پیوت چیست؟ شناسایی پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال
نقاط پیوت در بورس از مباحث مهم و محوری هستند که با توجه به آنها از ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خط روند، چنگال اندروز، الگوها و … توسط تحلیل گران استفاده می شود.
شناسایی انواع پیوت ها بسیار حائز اهمیت بوده چرا که یکی از اصلی ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص نقاط بازگشتی قیمت است؛ و این پیوت ها هستند که در بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت ها بسیار بکار می روند. در صورتی که شناسایی این نقاط به درستی انجام نشود باعث خواهد شد که تحلیل گران در تحلیل های خود دچار اشتباه شوند و در نهایت در معاملات خودشان با زیان های جبران ناپذیری روبرو شوند.
پیوت در تحلیل تکنیکال
پیوت ها (pivot) نقاطی هستند که در آنها نمودار قیمت تغییر جهت می دهد. پیوت ها که به آنها نقاط بازگشت هم گفته می شود زمانی شکل می گیرند که نیروی عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند!
زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه می کنید بیشمار پیوت را مشاهده خواهید کرد، در تصویر زیر می توانید نمونه ای از یک نمودار را مشاهده کنید که نقاط پیوت با رنگ آبی مشخص شده اند.
انواع پیوت ها در بورس
همانطور که از تعریف پیوت چیست متوجه شدیم، در بازار هی مالی پیوت ها سطوح قیمتی هستند که معامله گران از آنها برای یافتن تحرکات بازار استفاده می کنند؛ اما به صورت علمی پیوت ها مجموعه از سه کندل هم راستا هستند که در خلاف جهت روند قبلی شکل می گیرند و به دو دسته ی پیوت های مینور و پیوت های ماژور تقسیم می شوند.
پیوت ماژور چیست؟
پیوت های ماژور نقاطی هستند که در انتهای روند ها تشکیل می شوند و تغییر جهت های اصلی را در نمودارها نشان می دهند. تحلیل گران تکنیکالی نیز از این نقاط برای تحلیل های خود استفاده می کنند و ابزار های تکنیکالی بر اساس پیوت های ماژور رسم می شوند.
بنابراین برگشت های بزرگ بر روی نمودارها در این نقاط ماژور اتفاق می افتند و روندهای نزولی به صعودی و یا روندهای صعودی به نزولی تبدیل می شوند و از این رو برای تحلیل گران تکنیکالی بازار حائز اهمیت است و بر اساس آنها خطوط روند، کانال ها و یا الگو ها را رسم می کنند.
پیوت مینور چیست؟
پیوت های مینور دقیقا در طرف مقابل پیوت های ماژور قرار دارند و منجر به حرکات اصلاحی کوچک می شوند. این پیوت ها نشان دهنده ی نوسانات کوتاه مدت هستند و اعتبار کمتری دارند و نقش مهم و موثری در تعیین الگوهای نموداری ندارند؛ از این رو تحلیل گران اغلب از این نقاط چشم پوشی می کنند و مراقب هستند که در تله ی این نوسانات کوتاه مدت نیوفتند مگر آنکه قصد نوسان گیری از بازار را داشته باشند چرا که این نقاط خلاف جهت روند اصلی هستند.
پیوت ماژور و مینور نسبی هستند و در تایم فریم های مختلف تفاوت می کند. برای انتخاب تایم فریم مناسب باید طبق استراتژی معاملاتی خودتان عمل کنید. برای مثال در تصویر زیر پیوت های مینور با رنگ سبز و پیوت های ماژور با رنگ آبی مشخص شده اند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور و مینور
برای تشخیص پیوت ماژور چندین روش وجود دارد که پرکاربردترین روش برای شناسایی این پیوت ها در بورس روش دیداری است که بدون استفاه از هیچ ابزاری و فقط با شناخت و تجربه انجام می شود که البته این مهارت با تمرین بدست خواهد آمد؛ اما در کنار این روش دو روش اصولی برای شناخت پیوت های ماژور وجود دارد که در ادامه در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.
روند جدید ۳۸٪ روند قبلی اصلاح کند
برای تشخیص اصلاح ۳۸ درصدی از ابزارهای اصلاحی فیبوناچی استفاده می شود و اگر اصلاح انجام شده کمتر از تراز ۳۸.۲ فیبوناچی باشد پیوت تشکیل شده مینور خواهد بود و در صورتی که مقدار اصلاح بیشتر از این تراز باشد پیوت، ماژور محسوب می شود.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید در تصویر شماره ۱ محلی که با فلش آبی مشخص شده است به اندازه ی ۳۸٪ روند قبلی اصلاح نکرده در نتیجه پیوت مینور خواهد بود؛ اما در تصویر شماره ۲ اصلاح دقیقا به اندازه تراز ۳۸.۲ فیبو انجام شده است پس می توان این نقطه را یک ماژور در نظر گرفت.
اندیکانور تشخیص پیوت ماژور
اندیکانور تشخیص پیوت ماژور که تحلیل گران از آن استفاده می کنند اندیکاتور MACD است که معمولا یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرند و سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرند.
در نمودار بالا، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی یا صعودی خطوط سیگنال در زمان تشکیل پیوت های ماژور در نقاط A و B کاملا مشخص است.
نکته: یک پیوت ماژور باید هر دو شرط بالا را داشته باشد پس برای شناسایی قطعی پیوت های ماژور از هر دو روش بصورت همزمان استفاده کنید.
خلاصه مفهوم پیوت
گفتیم که یکی از مهمترین و پایه ای ترین مطالب تکنیکال تشخیص نقاط بازگشتی بر روی نمودار است اما در علم تکنیکال ما مجاز نیستیم به هیچ عنوان هیچ ابزاری را بر روی مینورها رسم کنیم و حتما باید ابزار ها، واگرایی ها، چنگال ها، فیبو ها و… بر روی ماژورها رسم بشوند. البته پولبک ها آن هم به صورت استثنا معمولا مینور هستند و توجه داشته باشید که روش های زیادی برای شناسایی پیوت معرفی شده اما ساده ترین و پر کاربردترین روش برای تشخیص پیوت ها علاوه بر استفاده از اندیکاتور تشخیص پیوت و اصلاح ۳۸٪ روند، روش دیداری است که امروز مورد بحث قرار گرفت.
برای مطالعه کامل در مورد اندیکاتور مک دی به این لینک مراجعه کنید: آموزش اندیکاتور مک دی
آشنایی با الگوی انگلفینگ
سلام. با مقالهای دیگر از مجموعه بلاگ آموزش تحلیل تکنیکال با الگوهای کندل استیک در خدمت شما عزیزان هستیم. در این قسمت از مقالات آموزشی آکادمی دکتر رضا رضایی قصد داریم به معرفی الگو یا کندل انگلفینگ بپردازیم. پس با ما همراه باشید.
چگونگی تشخیص انگلفینگ
درست مانند الگوی پین بار که در سری مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال بررسی کردیم، الگوی پوشا یا انگلفینگ نیز از جمله الگوهای برگشتی کندل استیک میباشد. یعنی بعد از تشکیل این الگو در نمودار قیمتی، توقع داریم که جهت یا روند تغییر کرده و قیمت خلاف جهت فعلی حرکت کند. الگوی پوشا یا انگلف میتواند در دو حالت صعودی و نزولی تشکیل شود که در تصویر زیر میتوانید این دو حالت را مشاهده کنید.
همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید، الگوی انگلف صعودی در انتهای روند نزولی تشکیل شده و باعث تغییر روند نمودار از حالت نزولی به صعودی میشود. همچنین الگوی انگلفینگ نزولی در انتهای روند صعودی تشکیل شده و باعث تغییر روند نمودار از حالت صعودی به نزولی میشود. در ادامه به برخی ویژگیها و نکاتی که باید در مورد این الگوهای کندل استیک در نظر داشته باشید را مورد بررسی قرار میدهیم.
ویژگیهای اصلی الگوی پوشا در حالت نزولی
- باید روند اصلی ما قبل از تشکیل الگو به شکل محسوسی صعودی باشد.
- این الگو از دو شمع تشکیل میشود. کندل اول که یک کندل صعودی کوچک یا دوجی بوده و کندل دوم که دارای بدنهی نزولی میباشد و کل بدنه کندل اول را در دل خود جای میدهد. ( یا به عبارتی آن را پوشش کامل میدهد)
- بهتر است با تشکیل شمع دوم حجم معاملات افزایش یابد.
- تشکیل این الگو در نقاط حساس مانند حمایتها و مقاومتهای مهم باعث اعتبار بخشیدن به آن میشود.
ویژگیهای اصلی الگوی انگلفینگ در حالت صعودی
- باید روند اصلی نمودار ما قبل از تشکیل الگو به شکل محسوسی نزولی باشد.
- این الگو نیز مانند حالت نزولی از دو شمع تشکیل میشود. کندل اول که یک کندل نزولی کوچک یا دوجی بوده و کندل دوم که دارای بدنهی صعودی میباشد و کل بدنه کندل اول را در دل خود جای میدهد. ( یا به عبارتی آن را پوشش کامل میدهد)
- بهتر است با تشکیل شمع دوم حجم معاملات افزایش یابد.
- تشکیل این الگو در نقاط حساس مانند حمایتها و مقاومتهای مهم باعث اعتبار بخشیدن به آن میشود.
نقطه ورود در الگوی پوشا
برای استفاده از الگوی پوشا جهت معامله در بازارهای مالی بهتر است تا پایان بسته شدن شمع دوم صبر کنید. یا اگر کمی تردید دارید بهتر است اجازه دهید تا بعد از تشکیل کندل انگلفینگ، یک کندل در جهت مورد نظر شما تشکیل شده و سپس به معامله ورود کنید. نمونهای از معامله با این الگو را میتوانید در تصویر زیر مشاهده کنید.
حد ضرر در الگوی انگلفینگ
درست مانند بسیاری از الگوهای دیگر که در سری مقالات آموزش تحلیل تکنیکال در مورد آنها صحبت کردیم، حد ضرر در این الگو نیز درست باید در نقطهای قرار گیرد که با رسیدن قیمت به آن نقطه به این نتیجه میرسیم که تحلیل ما اشتباه بوده و باید فوران از معامله خارج شویم. بنابراین بهترین نقطه برای تعیین حد ضرر در الگوی پوشا، پشت الگو میباشد. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.
حد سود در الگوی Engulfing
بهترین نقطه برای تعیین حد سود در معامله با الگوی انگلفینگ، نقاط مهم نمودار مانند حمایتها و مقاومتها میباشد. با رسیدن قیمت به این نقاط بهتر است حد سود یا TP خود را به این نقاط منتقل کرده تا در صورت برگشت قیمت یا تغییر روند، سود به دست آمده از این معامله از دست نرود.
مقاله مرتبط با الگوی پوشا نیز در این قسمت به پایان میرسد. در صورتی که در مورد مطالب این مقاله سوال یا ابهامی دارید میتوانید از طریق بخش دیدگاهها و یا دایرکت پیج اینستاگرام دکتر رضایی با ما در ارتباط باشید.
به خاطر داشته باشید که ریسک انجام معامله توسط تمامی مطالب آموزشی این وبسایت تماما به عهده کاربران یا معاملهگران میباشد.
آشنایی با الگوی کازیمودو
سلام. با قسمتی دیگر از سری مقالات آموزش تحلیل تکنیکال و معامله به کمک الگوهای نموداری در خدمت شما عزیزان هستیم. همانطور که از عنوان این مقاله آموزش پیداست، در این قسمت از مجموعه بلاگ آکادمی ترید دکتر رضا رضایی قصد داریم به معرفی الگوی کازیمودو یا QM بپردازیم. پس اگر قصد یادگیری تحلیل با این الگوی حرفهای را دارید با ما همراه باشید.
معرفی الگوی کازیمودو و انواع آن
الگوی کازیمودو یا کیو ام همانطور که در تصویر زیر میبینید شباهت بسیار زیادی به الگوی سر و شانه یا Head & Shoulders که در دیگر مقالات آموزش تحلیل تکنیکال به صورت جامع در مورد آن صحبت کردیم دارد. اما اگر با دقت به شکل کلی این دو الگو دقت کنید، متوجه وجود تفاوتهایی میشوید. این شباهت و تفاوتها که بین این دو الگو وجود دارد باعث شده است تا بسیاری از تحلیلگران و معاملهگران بازارهای مالی الگوی کازیمودو یا کیو ام را نوع حرفهای یا پیشرفتهتر الگوی سر و شانه بدانند و آن را جز الگوهای مدرن تحلیل تکنیکال در نظر بگیرند.
به طور کلی الگوی QM مانند الگوی سر و شانه در دو حالت صعودی و نزولی که در تصویر زیر نیز مشخص است میتواند شکل بگیرد.
همانطور که مشاهده میکنید درست مانند الگوی سر و شانه این الگو نیز دارای شانه سمت چپ و راست و قسمت سر میباشد و میتواند در دو حالت صعودی و نزولی تشکیل شود. نکته مهمی که در مورد این الگو و الگوی سر و شانه باید در نظر داشته باشید این است که عموما تحلیلگران و معامله گران بازارهای مالی سعی میکنند همواره در جهت روند اصلی بازار وارد معامله شوند و کمتر در خلاف جهت روند بازار معامله کنند. بنابراین همیشه به یاد داشته باشید که حالت صعودی این الگوها همواره زمانی که روند کلی بازار صعودی است ارزش بیشتری دارد و حالت نزولی نیز زمانی که روند اصلی بازار در جهت نزول است میتواند برای ما پر اهمیتتر باشد.
نحوه ورود به معامله با الگوی QM
همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید در الگوی QM یک سطح یا ناحیه مهم وجود دارد که در تصویر آن را با نام QM Level مشخص کردهایم. برای ورود به معامله با این الگوی نموداری در دو حالت صعودی و نزولی به این شکل عمل میکنیم:
- الگوی کازیمودو صعودی: در این حالت زمانی که قیمت بازار به کف E رسیده و از سطح QM Level شروع به بازگشت میکند میتوانیم سفارش خرید خود را ثبت کنیم. بدیهی است که مشاهده الگوهای کندلی بازگشتی در این سطح نشان دهنده اعتبار این نقطه ورود میباشد.
- الگوی کازیمودو نزولی: در این حالت زمانی که قیمت بازار به سقف E رسیده و از سطح QM Level شروع به بازگشت میکند میتوانیم سفارش فروش خود را ثبت کنیم. بدیهی است که مشاهده الگوهای کندلی بازگشتی در این سطح نشان دهنده اعتبار این نقطه ورود میباشد.
نحوه تعیین حد ضرر در الگوی کیو ام
همانطور که در دیگر مقالات آموزش تحلیل تکنیکال نیز گفتیم، حد ضرر همواره در نقطهای قرار میگیرد که فکر میکنید با رسیدن قیمت به آن نقطه دیگر تحلیلهای شما معتبر نبوده و باید فورا از بازار خارج شوید. در الگوی کیو ام این سطح میتواند بسته به وضعیت بازار در قیمتهای مختلفی تنظیم شود. مثلا اگر از یک الگوی برگشتی کندلی در راس الگوی QM برای ورود به معامله استفاده میکنید، میتوانید حد ضرر خود را چند پیپ عقبتر از الگوی مورد نظر خود قرار دهید. یا اگر صرفا با تشکیل الگوی QM وارد معامله شدهاید میتوانید حد ضرر را چند پیپ عقبتر از شانه سمت چپ نیز تنظیم کنید.
تعیین حد سود در الگوی کازیمودو
برای تعیین حد سود در این الگو میتوانید از برخی نقاط مهم در این الگوی نموداری استفاده کنید. عموما معاملهگران و تحلیلگران بازارهای مالی حد سود اول خود را در نقطه D که در تصویر مشخص شده است در نظر میگیرند. یعنی پس از رسیدن قیمت به این سطح معاملهی خود را به طور کامل بسته یا SL خود را برای جلوگیری از از دست دادن سود، به این نقطه جا به جا میکنند.
حد سود دومی که برخی از معاملهگران بازار از آن برای معاملات خود استفاده میکنند محل شروع تشکیل این الگو میباشد. یعنی حد سود را در نقطهای قرار میدهند که این الگو حرکت خود را آغاز کرده و شروع به شکلگیری کرده است. برای درک بهتر این موضوع به تصویر زیر دقت کنید.
مطالب مرتبط به این مقاله آموزشی درست در همین نقطه به پایان میرسد. در صورتی که در مورد مطالب مطرح شده در این بلاگ سوال یا ابهامی دارید میتوانید از طریق بخش دیدگاهها و یا دایرکت صفحه رسمی جناب دکتر رضا رضایی در اینستاگرام با ما همراه باشید.
به خاطر داشته باشید که مهمترین رکن اصلی تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای پرسود در تمامی بازارهای مالی، تمرینهای فراوان و بکتست گیری از نمودار مورد نظرتان میباشد. بنابراین برای درک بهتر ساختار الگوها و نحوه معامله با آنها بهتر است در تاریخچه قیمتی بازار همواره آنها را پیدا کرده و مورد بررسی قرار دهید.
به خاطر داشته باشید که ریسک انجام معامله توسط تمامی مطالب آموزشی این وبسایت تماما به عهده کاربران یا معاملهگران میباشد.
اصول موفقیت در بازارهای مالی
و نوع سرمایه گذاری باید توسط معامله گر رعایت شوند تا در مدت زمان کمتر، بازدهی بیشتری را کسب کند.
معاملات روزانه خود را یادداشت کنید:
یکی از بهترین روشهایی که می تواند به طرز معجزه آسایی معاملات شما را بهبود بخشد و به شکل باورنکردی باعث پیشرفت شما
در پوزیشن گیری شود یادداشت برداری از معاملات روزانه است. این کار باعث می شود در هر معامله افکار و اقدامات خود را همچنان
دنبال کنید و استراتژی معاملاتی خود را بهبود ببخشید. این ارزیابی ساده در طول مدت فقط 26 روز، نتایج شگرفی برای شما دارد.
چند نمونه از سرفصل های مربوط به یک دفترچه معاملاتی :
1-تاریخ
2-زمان
3-قیمت در لحظه ی ورود
4-حجم (lot) معاملاتی که باز شده اند
5-سطح حد ضرر اولیه یا نهایی(استاپ)
6-دلیل وارد شدن به معامله
7-سطح حد سود اولیه یا نهایی(اگر وجود دارد)
8-قیمت در لحظه ی خروج
9-دلیل خارج شدن از معامله
10-نتیجه معاملات
بعضی از سوال هایی که باید از خودتان بپرسید :
1-بازار بعد از ورود من به پوزیشن ، چگونه حرکت کرده است؟
2-اگر معامله سود آور بود ، بازار تا کجا مخالف با من حرکت کرده است ؟
3-اگر معامله با ضرر بسته شده بود، قبل از معکوس شدن تا چه اندازه سودآور بوده است؟
4-استاپ لاس من در شروع و در پایان ترید کجا بود؟
5-جهت روند (trend) زمانی که من معامله را آغاز کردم روی نمودارهای روزانه کجا بود؟
6-اگر معامله سودآور بود، من تا چه اندازه از این حرکت سودآور استفاده کردم؟
7-من چقدر به نقطه ایده آل ورودی مربوط به حرکت بازار نزدیک بودم و چگونه می توانم آن را ارتقا ببخشم؟
8-آیا بعد از ورود من به بازار، خبر یا فاکتور دیگری درباره حرکت بازار منتشر شد؟
9-آیا می توانستم ترید را بهتر مدیریت کنم؟
10-آیا سایز معاملات من خوب بوده یا نیاز به تنظیم دارد؟
البته اینها فقط چند مثال بودند . زمانش که برسد ,شاید نیاز پیدا کنید که اطلاعات بیشتری را ثبت کنید
یا از خودتان سوالات دشوارتری بپرسید .
اما بررسی اقداماتتان بهترین راه است که ببینید آیا نیازی به تغییر یا ارتقاء عملکرد یا استراتژی معاملاتی تان هست یا خیر .
مطمئنا ، موجودی حساب تان هر ماه به شما میگوید که آیا اقدامی که انجام می مضرات ترید در خلاف جهت روند دهید منطقی است یا خیر ، اما پیشرفت کردن
کلید یک تجارت موفقیت آمیز است و داشتن دفترچه ای از اقدامات و افکارتان نیز بهترین روش برای آنالیز دقیق تصمیمات تجاری تان
در بازارهای مالی است.
که میتوانید از این فایل جهت طراحی پلن معاملاتی خود استفاده کنید.
واقع بین باشید
شاید سخت ترین و در عین حال مهمترین نکته برای معامله گران مبتدی واقع بین بودن آنها باشد. من متاسفم اما باید به شما بگویم
که شما نمیتوانید شغل خود را رها کرده و با یک حساب 2 هزار دلاری به ساحل بروید. اگر سایت و یا فردی همچین چیزی را به شما
گفت شما باید از آنها دوری کنید زیرا آنها کلاهبردار هستند و هیچ سرنخی از انچه در موردش صحبت میکنند ندارند.
آیا شما میتوانید مقدار زیادی پول از راه معامله گری در بازار کسب کنید؟
بله مطمئنا
شاید هیچ حرفه دیگری در دنیا همچین پتانسیل بالایی مانند معامله گری نداشته باشد اما هزینه زیادی باید پرداخت و کار آسانی
نیست حد اقل از نظر ذهنی آسان نیست. شما با انواع مختلفی از تله های ذهنی و اشتباهات عمدی در راه معامله گری
روبرو خواهید شد.
واقع بینی چیزی است که شما را در مسیر موفقیت در معامله گری قرار میدهد.
از اینکه معامله ای در خلاف جهت شما حرکت کند واهمه ای نداشته باشید
این خیلی مهم است برای اینکه اکثرمعامله گران مخصوصا اماتورها با دیدن نشانه های اولیه از حرکت قیمت در خلاف جهت آنها
دچار ترس و عکس العمل شدید میشوند. این مشکل در حساب واقعی بسیار بیشتر از حساب مجازی میباشد که به علت تفاوت
احساس در آنهاست بهر حال این یک مشکل است و نیاز به راه حل دارد.
حرکت بازار در خلاف جهت شما طبیعی است. من معاملاتی داشته ام که تا 5 پیپی حد ضرر رفته و پس از آن برگشته و سود زیادی
نصیبم کرده است اگر من میترسیدم و پوزیشن خود را قبل از فعال شدن حد ضرر می بستم نه تنها ضرر میکردم بلکه سود زیادی هم
از دست میدادم پس این دلیل اصلی میباشد که چرا باید بگذارید بازار حرکت خود را بکند و تنها به این دلیل که در خلاف جهت شما
حرکت کرده است معاملات خود را نبندید.
این واقعا بسیار ساده است حد ضرر خود را به طور منطقی و در جای امنی قرار دهید حجم معاملات خود را مدیریت کنید و
ریسک دلاری شما مقداری باشد که با از دست دادن آن مشکلی نداشته باشید و اجازه دهید معامله پیش برود معاملات خود را
خیلی جزیی مدیریت نکنید فقط اجازه دهید بازار کار خود را بکند شما هم بروید سراغ تفریح و استراحت خود و روز بعد معاملات خود را
گاهی هیچکاری نکردن با پوزیشن ها بهترین حرکت است.
بدون آموزش وارد نشوید
همیشه برای من جالب بوده است که چگونه بعضی از افراد بدون آموزش و تمرین میخواهند سرمایه خود را در معرض ریسک قرار دهند
و پس ازانکه مقداری از پول خود را از دست دادند تصمیم میگیرند که آموزش ببینند. مانند این است که بدون آموزش خلبانی هواپیما
برانیم که منجر به صدمه دیدن و مرگ خواهد شد و پس از آنها شما تصمیم خواهید گرفت که آموزش ببینید.
بیشتر معامله گران کار مشابهی را با حسابشان میکنند مانند آنها نباشید. سرمایه خود را در ابتدا صرف اموزش بکنید قبل از هرچیزی
یاد بگیرید که درست معامله کنید و پس از ان پول برای شما جذاب خواهد شد. قبل از آموزش خلبانی خلبانی نکنید.
حس و حال معامله گر در زمان معامله مهم است
اگر شما هم زیاد معامله میکنید حتما چنین احساساتی را تجربه کردهاید. در واقع، باید به حس و حال خود در زمان انجام معامله
توجه کنید. هیچ کس شما را مجبور به انجام معامله نکرده است، بنابراین اگر به طور مثال کمی سر درد دارید، آن روز را کار نکنید
و به خود استراحت دهید. سعی کنید کار متفاوتی انجام دهید، مثلا کتابی را که مدتها است از کتابخانه امانت گرفته اید و مهلت
آن تمام شده است، تحویل دهید. رفتن به یک پیک نیک هم خوب است.
خواهید دید که بدون هیچ تلاش اضافی همه چیز بهتر پیش خواهد رفت.
یاد بگیرید فقط هنگامی که از چارچوب ذهنی و روحی خوبی برخوردار هستید، معامله انجام دهید.
از این طریق، تصمیمات شما دیگر متاثر از احساسات شما نخواهند بود و در نهایت خواهید توانست با قاطعیت و موفقیت بیشتری
به معاملاتتان ادامه دهید.
حد ضرر خود را خیلی نزدیک قرار ندهید
این خیلی مهم است ومعامله گران سرمایه زیادی از دست میدهند تا این نکته را بفهمند شما باید حد ضرر خود را در فاصله امنی
از نقطه ورود خود قرار دهید. اگر شما حد ضرر خود را خیلی نزدیک قرار دهید قبل از اینکه شانس داشته باشید که بازار در جهت شما
حرکت کند از بازار خارج خواهید شد. به عبارت دیگر ایده معاملاتی شما شاید درست باشد ولی بخاطر اینکه حد ضرر شما خیلی
نزدیک بود قبل از نوسان خاصی از بازار خارج شدید.
** توصیه های ویلیام گن به معامله گران **
1-هرگز اجازه ندهید یک معامله سودآور وارد زیان شود. وقتی سود شما به 3 واحد و بیشتر از آن رسید
نقطه توقف ضرر را به جایی که نه سود و نه زیان باشد بیاورید
2-سرمایه تان را به 10 بخش مساوی تقسیم کنید و هرگز بیشتر از یک دهم سرمایه تان را برای یک معامله به ریسک نیاندازید
3-برای سفارشات حد ضرر تعیین کنید: همیشه با قراردادن حد ضرر نقطه در فاصله 3 تا 5 واحد اقدام به خرید کنید
4-هرگز بیش از سرمایه تان اقدام به خرید نکنید. این امر را به عنوان قانون تغییر ناپذیر خود در بازار قرار دهید.
5-بر خلاف روند بازار معامله نکنید.هرگز تا وقتی از روند بازار (صعودی یا نزولی بودن روند در نمودار) مطمئن نشدید
اقدام به خرید و فروش نکنید.
6-وقتی شک کردید از بازار خارج شوید و تا زمانی که تردید دارید وارد بازار نشوید
7-تنها سهامی که فعال هستند را خرید کنید . سراغ سهامی که حرکت آهسته ای دارند یا متوقف هستند نروید.
8-ریسک را به نسبت مساوی تقسیم کنید. در صورت امکان 4 یا 5 سهم را خریداری کنید. از اینکه تمامی سرمایه تان را
تنها روی یک سهم سرمایه گذاری کنید به شدت پرهیز کنید.
9-هرگز سفارش هایتان را محدود نکنید یا روی یک قیمت ثابت خرید و فروش انجام ندهید. بر اساس قیمت بازار معامله کنید.
10-معامله هایتان را بدون وجود یک دلیل خوب نبندید. با تعیین نقطه توقف زیان برای معامله هااز سودتان محافظت کنید.
ادامه توصیه های ویلیام گن به معامله گران
11-دخیره سازی کنید. بعد از اینکه یک سری از معاملات موفق را تجربه کردید بخشی از سودتان را در حسابی خاص
پس انداز کنید و فقط در پیشامدهای ناگهانی و نا خوشایند از آن استفاده کنید.
12-هرگر تنها برای به دست آوردن سود یک سهم ، آن را خریداری نکنید
13 -هرگز از زیان میانگین نگیرید. این بزرگترین اشتباهی است که یک معامله گر می تواند مرتکب شود.
14-هرگز تنها برای اینکه صبرتان تمام شده است بازار را ترک نکنید یا به دلیل اینکه تحمل صبر را ندارید وارد بازار نشوید.
15-همیشه از سودهای کوچک در مقابل زیان های بزرگ بپرهیزید.
16-هرگز حد ضرر یک سفارش را حذف نکنید.
17-هنگام خرید سهامی را انتخاب کنید که کمترین حجم عرضه را دارند و برای فروش سهامی که بیشترین عرضه را دارند
در اولویت قرار دهید.
18-هرگر اقدام به Hedge (خرید و فروش تامینی) نکنید. اگر مالک سهامی هستید که قیمت آن شروع به پایین امدن کرده است
هرگز سهام دیگرتان را نفروشید تا زیان آن را جبران کنید. از بازار خارج شوید زیان تان را متقبل شوید
و در انتظار یک موقعیت مناسب دیگر بمانید.
19-هرگز موقعیت تان دربازار را بدون یک دلیل خوب عوض نکنید. هنگامیکه معامله می کنید آن را براساس یک سری دلایل مناسب
یا برنامه ای مدون به انجام برسانید و تا زمانی که یک نشانه روشن از تغییر در روند را ندیده اید از بازار خارج نشوید.
20 -از افزایش ناگهانی معاملات بعد از یک دوره موفق و سودآور در معامله پرهیز کنید.
استراتژی های معاملاتی خرید و فروش سهام
بسیاری افراد معتقد هستند که به هیچ وجه نباید خلاف جهت جریان آب شنا کرد. این افراد اگر به دنیای معامله گری وارد شوند به طور قطع جزء آن دسته از معامله گرانی می شوند که به فلسفه “روند دوست ما است و هرگز نباید در خلاف جهت روند معامله گرفت” ایمان دارند. اما عده ای دیگر به این موضوع معتقد نیستند. از این رو، براساس این دو شخصیت متفاوت، می توان دو نوع از استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت؛ یعنی استراتژی معامله گری در جهت روند (Trend Trading) و استراتژی معامله گری در خلاف جهت روند (Countertrend Trading).
★ انجام معامله در جهت روند
معامله گری در جهت روند که آن را پیروی از روند نیز می نامند، یک نوع استراتژی معاملاتی در تحلیل تکنیکال است که قصد دارد با استفاده از تحلیل حرکت قیمت در یک جهت خاص سود به دست آورد. ریچارد دانکیان را پدر استراتژی پیروی از روند می نامند اما این استراتژی زمانی محبوبیت یافت که ریچارد دنیس و ویلیام اکهارت، آن را به گروهی معامله گر تازه کار آموختند و نام آن گروه را لاکپشت ها نهادند. معامله گران پیرو روند زمانی به پوزیشن های خرید وارد می شوند که روند صعودی بوده و بازار دائماً در حال ایجاد سقف های جدید باشد و هنگامی وارد پوزیشن های فروش می شوند که روند نزولی بوده و بازار به طور پیوسته در حال ایجاد کف های جدید باشد.
✔ مفهوم بازگشت قیمت در معامله گری در جهت روند
در استراتژی های معاملاتی پیروی از روند فرض بر این است که قیمت همچنان به روند کنونی خود ادامه می دهد و هر گونه نشانه ای از سیگنال بازگشت، معامله گر را مجبور می کند تا پوزیشن خود را ببندد. همه معامله گران از جمله معامله گران کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت می توانند از این استراتژی بهره ببرند. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، معامله گر تا زمانی در معامله می ماند که متوجه علائم بازگشت روند شود. هر چند، بازگشت قیمت برای تایم فریم های مختلف در زمان های متفاوت رخ می دهد. بنابراین نقطه خروج از معامله برای یک معامله گر پیرو روند، نقطه بازگشت روند است.
✔ استراتژی های معاملاتی انجام معامله در جهت روند
برای معامله در جهت روند، استراتژی های معاملاتی مختلفی وجود دارد:
✰ میانگین های متحرک: در این استراتژی از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی مختلف کمک می گیریم. زمانی وارد معامله خرید می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند و زمانی وارد معامله فروش می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند.
✰ اندیکاتورهای نشان دهنده مومنتوم: در این استراتژی زمانی که قیمت سهام دارای حرکت قوی است وارد معامله خرید و زمانی که حرکت ضعیفی دارد، وارد معامله فروش می شویم. اغلب می توانیم از اندیکاتور MACD کمک بگیریم.
✰ الگوهای نموداری و خطوط روند: با کمک این استراتژی زمانی که روند در حال افزایش است وارد معامله خرید می شویم و حد ضرر را زیر خط حمایت کلیدی قرار می دهیم. بدین ترتیب زمانی که روند قیمت معکوس می شود می توانیم با سود از معامله خارج شویم. در مورد الگوهای نموداری نیز باید گفت که در این استراتژی معامله گران از الگوهای ادامه دهنده روند استفاده می کنند.
بسیاری از اوقات معامله گران پیرو روند از ترکیبی از استراتژی های معاملاتی فوق استفاده می کنند. یک معامله گر ممکن است برای تأیید شروع یک روند جدید به دنبال شکست کانال باشد، اما زمانی وارد معامله شود که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند و حرکت نزولی قوی ایجاد شود. البته برای کسب حداکثر بازده، بهتر است که استراتژی های معامله در جهت روند را با تکنیک های مدیریت ریسک همراه کرد.
ذکر این نکته ضروری است که درست است ترکیب روش های فوق اطمینان بیشتری در معامله گر ایجاد می کند، اما تحلیل براساس خطوط روند نوعی تحلیل قدرتمند است که معامله گران می توانند تنها با استفاده از آن سودهای خوبی از بازار کسب نمایند. از این رو، در ادامه کمی راجع به خطوط روند صحبت می کنیم.
✔ تحلیل تکنیکال براساس خطوط روند
جریان قیمتی رو به بالا یا رو به پایین را روند گویند و در تعریفی کلی برآیند حرکات قیمت در بازار را روند می نامند. تحلیل روند بر این اصل استوار است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده در آینده نیز رخ خواهد داد. در واقع روشی است که سعی دارد با داده های کنونی قیمت و روند، حرکت آینده قیمت را پیش بینی کند. سه نوع روند در بازار قابل مشاهده است؛ روند صعودی، نزولی و خنثی.
✔ روند صعودی و روند نزولی چیست ؟
هنگامی که قیمت ها رو به افزایش باشند، مجموع حرکات صعودی و نزولی، روندی با شیب مثبت را ایجاد می کند که به آن روند صعودی می گوییم. در روند صعودی هر کفی که ایجاد می شود بالاتر از کف قبلی و هر سقفی که ایجاد می شود بالاتر از سقف قبلی است. وقتی قیمت ها رو به کاهش هستند نیز روندی با شیب منفی ایجاد می شود که به آن روند نزولی گفته می شود و در آن هر سقف پایینتر از سقف قبلی و هر کف پایینتر از کف قبلی است .
✔ رسم خط روند
برای رسم خط روند صعودی به حداقل دو کف قیمت (باید دومی بالاتر از اولی باشد) نیاز داریم که با متصل کردن آنها به یکدیگر می توان این نوع خط روند را رسم نمود. در مورد رسم خط روند نزولی نیز عکس این قضیه صادق است. یعنی برای رسم خط روند نزولی به حداقل دو سقف قیمت نیازمندیم.
✔ رسم کانال قیمت
کانال قیمت را از آن جهت رسم می کنیم تا بدانیم محدوده حرکات قیمت به چه شکل خواهد بود و با شکست کانال یا برگشت قیمت به درون آن مضرات ترید در خلاف جهت روند سیگنال های لازم برای ورود به معامله یا خروج از آن را دریافت کنیم. همانند خطوط روند صعودی و نزولی، دو کانال صعودی و نزولی را می توانیم رسم کنیم. کانال صعودی، کانال قیمتی است که شیب مثبتی دارد و با استفاده از دو خط روند موازی رسم می شود. برای این کار، به موازات خط روند صعودی، خطی را رسم می کنیم که سقف ها را در بر بگیرد. کانال نزولی نیز شیبی منفی دارد و حاکی از ریزش قیمت هاست و برای رسم آن، به موازات خط روند نزولی، خطی را می کشیم که کف ها را در بر بگیرد.
✔ شکست کانال صعودی و نزولی
همان گونه که پیشتر بیان شد شکست کانال می تواند به منزله سیگنالی برای ورود به معامله باشد. چرا که حکایت از تغییر روند دارد. به طور مثال، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و آن را بشکند می توان وارد معامله فروش شد. اگرچه، برخی از معامله گران منتظر می مانند تا پولبک ایجاد شود. به هر جهت حد سود را می توان به اندازه عرض کانال در نظر گرفت.
✔ بازگشت قیمت به داخل کانال
این حالت نیز می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد. برای مثال همانند شکل زیر، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و نتواند آن را بشکند و دوباره به داخل کانال باز گردد می توان معامله خرید گرفت. برای کانال نزولی نیز اگر قیمت به خط بالایی کانال برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله فروش گرفت.
البته ناگفته نماند اگر قیمت در کانال نزولی به خط پایینی برخورد کند و برگردد نیز معامله گرانی هستند که وارد معامله خرید می شوند. عکس این امر در مورد کانال صعودی نیز صادق است.
✔ روند خنثی در نمودار های تکنیکالی
زمانی که قیمت ها در یک محدوده مشخص شروع به نوسان می کنند میتوان دو خط را به عنوان حمایت و مقاومت برایشان در نظر گرفت. برای انجام معامله در روند خنثی می توان دو نوع استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت. یک استراتژی شکست سطوح حمایت و مقاومت و استراتژی دیگر بازگشت قیمت از سطوح حمایت و مقاومت است.
✔ شکست سطوح حمایت و مقاومت
شکست حمایت و مقاومت خود به عنوان سیگنالی برای ورود به معاملات در نظر گرفته می شود. اگر مقاومت شکسته شود می توان وارد معامله خرید و اگر حمایت شکسته شود می توان وارد معامله فروش شد، البته گاهی برای اطمینان، می توان از روند غالبی که پیش از این روند خنثی شکل گرفته است کمک گرفت. بدین صورت که اگر روند غالب صعودی بوده و اکنون مقاومت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری معامله خرید می گیرد و اگر روند غالب نزولی بوده و اکنون حمایت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری وارد معامله فروش می شود.
✔ برگشت قیمت از سطح حمایت و مقاومت
از آنجا که در روند خنثی هم می توان معامله خرید و هم می توان معامله فروش گرفت، اگر قیمت به حمایت برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله خرید و اگر به مقاومت برخورد کند و آن را نشکند نیز می توان معامله فروش گرفت.
★ انجام معامله در خلاف جهت روند
استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند که به عنوان”معامله گری معکوس” نیز شناخته می شود، یک روش معاملاتی است که در آن معامله گر با معامله در خلاف جهت روند سودهای کوچکی به دست می آورد و در واقع بخش بزرگی از حرکت روند را از دست می دهد. این استراتژی برخلاف استراتژی پیروی از روند است؛ گاهی برخی سهام خوب، بنا به دلایلی به نحوی که باید عمل نمی کنند. بنابراین این سهام با عملکرد ضعیف را که حدس می زنید به زودی رشد خواهد کرد، پیدا می کنید و در تلاش هستید تا آنها را در قیمت پایین و در کف، زمانی که همه در حال فروش آن هستند بخرید و با بالا رفتن قیمت، هنگامی که در سقف قرار گرفت آنها را بفروشید و سود کسب کنید .
در استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند اگر مسیری که دیگران می روند را دنبال کنید، فرصت های مناسب را از دست می دهید و به سود مورد نظر خود دست نمی یابید. اگر فقط به این دلیل که دیگران سهامی را خریداری کرده اند، شما نیز به سمت آن یورش ببرید موجب می شود دچار ضرر شوید. چون در هنگام خرید دیگران، قیمت ها بسیار بالا می رود و در هنگام فروش دیگران قیمت ها بسیار پایین می آید. به طور مثال، معامله گرانی که در هنگام تشکیل صف فروش، سهم را می خرند و با تشکیل صف خرید، سهم را می فروشند از همین استراتژی پیروی می کنند. آنها با حرکت در خلاف روند غالب امیدوارند پیش از خرید دیگران، خرید خود را انجام دهند و درنهایت فروش بزرگی نصیبشان شود.
✔ استراتژی انجام معامله در خلاف جهت روند
در استراتژی های معاملاتی خلاف جهت روند برای تعیین بهترین ناحیه برای اجرای معاملات می توان از اندیکاتورهای نوع مومنتوم، محدوده های معاملاتی و الگوهای بازگشتی استفاده نمود. معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند همیشه باید توجه داشته باشند که سهام می تواند در هر لحظه روند خود را دوباره از سر بگیرد، به همین دلیل باید تکنیک های مدیریت ریسک را به طور جدی رعایت کنند؛ یعنی تا حد امکان ضررها را کوچک نگه دارند و از حد ضررهای مناسب بهره ببرند. به همین علت پیشتر گفته شد که این نوع معامله گران در تلاشند تا در هر معامله سودهای کوچکی از بازار کسب نمایند.
✔ مزایای انجام معامله در خلاف جهت روند
✰ فرصتهای معاملاتی بیشتر: با استفاده از استراتژی پیروی از روند، وقتی معامله گری در بازارهای رونددار برای ورود به معامله فقط به دنبال ایجاد پولبک ها باشد برای مدت زمان طولانی باید دست روی دست بگذارد و منتظر بماند. اما در معامله گری معکوس، معامله گر حتی هنگامی که قیمت در یک محدوده معاملاتی در نوسان است، در سطوح حمایت و مقاومت فرصت های معاملاتی بسیاری زیادی برای خرید و فروش خواهد داشت.
✰ افت های سرمایه کمتر: از آنجا که معامله گران خلاف جهت روند سودهای کمتر، اما به صورت منظمی، کسب می کنند نسبت به معامله گران پیرو روند با افتهای سرمایه کمتری نیز مواجه خواهند شد.
✔ محدودیتهای معامله در خلاف جهت روند
✰ کمیسیون ها: هر چه ورود و خروج به بازار بیشتر باشد، هزینه های معاملاتی بیشتری در پی خواهد داشت.
✰ اهمیت زمان: معامله گران خلاف جهت روند باید به طور مرتب بر بازار نظارت داشته باشند تا بهترین نقاط ورود و خروج برای معاملات خود را پیدا کنند. که البته می توانند با انجام خودکارسازی معاملات بر این مشکل فائق آیند.
✍ سخن پایانی
چه معامله گر پیرو روندی باشید که در بازارهای دارای روند مشغول معامله در جهت روند هستید و چه معامله گر معکوسی باشید که به فلسفه معروف “روند مضرات ترید در خلاف جهت روند دوست شماست” اعتقادی ندارید، به طور قطع هدفتان کسب سود از بازارهای سرمایه است. این امر میسر نمی شود مگر آنکه بدون داشتن تعصب نسبت به استراتژی های معاملاتی ، قوانین مربوط به خود را وضع نمایید که در آن از مدیریت ریسک قوی استفاده کنید و بدانید که در معامله گری سادگی حرف اول را میزند، بنابراین قوانین خود را پیچیده نکنید.
دیدگاه شما