رویداد مجازی تربیت اقتصادی
امروزه شاید بتوان اصلیترین هدف همه جوامع، را پیشرفت در همۀ ابعاد زندگی فردی و اجتماعی دانست. جهان امروز دریافته است که تعلیم و تربیت آشکار و ضمنی افراد نوعی سرمایهگذاری ملی است و هر کشوری که در این راه تلاش بیشتری نماید، بدون شک از ثمرات آن در آینده برخوردار خواهد شد. بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت و توسعه در جوامع پیشرفته نیز نشان میدهد که همه این کشورها از نظام تربیتی توانمند و کارآمدی برخوردار هستند. این کشورها نسبت به هرگونه ضعف در فهم مفاهیم و مهارتهای مربوط به تصمیمگیری و تحلیل اقتصادی حساس بوده و برنامههایی را جهت مقابله با آن از سطح کودکستان تا دانشگاه از طریق برنامههای رسمی و غیررسمی تدارک میبینند. آنگونه که در بررسی اجمالی از مستندات این قبیل برنامهها و اهداف و محتوای آنها بهدست میآید، هدف از این آموزشها، فهم خوب و کافی از دانش اقتصاد برای آحاد آن جامعه است؛ به نحوی که در عرصه مسائل اقتصادی شخصی و مسائل پیچیدهتر از قبیل سیاستهای اقتصادی کشور، بتوانند ادراک، قضاوت و رفتارهای مستدل و عقلایی را در یک دنیای پیچیده و متحول از خود نشان دهند. اما در جامعه ما وضعیت دیگری حاکم است. دانشآموختگان نظام آموزشی کشور که وارد زندگی خانوادگی و عهدهدار مسئولیتهای اجتماعی مختلف میشوند، به نحو نظاممند واجد اطلاعات مورد نیاز از مفاهیم و اصول اولیه اقتصادی نیستند. بهطوری که نه در زندگی فردی خود و در مواجهه با موقعیتها و شرایطی که صبغه اقتصادی دارند، آنگونه که باید و شاید حضور دارند و نه در تفسیر و تعبیر جریانات و تحولات و وقایع اقتصادی کشور، توانایی کافی از خود بروز میدهند. آموختههای قبلی آنها چه رسمی و از طریق برنامههای درسی آشکار آموزش و پرورش و دانشگاهها، و چه غیررسمی از طریق خانواده، نهادهای فرهنگی آموزشی و رسانههای مختلف، بهطور معمول ارتباطی به مسائل و مفاهیم اقتصادی و اقتضائات دنیای در حال تحول کنونی ندارد. فقدان درک صحیح و جامع از مفاهیم و رویکردهای اقتصادی آنجایی جلوه میکند که فرد لاجرم در مسئولیتهای اجتماعی خود در موقعیتی با ویژگیهای اقتصادی قرار میگیرد؛ در این مقام نه دانشی سازمانیافته و نهادینهشده از مفاهیم، نه چارچوبی برای تحلیل اوضاع اطراف خود و نه فرهنگ حاکم اقتصادی مبتنی بر ارزشهای جامعه و مصالح فردی ـ اجتماعی، وی را همراهی میکنند، نتیجۀ چنین ضعف و فقدانی بر رشد اقتصادی و پیشرفت همهجانبه کشور پیشاپیش معلوم است. چرا که فرد لاجرم در مقام یک عضو خانواده، نیروی کار، شهروند مسئول در عرصه اجتماعی، مصرفکننده و تولیدکننده کالا و خدمات، پساندازکننده و سرمایهگذار، تقاضاکننده کالاها و خدمات تولیدی دیگران یا تولیدکننده آنها و در بستری از انواع شاکلههای جمعی و فردی مانند فرهنگ کار، فرهنگ مصرف، فرهنگ اتخاذ تصمیمهای بهینه، فرهنگ هزینه ـ فایده، فرهنگ استفاده بهینه و کارا از منابع، فرهنگ بهرهوری، فرهنگ تعامل با محیط انسانی جامعۀ خود و ملتهای دیگر و شرایط فیزیکی اطراف از جمله محیط زیست و دهها بستر فرهنگی دیگر قرار میگیرد و برآیند رفتارهای جمعی در چنین فضایی است که موجبات رشد یا انحطاط ملتی را فراهم میآورد.
سرفصل ها و اساتید
- نقش تربیت در جهاد اقتصادی : استاد حجت الاسلام والمسلمین عباسی ولدی
- تربیت اقتصادی دانش آموزان و راهکار ها : استاد دکتر عادل پیغامی ( بیان شده در دوره کرامت 1)
- مبانی ، اصول و اهمیت تربیت اقتصادی : استاد دکتر مهدی طغیانی
- فرهنگ خرید خانوار و نیازهای نوجوان امروز : استاد دکتر ابوالفضل اقبالی
نکته بسیار حائز اهمیت
این دوره به صورت مجازی(ضبط شده) می باشد و آنلاین نمی باشد.
مخاطبان گرامی توجه داشته باشند بعد از ثبت نام پیامکی از سمت سامانه ایوند ارسال می گردد که شامل کد ثبت نام و لینک نصب اپلیکیشن این سامانه می باشد که نیازی به نصب آن نیست و شما باید منتظر باشید تا پیامک اطلاع رسانی به شماره موبایل ثبت شده در این سامانه، ارسال گردد و سپس با عضویت در کانال اطلاع رسانی دوره دسترسی به محتوا دارید.
تنها راه های ارتباطی با ما شماره تلفن 88087311 داخلی 124 و آیدی [email protected] در پیام رسان بله می باشد و به پیام های ثبت شده در سایت ایوند امکان پاسخگویی وجود ندارد.
آیین نامه دوره
1. شرکت در دوره، منوط به ثبت اطلاعات فردی و پرداخت هزینه در مهلت مقرر میباشد.
2. انصراف از دوره پس از ثبتنام و استرداد وجه پرداختی به هیچ وجه امکانپذیر نمیباشد. لذا قبل از پرداخت نسبت به امکان حضور خود در دوره اطمینان کسب نمایید.
3. اطلاعرسانیهای رویداد از طریق سامانه پیامکوتاه و پیامرسان بله صورت خواهدگرفت. لذا علاوه بر عضویت در کانال کرامت به نشانی https://ble.ir/keraamat_ir ، نسبت به فعال بودن پیامکهای تبلیغاتی شماره همراه خود اطمینان حاصل نمایید.
4. در صورتی که به دلیل شرایط پیش بینی نشده (مانند وقوع حوادث طبیعی)، مکان یا زمان برگزاری دوره تغییر یابد، دوره در مکان یا زمان جایگزین برگزار خواهد شود.
تذکر مهم: توجه داشته باشید که تا پایان مهلت ثبت نام برای شما پیامک تایید ثبت نام ارسال میگردد. فقط در صورتی که پیامک تایید ثبت نام برای شما ارسال نشد از ساعت 9 تا 15 با شماره 88087311 داخلی 124 تماس بگیرید و اطلاعات پرداخت خود را جهت بررسی اعلام فرمایید. در غیر این صورت منتظر بمانید تا بقیه مراحل دوره از طریق پیامک اطلاع رسانی گردد.
گواهی پایان دوره
اعطاء گواهی از مرکز تربیت مربی مجتمع فرهنگی آموزشی امام صادق(علیه السلام) ، پس از ارزیابی شرکت کنندگان
به شرکت کنندگانی که حداقل 60 نمره آزمون پایانی را دریافت نمایند گواهی اعطاء خواهد شد
مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران
نامناسب بودن تقسیم سود
مناسب بودن تقسیم سود سهام
روندها و پرداختهای سود سهام
تمایل به پرداخت سود سهام
مدیریت سود سهام و درامد (سود)
مالیات و مشتریان مالیاتی
نظریه چرخه عمر شرکت
خلاصهای در مورد سیاستهای تقسیم سود سهام
اندازه پرداخت سود سهام را چه چیزی تعیین میکند؟
حقایق تلطیف شده (سبکوار)
مفاهیم ضمنی عملی
مسیرهای برای تحقیق آینده
Purpose – The purpose of this paper is to provide an overview and synthesis of some important literature on dividend policy, chronicle changing مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران perspectives and trends, provide stylized facts, offer practical implications, and suggest avenues for future research. Design/methodology/approach – The authors provide a survey of literature surveys with a focus on insights for paying cash dividends. Findings – The analysis of literature surveys on dividend policy provides some stylized facts. For example, US evidence indicates that the importance of cash dividends as a part of investors’ total returns has declined over time. Share repurchases now play an increasingly important role in payout policy in countries permitting stock buybacks. The popular view is that dividend policy is important, as evidenced by the large amount of money involved and the attention that firms, security analysts, and investors give to dividends. Firms tend to follow a managed dividend policy rather than a residual dividend policy, which involves paying dividends from earnings left over after meeting investment needs while maintaining its target capital structure. Certain determinants of cash dividends are consistently important over time in shaping actual dividend policies including the stability of past dividends and current and anticipated earnings. No universal set of factors is appropriate for all firms because dividend policy is sensitive to numerous factors including firm characteristics, market characteristics, and substitute forms of dividends. Universal or one-size-fits-all theories or explanations for why companies pay dividends are too simplistic. Practical implications – The dividend puzzle remains an important topic in modern finance. Originality/value – This is the first a survey of literature surveys on cash dividends.
هدف – هدف این مقاله، بررسی اجمالی و ارائه ترکیبی از برخی تحقیقات مهم در زمینهی سیاستهای تقسیم سود، چشماندازها و روندهای تناوبی متغییر، فراهم ساختن حقایق سبکوار، ارائه مفاهیم عملی، و پیشنهاد مسیرهایی برای تحقیق آینده است.
طراحی/روششناسی/رویکرد – نویسندگان، یک بررسی از نظرسنجیهای تحقیقات را با تمرکز روی بینشهای مربوط به پرداخت سود نقدی سهام ارائه میدهند.
یافتهها – تجزیه و تحلیل بررسیهای تحقیقات در زمینهی سیاستهای تقسیم سود سهام، حقایق تلطیف شدهای را فراهم میکند. برای مثال، شواهد آمریکایی نشان میدهند که اهمیت سود سهام نقدیبه عنوان بخشی از بازده کل سرمایهگذاران در طول زمان کاهش یافته است. در حال حاضر در کشورهایی که بازخرید سهام را مجاز میشمارند، بازخریدهای سهام، نقش به طور فزاینده مهمی را در سیاست پرداخت ایفا میکنند. دیدگاه مردمی این است که با توجه به میزان زیاد پول مشمول و توجه شرکتها، تحلیلگران امنیتی و سرمایهگذاران به سود سهام، سود سهام مهم است. شرکتها، به جای پیروی از یک سیاست باقیماندهی سود سهام که شامل پرداخت سود سهام از درامدهای به دست آمده پس از براورده ساختن نیازهای سرمایهگذاری و در عین حال حفظ ساختار سرمایه هدف آن است، گرایش به پیروی از یک سیاست مدیریت شده تقسیم سود سهام دارند. تعیین کنندههای قطعی تقسیم سود سهام نقدی، در طول زمان در تشکیل سیاستهای واقعی تقسیم سود سهام شامل پایداری سود سهام گذشته و درامدهای پیشبینی شده و فعلی، همواره مهم بودهاند. هیچ مجموعه جهانی از عوامل، برای همه شرکتها مهم نیستند زیرا خطمشی تقسیم سود سهام، نسبت به عوامل متعددی از جمله مشخصات شرکت، مشخصات بازار، و شکلهای جایگزین تقسیم سود سهام حساس است. نظریهها یا توضیحات جهانی برای چگونگی پرداخت سود سهام توسط شرکتها بیش از حد ساده هستند.
به روش اتریشی
سیدمحمدامین طباطبایی: هزینه-فرصت مفهومی است که در یک قرن اخیر به یکی از بدیهیات ادبیات علم اقتصاد بدل شده است. هرچند این مفهوم برآمده از چارچوب کلی اقتصاد است، اما بیش از همه میتواند در بستر زندگی فردی افراد بهکار گرفته شود. از همینرو است که یکی از اساسیترین تلاشهای اقتصاددانان طی دههها برای پاسخ دادن به این سوال بوده که ذهن انسان چگونه و بر مبنای چه چیزی برای یک مفهوم، مساله یا حتی دارایی ارزش قائل میشود. به عبارت دیگر مبنای ارزشمندی انتخابها و ارجحیت هر کدام بر دیگری چیست.
یکی از مکاتبی که تلاش داشت به این سوال پاسخ بدهد مکتب اقتصاد اتریشی بود که کارل منگر را میتوان پایهگذار آن دانست. او با نظریه خود به نام ارزش بر پایه مبانی ذهنگرایی روششناسانه در کسوت یک انقلابی مارژینالیستی ظهور کرد اما اندکی بعدتر با مطرح ساختن نظریه عمومی خود درباره کنش انسانی، موفق شد مساله اقتصادی انسانها را از آنچه نئوکلاسیکها تخصیص بهینه منابع محدود میدانستند، فراتر ببرد.
این نکته از این جهت مهم است که جایگاه این مکتب را در میان ادبیات رایج علم اقتصاد بهتر درک کنیم. میتوان از منظر تاریخ عقاید اقتصادی گفت مارژینالیستها همان اصول کلاسیکها را در زمینه آزادی و رقابت و منافع شخصی پذیرفته بودند اما در واقع اصل مطلوبیت را جایگزین نظریه ارزش-کار کرده بودند. از سوی دیگر برخلاف کلاسیکها که عامل تعیین قیمت را در نیروی کار میدیدند، این امر را در طرف تقاضا جستوجو میکردند.
این گروه آموزه کلاسیکها را با نظریه مطلوبیت نهایی ارتباط دادند. نهاییگرایان عمدتاً به منافع و هزینههای مربوط به آخرین واحدهای نهادهها، کالاها و پولها میاندیشیدند. از سوی دیگر میتوان گفت نئوکلاسیکها حاوی اندیشه تکاملیافته نهاییگرایان هستند. به نظر میرسد نئوکلاسیکها در مورد نگرش مطلوبیتگرایانه همان سنت مارژینالیستها را حفظ کردهاند. این سنت عبارت از بیشینه کردن تابع هدف، با توجه به قیود یا همان کمیابی منابع و لزوم تخصیص بهینه آنها برای تامین نیازهای نامحدود است.
ذرهبین اتریشی
اصولاً منگر ضمن پذیرش اصول بنیادین اقتصاد کلاسیک و اصول فردگرایی از منظر روششناسی، تصویری از اقتصاد ارائه کرد که مبنایش انتخاب و رجحان افراد بود. هرچند بسیاری از استدلالهای اصلی اقتصاد نئوکلاسیک را میتوان از مکتوبات منگر دریافت کرد ولی توجه به آرای او درباره وجود و نحوه عملکرد نهادهای خودانگیخته و همچنین اهمیت «فرآیند تعادلی» به جای نقطه تعادل حکایت از خلاقیت منحصربهفرد او در نظریهپردازی در زمان خود دارد. او همچنین از منظر نظریه شناخت و چگونگی کارکرد ذهن نیز به مساله ارزش نگریست. منگر احتمالاً علاوه بر نبوغ در نظریهپردازی از جهت اثرگذاری بر پرورش شاگردان خلاق و اثرگذار نیز توانا و البته خوشاقبال بوده است بهطوری که اندیشهها و ایدههای او پس از خودش با تلاش دو دانشجوی مستعد او به نامهای یوجین فون بوم باورک و فردریش فون ویزر گسترش یافت. یوجین فون بوم باورک، در واقع رویکرد منگر را در تعیین نرخ بهره و سرمایه بهکار بست و از «رجحان زمانی» سخن گفت. او معتقد بود افراد ترجیح میدهند آنچه لازم دارند را به جای آینده، اکنون داشته باشند و اساساً مصرف حال از مطلوبیت بیشتری برای افراد برخوردار است. مثلاً به همین دلیل است که افراد تمایل دارند وام بگیرند و بهره بپردازند تا بتوانند چنین کاری را در زمان حال انجام بدهند. روی دیگر این است که کسانی که بخشی از پول خود را به صورت وام به دیگری میدهند، آنها هم به خاطر تاخیر انداختن مصرف خود، خواهان دریافت بهره هستند.
فردریش فون ویزر، دیگر شاگرد منگر نیز همین رویکرد را برای بررسی مفهوم هزینه بهکار گرفت. در واقع او بینشی را به مکتب اقتصاد اتریشی اضافه کرد که امروزه این مکتب را با آن میشناسیم به این معنی که هزینه در تفکر اقتصادی این مکتب همان هزینه-فرصت است. به عبارت بهتر، آنچه از نظر اقتصاددانی چون ویزر در هنگام سروکار داشتن با هزینه اهمیت دارد، فرصتهای ازدسترفته است که به صورت هزینه چیزی که میتوانستیم داشته باشیم اما در اثر انتخابی دیگر نتوانستیم از آن بهرهمند شویم خود را نشان میدهد. او در کتاب معروف خود با نام «ارزش طبیعی» سعی داشت مفاهیم ضمنی نظریه ارزش منگر را گسترش دهد. درواقع میتوان گفت ویزر با طرح نظریه هزینه-فرصت قرائتی جدید از قانون مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران مطلوبیت ارائه داد.
ردپای ویزر
در واقع ویزر که ابتدا در دانشگاه وین حقوق خوانده بود، بعدتر به اقتصاد سیاسی علاقهمند شد و توانست در رشته اقتصاد سیاسی در دانشگاه هایدلبرگ آلمان تحصیل کند. به این ترتیب همراه برادر همسرش یوجین بوم باورک تحصیل در رشته اقتصاد سیاسی را آغاز کرد. این دو متفکر که پیشتر از نقش هر کدام در توسعه نظریات منگر سخن گفته شد، شیفته نظریات منگر شدند حتی با وجود اینکه هیچگاه در کلاسهای تدریس منگر شرکت نکردند ولی مطالعه کتابهای تالیفشده از سوی منگر تحول بزرگی در دیدگاههای آنها ایجاد کرد. واضح است که منگر در آن روزها اقتصاددان سرشناسی بود اما بوم باورک و فون ویزر هم در سالهای بعد به اقتصاددانان برجستهای تبدیل شدند و دیدگاههای اثرگذاری در عرصههای مختلف اقتصادی ارائه دادند.
منگر پس از دریافت مدرک دکترای رشته اقتصاد در سال 1884 به نگارش و تدریس ادامه داد و اولین دانشگاهی که او را به عنوان استادیار پذیرفت دانشگاه چارلز پراگ بود. او تا سال 1903 میلادی در آن دانشگاه به تدریس ادامه داد و موفق شد جانشین منگر بعد از بازنشستگی او به عنوان رئیس گروه اقتصاد این دانشگاه شود.
یکی از مهمترین نکات و بینشهایی که منگر به علم اقتصاد زمان خود اضافه کرد این باور بود که علوم اجتماعی و اقتصاد دو حوزه بسیار مرتبط هستند که نمیتوان بدون توجه به یکی از اینها به تشریح دیگری پرداخت. درواقع او سه دهه پایانی عمر خود را به مطالعه این علوم و ارتباط تنگاتنگ آنها با علم اقتصاد اختصاص داد. به عبارت بهتر همانطور که منگر با نظریه شناخت و وارد کردن مفاهیم روانشناختی در علم اقتصاد و منطق انتخاب، پیشتاز بود ویزر با نگارش کتابی با عنوان «اقتصاد اجتماعی» سعی در توضیح این مسائل داشت. البته این پایان کار نبود و اکثر توفیقات او در سالهای ابتدایی قرن بیستم باعث معروفیت هرچه بیشتر او شد. شاید مهمترین ابداع او را بتوان تشریح جزئیات و مبنایی جدید برای مفهوم هزینه-فرصت دانست. درواقع او در سالهای دهه دوم قرن بیستم میلادی نظریههای اقتصادی متفاوتی ارائه داد که هر یک انقلابی را در علم اقتصاد ایجاد کرد.
ابداع هزینه-فرصت
همانطور که اشاره شد، ویزر تحت تاثیر پژوهشهای انجامشده از سوی منگر نظریه پولی و حجم پول را توسعه داد و سپس نظریه هزینه جایگزین یا هزینه-فرصت را مطرح کرد که به دنبال مطالعات او در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده بود. بهطور دقیقتر این نظریه در سال 1914 میلادی مطرح شد و برای اولینبار بود که لفظ هزینه-فرصت در متون اقتصادی عنوان شده بود و بنابراین این لغت را میتوان به او نسبت داد.
ویزر در ادامه بحث هزینه-فرصت به مفاهیم دیگری همچون مطلوبیت نیز پرداخت. بهطور مشخص او درباره نظریه مطلوبیت نهایی بحث کرد. در آن زمان این بحث تحت تاثیر دو اقتصاددان برجسته دیگر یعنی لئون والراس و ویلفرد پارتو ارائه شده بود که هر دو تحت تاثیر مکتب لوزان بودند. این تشریح و دقت تا جایی پیش رفت که مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران تعلق ویزر به مکتب اتریش برای برخی اقتصاددانان محل بحث باشد. حتی برخی در حالتی افراطیتر، او را اقتصاددان آزاد میدانستند. اما آنچه از شواهد و قرائن برمیآید تاثیرپذیری ویزر از منگر و بسط نظریات او را تایید میکند بنابراین شاید به سختی بتوان چنین ادعایی کرد.
حال که سخن از هزینه-فرصت و بنمایه آن به میان آمد، باید اندکی به مبانی اصلی این نظریه پرداخت و دید که از کدام بستر سرچشمه میگیرد.
اگر اندکی به عقب بازگردیم مفهوم چیزی را که امروزه به نام هزینه-فرصت میشناسیم اولینبار سال 1848 فردریک باتیستا، در مقاله «آنچه دیده میشود و آنچه دیده نمیشود» تشریح کرد. او و البته بعدتر بهطور دقیقتر فردریش فون ویزر چنین استدلال کرد که در واقع وقتی منابع محدود باشد، هزینه-فرصت یک انتخاب یعنی ارزش بهترین گزینهای که در صورت انتخاب گزینه، از دست میرود.
برای مثال تصور کنید بهترین انتخاب انجام شده باشد، در این حالت هزینه این انتخاب، فایده یا منفعتی است که میتوانستیم از گزینه دومی که انتخاب نشده، به دست آوریم. به عبارت بهتر هر گزینه هزینهای دارد و آن هم منفعت بالقوه گزینهای است که انتخاب نشده است.
نیازی به تاکید نیست که هزینه-فرصت یکی از کلیدیترین مفاهیم علم اقتصاد است و دلیل این امر هم این است که رابطه میان انتخاب و منابع را تعیین میکند. کاراییای که این مفهوم چه در جنبه زندگی شخصی، چه سازمانی و چه حکمرانی دارد از اینرو است که سبب میشود منابع به کاراترین شکل ممکن مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران صرف شوند و هزینه و فایده هر انتخاب به خوبی شفاف شود.
نمونههای عینی
در ادامه مثالهای ملموستری هم میتوان زد. در یک دید کلی، میتوان گفت امیال و انتخابهای انسان تحت تاثیر منابعی است که بر آنها اختیار و کنترل دارد. این منابع میتوانند زمان، پول، توانایی، انرژی یا هر چیز دیگری باشند. از همینرو هریک از منابعی که مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران ما برای انجام فعالیتی به کار میگیریم، استفاده جایگزینی نیز دارد. مشخصترین و واضحترین مثال در این زمینه، زمان است. درواقع زمان منبع کمیابی است که مردم از آن در فعالیتهای گوناگونی که هرروزه انجام میدهند، استفاده میکنند؛ برای مثال از زمان تعطیلات آخر هفته، برای انجام سفرهای تفریحی یا شرکت در مهمانی استفاده میکنند؛ به این معنا که وقتشان «کمیاب» مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران است. این کمیابی طبق همان تعریفی که از ادبیات اقتصادی برمیآید در اینجا مورد استفاده قرار میگیرد. حال مساله از جایی پررنگ میشود که افراد درمییابند امکان انجام هردو فعالیت را بهطور همزمان ندارند و ناچارند انتخاب کنند که وقت آنها یا در سفر یا در مهمانی صرف شود و آخر هفته صرفاً میتواند برای یکی صرف شود. در ضمن مفهوم و کارکرد هزینه-فرصت میتواند در تولید، مصرف و. ظهور و بروز پیدا کند. مثلاً هزینه-فرصت تعمیر خانه توسط خود فرد، یعنی زمان ازدسترفتهای که میتوانست مثلاً به مسافرت رود. به منظور داشتن تصویر بهتری از هزینه-فرصت تولید، میتوان مثالی از حوزه کشاورزی زد. تصور کنید کشاورزی میخواهد در زمین خود محصولی کاشت و برداشت کند.
او با این تصمیم مواجه است که باید گندم بکارد یا جو. اینکه به دلیل محدودیت زمین ناچار است تنها بخشی از زمین را به هر محصول اختصاص دهد او را وادار میکند در محاسبات خود نیمه دیگر را که میتوانست بازهم به یکی از دو بذر اختصاص دهد هزینه-فرصت دیگری بداند.
نمونه دیگر برای توضیح این ناچاری طبیعی در انتخاب، کمدسترسی به منابع مالی کافی یا اساساً کمیابی منابع مالی است. میدانیم که افراد پول خود را برای مصارف گوناگونی خرج میکنند؛ مثلاً از بودجه محدود خود در سفر، یا برای خوردن شام بیرون از منزل، یا برای خرید پوشاک نو و. استفاده میکنند.
نکته مهم این است که ذهن انسان از چه سازوکاری به رجحانبندی و رتبهبندی این انتخابها میرسد. اینطور به نظر میرسد که انسان در فرآیند رسیدن به یک انتخاب، بهترین شیوه ممکن را برای رسیدن به آن در نظر میگیرد. یا به عبارت دیگر افراد از میان انتخابهای گوناگونی که با استفاده از پول و زمانشان در اختیار دارند، معمولاً انتخابی را برمیگزینند که کمترین «هزینه-فرصت» را دربر داشته باشد.
فارغ از بعد فردی، هزینه-فرصت را میتوان در چارچوب نظام و ترتیبات بازارها نیز دید. مثال ساده این امر تصمیمگیری یک بنگاه است. در واقع یک بنگاه زمانی تصمیم به فعالیت در یک بازار میگیرد که سود حاصلشده از این بازار حداقل به میزان حداکثر سودی باشد که بتوان از بازارهای دیگر کسب کرد. به همین دلیل است که گفته میشود در شرایطی که همه بازارها در حالت رقابت کامل باشند، هزینه-فرصت همه بازارها با هم برابر میشود و فرقی نمیکند که بنگاهی که میخواهد شروع به فعالیت کند در کدام بازار سرمایهگذاری کند. روایت دیگر این مفهوم این است که در تعادل بلندمدت هیچ سود اقتصادی فراتر از میزان مشخص سود یا جمع سودی که تمامی بازارها به بنگاهها میدهند، وجود ندارد و فایده یا عایدی هر بازار دقیقاً برابر است با هزینه-فرصت مشارکت در آن بازار. از طرف دیگر، هرچه به بازار انحصار کامل نزدیک میشویم سود اقتصادی که منحصراً بتواند در اختیار یک بنگاه خاص قرار گیرد بیشتر و بیشتر نمود مییابد. از همین روست که گفته میشود بنگاههای حاضر در یک بازار انحصاری قدرت یا توان تعیین و اثرگذاری بر قیمت را دارند.
روی دیگر سکه
یک طبقهبندی دیگر برای هزینه-فرصت که تصویر مکملی از واقعیت ارائه میدهد تقسیم آن به هزینه-فرصت آشکار یا ضمنی است، این بدین معنی است که برای مثال اگر فردی بخواهد برای کارخانه خود تجهیزات بخرد، منفعتی که از گزینه دوم خود، استفاده از مبلغ خرید میبرد، هزینه-فرصت آشکار است. از سوی دیگر هنگامی که فرد از قبل مالک تجهیزات باشد، میتوان استدلال کرد که نگهداری این تجهیزات دارای هزینه-فرصت ضمنی است، چراکه او میتوانست با فروش آنها و استفاده از درآمد حاصل از آن، در جای دیگر کسب درآمد کند.
واضح است که مفهوم هزینه-فرصت تنها شامل هزینه پولی و مالی نمیشود، بلکه تمامی عواید مادی و معنوی را میتوان در این چارچوب در تحلیل وارد کرد. زمان ازدسترفته، تولید محققنشده یا هر چیز دیگری که اساساً بتواند برای انسان مطلوبیت ایجاد کند میتواند شاخصی برای تعیین هزینه-فرصت باشد.
رجحان زمانی و انتخاب شخصی
حتی در حوزه انتخابهای شخصی نیز میتوان این مساله را بررسی کرد. برای مثال فردی را در نظر بگیرید که پزشکان به او گفتهاند به خاطر بیماری قند مجبور به قطع پای خود است. هزینه-فرصت قطع پای او در این صورت برابر است با داشتن پا تا زمانی که بیماری قند، به زندگی بیمار پایان دهد. واضح است که این منفعت بسیار بیشتر است از هزینه عدم بهرهمندی از پا و ادامه حیات دادن. بنابراین در چنین شرایطی عقل سلیم حکم میکند که بیمار پای خود را قطع کند تا بتواند زنده بماند.
این تنها یک مثال مشخص بود که در آن امکان برآورد و تحلیل و سبکسنگین کردن هزینهها و منافع تقریباً واضح به نظر میآمد. اما الزاماً همیشه اینگونه نیست و حتی میتوان گفت هزینه-فرصت از فردی به فرد دیگر متفاوت است چراکه به تواناییها و امکانات افراد نیز بازمیگردد. افراد باید منفعتی را در زمره هزینه-فرصت خود لحاظ کنند که توانایی بالفعل انجام آن را دارند. مثال مشخص این امر هنگامی است که فردی میخواهد در دانشگاه ادامه تحصیل دهد؛ در این حالت هزینه-فرصت او، ساعاتی است که باید در دانشگاه باشد و درس بخواند در حالی که میتوانست به جای اینکه در دانشگاه باشد، سر کار برود و درآمد داشته باشد. او در صورتی این هزینه-فایده را انجام میدهد که واقعاً شغل مورد نظر خود را سراغ داشته باشد. اما هنگامی که مطلوبیت شغلهای فعلی کمتر از حالتی است که او حاضر است آن را بپذیرد بنابراین تصمیم میگیرد به تحصیل ادامه دهد و به این هزینه به چشم سرمایهگذاری نگاه کند. به عبارت بهتر او زمانی تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد که حداکثر درآمدی را که اکنون میتواند به دست آورد به عنوان هزینه-فرصت کمتر از داشتن مدرک بالاتر و البته ارزش فعلی حقوق آتی بداند که با مدرکش میتواند کسب کند.
مساله رجحان زمانی و مطلوبیت بالاتر در زمان حال را نیز اگر در نظر بگیریم میتوان چنین استدلال کرد که اگر فردی نرخ تنزیل کوچکی نسبت به درآمدهای آتی داشته باشد یا آنکه ارزش مدرک تحصیلی برایش بسیار بالا باشد، هزینه-فرصت تحصیل برایش کم خواهد بود و تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد، اما ممکن است فرد دیگر کاملاً رجحان متفاوتی داشته باشد.
از همینرو میتوان گفت مساله هزینه-فرصت یک مساله تکبعدی نیست و محاسبه هزینهها و منافع و بهتبع آن احتساب هزینه-فرصت، از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است. اما در کل تاثیری که اقتصاددانی چون ویزر بر توسعه درک ما از این مفهوم نهادند غیرقابل انکار است.
مدیریت مالی؛ سود و مفاهیم آن
سرمایه گذاری نیاز دارند. سود خالص و جزئیات مربوط به آنکه در صورتحساب سود و زیان گزارش میشود، یکی از اصلیترین معیارهای عملکرد مالی است که مورد توجه استفادهکنندگان قرار میگیرد. استانداردهای بینالمللی حسابداری شماره 1و8 و16و21 و25و35 در رابطه با چگونگی تهیه این صورتحساب توضیحات لازم را ارائه کردهاند.
صورت سود و زیان گزارشی است که موفقیت و یا عدم موفقیت عملکردی واحد تجاری را برای یک دوره معین از زمان اندازهگیری میکند. این گزارش برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان اطلاعاتی را فراهم میسازد که به آنها در پیشبینی مبالغ، زمانبندی و عدم اطمینان جریانهای نقدی آتی کمک مینماید. این صورتحساب اطلاعات موردنیاز سرمایهگذاران و اعتباردهندگان را در موارد زیر فراهم میکند:
1ـ ارزیابی عملکرد گذشته واحد تجاری
2ـ پیشبینی عملکرد آتی
3ـ ارزیابی ریسک دستیابی به جریانهای نقدی آتی
اندازهگیری سود به شکل ادواری برای واحدهای تجاری شاید هدف نخست فرآیند حسابداری باشد.اصطلاح «سود» یکی از غیرثابتترین مفاهیم در دنیای تجارت است. احتمالاً حسابداری آنقدر توسعه نخواهد یافت که بتواند سود را بگونه ای تعریف مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران کند که مورد قبول همه واقع شود.
دامنه بحث های محاسبه سود بی نهایت گسترده است. سود یکی از اقلام مهم و اصلی صورتهای مالی است که در نوشته های مختلف کاربردهای متفاوت دارد. معمولاً سود مبنایی برای محاسبه مالیات و توزیع مجدد ثروت بین افراد است. این نوع سود را سود مشمول مالیات مینامند.
سود از آنچنان مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران اهمیتی برخوردار است که بسیاری از مطالعات تحقیقاتی که انجام میگیرد بر روی واکنش بازار به اعلام سود حسابداری متمرکز است. براون (1994) در توضیح این مهم چهار دلیل میآورد. او میگوید: «طبق گفتة FASB اطلاعات در مورد سودها و اجزای آن هدف اولیة گزاش گری مالی است، سودها در راستای منافع سهامدارانی که یک بخش مهم از کاربران صورتهای مالیاند تعیینشدهاند، بیشترین عنصری که اغلب توسط تحلیلگران اوراق بهادار جهت تجزیه و تحلیل و پیشبینی به کار میرود، سود است و اطلاعات قابلاعتماد در مورد سودها بهآسانی در دسترس عموم هستند.»
سود بهعنوان راهنمایی است که بر اساس آن سیاستهای مربوط به سود تقسیمی و نگهداری سود تدوین میشود. سود را بهعنوان شاخصی از بیشترین مبلغی میدانند که میتواند بهصورت سود تقسیمی، توزیع یا در شرکت دوباره سرمایهگذاری و یا برای گسترش دادن شرکت در سازمان نگهداری شود. به سبب تفاوت بین حسابداری تعهدی و نقدی، یک سازمان میتواند مبلغی را بهعنوان سود شناسایی (ثبت) کند و از سوی دیگر وجوهی در دست ندارد که بهعنوان سود تقسیمی پرداخت نماید. از این رو شناسایی سود به خودی خودپرداخت سود را تضمین نمیکند. قدرت نقدینگی و چشمانداز سرمایهگذاری دو متغیر دیگرند که برای تعیین سیاستهای تقسیم سود لازم میباشند.
از دیدگاه دیگر سود را بهعنوان نوعی راهنمایی برای سرمایهگذاری و تصمیمگیری میدانند و چنین فرض میشود که سرمایهگذاران میکوشند بازده مبلغی را که سرمایهگذاری میکنند با توجه به درجه قابل قبولی از ریسک، به حداکثر برسانند. پس سود را بهعنوان یک ابزار پیشبینی کننده تصور میکنند که افراد را در امر پیشبینی سودها و رویدادهای آتی یاری میدهد. درنهایت اینکه سود را بهعنوان معیار کارآیی تصور میکنند. سود معیاری است از مباشرت مدیریت بر منابع شرکت و کارآیی مدیریت در به انجام رساندن امور شرکت. چنانچه در گزارش هیات استانداردهای حسابداری مالی (FASB) از گروه تحقیق درباره اهداف صورتهای مالی این موضوع به بهترین شکل عنوانشده است. در این گزارش یکی از اهداف صورتهای مالی را استفاده بهینه از منابع شرکت در راستای دستیابی به اهداف اولیه شرکت میداند. فرض بر این است که نخستین هدف مدیریت به حداکثر رساندن سود هر سهم (EPS) است. در واقع در این دیدگاه به حداکثر رساندن رفاه سهامداران به وسیله به حداکثر رساندن رفاه مدیریت به چالش کشیده میشود.
سود یکی از مفاهیم حسابداری است که از اقتصاد به عاریه گرفتهشده است. اقتصاددانان سود را بهعنوان مبلغی از ثروت واقعی یک واحد تجاری تعریف میکنند که واحد مزبور میتواند آنرا طی یک دوره مصرف کند و وضعیت آن در پایان دوره همان باشد که در اول دوره بوده است. آدام اسمیت نخستین کسی بود که سود را به مثابه مبلغی که میتواند بدون واردکردن آسیب بر سرمایه ثابت و در گردش مصرف شود، تعریف کرد. این تعریف با اظهارات «هیکس» تکمیل گردید که اظهار میدارد: «سود مبلغی است که شخصی میتواند در طی یک دوره معین خرج کند و در پایان دوره وضعیت او به همان خوبی باشد که در اول مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران دوره بوده است.»
این تعریف از سود «تعریف سود اقتصادی» است که در اندازهگیری سود حسابداری بکار نمیرود، زیرا سود اقتصادی مستلزم اندازهگیریهای بسیار ذهنی است و مبتنی بر برداشت عینی از ثروت واقعی نیست. درنتیجه نمیتواند ازلحاظ مقاصد حسابداری دارای ویژگی قابلیت اتکای کافی باشد.
سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی و در چارچوب اصول پذیرفتهشده حسابداری اندازهگیری میشود. بهطورکلی میتوان گفت هدف از اندازهگیری سود عبارت است از تعیین اینکه وضعیت یک واحد تجاری درنتیجه عملیاتی که طی یک دوره معین انجام داده به چه میزان بهبودیافته است.
حسابداران برای تعریف سود معمولاً به دو مفهوم اقتصادی که بر مشاهدات دنیای واقعی مبتنی است بهعنوان نقطه شروع منطقی استفاده میکنند. این دو مفهوم اقتصادی عبارتاند از تغییر در رفاه و حداکثر کردن سود تحت شرایط مشخص ساختار بازار، تقاضا وبهای تمامشده عوامل تولید. این مفاهیم بهطور ضمنی در تعریف هیات استانداردهای حسابداری مالی (FASB) به شرح زیر نیز ملحوظ شده است:
«سود جامع عبارت است از تغییر در حقوق صاحبان سرمایه واحد انتفاعی طی یک دوره …. آزمون موفقیت (شکست) عملیات یک واحد انتفاعی نیز میزان فزونی وجوه نقد دریافتی (یاکسری آن) نسبت به وجوه نقد مصرفشده (سرمایهگذاری شده) در بلندمدت میباشد.»
بخش اول تعریف بالا بر مفهوم حفظ سرمایهو بخش دوم آن بر مفهوم حداکثر کردن سود مبتنی میباشد.
البته انتقاداتی نیز بر سود حسابداری واردشده است که ازجمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ مفهوم سود حسابداری تاکنون به نحوی آشکار فرمولبندی مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران نشده است.
2ـ مبنای نظری بلندمدتی برای محاسبه و ارائه سود حسابداری وجود ندارد.
3ـ اصول پذیرفتهشده حسابداری اجازه میدهد که تعارضهایی در اندازهگیری سود ادواری در واحدهای انتفاعی مختلف وجود داشته باشد.
4ـ تغییر سطح قیمتها، معنای سود محاسبهشده بر مبنای پول تاریخی را تغییر داده است.
5ـ سایر اطلاعات، در مقایسه با سود حسابداری، ممکن است برای تصمیمگیریهای سرمایهگذاران و سهامداران مفیدتر باشد.
برای دریافت مقاله روی دانلود کلیک کنید.
منبع
کتاب حسابداری مالی تاری وردی
کتاب تئوریهای حسابداری هندریکسون
کتاب تئوری های حسابداری ریاحی و بلکویی
مقاله علمی و پژوهشی عالی ور 80
مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران
به گزارش پایگاه خبری «عصر نمایشگاه»، با وجود رشد مستمر بازار، اکثر مراکز نمایشگاهی همواره با چالش عرضه اضافی روبهرو هستند. شمار فزاینده رویدادهایی که وابسته به مکان نیستند و به واسطه پیشرفت فناوری مطرح میشوند نیز رقابت بین مراکز نمایشگاهی مجاور را تشدید میکند.
مراکز نمایشگاهی به منظور تقویت موقعیت رقابتی خود باید گرایشهای بلندمدت بنیادی صنعت را بشناسند و به آنها بپردازند زیرا این گرایشها مفاهیم و مضامین مستقیمی در خود دارند که نشان میدهد تغییر مدل رویدادها به چه شکل خواهد بود. بنابراین مراکز نمایشگاهی در آینده نیاز دارند تا:
تاثیر بر مدلهای نمایشگاهی
• ایجاد ارتباط موثر و توسعه این ارتباطات به منزله واقعیت کلیدی برای معرفی ارزش نمایشگاهها
• کوتاهتر شدن رویدادهای به بلوغ رسیده در طول زمان
•ضرورت تکنولوژی به روز و ارتباط اینترنتی در رویداد برای تقویت تجربه نمایشگاهی
• موفقیت قالبها و مکانهای غیررسمیتر
• افزایش اندازه رویدادهای کوچکتر و تخصصیتر شدن معرفی کالاهای جدید
گرایشهای ساختاری
•بررسی و تحقیق بیشتر روی بودجهها و نرخ بازدهی زمانی
•ورود نسل هزاره (متولدین بین سالهای 1980 و 2000) به نیروی کار و تشدید نفوذ ابزارهای دیجیتالی
•تخصصیتر شدن تجارت و بازار
مفاهیم ضمنی خاص در الزامات آتی مراکز نمایشگاهی
سرمایهگذاری چشمگیر برای بازسازی و بهروزرسانی زیرساختهای موجود و عملکردها، به ضرورتی تبدیل میشود که برای حفظ موقعیت رقابتی به آن نیاز است.
1- مراکز نمایشگاهی باید کیفیتی بالاتر و تسهیلاتی متنوعتر ارائه بدهند تا تجربه نمایشگاهی، در جهت ایجاد ارتباط، تقویت و غنیتر شود. این تجربه منجر به حفظ و ابقای بازدیدکنندگان در مرکز نمایشگاهی میشود. 2- ارتباطات اینترنتی سریع و قابل دسترسی همراه با امکان ردیابی مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران ردپای دیجیتالی بازدیدکنندگان، از مزیت رقابتی مهم، به یک ضرورت تبدیل خواهد شد.
3- مراکز نمایشگاهی باید تعداد رویدادهای خود را در اندازهها و فرمتهای مختلف، افزایش دهند تا پاسخگوی تقاضا باشند و بهرهبرداری از آنها را به حداکثر برسانند. این مهم از طریق طرح کلی مدولار و انعطافپذیر محقق میشود.
1- مراکز نمایشگاهی باید تسهیلاتی با کیفیتی بالاتر ارائه دهند تا تجربه شبکهسازی در رویداد غنی شود.
_ تاکنون، شبکهسازی در رویداد و در سالنهای نمایشگاهی یا کنفرانس، به صورت ملاقاتهای خودجوش و تنظیمنشده صورت میگرفته و یا در مکانهای مجاور مرکز نمایشگاهی، مانند رستوران و کافی شاپها
_ اما، ضرورت بیشتر بیشینهسازی بازدهی زمان موجب میشود که این نشستها و ملاقاتها به صورت سازماندهیشدهتر و اثربخشتر صورت بگیرد. به طور مثال، اهمیت روزافزون خدمات همتایابی (matchmaking) در رویدادها تاییدکننده این گرایش است.
_مراکز نمایشگاهی برای پاسخگویی به این نیاز، تسهیلات و امکانات ملاقات و نشست با کیفیتی بالا ارائه میکنند تا تجربه شبکهسازی را تقویت کنند، ضمن اینکه زمان سپری شده بازدیدکننده در رویداد را به حداکثر میرسانند.
_تقاضا برای اتاقهای ملاقات در مرکز نمایشگاهی برای نشستهای غیررسمی، افزایش مییابد.
_ بهعلاوه، تسهیلات شبکهسازی غیررسمی، مانند کافهها و مکانهای عمومی برای استراحت در محل برگزاری نمایشگاه اهمیت بیشتری پیدا میکنند تا حضور بازدیدکننده در نمایشگاه از دست نرود.
2- اتصال سریع و قابل دستیابی اینترنت مزیت رقابتی قابل ملاحظهای فراهم میکند.
_ اهمیت روزافزون ابزارهای دیجیتال بهمنزله کانال ارتباطی رسانه اصلی ناشی از این ضرورت است که مسافران تجاری میخواهند ضمن بازدید از نمایشگاه با جهان خارج در ارتباط بمانند.
_ بهعلاوه، ابزارهای دیجیتال و تکنولوژیهای ارتباطی پیشرفته بخش مهم مدلهای نمایشگاهی میشوند، مثلا:
* برنامههای کاربردی موبایل برای برقراری ارتباط و مسیریابی در رویداد از محبوبیت بالایی برخوردار میشود.
* پخش آنلاین و زنده رویداد، برقراری ارتباط با مخاطب وسیعتری را میسر میسازد.
_ بنابراین، آن دسته از مراکز نمایشگاهی که ارتباط وایرلس کافی و مناسبی ارائه میکنند، از مزیت پیشگامی بهرهمند میشوند، اما باز هم باید از بهروزرسانی پیوسته این تکنولوژی مطمئن باشند تا در برابر رقبای خود، نسبت به جذب رویدادهای جدید، در بلندمدت موفق باشند.
_ اما مراکز نمایشگاهی، برای تامین الزامات نسبت به شبکه سریع و قابل دسترسی، ابتدا باید استراتژی شفافی برای اجرا و پیادهسازی داشته باشند، از جمله جنبههای مختلفی همچون:
* مالکیت شبکه- استفاده از تامینکننده تلهکامهای خارجی یا سرمایهگذاری در زیرساخت شبکه داخلی
* بازدهی سرمایهگذاری- گزینههایی برای کسب درآمد، مثلا مطالبه هزینه اضافی از برگزارکنندگان
* تاثیرگذاری بر مدل تجاری
3- مراکز نمایشگاهی باید خود را برای رویدادهای بیشتر و در اندازهها و قالبهای مختلف آماده کنند تا پاسخگوی تقاضا باشند و بیشترین استفاده را از سایت خود ببرند. این مهم از طریق طرح کلی مدولار و انعطافپذیر میسر است.
_ بازار اشباع شده نهایتا منجر به تغییراتی در طول مدت برگزاری رویداد، اندازه آن، طرح کلی و پوشش آن میشود.
* میانگین طول رویدادهای بالغ کاهش مییابند. این کاهش طول عمر به چندین عامل برمیگردد از جمله: بازدهی زمان مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران بازدیدکننده، محدودیتهای بودجه و جایگزینی دیجیتالی برخی از فعالیتهایی که قبلا در رویداد انجام میگرفتند.
* شواهدی وجود دارند که نشان میدهند، تقاضا برای نمایشگاههای افقی بزرگ رو به فرسایش است و نمایشگاههای جدید عمدتا نمایشگاههای عمودی کوچکتر، تخصصیتر و هدفمندتر هستند.
* به دنبال اهمیت بیشتر دانش اقتصادی، طرح کلی رویدادها نیز متنوعتر شده و کمتر به سالن نمایشگاهی بزرگ وابسته میشوند. غالب رویدادهای غیرخردهفروشی، بیشتر از قبل به نمایش، کنفرانس و بخشهای عمومی و در عین حال، به فضای نمایشگاهی کمتر نیازمند میشوند. این گرایشی است که به واسطه هزینه بیشتر روی اسپانسری در رویداد، بازاریابی محتوا و بدون نیاز به غرفه، حمایت میشود.
* افزایش تعداد رویدادهای کوتاهتر، کوچکتر و تخصصیتر همراه با الزاماتی متنوع در طرح کلی، چالش مهمی پیشروی قابلیت مراکز نمایشگاهی میگذارد تا خود را برای برگزاری چندین رویداد همزمان آماده کنند.
* در نتیجه، مراکز نمایشگاهی باید تسهیلات خود را به طرحبندی انعطافپذیر و مدولار تبدیل کنند، ضمن اینکه به منظور حداکثر کاربردپذیری، قابلیت تبدیل به فضای جلسات، همایش و نمایشگاهی را دارد.
*نویسنده: دیانا جینوا
*مترجم: شیرین شریفیان؛ مسئول تحقیقات شرکت نمایشگاه بینالمللی مشهد
دیدگاه شما