مرز بین تعریف و تمجید تا مزاحمت جنسی بانوان کجاست ؟
مزاحمت جنسی، از جمله موارد خشونت جنسی و تبعيض عليه زنان است. امروزه با توسعه ی شهرنشينی و افزايش حضور زنان در جامعه، شاهد افزایش مزاحمت جنسی هستیم. تعریف مزاحمت و آزار جنسی چیست ؟ مرز بین مزاحمت جنسی و تعریف و تمجید کجاست ؟
از تعریف و تمجید تا مزاحمت جنسی؛ مرز کجاست ؟
آیا اعلام مواردی عادی و بیخطر که قصد انجامدهنده آنها الزاما مزاحمت جنسی نبوده به عنوان آزار جنسی، این موضوع را لوث نمیکند ؟ آیا باعث نمیشود که مردان از این پس از هرگونه تماس و برقراری ارتباط با زنان هراس داشته باند ؟
۲۵ نوامبر (۴ آذر) روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است.
پس از کمپین جهانی #metoo که موارد آزار جنسی را در سراسر جهان، از پارلمان بریتانیا تا هالیوود و کنگره آمریکا علنی کرد، این سوالات پررنگ شدهاند.
تعریف آزار جنسی
اگر به تعریف واژهنامهای آزار جنسی رجوع کنیم میبینیم "آزار جنسی عملی است با ماهیت جنسی که در آن فرد یا افرادی با تعرض به شخصیت یک فرد، از طریق ارعاب، بهرهگیری ناخواسته یا اجبار، خواستار دریافت توجه جنسی یا تحقیر جنسیتی با توسل به آزار کلامی میشوند".
اما در عمل میبینیم که دامنه این اعمال بسیار وسیع است و میتواند فرد به فرد و جامعه به جامعه تغییر کند. چه بسا عملی که در یک جامعه آزار جنسی مسلم است در جامعه دیگری یک رفتار روزمره معمولی محسوب شود.
فرهنگهایی اشاره میشود که در آنها لمس بدن طرف مقابل هنگام صحبت کردن امری عادی است: «آزار و مزاحمت جنسی و نه تجاوز، در جوامع مختلف میتواند متفاوت باشد. مثلا در کشورهای مدیترانهای یا شرقی، افراد هنگام حرف زدن با هم تماس بدنی دارند اما در بسیاری از جوامع به خصوص با مذهب پروتستان اساسا رابطه لمس کردن بدن وجود ندارد و همین حرکت ممکن است آزار جنسی تلقی شود.
بنابراین تعریف آزار جنسی باید در جوامع مختلف و با توجه به فرهنگهای مختلف مورد دقت قرار بگیرد نه این که ما بخواهیم یک تعریف جهان شمول از این نوع آزار جنسی ارائه دهیم.»
سوده راد با پذیرش تفاوتهای فرهنگی و تاثیر آن بر تعریف آزار جنسی، تاکید میکند که اتفاقا موضوع بر سر همین فرهنگ است: «شما ببینید در کشورهایی که مردسالاری و پدرسالاری و سکسیسم عادیسازیشدهاند، اتفاقا در اینجاها مرز رضایت داشتن خیلی کمرنگ است. در واقع عبور از مرز رضایت خیلی راحتتر است برای همین هم تعاریف فرق میکند.»
تاثیر رابطه مبتنی بر قدرت در آزار جنسی
اصل اساسی آزار جنسی رابطه قدرت است. اگر رابطه قدرت به نفع مردان باشد و آنها از این رابطه قدرت سوءاستفاده کنند میشود آن را آزار جنسی نامید. در حقیقت بدیل آزار جنسی سر جا نشاندن زنان است؛ زنانی که در بیشتر موارد در موقعیت اجتماعی نابرابر با مردانی قرار دارند که آنها را مورد آزار جنسی قرار میدهند.
آزار جنسی زمانی اتفاق میافتد که مرد بخواهد اقدامی را چه لمس کردن چه بوسیدن و چه اقدام دیگر با یک زن انجام دهد ولی زن راضی به آن نباشد اما به خاطر ترس و واهمهای که به لحاظ موقعیت اجتماعی مرد از او دارد نتواند مخالفت خودش را ابراز کند.
اگر زنی در یک موقعیت مشابه با یک مرد باشد و مرد بخواهد او را لمس کند زن میتواند خیلی راحت به او بگوید دستت را بردار یا به من دست نزن چون موقعیت اجتماعی زن با این نه گفتن به هیچ وجه در خطر قرار نمیگیرد ولی یک منشی که رئیسش با او این کار را میکند به خاطر اینکه نگران شغلش است ممکن است در دم اعتراض نکند و سالها بعد که خود او در یک موقعیت مناسبتری قرار گرفت و دیگر از آن مرد نهراسید بگوید این یک آزار جنسی بوده است.
اما با این تعریف چگونه میتوان آزارهای خیابانی را که در ایران بسیار معمول است، به عنوان آزار جنسی تعریف کرد ؟
در آزارهای خیابانی هیچگونه رابطه قدرتی وجود ندارد و چه بسا طبقه اجتماعی آزاردهنده پایینتر از طبقه اجتماعی آزاردیده باشد.
مردانی که در خیابان به زنان آزار جنسی میرسانند افرادی هستند که فکر میکنند فضای عمومی فقط و فقط متعلق به مردان است و اساسا زنان جایی در فضای عمومی ندارند. بنابراین وقتی زنی در فضای عمومی حاضر میشود، در حقیقت فضای آنها را مورد تجاوز قرار داده و به همین دلیل هدفشان این است که از طریق آزار رساندن، زنها را به خانه برگردانند.
این هم به نوعی رابطه قدرت است چرا که در این جوامع به هر حال رابطه قدرت به نفع مردان است. اینجا فقط مسئله رابطه قدرت بین دو نفر نیست بلکه مربوط به رابطه قدرت کلیای میشود که در این جوامع وجود دارد.
چرا آزار خیابانی در جوامع اروپایی کمتر است ؟
اصل بر رضایت است
موضوع دقیقا رضایت است. این که ممکن است پدرم من به من بگوید "دختر خوشگلم" و من خیلی هم خوشم بیاید ولی اگر کسی در خیابان به من بگوید "خوشگل" این دیگر کامپلیمنت نیست، آزار جنسی است. اینجا رضایت شخص زن ملاک است. هرکس میتواند درباره دیگران نظر داشته باشد اما وقتی شروع میکند این نظر را بیان کردن، در حقیقت وارد حریم طرف مقابل شده است و این ورود اگر بدون رضایت طرف مقابل باشد اسمش میشود آزار و تجاوز.
اعلام این عدم رضایت باید به چه صورتی باشد که از سوی طرف مقابل به عنوان یک نشانه مسلم، قابل درک باشد ؟
هرکسی برای اعلام عدم رضایتش یک روش دارد اما خیلی مهم است که بدانیم اگر زن لبخند میزند معنایش رضایت نیست، اگر زن شوخی میکند معنایش این نیست که میخواهد کمپلیمان یا لمس جنسی دریافت کند.
سالهای سال است که جنبش فمینیستی یک شعار معروف دارد و آن هم "نه یعنی نه". ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که فرهنگ تجاوز در آن شایع است، فرهنگ جنسیتزده " مرد برتر از زن است " در آن شایع است و باید تاکید کنم که موضوع خیلی جنسیتی است اما مختص یک جنس خاص نیست ما در روابط همجنسگراها هم موضوع آزار جنسی را میبینیم.
ما هنوز تعریف آزار جنسی را به طور فراگیر آموزش ندادهایم، این که مرز رضایت با اشتیاق برای برقراری رابطه جنسی یا برقراری یک مکالمه جنسی کجاست. این مرز است که مشخص میکند آزار جنسی کجاست و رابطه پر از عشق و رضایت کجا.
اهمیت "نه گفتن"
بسیاری از کسانی که به اذیت و آزار جنسی و یا حتی تجاوز جنسی متهم میشوند، ادعا میکنند که متوجه عدم رضایت طرف مقابل نشدهاند و در حقیقت "یک نه صریح و قاطع" از او نشنیدهاند.
به همین دلیل است که بایستی به زنان و به خصوص به دختران جوان آموزش داده شود که "شرم" را کنار گذاشته و "نه" بگویند.
در بعضی جوامع به زنان یاد داده میشود که شرم داشته باشند در حالی که به آقایان یاد داده میشود که اصلا شرم نکنند و رفتار متفاوتی داشته باشند. این کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه را ما حتی در خیلی جوامع اروپایی شاهدش هستیم. به همین دلیل هم یکی از شعارهای ضد آزار جنسی این است که وقتی یک زن میگوید نه، یعنی نه و این باید آموزش داده شود و به آنها یاد داده شود، به خصوص دختران جوان که شرم را کنار بگذارند و وقتی مورد آزار جنسی قرار میگیرند بگویند نه و این نه به حدی صریح باشد که اگر طرف مقابل به رفتارش ادامه داد این افراد بتوانند جرأت کرده و شکایت کنند.
البته به شرطی که پلیس و قوه قضائیه هم در شرایطی باشند که زن بتواند علیه آزاردهنده به آنها شکایت برد.
سیگنالهای اشتباه
برخی از مردان، معتقدند زنانی که لباس باز میپوشند در حقیقت خواهان توجه و نگاه بیشتر هستند و نه البته الزاما خواهان برقراری رابطه جنسی. به همین دلیل هم نگاه کردن به چنین زنانی را نه تنها آزار نمیدانند بلکه آن را خواسته این زنان عنوان میکنند.
مردان هم تحت فشار هستند: «کافی است سری به سالنهای ورزشی بزنید و ببینید چطور مردها تحت فشار هستند که بیشتر عضلانی بشوند و چطور زنی که دارد بدنسازی میکند به عنوان یک اقلیت به او نگاه میشود و به او میگویند "هیکلت دارد مردانه میشود". اینها چرخ دندههای یک سیستم آسیبزننده هستند.
لزاما لبخند زدن یا نگاه کردن به یک زن یا تعریف کردن از زن، آزار جنسی محسوب نمیشود و چه بسا زنان از این رفتارها لذت هم ببرند. اما این بستگی دارد به این که تعریف به چه نوعی صورت بگیرد و با چه دلیلی صورت بگیرد و این که مردان بفهمند وقتی کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه زنی راضی نیست و نمیخواهد، دیگر ادامه ندهند و دیگر تکرار نکنند. متاسفانه بعضی آقایان که هدف آزار جنسی دارند ممکن است از یک تعریف شروع کرده و تا کارهای دیگر ادامه دهند و در واقع به حریم جسمی یک زن توهین کنند.»
فرهنگ، آموزش، رابطه قدرت، اهمیت نه گفتن و شهامت پذیرش نه شنیدن و در کنار همه اینها اعتماد به سیستم قضاییای که بتواند پناه آزاردیدگان جنسی باشد، فاکتورهایی هستند که باید در موضوع اذیت و آزار جنسی مورد توجه قرار بگیرند.
خوشبینانه و شاید سادهانگارانه باشد اگر فکر کنیم بدون در نظر گرفتن این فاکتورها میتوان به مبارزه با آزار جنسی رفت.
آیا از اهمیت کنترل صرع در بارداری اطلاع دارید؟
بیماری صرع که به آن اختلال تشنج نیز گفته می شود، نوعی اختلال در سیستم عصبی است. به طور معمول اعصاب بدن با سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی اطلاعات را ارسال می کنند؛ اما مبتلایان به صرع، سیگنال های الکتریکی غیرطبیعی در مغز دارند. این می تواند باعث تشنج شود. زنان مبتلا به صرع ممکن در دوران بارداری بیشتر دچار کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه تشنج شوند. این امر مخصوصاً در زنانی که قبل از بارداری تشنج های فراوانی داشته اند، بیشتر به چشم میخورد. به همین دلیل اهمیت کنترل صرع در بارداری در مبتلایان به این بیماری باید در نظر گرفته شود. در این مطلب به بیماری صرع و اهمیت کنترل صرع در بارداری پرداخته شده است.
بیماری صرع
صرع نوعی اختلال مزمن در سیستم عصبی مرکزی است و باعث تشنج های مکرر می شود. تشنج یک حمله ناگهانی از فعالیت الکتریکی در مغز است. تشنج به دو نوع اصلی کلی و کانونی تقسیم می شود. تشنج های کلی بر روی کل مغز تاثیر می گذارد. با این حال، تشنج های کانونی یا جزئی تنها یک قسمت از مغز را تحت تاثیر قرار می دهند. تشخیص تشنج خفیف ممکن است دشوار باشد. تشنج خفیف می تواند چند ثانیه به طول انجامیده که در آن فرد آگاهی خود را از دست می دهد. تشنج شدید می تواند باعث اسپاسم و کشیدگی عضلانی غیر قابل کنترل شود و از چند ثانیه تا چند دقیقه به طول انجامد. در طی تشنج شدید، برخی از افراد دچار گیجی شده یا از هوش می روند. همچنین ممکن است پس از آن چیزی را به یاد نیاورند. علل مختلفی برای تشنج وجود دارد که عبارتند از:
- تب شدید
- ضربه به سر
- قند خون بسیار پایین
علائم صرع
از آنجا که صرع در اثر فعالیت غیر طبیعی در مغز ایجاد می شود، تشنج می تواند در هر فرایند از مغز تاثیر بگذارد. علائم و نشانه های تشنج ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- گیجی موقت
- نگاه های خیره و ثابت
- حرکات غیر قابل کنترل دست و پا
- از دست دادن هوشیاری یا آگاهی
- علائم روانی مانند استرس، اضطراب یا دژاوو
علائم بسته به نوع تشنج متفاوت است.
انواع تشنج
پزشکان به طور کلی تشنج ها را بر اساس نحوه شروع فعالیت غیر طبیعی مغز به دو نوع کانونی یا کلی طبقه بندی می کنند.
تشنج کانونی
تشنج کانونی به حالتی گفته می شود که تشنج ناشی از فعالیت غیر طبیعی تنها در یک ناحیه از مغز است. این تشنج خود به دو دسته زیر تقسیم می شود:
• تشنج کانونی بدون از دست دادن هوشیاری: این تشنج ها که تشنج های جزئی نیز نامیده می شوند، باعث از دست دادن هوشیاری نمی شوند. آنها ممکن است احساسات یا نوع نگاه، بو، احساس، چشایی یا صدا را تغییر دهند. همچنین تشنج کانونی بدون از دست دادن هوشیاری ممکن است منجر به لرزش غیر ارادی یک قسمت از بدن مانند بازو یا پاها یا علائم حسی خود به خودی مانند گزگز و سرگیجه شود.
• تشنج کانونی همراه با اختلال در آگاهی: این تشنج ها که تشنج های پیچیده جزئی نامیده می شوند، شامل تغییر یا کاهش هوشیاری یا آگاهی است. در طی یک تشنج جزئی پیچیده ممکن است بیمار به فضا خیره شده و به طور طبیعی به محیط پاسخ ندهد. علائم تشنج کانونی ممکن است با سایر اختلالات عصبی مانندی میگرن، نارکولپسی یا بیماری روانی اشتباه گرفته شود. برای تشخیص صرع از سایر اختلالات، به معاینه و آزمایش کامل نیاز است.
تشنج های کلی
تشنج هایی که به نظر می رسد همه مناطق مغز را درگیر می کنند، تشنج کلی نامیده می شوند. تشنج کلی به موارد زیر تقسیم می شوند:
• تشنج آبسنس: این نوع تشنج اغلب در کودکان رخ می دهد و با خیره شدن به فضا یا حرکات ظریف بدن مانند چشمک زدن یا لب زدن مشخص می شود. این تشنج ها ممکن است به صورت خوشه ای رخ داده و باعث از بین رفتن آگاهی کوتاه مدت شوند.
• تشنج های تونیک: تشنج های تونیک باعث سفت شدن عضلات می شوند. این تشنج ها معمولاً بر عضلات پشت، بازوها یا پاها تاثیر گذاشته و ممکن است باعث زمین خوردن بیمار شوند.
• تشنجات آتونیک: تشنج آتونیک باعث از بین رفتن کنترل عضلات شده و ممکن است باعث سقوط ناگهانی شود.
• تشنج کلونیک: تشنج های کلونیک با حرکات تکراری یا ریتمیک عضلانی تند همراه هستند. این حملات معمولاً گردن، صورت و بازوها را تحت تاثیر قرار می دهند.
• تشنج میوکلونیک: تشنج میوکلونیک معمولاً به صورت تکان های کوتاه مدت یا ناگهانی در دست ها و پاها ظاهر می شوند.
• تشنج های تونیک-کلونیک: تشنج تونیک-کلونیک چشمگیرترین نوع تشنج صرعی است و می تواند باعث از بین رفتن ناگهانی هوشیاری، سفت شدن و لرزش بدن و گاهی اوقات از دست دادن کنترل مثانه یا گاز گرفتن زبان شود.
اهمیت کنترل صرع در بارداری
عوارض بیماری صرع
تشنج در زمان های خاص می تواند منجر به شرایطی شود که برای بیمار یا دیگران خطرناک است. این عوارض شامل موارد زیر هستند:
• افتادن: زمین خوردن در هنگام تشنج می تواند منجر به آسیب سر یا شکستگی استخوان شود.
• عوارض بارداری: تشنج در دوران بارداری مادر و کودک را به خطر اندازد. همچنین برخی از داروهای ضد صرع نیز خطر نقایص مادرزادی را افزایش می دهند. اکثر زنان مبتلا به صرع می توانند باردارشوند و نوزاد سالم به دنیا آورند. با این حال، آنها باید در طول بارداری تحت نظر بوده و دوز داروها در آنها تنظیم شود.
• مسائل بهداشت عاطفی: افراد مبتلا به صرع بیش از سایرین دچار مشکلات روانی به ویژه افسردگی، اضطراب و افکار ناخوشایند می شوند. این مشکلات ممکن است در نتیجه مشکلات کنار آمدن با خود بیماری یا عوارض جانبی داروها رخ دهند.
صرع و بارداری
صرع مسائل ویژه ای برای زنان به ویژه در بارداری به همراه دارد؛ زیرا این بیماری به طور متفاوت بر زنان تاثیر می گذارد. چرخه های هورمونی و قاعدگی، بارداری و یائسگی می توانند تحت تاثیر صرع قرار گیرند. درمان صرع ممکن است بر وضعیت هورمونی تاثیر بگذارد. بارداری در زنان مبتلا به صرع ممکن است با خطراتی همراه باشد که زنان سالم آنها را تجربه نمی کنند. این خطرات می توانند بر سلامتی مادر و نوزاد تاثیر گذار باشند. با کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه این حال، اگر به درستی مدیریت و کنترل شوند، خطرات بسیار ناچیزی به شمار می روند.
اهمیت کنترل صرع در بارداری
در صورت تمایل زنان مبتلا به صرع به بارداری، باید قبل از اقدام برای آن، در مورد اهمیت کنترل صرع در بارداری با پزشک مشورت کنند. تشنج در دوران بارداری می تواند متفاوت باشد و این ممکن است به این دلیل رخ دهد که داروهای صرع می توانند در دوران بارداری متفاوت عمل کنند. همچنین حالت تهوع و استفراغ در اوایل بارداری، ممکن است بعد از مصرف دارو و قبل از اثر کامل آن، دارو را همراه با استفراغ از معده خارج کند. علاوه بر این، داروهای درمان صرع می توانند تاثیرات فراوانی بر مادر، بارداری، نوزاد در حال رشد و زایمان داشته باشند. به همین دلیل اهمیت کنترل صرع در بارداری بسیار حائز توجه است.
تاثیر صرع بر بارداری
صرع می تواند بارداری را دشوارتر کند. احتمال باروری در زنان مبتلا به صرع پایین تر از احتمال بارداری در زنان سالم است. این امر ممکن است است به دلیل موارد زیر باشد:
- احتمال ابتلای زنان مبتلا به صرع به بیماری سندروم تخمدان پلی کیستیک بیشتر از سایر زنان است. این امر در برخی از موارد باعث ناباروری می شود.
- در زنان مبتلا به صرع، چرخه های قاعدگی نامنظم وجود داشته که این امر بارداری را دشوارتر می کند.
- در چرخه های قاعدگی زنان مبتلا به صرع معمولاً تخمک تولید نمی شود.
- برخی از داروهای ضد تشنج ممکن است بر سطح هورمون در تخمدان ها تاثیر بگذارد. این امر می تواند عملکرد تولید مثل را تحت تاثیر قرار دهد.
همچنین تشنج کنترل نشده ممکن است بر قدرت باروری زنان بیمار تاثیر بگذارد. محققان بر این باورند که تشنج بدن در زمان آماده شدن تخمک گذاری ممکن است سیگنال های ایجاد کننده این روند را را مختل کند. پس از باردار شدن، کنترل تشنج از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. حملات تشنج در دوران بارداری می تواند بر سلامت کودک تاثیر بگذارد.
تاثیر صرع بر زایمان
با پیشرفت بارداری، متابولیسم بدن تغییر کرده و منجر به پایین آمدن اثر داروهای ضد تشنج در بدن می شود. این به این معنی است که داروهای ضد تشنج در بدن رقیق می شوند. به همین دلیل پزشک در طول بارداری سطح داروهای موجود در بدن را کنترل کرده و در صورت کم شدن اثر آنها، دوز دارو را افزایش می دهد؛ بنابراین زمانی که زایمان شروع می شود، ممکن است مادر در معرض حمله تشنج باشد. در صورت بروز تشنج ممکن است دوز مصرفی دارو از دست برود؛ زیرا در هنگام زایمان شرایط بر اساس برنامه پیش نمی رود. همچنین احساس درد و تنگی نفس در هنگام زایمان در زنان مبتلا به صرع می تواند احتمال بروز تشنج را افزایش می دهد. اگرچه اکثر زنان مبتلا به صرع زایمان طبیعی از طریق واژن دارند، اما میزان سزارین در بین آنها بیشتر از سایر زنان است. گاهی اوقات داروهای ضد تشنج می توانند توانایی انقباض عضلات رحم را کاهش دهند. در صورت بروز چنین شرایطی، ممکن است سزارین بهترین گزینه باشد.
اهمیت-کنترل-صرع-در-بارداری
اهمیت کنترل صرع در بارداری
قبل از شروع تلاش برای بچه دار شدن، لازم است بیمار با متخصص صرع یا یک متخصص پزشکی مادر و جنین و ملاقات کند. این پزشکان در بارداری های پرخطر تخصص دارند و در صورت بروز هرگونه عارضه، می توانند مراقبت های پیشرفته ای را ارائه دهند. پزشکان می توانند میزان کنترل تشنج ها را ارزیابی کرده و با استفاده از آن تغییرات درمانی قبل از بارداری را اعمال کنند. پزشکان معمولا به زنان قبل از بارداری توصیه می کنند که از مکمل اسید فولیک استفاده کنند. فولیک اسید خطر نقص لوله عصبی را که بر مغز، ستون فقرات و نخاع تاثیر می گذارد، کاهش می دهد. با این حال، زنان مبتلا به صرع ممکن است به مصرف اسید فولیک بیشتری نیاز داشته باشند. این به این دلیل است که داروهای ضد صرع ممکن است مقدار سطح اسید فولیک را در بدن کاهش دهند. همچنین زنان مبتلا به صرع مانند سایر زنان قبل از بارداری باید شیوه زندگی سالم از جمله موارد زیر را انتخاب کنند:
- خودداری از استعمال سیگار
- دنبال کردن رژیم غذایی سالم
- ورزش
- استراحت کافی
- ویتامین های قبل از تولد
مراجعه به پزشک
زنان مبتلا به صرع که باردار هستند باید از مصرف هرگونه داروی خودسرانه اجتناب کنند و تحت نظر پزشک باشند. در صورتی که مبتلا به صرع هستید و تصمیم به بارداری دارید یا باردار هستید برای انجام معاینات و اقدامات احتیاطی لازم می توانید به مطب دکتر مانیا کاوه فلوشیپ لاپاراسکوپی پیشرفته و هیستروسکوپی در تهران مراجعه کنید.
علائم آسیب به ناحیه راست و چپ مغز چیست؟
علائم آسیب به ناحیه راست و چپ مغز به علت و تاثیر آن بر روی ارتباط های سلولی آن بستگی دارد. به طور کلی مغز انسان مادربورد بدن است که بدن بدون آن چیزی بیش از یک گیاه نیست؛ به عبارت دیگر مغز مرکز فرماندهی است که تمام تجربیات ذهنی شما را تنظیم می کند. این افکار، حافظه، گفتار، درک، احساسات، بینایی، لمس، مهارت های حرکتی، شنوایی، تنفس، هضم، عملکرد فیزیولوژیکی، ضربان قلب و تقریباً هر فرآیند موثر بر زندگی را تنظیم خواهد کرد. آسیب به هر دو طرف مغز نیز منجر به انواع مختلف اختلالات عملکردی می شود.
مغز انسان در وسط به دو نیمه متقارن یعنی نیمکره مغزی راست و نیمکره مغزی چپ تقسیم می شود. قسمت چپ مغز حرکت در سمت راست بدن را کنترل می کند، در حالی که نیمکره راست عملکرد حرکتی سمت چپ بدن را تحت اختیار دارد.
- در اکثریت قریب به اتفاق مردم، مغز چپ مسئول دریافت، سازماندهی و توزیع سیگنال های تحلیلی، منطقی و کلامی است.
- از طرف دیگر، سمت راست مغز مسئول هوش خلاق، احساسی و فضایی است.
با این حال، مناطق عملکردی خاصی بین دو نیمکره مشترک است. به عنوان مثال، هر دو طرف برای پردازش زبان، درک، استدلال و سازماندهی کلمات و جملات با یکدیگر همکاری می کنند تا ارتباط برقرار شود.
مغز انسان چگونه کار می کند؟
مغز انسان اندامی پیچیده است. تقریباً با 3 پوند، حاوی حدود 100 میلیارد نورون و 100 تریلیون اتصال است. مغز شما در مرکز آنچه شما فکر می کنید، احساس می کنید و انجام می دهید اصلی است.
مغز شما به دو نیمه یا نیم کره تقسیم شده است. در هر نیمه، مناطق خاص توابع خاصی را کنترل می کنند.
دو طرف مغز شما بسیار شبیه به هم هستند، اما تفاوت زیادی در نحوه پردازش اطلاعات وجود دارد. با وجود سبک های متضاد آنها، دو نیمه مغز مستقل از یکدیگر کار نمی کنند.
قسمتهای مختلف مغز شما توسط رشته های عصبی به هم متصل می شوند. اگر یک آسیب مغزی ارتباط بین دو طرف را قطع کند، شما هنوز هم می توانید فعالیت کنید؛ اما عدم برقراری ارتباط بین دو طرف مغز باعث اختلال می شود. مغز انسان دائماً در حال سازماندهی مجدد خود است.
همین الان رایگان سوالتو از بهترین پزشکان و متخصصان بپرس.کلیک کنید.
تئوری مغز چپ / مغز راست چیست؟
تئوری این است که افراد یا مغز چپ هستند یا مغز راست، به این معنی که یک طرف مغز آنها نسبت به سمت دیگر غالب است. اگر بیشتر در تفکر تحلیلی موفق هستید، گفته می شود چپ مغز شما غالب است. اگر تمایل به خلاقیت یا هنرپردازی بیشتری دارید، راست مغز محسوب می شوید.
این نظریه مبتنی بر این واقعیت است که عملکرد دو نیمکره مغز کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه متفاوت است. مغز چپ بیشتر از مغز راست کلامی، تحلیلی و منظم است. گاهی اوقات مغز دیجیتال نامیده می شود. در مواردی مانند خواندن، نوشتن و محاسبات بهتر عمل می کند.
طبق تحقیقات تاریخ اسپری، مغز چپ نیز به موارد زیر متصل است :
- منطق
- حقایق
- ریاضیات
- ترتیب دهی
- تفکر خطی
- با کلمات فکر کردن
مغز راست بیشتر بصری و شهودی است. گاهی از آن به عنوان مغز آنالوگ یاد می شود. این یک تفکر خلاقانه تر و کمتر سازمان یافته است.
تحقیقات تاریخ Sperry نشان می دهد که مغز راست نیز به موارد زیر مرتبط است :
- بینش
- هنرها
- ریتم
- تفکر جامع
- خیال بافی
- خیال پردازی
- تجسم احساسات
- نشانه های غیرکلامی
ما می دانیم که دو طرف مغز ما متفاوت است، اما ویژگی های کلی شخصیت، ترجیحات فردی یا سبک یادگیری به معنای چپ مغز یا راست مغز بودن نیست.
هنوز هم این یک واقعیت است که دو طرف مغز شما متفاوت است و مناطق خاصی از مغز شما دارای تخصص هستند.
چه عواملی باعث آسیب مغزی می شود؟
پیش آگهی مشخصی برای آسیب های مغزی وجود ندارد، زیرا بسته به علت، علائم آسیب به ناحیه راست و چپ مغز متغیر است. اثرات آسیب مغزی معمولاً غیرقابل پیش بینی و پیچیده است. آسیب مغزی باعث ایجاد اشکال در ارتباط بین سلول های مغزی می شود. سلول های عصبی آسیب دیده قادر به پخش و دریافت اطلاعات از طریق روش دیگر به یکدیگر نیستند.
در نتیجه، فرد قادر به پردازش اطلاعات و پاسخگویی متناسب با آن نیست. آسیب مغزی حتی می تواند نحوه تفکر، عمل و احساس بیمار را تغییر دهد. علاوه بر این، همانطور که مغز شما حرکت بدن و فرآیندهای حسی را کنترل می کند، آسیب می تواند عملکرد جسمی و عاطفی شما را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
انواع آسیب مغزی کدامند؟
آسیب های مغزی را می توان به اشکال زیر تقسیم نمود :
- آسیب های مادرزادی مغزی که از بدو تولد وجود دارد.
- صدمات مغزی غیر مادرزادی یا اکتسابی (ABI) که پس از تولد رخ می دهد.
توجه: تمایز بین این دو اغلب مبهم است.
آسیب مادرزادی مغز
آسیب مادرزادی مغز به نقص یا اختلال مغزی گفته می شود که در حالی که کودک درون رحم است یا درست پس از تولد رخ می دهد. عوامل متعددی می توانند رشد مغز جنین را در دوران بارداری به ویژه در سه ماهه اول قطع کرده و منجر به ناهنجاری یا نقص مغزی شوند؛ مانند همه آسیب های مغزی دیگر، کودک ممکن است از آسیب مادرزادی مغز رنج ببرد. فلج مغزی نمونه بارز آسیب مادرزادی مغز است.
آسیب مغزی اکتسابی
در گفتمان عمومی، آسیب های مغزی بیشتر به هر نوع آسیب مغزی مربوط می شود که در طول زندگی فرد به دلیل بیماری یا حادثه بدست آمده است.
آسیب مغزی ضربه ای
همانطور که از نامش پیداست، آسیب مغزی ضربه ای (TBI) به هر نوع آسیب وارد شده به مغز توسط یک نیروی خارجی گفته می شود. نمونه هایی از TBI شامل حوادث رانندگی جاده ای، حمله، سقوط و تصادفات در خانه یا محل کار است.
آسیب مغزی غیر ضربه ای
این نوع آسیب ناشی از عوامل داخلی است که بر عملکرد مغز یا آسیب شناسی تأثیر می گذارد. نمونه هایی از آسیب مغزی غیرترومایی شامل تومور، سکته، خونریزی مغزی و انسفالیت است.
علائم آسیب ناحیه سمت راست مغز چیست؟
علائم آسیب به ناحیه راست و چپ مغز با هم متفاوت است چرا که سمت راست مغز، حرکت نیمه چپ بدن را کنترل می کند و مربوط به فرآیندهای شناختی یا توانایی های عصبی زیر است :
- آگاهی بصری
- مهارت تخیل
- هوش هیجانی
- تشخیص چهره
- آگاهی از موسیقی
- توانایی های فضایی
- درک تصاویر بصری
- تصمیم گیری بصری
- برآورد فرم های سه بعدی
- تفسیر نشانه های اجتماعی
- ساختار، سازماندهی و بیان افکار و عقاید
- پردازش نشانه های غیرکلامی مانند حالات صورت
- تفسیر زبان، به معنای درک متن و لحن گوینده است.
- ریاضیات ابتدایی که شامل تخمین ها و مقایسه های تقریبی است.
به طور طبیعی، هر گونه آسیب به نیمکره مغزی راست می تواند این عملکردها را به درجات مختلف به خطر بیاندازد.
میزان آسیب نیمکره راست (RHD) شدت و نوع مشکلات ناشی از آن را تعیین می کند. طبق انجمن شنیدن گفتار و گفتار آمریکایی (ASHA) ، آسیب به مغز راست می تواند توانایی های تفکر و ارتباطات شما را مختل کند، بدون اینکه حتی خودتان متوجه آن باشید.
شایع ترین مشکلاتی که پس از آسیب مغزی سمت راست رخ می دهد، عبارتند از :
- اختلال حافظه در سمت چپ
- عدم توانایی درتمرکز یا توجه
- مشکل در بیان و درک مناسب احساسات
- عدم آگاهی در مورد رفتار مناسب اجتماعی
- مسائلی با استدلال اساسی، حل مسئله و تصمیم گیری
- گمراهی عمومی، مانند مشکلات دانستن تاریخ، زمان یا مکان فعلی
- ضعف، بی حسی یا فلج در دست چپ، بازو، یا پا یا سمت چپ صورت
- فقدان بینش، به گونه ای که فرد ممکن است از این واقعیت که مشکلاتش در خانه، مدرسه یا محل کار باعث دردسر می شود غافل بماند.
علائم آسیب ناحیه چپ مغز چیست؟
سمت چپ مغز حرکت را برای نیمه راست بدن تنظیم می کند و در حوزه های زیر تخصص دارد :
- تحلیل منطقی
- مهارت های علمی
- مهارت های محاسبه
- ساختار، تفسیر و بیان زبان کلامی یا نوشتاری
فردی که دچار آسیب مغزی جانبی شده است بسته به میزان آسیب ممکن است یک یا چند مورد از علائم زیر را نشان دهد :
- اختلال در مهارت های تحلیلی
- چپ و راست را اشتباه گرفتن
- اختلال در سرعت مهارت و دقت ذهنی
- رفتارها ی غیرمعمول، مضطرب و گوشه گیر
- افزایش نوسانات خلقی و طغیان های احساسی
- مشکلات مربوط به زمان شناسی (به ترتیب زمان، علت و معلول)
- مشکلات در برخورد با اعداد و به طور گسترده ای، مسائل مربوط به پول است.
- آفازی که یک نقص زبان است و توانایی خواندن، صحبت کردن، نوشتن و گوش دادن را مختل می کند.
- آنومیا که به عدم توانایی در بازیابی ابتدایی ترین اطلاعات، مانند نام دوستان، خانواده یا اشیا روزمره اشاره دارد.
- آپراکسی حرکتی، یعنی عدم توانایی در انجام حرکات هدفمند حتی اگر عضلات و حواس به خوبی کار می کنند.
- آپراکسی کلامی، یک اختلال گفتاری حرکتی است که باعث ایجاد مشکل در هماهنگی حرکت دهان برای ایجاد کلمات یا صداها می شود.
آسیب های مغزی چگونه درمان می شود؟
معالجه صدمات مغزی بیشتر به جای بازگرداندن آسیب، به توانبخشی مغز متمرکز است.
در بعضی موارد، بیمار ممکن است به سرعت و به طور کامل بهبود یابد، در حالی که موارد دیگر احتمال دارد به یک مادام العمر برای درمان و توان بخشی نیاز داشته باشد. طول، موفقیت و میزان بهبودی بیشتر به میزان التهاب و آسیب ناشی از آسیب بستگی خواهد داشت.
در موارد شدید، درمان به شرح زیر است :
- به حداقل رساندن تأثیر طولانی مدت آسیب مغزی
- کمک به بیمار و خانواده اش در کنار آمدن با سایر معلولیت ها
آیا مغز می تواند پس از آسیب دیدگی بهبود یابد؟
- از دست دادن هوشیاری یا خاموشی اپیزودیک، عملکرد حافظه به خطر افتاده، تغییرات شخصیتی و فلج جزئی یا کامل در پس از آسیب مغزی معمول است که ممکن است با گذشت زمان بهتر شود یا نشود.
- اگر آسیب خیلی زیاد نباشد، احتمال دارد بافت آسیب دیده مغز بهبود یابد. با این حال، اگر سلول های عصبی آسیب جدی ببینند، از بین بروند یا از بین بروند، بعید است سلول های جدیدی به جای آنها تشکیل شود.
- در بیشتر موارد، مغز با هدایت اطلاعات به قسمت های سالم مغز، خود را برای کار در اطراف بافت آسیب دیده تطبیق می دهد. در این شرایط امکان بهبود کامل را نمی توان تضمین کرد.
حرف آخر
به طور کلی، سمت چپ مغز بر کنترل زبان مسلط است، در حالی که سمت راست مسئول توانایی های هنری است. هرگونه آسیب به هر طرف مغز می تواند عملکرد مربوطه را تحت تأثیر قرار دهد.
بهبودی از آسیب مغزی به شدت آن بستگی دارد. درمان به طور کلی بر توان بخشی مغز برای کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه یافتن مسیرهای جایگزین و از سرگیری عملکرد طبیعی متمرکز است.
کنار آمدن با سیگنالهای اشتباه
مقدمه : Introduction
پیشرفتهایی که در زمینه تصویربرداری به روش MRI بوجود آمده است باعث شده است که در سالهای اخیر تصویربرداری از کبد و مجاری صفراوی و پانکراتیک به راحتی و بدون تحمل وقت و هزینه زیاد و بدون عوارض توسط MRI انجام شود از جمله این پیشرفتها بوجود آمدن دستگاههای با تسلای بالا ، سکانسهای پیشرفته و سریع تصویربرداری ، و کویل های آرایه فازی می باشد که امکان تصویربرداری از قسمت های مختلف بدن در کمترین زمان را بوجود آورده است.
کلانژیوگرافی تشدید مغناطیسی نیز یک روش غیر تهاجمی ارزان و ایمن و سریع بوده که با استفاده از سکانس های مخصوص و Heavily T2W ، و بدون نیاز به هیچ گونه تزریقی ،درخت بیلیاری و مجرای پانکراتیک را به تصویر می کشد ، این روش در مقایسه با روش ERCP سریع و بیمار ایمن بوده و تصاویر تشخیصی بهتری ارائه می دهد.
مقایسه معایب و مزایای MRCP با ERCP :
ERCP یک روش تشخیصی درمانی بوده و توسط پزشک متخصص گوارش و کبد تحت گاید فلوروسکوپی انجام می شود . این روش یک روش تهاجمی بوده و نیاز به وارد کردن اندوسکوپ به دوازدهه و پیدا کردن اسفکتر مجرای صفراوی و تزریق ماده کنتراست به داخل مجرا می باشد . تصویربرداری بعد از تزریق ماده کنتراست به داخل مجرای صفراوی به وسیله اشعه X و فقط در یک جهت انجام می شود و همچنین به علت نیاز به ورود آندوسکوپ به دوازدهه بیمار و مشکل بودن تحمل این روش برای بیماران ، انجام این روش تحت تزریق داروی بیهوشی و تحت نظر پزشک بیهوشی انجام می شود، بنابراین عدم مزیت های این روش در مقایسه با MRCP به ترتیب زیر می باشد :
- با توجه به توضیحات بالا ،انجام این روش نیاز به مهارت بالای انجام دهنده کار یعنی پزشک متخصص گوارش و کبد دارد. در حالیکه MRCP به راحتی توسط کارشناسان رادیولوژی انجام می شود.
- وارد کردن آندوسکوپ و پیدا کردن مجاری صفراوی باید با دقت خیلی زیادی انجام شود چراکه ممکن است باعث پارگی دوازدهه و خونریزی و …. شود.
- MRCP در مقایسه با ERCP نیاز به ماده کنتراست مضر و اشعه X ندارد و کنتراست تصاویر آن توسط سکانس های مخصوص MRI حاصل می گردد.
- با توجه به اینکه ERCP در یک جهت انجام می شود روی هم افتادن تصاویر ساختارهای آناتومیکی باعث عدم دیده شدن قسمت های مختلف آن می شود ، در حالیکه MRCP در جهات مختلف با راحتی قابل انجام است.
- ERCP در ۱۰%-۵% موارد روش ناموفقی می باشد و در حدود ۲۰%-۵% موارد غیر قابل انجام می باشد در حالیکه موارد غیر قابل انجام MRCP زیر ۵% می باشد.
- میزان عوارض بعد از ERCP حدود ۸ %– ۵ % می باشد و میزان مرگ و میر بعد از آن حدود ۱٫۵ % می باشد ، در حالیکه میزان عوارض مرگ و میر بعد از MRCP در حد بسیار پایین و نزدیک صفر می باشد.
- MRCP در نشان دادن نواحی اکستراداکتال ، پارانشیمال و عروق اطراف مجاری ، متاستاز ها و غده های لنفاوی بیمار مفید می باشد در حالیکه ERCP فقط مجاری صفراوی را نشان می دهد.
- با توجه به اینکه ERCP فقط ناحیه دیستال تنگی را نشان می دهد ، بنابراین در نشان دادن تنگی های شدید و بررسی بعد از عمل جراحی مناسب نمی باشد.در حالیکه MRCP ناحیه قبل و بعد از تنگی را به خوبی نشان می دهد بنابراین
تنگی های شدید در روش MRCPبهتر بررسی می شوند.
عدم مزایای مهم MRCP نسبت به ERCP موارد زیر می باشد:
- MRCPفقط یک روش تشخیصی بوده در حالیکه ERCP می تواند در حین انجام آزمون جنبه درمانی اورژانسی نیز داشته باشد.
- MRCP در نشان دادن درناژ صفراوی و همچینین در نشان دادن گستردگی مجرای سیستیک ضعیف است.
- MRCP رزولشن فضایی کمتری دارد و همچنین در نشان دادن مجاری غیردیلاته محیطی ضعیف عمل می کند.
- مشکلات محیط MRI نیز از عدم مزایا محسوب می شود از جمله اینکه بعضی از بیماران از جمله بیمارانی که ضربان ساز قلبی یا پروتز فرومگنتیک دارند و یا بیمارانی که از محیط بسته می ترسند قابل انجام نیست.
اندیکاسیون های کلینیکی MRCP :
- یکی از اندیکاشیون های MRCP بررسی بیمارانی است که بنا به دلایل مختلف نمی توانند ERCP انجام دهند و یا ERCP ناموفق داشته اند مانند بیمارانی که عمل جراحی شکمی انجام داده اند .
- بیمارانی که بیماری آنها در حدی نیست که ریسک ERCP را بپذیرند.
- بیمارانی که آنزیم های کبدی و یا بیلی روبین آنها بیش از حد نرمال است .
- بیمارانی که احتمال تنگی در مجاری صفراوی داده می شود.
- بیمارانی که مشکوک به پانکراتیک حاد می باشند.
- جهت کنترل و پیگیری بیماریهای خوش خیم سیستم بیلیاری از جمله کلانژیت اسکلروزه .
- بیمارانی که پیوند کبدی شده اند ،جهت بررسی عملکرد سیستم بیلیاری و بررسی مجاری و میر صفراوی MRCP انجام می دهند.
- در بیمارانی که قرار است کلسیستکتومی شوند جهت بررسی کلدوکو لیتازیس MRCP مورد نیاز است.
آمادگی های قبل از آزمون برای بیماران : Patient preparation
قبل از آزمون MRCP بیمار نیاز به آمادگی شکمی و خالی بودن معده و دوازدهه دارد برای این کار بیمار باید حداقل ۳-۴ ساعت ناشتا باشد ، این موضوع از ۲ جهت حائز اهمیت است ابتدا اینکه خالی بودن معده و دوازدهه باعث می شود کیسه صفرا ترشح غیرضروری نداشته و در تصاویر MRCP با سیگنال بهتری دیده می شود ، دوم اینکه خالی بودن لوله گوارش باعث عدم تصویرسازی آن روی تصاویر مجاری صفراوی خواهد شد.
برای هر چه کم تر کردن آرتیفکت های حرکتی می توان از مواد آنتی اسپاسماتیک (گلوکان ۱mg بصورت IV ) و یا از هیوسین بوتیل بروماید (۴۰ mg بصورت IV ) استفاده کرد.
باید توجه شود که بیمار در ۲۴ ساعت گذشته ERCP انجام نداده باشد چراکه ورود ماده کنتراست با ویسکوزیته بالا باعث عدم دیده شدن مجاری صفراوی خواهد شد.
سکانس های تصویربرداری :
three Plan localizer
Axial T2W True FISP
HASTE: Thick slab HASTE -Thin slab HASTE
۳D .T2W SPC –RST, ISO
MIP, VRT , CPR Imaging
;three paln localizer
این سکانس که در دستگاههای مختلف با اسامی مختلف از جمله Survey ، Topogram ، Scout view موجود می باشد. سه تصویر اولیه با وزن T1 و بصورت SPGR در سه جهت آگزیال ، کرونال ،ساجیتال ارائه میدهد ، که برای تنظیم کردن سکانس های بعدی از آنها استفاده میشود. این سکانس به صورت Free Breathing تهیه میشود ، بهتر است یک نسخه از این سکانس بصورت Breath Hold تهیه شود تا در موقعیت یابی دیافراگم و قله کبد در سکانس های بعدی کمک کننده باشد.
Axial T1W OP-IP :
این سکانس با TR ، TE ، FA مخصوص تصویری با وزن T1 ارائه می دهد اغلب از نوع دابل اکوی این سکانس با وزن T1 یا dual spoiled GRE T1 استفاده میشود. مشخصه اصلی این سکانس استفاده از دو زمان اکوی متعدد میباشد که TE1 اول بصورت out of phase ، TE2 بصورت In phase انتخاب میشود تصویری که از TE1 بدست می آید تصویری است که در آن چربی میکروسکوپیک و یا چربی داخل واکسلی ( یعنی چربی که با آب در داخل یک واکسل قرار گرفته است ) ، حذف شده است .
بنابراین در تصاویر حاصل از این سکانس ارگانهای آبکی شکم از جمله کلیه ها و کبد ،طحال و …. با نوار سیاه اطراف آنها مشخص می شوند که به علت قرار گرفتن چربی میکروسکوپیک در اطراف این ارگانها می باشد.
با مقایسه تصویر حاصل از TE1 با تصویر حاصل از TE2 ، کاهش سیگنال ناشی از وجود چربی منتشر کبدی بررسی می شود و همچنین ضایعات فوکال نیز از لحاظ نوع چربی داخل آنها بررسی می شود.
در این سکانس نواحی مختلف اطراف مجاری صفراوی و پانکراتیک ، پارانشیم کبد و پانکراس ،دیواره عروق و مجاری از لحاظ وجود ضایعات ،خونریزی و …. بررسی میشود.
تصویر سمت راست تصویر T1W OP می باشد که با TE=2.22 تهیه شده است. که کاهش سیگنال ناشی از fatti infiltration در ان دیده میشود.(فلش های سفید)
همان طور که ملاحظه میفرمایید چربی زیر پوستی در این تصویر حذف نشده است.
این سکانس با پارامترهای توضیح داده شده در جدول مربوطه امده است در جهت آگزیال و از کل کبد تهیه می شود . از بالای قله کبدی تا کرست ایلیاک را با استفاده از مقاطع و فاصله بین مقطعی مناسب پوشش می دهیم . جهت از بین بردن آرتیفکت های حرکتی ناشی از تنفس بیمار با توجه به شرایط بیمار از یکی از روش های حذف حرکت از جمله BH ، RT ، Pace trigger استفاده میکنیم.
با توجه به اینکه این سکانس از نوع سکانسهای اسپین اکو می باشد بنابراین سیگنال عروق در آن به صورت سیاه بوده و به سرعت جریان خون بستگی دارد بنابراین در تصاویر بدست آمده عروق کبدی از جمله ورید پورت و هپاتیک و شریانهای هپاتیک و شریانها و وریدهای شکمی به صورت سیاه و با سیگنال کم مشاهده میشود در حالی که مجرای صفراوی و پانکراتیک به صورت روشن و سیگنال یالا مشاهده میشوند بنابراین تصاویر حاصل از این سکانس تصاویر بسیار ایده الی برای پیدا کردن و بررسی مجرای صفراوی در مقاطع عرضی می باشد.
از طرف دیگر در تصاویر حاصل از این سکانس ،هم می توانیم بافت های اطراف عروق و CBD را بررسی کرد و هم پارانشیم کبد و توده های احتمالی آن را بررسی می کنیم .
تصاویر T2W FCE می باشند همان طور که میبینید سیگنال عروق در این تصاویر سیاه می باشد و سیگنال CBD و کیسه صفرا سفید می باشد در تصویر سمت راست تصویر سنگ های متعدد در داخل کیسه صفرا به صورت low signal با کنتراست خوبی دیده می شود تصویر سمت چپ وجود sludg را در داخل کیسه صفرا نشان می دهد |
TR=3100 | T2W FSE |
TE=100 | FOV= ۳۸۰mm |
FA=90 | RFOV= ۷۰ |
Concatenation=3 | Resolution= ۳۲۰ |
Scan time= ۴۰ sec | Slice thickness= ۶mm |
IPAT=YES | Number of slices= ۲۱ |
Orientation=Axial | Ph.ench direction= AP |
ETL=24 |
Axial T2 true FISP :
این سکانس در دستگاههای مختلف به اسامی مختلف دیده می شود:
Fast imaging employing steady state Acquisition
برخلاف تصاویر حاص از سکانس T2W FSE که در آن عروق سیاه و CBD روشن دیده می شود ،در تصاویر حاصل از SSFP ، عروق و CBD هر دو به صورت روشن دیده می شوند در واقع سیگنال جریان خون در این سکانس وابسته به جهت جریان نمیباشد بلکه کنتراست به صورت کلی بر اساس نسبت T1/T2 می باشد و از آنجایی که خون و CBD نسبت T1/T2 بالایی دارند در تصاویر این سکانس بصورت روسن دیده می شوند در نتیجه این سکانس جهت ارزیابی موقعیت قرارگیری عروق نسبت به CBD و همچنین احتمال ترومبوز در آنها به کار می رود ،از طرف دیگر پارانشیم کبدی و نواحی اطراف مجرای کبدی بخوبی در این سکانس قابل ارزیابی و بررسی می باشد.
نکته مهم در استفاده از این ۲ سکانس T2 FSE ،True FISP T2 در کنار هم این است که با توجه به تفاوت سیگنال عروق در تصاویر حاصل از این دو سکانس با پزشک رادیولوژیست با در کنار هم قرار دادن تصاویر حاصل از این دو سکانس به نحو احسن می تواند مجاری صفراوی و پانکراتیک را پیدا کرده و در مقطع عرضی و مقاطع مختلف بررسی کند از طرف دیگر با مقایسه تصاویر ، سیگنالهای مشکوک اطراف CBD بررسی شده و در صورت اینکه عروق در مجاورت مجرا وجود داشته باشد کاملا مشخص می شود .
-پیدا کردن عروق در کنار مجاری و بررسی آن از این جهت اهمیت دارد که ممکن است آرتیفکت پالسی در CBD ایجاد کرده و و جود یک سنگ یا نقص پرشدگی داخل مجرا را تداعی کند.
– سکانس های FSE ، SSFP قابل تبدیل به سکانس های Single shot هستند ،که با این کار میتوانیم زمان تصویرگیری از هر مقطع را به زیر یک ثانیه رسانده و در نتیجه تحمل زمان اسکن برای بیماران راحت تر شده و آرتیفکت حرکتی کم می شود.
– با توجه به شرایط مریض و نوع نفس کشیدن و سن و سطح هوشیاری وی می توانیم از روش های مختلف حذف کردن حرکت استفاده کنیم از جمله BH ، R.G ، pace G استفاده کنیم.
طلسم ۴۳ سال اعتصاب سرانجام به دست کارگران پیمانی نفت شکست
«پیمان شجیراتی»، فعال امور کارگری درباره اعتصاب جاری در صنعت نفت ایران میگوید: «این اعتصاب در بخش پروژهای و ساختوساز صنعت نفت در جریان است و نه در بخش تولید. بنابراین هر چند نمیتوان انتظار داشت این اعتصاب ضربات اقتصادی بر پیکره لرزان حکومت وارد آورد اما همین اندازه هم تبعات و نتایج سیاسی خاص خودش را دارد.»
گروههای مختلفی از کارگران پیمانی صنعت نفت روز ۲۱ مهر ۱۴۰۱ در سایتهای یک پتروشیمی بوشهر و فاز ۱۴ و در جاده منتهی به کمپ کنسرسیوم اقدام به برگزاری تجمع کردند.
گروههای مختلفی از کارگران پیمانی صنعت نفت روز ۲۱ مهر ۱۴۰۱ در سایتهای یک پتروشیمی بوشهر و فاز ۱۴ و در جاده منتهی به کمپ کنسرسیوم اقدام به برگزاری تجمع کردند.
بر اساس خبرهای دریافتی از منابع «ایرانوایر»، این تجمعات در اعتراض به بازداشت گسترده کارگران در روز سهشنبه ۱۸ مهر برگزار شدهاند.
به گفته این منابع، یگان ویژه و ماموران امنیتی به تجمع این گروه از کارگران یورش برده و تعداد دیگری هم بازداشت شدهاند. آنها فضای حاکم بر منطقه را به شدت امنیتی توصیف کردهاند.
در سومین روز اعتصاب کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، تعداد کارگران بازداشتی در عسلویه به دستکم ۳۰ نفر رسید.
«ایرانوایر» در روزهای گذشته هویت ۱۱ نفر را با کمک منابع خود منتشر کرده بود؛ «هادی مولایی»، «علی محمودی»، «مهدی جهانبخشی»، «نورعلی بهادری»، «فرید کوراوند»، «کامبیز محمدی»، «شاهین نجفی»، «احمد پور»، «فرشید مرادی»، «علی شاپوری» و «امید کوراوند».
«اتحادیه آزاد کارگران ایران» هم موفق به احراز هویت سه تن از کارگران شده است. یک افسر ایمنی با هویت نامعلوم هم در جریان اعتصاب بازداشت شده است.
پیمان شجیراتی، فعال کارگری که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، با تاکید بر این که آنچه در اعتراضات سراسری علیه حکومت کمبود و خلاء آن حس میشد، موضوع اعتصابات کارگری بود، میگوید: «با پیشقدم شدن کارگران پروژهای و در واقع با جرقهای که در منطقه پارس جنوبی زدند، این کارگران قدم بزرگی برداشتند.»
به گفته او، کارگران پروژهای عسلویه در حرکت اعتراضی که آغاز کردند و اعتصابی که شکل گرفت، یک گام بزرگ برداشتند: «این یک اعتراض صنفی و برای مطالبات اقتصادی نیست، اعتصابی کاملا سیاسی است. شعارهایی که از همان ابتدا سر دادند، بسیار رادیکال و اعتراضی بودند که از یک مرکز کاری شروع و ظرف یکی دو ساعت، به چندین مرکز در منطقه پارس جنوبی کشیده شدند. در روز دوم هم به آبادان و کارگران شرکت پالایش رسیدند. بنابراین، روشن است که حکومت از ترس این که اعتصاب مبادا گسترش بیشتری پیدا کند و برای جلوگیری از فراگیری آن به سرعت دست به سرکوب کارگران معترض زده است.»
اعتصاب کارگران صنعت بسیار حساسی مثل نفت به صورت کنونی در جمهوری اسلامی ایران بیسابقه است. پیمان شجیراتی، فعال کارگری میگوید: «این صنعت در بالاترین سطوح امنیتی، رصد، کنترل و اداره میشود. اعتصاب در این صنعت چه بخواهیم و چه نخواهیم، یک پیشروی بسیار بزرگ برای جنبش کارگری است. این بخش از کارگران شاغل در نفت، از اعتصابات گذشته خود تجارب عملی بسیار ارزشمندی دارند. آنها با این که متشکل نبودند و تشکلی نداشتند، موفق شدند اعتصابات سراسری و فراگیری را شکل دهند.»
شجراتی، کارگر سابق «گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان» با تاکید بر این که اعتصاب اخیر دارای ماهیت سیاسی است، میگوید: «با توجه به تجاربی که آنها در موضوع سازماندهی تجمع از گذشته داشتند، گسترش و سرایت این شکل از اعتصاب به سایر مراکز نفتی کاملا امکانپذیر است. هراس جمهوری اسلامی هم از همین است، چون ابدا تصور نمیکرد حتی بخش کوچکی از این کارگران هم قادر باشند اعتصابی در همراهی با اعتراضات سراسری مردم پس از قتل حکومتی مهسا امینی و در مقابله مستقیم با حاکمیت و خواستههای روشن سیاسی را اجرا کنند.»
او معتقد است: «جمهوری اسلامی با توجه به سالها سرکوبی که از طریق نهادهای امنیتی در حق کارگران، فعالان صنفی و تشکلهای کارگری روا داشته است و در کنار آن، تحلیل تئوریسینهای اقتصادی، خود به این باور رسیده بود که امکان بروز اعتصاب، آنهم از نوع سیاسی در بخشهای کارگری تقریبا صفر و غیر ممکن است؛ تا آنجا که چند روز پیش نایب رییس سابق اتاق بازرگانی ایران وقوع اعتصاب در بین کارگران را ناممکن و شبیه یک شوخی قلمداد کرده بود.»
این فعال کارگری در ادامه درباره شکست پیشبینیهای امنیتی و سیاسی تحلیلگران نزدیک به حکومت در مورد کارگران به «ایرانوایر» میگوید: «با همه اینها، دیدیم که اعتصاب شکل واقعیت به خود گرفت؛ اعتصابی که همه معادلات اتاقهای فکر دستگاههای متعدد سیاسی، امنیتی و اقتصادی حکومت را برهم زده است. با این اتفاق، همه تلاشهای چهار دهه گذشته حاکمیت برای از هم دور نگه داشتن کارگران و جلوگیری از متشکل شدن و همبستگی آنها فرو ریخت. با روندی که در جمع کارگران ایران در حال طی شدن است، میتوان گفت همه برنامههای آنها برای خاموش نگه داشتن اجتماع میلیونی کارگران ایران با شکست روبهرو شده است.»
او به نکتهای اساسی اشاره کرد که میتواند قدرت بیشتری به حرکت آغاز شده کارگران اعتصابی بدهد: «حمایت و همبستگی جنبش مردمی با کارگران و عدم سکوت آنها در مورد سرکوبی که دیروز علیه کارگران پروژهای رخ داد، بسیار مهم است. عموم مردم، دانشآموزان، دانشجویان و تودههای مردم معترض در خیابان باید بدانند که جمعیت بیش از ۱۴ میلیونی کارگران ایران که بدون هیچ فراخوان تشکیلاتی در خیابانها و در جمع معترضان هستند، حلقه پیوسته اعتراضات مردمی هستند. مردم این اعتصاب کارگران پیمانی را باید از جنس خودشان بدانند و نباید در مقابل سرکوب کارگران صنعت نفت سکوت کنند. همبستگی واکنشهای خیابانی و عمومی مردم، همراه با واکنش گروههای مختلف کارگری و صنفی، هزینه سرکوب را برای حکومت به شدت بالا میبرد.»
این کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان در ادامه میافزاید: مردم در خیابان از گروههای مختلف اجتماعی انتظار حمایت داشتند. این درخواست را فریاد میزدند. کلید خوردن اعتصابات کارگری، پاسخی به آن درخواست حمایت است. این بغض فروخفته سالها سرکوب کارگران، حالا شکسته است. بنابراین، لازم است که مردم در مقابل سرکوب کارگران منفعل نباشند.»
پیمان شجیراتی در بخش دیگری از این گفتوگو، با خطاب به مردم معترض گفت: «حاضران در متن اعتراضات خیابانی باید بدانند کارگران پروژهای که اتفاقا بیثباتترین و مظلومترین بخش کارگران ایران از نظر امنیت شغلی محسوب میشوند، با تهدیدهای مختلفی روبهرو هستند. باید صدای همبستگی عملی خود با آنها را نشان دهیم. این همبستگی، امید و چشمانداز ورود سایر بخشهای کارگری به فاز اعتصاب است.»
این فعال کارگری چند فاکتور اساسی را در تداوم اعتراضات و اعتصابات موثر میداند: «یک مساله، همبستگی و حمایت مردم و واکنش در قبال سرکوب این بخش پیشرو در صنعت نفت است. اگر واکنش مناسبی از طرف جنبش مردمی رخ دهد، برای بقیه بخشهای کارگری که در حال امکانسنجی و بررسی امکانات و قوای خود برای ورود به فاز اعتصاب هستند، قطعا سیگنال و پیام خوبی خواهد بود. مساله بعدی، پیشروی مبارزه در خیابان است؛ به این معنا که هر اندازه این جنبش و خیزش بتواند قویتر ظاهر شود، به میدان آمدن بخشهای دیگر کارگری سرعت و شتاب بیشتری خواهد گرفت.»
اشاره او به تلاشهایی است که باید از جانب فعالان کارگری، هستهها و جمعهای کارگری، تشکلهای موجود و پیشروهای کارگری انجام شود تا بتوانند راههای عملیتری برای اتحاد و همبستگی بین کارگران در سراسر کشور ایجاد کنند.
به گفته او، یکی از کارهایی که جمهوری اسلامی از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ انجام داد، انحلال شوراها و کمیتههای کارگری در کارخانهها بود؛ همان گروههایی که توانسته بود از طریق آنها، ظرفیتی ایجاد و روابطی تنظیم کند که کارگران به صحنه سیاسی جدال با حکومت پهلوی وارد شوند و با سازمان دادن اعتصابات کمرشکن، ضربه نهایی را به حکومت وارد سازد.
شجیراتی میافزاید: «پس از تثبیت حکومت و از سال ۱۳۵۸، بلافاصله ضربات به این شوراها آغاز شدند و تقابلی عمیق با ساختارهایی که در برخی صنایع، بهویژه در صنعت نفت شکل گرفته بود، رخ داد. با تجربهای که دستاندرکاران حکومتی از پیشینه مبارزات و نقش اتحادیههای کارگری و شوراها و کمیتهها در سرنگونی حکومت پیشین داشتند، روابط و قوانین کار به گونهای تنظیم شدند که کارگران قادر نباشند یک بار دیگر مستقل از دولت و حکومت، متشکل باشند. در ادامه هم عملا این امکان خارج از چارچوب تعریف شده شورای اسلامی کار که به شدت وابسته به حاکمیت است، برای کارگران هرگز مهیا نشد. این شکلبندی تازه، کارگران را از یکدیگر جدا و آنها را ایزوله کرد.»
این فعال کارگری دومین اقدام حکومت پس از جداسازی را، متفرق کارگران به وسیله ممنوعیت فعالیتهای متشکل، موضوع قراردادهای کار میداند: «وجود دهها و بلکه بیشتر از شکل قراردادهای کاری که غالبا دربرگیرنده امنیت شغلی برای کارگر نیستند، موجب شد تا کارگران از این طریق هم از یکدیگر جداسازی شوند. این بخش از کارگران پروژهای که الان دست به اعتصاب زدهاند، جزیی بزرگ از بیثباتترین کارگران از حیث قرارداد کار و امنیت شغلی هستند؛ کارگرانی که قرارداد طولانی مدت ندارند و بعضا حتی بدون قرارداد کار مشغول هستند. بنابراین، کارفرما به سادگی میتواند آنها را اخراج و نیروهای دیگری را جایگزین کند.»
پیمان شجیراتی این مسایل را بخشی از تفاوتهایی میداند که کارگران نفت در این دوره و در مقایسه با دوره قبل از انقلاب ۱۳۵۷ دارند: «باید در نظر داشت این اعتصاب در بخش پروژهای و ساختوساز صنعت نفت در جریان است و نه در بخش تولید. بنابراین، هر چند نمیتوان انتظار داشت این اعتصاب ضربات اقتصادی بر پیکره لرزان حکومت وارد آورد اما همین اندازه هم تبعات و نتایج سیاسی خاص خودش را دارد.»
او در پایان به چشمانداز پیش رو اشاره میکند: «این اعتصاب نشان میدهد با شکستن قفل اعتصاب با رویکرد سیاسی و الگویی که از اعتصاب کارگران پروژهای در مقابل ما قرار دارد، کارگران در بخشهای رسمی، قراردادی، موقت در صنایع استراتژیک و حتی در واحدهای عملیاتی و تولیدی صنعت نفت را میتواند برای وارد شدن به فاز و مرحله اعتصابات سراسری مهیا سازد.»
دیدگاه شما