهد بود؛ اما در کنار این، یک عامل داخلی نیز که در حرکت معامله گران بازار اثرگذار است، موضوع انتخابات است که احتمالاً بعید است که تا انتخابات، بر روی شاخص اتفاق خاصی بیفتد؛ چراکه سهامداران منتظر هستند ببینند که نتیجه انتخابات چه شده و رویکرد دولت مستقر برای بازار چه خواهد بود و چه نوع حمایتی از بازار صورت میدهد؛ پس این هم منجر به آن میشود که بازار در ابهام باقی بماند.
وی اظهار داشت: به غیر از عوامل خارجی، عوامل داخلی درون بازار را هم باید در نظر گرفت؛ به این معنا که شاخصها نشان میدهد که بخش عمده حباب بازار تخلیه شده ولی هنوز ۵ تا ۱۰ درصد آن باقی مانده است.
به گفته این تحلیلگر بازار سرمایه، عامل دیگر، نسبت ارزش بازار به نقدینگی کشور است؛ به این معنا که ارزش بازار هم اکنون حدود ۴,۳۰۰ هزار میلیارد تومان است و نقدینگی کشور حدود ۳,۲۰۰ هزار میلیارد تومان است که این نسبت به حدود ۱۱۰ درصد میرسد؛ در حالیکه تقریباً این نسبت در کشورهای دیگر که بازار سرمایه نرمالی دارند و بازار با ثبات است، حدود ۱۰۰ درصد است و ارزش بازار سرمایه با نقدینگی تقریباً برابر است.
وی اظهار داشت: نسبت دیگر اثرگذار بر بازار، ارزش بازار سهام تقسیم بر تولید ناخالص داخلی است که معمولاً در کشورهای دنیا بین ۹۰ تا ۱۲۰ درصد است؛ ولی این نسبت در ایران بالای ۱۴۰ تا ۱۵۰ درصد است و این نشان میدهد که هر چند بازار سقوط جدی کرده و از حبابی بودن قیمتها کم شده است، اما باز هم بازار حباب دارد و افراد حقوقی و سهامداران بزرگ ورود جدی ندارند؛ علاوه بر اینکه بحث نرخ بهره هم باید به این عوامل اضافه کرد.
شهیدی ادامه داد: حال اگرچه رئیس کل بانک مرکزی برکنار شده، اما هنوز نوع نگاه و مدیریت وی در بانک مرکزی حاکم است و با توجه به اینکه دولت بنا دارد کسری بودجه خود را جبران کند، اما بانک مرکزی اجازه نمیدهد که از پایه پولی استفاده کند، بنابراین پولی که از صندوق توسعه ملی برای بازار در نظر گرفته شده، احتمالاً واریز نمیشود.
وی اظهار داشت: رئیس کل سابق بانک مرکزی قصد داشت پایه پولی برای بازار سرمایه هزینه نشود، پس منابع صندوق توسعه ملی به سختی وارد بازار میشود و از سوی دیگر، با توجه به اینکه مکانیزم نرخ بهره داخل کشور نیز مکانیزم درستی نیست، این نرخ سود با تورم تعدیل نمیشود و با توجه به اینکه انتظارت تورمی در کشور با توجه با ثبات نسبی نرخ دلار به شدت کاهش یافته؛ پس باید نرخ بهره هم متناسب با آن کاهش یابد؛ در حالیکه این اتفاق رخ نداده است.
شهیدی معتقد است که اکنون پول به جای اینکه به بازار سرمایه برود، در بانکها رسوب میکند و در سپردههای مدت دار میخوابد که این امر بازار سرمایه را تضعیف میکند.
دیدگاه شما