۱۲ لباس مرد آهنی (آیرون من) در فیلمها از بدترین تا بهترین
اگر از یک هوادار واقعی مارول بپرسید، میگوید که تونی استارک بدون لباس و زره مخصوصش هنوز هم مرد آهنی است، ولی همزمان با کلی تشریح و تفصیل برایتان توضیح میدهد که کدام لباس مرد آهنی را بیشتر از همه دوست دارد و چرا بهترین طراحی و قدرتمندترین زره بین بقیه به حساب میآید.
تونی استارک با بازی بینظیر رابرت داونی جونیور لباسهای متنوع و زیادی برای مرد آهنی طراحی کرده و ساخته است. از نمونههای اولیهی لباس مرد آهنی که در سال ۲۰۰۸ و با فیلم جان فاورو دیدیم گرفته تا زره فوق پیشرفتهای که در «پایان بازی» به انتقامجویان کمک کرد مقابل تانوس بایستند.
تغییرات و به روز رسانیهایی که تونی استارک روی لباسهای مرد آهنی اعمال میکند معمولا در پی آسیبهایی است که در طول نبرد میبینند، و با هرکدام از این به روز رسانیها مولفهای تازه و هیجانانگیز به لباس اضافه میشود که هم جنبهی هنری دارند و هم جنبهی فنی و کاربردی.
حالا که به نظر میرسد سفر تونی استارک در جهان سینمایی مارول به پایان رسیده، بد نیست نگاهی بیندازیم به تمام لباسهایی که این نابغهی فداکار و دوستداشتنی برای مرد آهنی طراحی کرد و ببینیم کدامشان از همه بهتر و جذابتر از کار در آمده.
۱۲. مدل V در فیلم مرد آهنی ۲ (Iron Man 2)
جان فاورو دربارهی تصویری که از تکنولوژی در مرد آهنی ۲ میدیدیم گفته بود: «سعی کردیم نسبت به زمانهی خودمان جلوتر باشیم. بعد از ساخت فیلم اول خیلیها به ما میگفتند که خیلی از تکنولوژیهای تصویرشده در فیلم عجیب و تازه است و بعدها متوجه شدیم فیلمها و بازیهای کامپیوتری زیادی از ایدههای ما الهام گرفتند. برای همین وقتی به فیلم دوم رسیدیم سعی کردیم چیزهای تازهتری رو کنیم و تکنولوژی تصویر شده در داستان را جوری در بیاوریم که انگار مربوط به سالهای آینده است. اگر صرفا همان چیزهایی را که در فیلم اول دیدیم تکرار میکردیم، از زمانه عقب میافتادیم. برای همین در فیلم تکنولوژیهای جدیدی مثل هولوگرام میدیدیم که نشاندهندهی تغییر اوضاع بود.»
رویکرد فاورو نسبت به تکنولوژی در لباس مرد آهنی هم تأثیر داشت. این مدل برای مواقع ضروری طراحی شده بود و معمولا از آن به عنوان «لباس چمدانی» یاد میشود. وقتی ایوان وانکو ملقب به ویپلش یا شلاق (میکی رورک) در پیست اتومبیلرانی حملهای ناگهانی به تونی استارک ترتیب داد، کارآمدی و سرعت آماده شدن این لباس به چشم آمد. خود تونی استارک از این لباس با عنوان «فوتبال» یاد میکرد، که اشاره داشت به فوتبال هستهای، همان چمدان معروف کدهای سلاحهای هستهای آمریکا که تحویل رؤسای جمهور وقت میشود.
در کمیکها، تونی استارک در پیست اتومبیلرانی دچار حادثهی رانندگی میشود و هپی او را نجات میدهد. حادثهای که در فیلم با کمی تفاوت تصویر شده و آنطور که میبینیم، ویپلش باعث تصادف میشود و هپی با آوردن لباس چمدانی برای مرد آهنی او را نجات میدهد.
البته تونی استارک در ادامه قابلیتهای بیشتری به لباسهایش اضافه کرد تا حمل و جابهجایی آن از همیشه راحتتر شود، ولی در آن مقطع این زره پایهای اما موثر که در عرض چند ثانیه بر تن تونی استارک مینشست، حسابی برای همه جذاب بود و حس و حال ابزار آلات پیشرفتهی جیمز باند را منتقل میکرد.
۱۱. مدل XLV در فیلم انتقامجویان: عصر اولتران (Avengers: Age Of Ultron)
بعد از اینکه هوش مصنوعی وفادار و همیشه همراه تونی استارک یعنی جارویس به موجودی زنده با نام ویژن (پل بتانی) تبدیل شد و دیگر نمیتوانست به او کمک کند، یک هوش مصنوعی جدید پا به عرصه گذاشت؛ فرایدِی. فرایدی در صحنهی نبرد پرسروصدای سوکویا در این لباسِ مرد آهنی حضور داشت و فرامین تونی استارک را اجرا میکرد.
مدل جدید لباس مرد آهنی تغییرات ظاهری نامحسوسی داشت، از جمله رآکتور روی سینهاش که حالا ششضلعی شده بود. در کنار این تغییرات ظاهری، تونی استارک در بخشهای فنی هم پیشرفتهایی اعمال کرده بود. مثلا به بخش تسلیحاتی آن نیرویی قدرتمند بخشیده بود که میتوانست بدنهی ویبرانیومی اولتران را ذوب کند.
۱۰. مدل XLVII در فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming)
تونی استارک با کمک این لباس، دو بار جان پیتر پارکر را در مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه نجات داد (یکبار از راه دور و بار دیگر شخصا). این اولین باری نبود که میدیدیم تونی استارک از راه دور لباس مرد آهنی را کنترل میکند، ولی لباسی که در مرد عنکبوتی دیدیم ویژگیهای جذاب تازهای داشت که تماشایش را لذتبخشتر میکرد. مثل انعطافپذیری فوقالعادهی لباس که به تونی استارک اجازه میداد به راحتی آن را از تنش در بیاورد، یا رنگ و ظاهر منحصربهفرد آن.
۹. مدل XLII در فیلم مرد آهنی ۳
این لباس مرد آهنی تهرنگ طلایی داشت و جلوهی چشمنوازی به تصاویر میبخشید، ولی چیزی که بیشتر از همه به چشم میآمد ویژگی اتوماتش بود، اینکه به صورت خودکار روی بدن جا میگرفت و خودش را شکل میداد. همچنین در اینجا بود که برای اولین بار کنترل از راه دور لباس مرد آهنی را میدیدیم و تونی استارک آن را برای حفاظت از پپر پاتز امتحان کرد. مثل اینکه گویینت پالترو حسابی از پوشیدن لباس مرد آهنی کیف کرده و وقتی قرار بوده صحنهی حمله به مالیبو را فیلمبرداری کنند، با لباس مرد آهنی جلو پسرش ژست گرفته. پالترو میگوید: «به نظر پسرم این ماجرا بهترین اتفاق زندگیاش بود. برای همین فکر میکنم مرد آهنی به من کمک کرد تا رابطهام را با پسرم بهتر کنم.»
با اینکه تونی استارک در این فیلم چهل و دو لباس برای مرد آهنی طراحی کرد، تنها تعدادی از آنها را میپوشد؛ مدلهای VII، XV، XVI، XXXIII، XL و البته همین XLII. تونی قصد داشت مدل XXII را هم در صحنهی نبرد پایانی بپوشد که شوربختانه یکی از سربازهای دشمن آن را از چنگش در آورد.
طبق طراحیهای اولیهی فیلم، قرار بوده چهار لباس مرد آهنی دیگر هم در صحنهی «پروتکل پارتی خانگی» حضور داشته باشد، یعنی جایی که با فرمان تونی استارک، تمام لباسهای مرد آهنی فعال میشدند تا به کمکش بیایند. یکی از این لباسها نقرهای-طلایی بود و پیشانی کلاهش طرحی نوکتیز داشت که گویا نامش را گلوله گذاشته بودند. دو لباس دیگر روی ساعدهایشان سلاح سرد داشتند (یکی شمشیر داشت و دیگری چکش) و احتمالا به این دلیل در فیلم نیامدند که به مدل و استایل مرد آهنی نمیخوردند. مدل چهارم و آخری که در فیلم نیامد، رنگ و ظاهری مخصوص استتار در صحرا داشت و قلابی برای آن طراحی کرده بودند تا مرد آهنی با پرتاب آن، به اینسو و آنسو برود، که وجود قلاب با توجه به قابلیت پرواز مرد آهنی بیدلیل به نظر میرسید.
۸. مدل XLVI در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America: Civil War)
تونی استارک این لباس را برای مبارزه با کاپیتان آمریکا و سرباز زمستان طراحی کرده بود و بخشهای زیادی از آن را بهبود بخشید، از جمله استقامت زره و پیشرفتهایی که در بخش تسلیحات آن اعمال کرد و همچنین ویژگیهای جدیدی که به آن افزوده شد. اما تنها چیزی که در مقابل ضربات سهمگین کاپیتان آمریکا و سپر شکستناپذیر او کارساز آمد، محافظ ضد وابرونیومی بود که جلو آرک رآکتور گذاشته بود.
ولی بخش جذاب این لباس، قابلیت کنار رفتن ماسک و کلاه مرد آهنی بود که به تونی استارک اجازه میداد هروقت لازم بود آن را جمع کند و راحتتر نفس بکشد.
۷. مدل II در فیلم مرد آهنی ۲
با توجه به اینکه مدل II دومین طراحی تونی استارک برای لباس مرد آهنی بود، چیز خیلی ویژه و قابل اشارهای در آن دیده نمیشود (البته به جز رنگ نقرهای لباس). اما چیزی که باعث شده این لباس در فهرست ما جای بگیرد، ارتباطش با یکی دیگر از شخصیتهای جهان سینمایی مارول یعنی جیمز رودز معروف به رودی است. دوست وفادار تونی استارک که در نهایت به ماشین جنگی تبدیل میشود.
در مرد آهنی ۲، رودی این لباس را میپوشد تا جلو خرابکاریهای تونی استارک را که حسابی مست عقب نشینی تجاری با استفاده از کلتنر کرده بگیرد. اتفاقی که مقدمهی شکلگیری ماشین جنگی شد و به خوبی در خاطرهی هواداران مارول مانده است.
داستان مرد آهنی ۲ شباهتهایی با کمیکهای «جنگ زرهها» دارد که سال ۱۹۹۰ منتظر شد. در این کمیک، مردی به نام کرسان دِویت تونی استارک را متهم میکند که طراحیهای پدر او را دزدیده. کرسان با استفاده از تکنولوژی شرکت مارس، ویروسی به بدن تونی تزریق میکند و در نهایت هم لباسی زرهی و عظیم به تنش میکند تا با تونی رو در رو شود. جیمز رودز هم به استارک کمک میکند تا در نبرد پایانی موفق شود.
در فیلم، به جای دِویت کرسان ایوان وانکو را داریم و جاستین همر هم نقشی شبیه به مالک شرکت مارس در کمیک ایفا میکند. همچنین در این کمیک با قابلیت کنترل از راه دور زره مرد آهنی آشنا میشویم که در فیلم مرد آهنی ۳ استفاده شد.
۶. مدل I در اولین فیلم مرد آهنی
در بین لحظههای ماندگار و دراماتیک مرد آهنی، کمتر صحنهای به پای اولین ظهور تونی استارک در قامت یک رُبات غولپیکر میرسد. بعد از اینکه تونی استارک با کمک هو یینسن نمونهی اولیهی لباس مرد آهنی را در یک غار میسازد و مثل یک قهرمان واقعی از اسارت رها میشود و دشمنانش را به وحشت میاندازد، تماشاگران لحظهای شگفتانگیز و به یاد ماندنی را مقابل چشمان متحیر خود میبینند.
به قول کاراکتر جف بریجز در فیلم، این لباس اساسا با ضایعات و خردهریزهای به جا مانده ساخته شد، ولی تمام ویژگیهای پایهای و حیاتی را داشت؛ زره ضدگلوله، دو شعلهافکن و موتور جتی که امکان پرواز میداد.
طبق گفتهی دیوید مریت طراح جلوههای ویژهی فیلم، مدل I لباس مرد آهنی سختترین و پیچیدهترین چیزی بوده که او کار کرده. «اساسا انگار داشتیم سه ماکت و مدل را در یک ماکت میساختیم. چون زیر لباس اصلی مدلی کوچکتر ساخته بودیم که رویش زره قرار میگرفت. تیم طراحی دیجیتال فیلم این زرههای روکش را طراحی کردند و من بهشان گفتم باید این لایه را روی چیزی قرار دهیم تا سایزش قابل تغییر باشد. پس آنها هم قالبی طراحی کردند و این زره را رویش گذاشتند. بعد گفتم باید این قطعات را روی یک بدن قرار دهیم تا از هم نپاشند. بعد مجبور شدند یک مدل از بدن انسان طراحی کنند که زیر همهی اینها قرار میگرفت.»
مراحل آخر جایی بود که همه چیز را کنار هم میگذاشتند. قطعات زرهی را خم میکردند و لایهای از اپوکسی رویش میزدند و موادی شیمیایی هم برای راحتی و انعطاف لباس به کار میبردند. بعد تمام این قطعات را روی قالب اصلی میگذاشتند و ساعتها تنظیمش میکردند تا اندازهی بدن مایک جاستیس، کسی که لباس را میپوشید، باشد و اذیتش نکند. لباس اولیهی مرد آهنی خیلی زمخت و خشک بود و راحت حرکت نمیکرد، ولی همین زمختی بخشی از ماهیت لباس بود. به هر حال باید جوری به نظر میرسید که عقب نشینی تجاری با استفاده از کلتنر انگار واقعا آن را در یک غار و با کمترین امکانات ساختهاند.
۵. مدل III در اولین فیلم مرد آهنی
اولین لباسی که به عنوان لباس رسمی مرد آهنی در فیلم دیدیم، در واقع در پی نقصی فنی طراحی شد. مدل II به طرز خطرناکی دمایش افت میکرد و تا حد یخزدگی میرفت. تونی استارک این مشکل را با افزودن آلیاژی از طلا و تیتانیوم حل کرد و بعد رنگی قرمز به لباس بخشید و نتیجهاش همان چیزی بود که میلیونها نفر در سراسر جهان عاشقش شدند. تقریبا ۴۵۰ قطعهی مجزا برای ساختن این لباس استفاده شد.
در فیلم ۵ مدل مختلف لباس مرد آهنی را میبینیم که همگی از کمیکها الهام گرفته شدهاند. حرکتهای مرد آهنی با کمک موشن کپچر به تصویر در آمده و در برخی نماهای اولیهی حضور مرد آهنی با لباس اصلی، خود جان فاورو کارگردان با پوشیدن لباسهای مخصوص، حرکات لازم برای موشن کپچر را اجرا میکرده.
وقتی نوبت به خود رابرت داونی جونیور رسید تا حرکاتش را برای مرد آهنی ثبت کنند، او گاهی وقتها کلاه و بخشهایی از زره مرد آهنی را به تن میکرد تا حرکتهایش طبیعیتر و واقعیتر به نظر برسد و وزن این قطعات را روی او حس کنیم.
۴. مدل VI در فیلم مرد آهنی ۲
برخی از هواداران مرد آهنی ترجیح میدهند آرک رآکتور روی سینهی لباس او مثلثی شکل باشد، و این ظاهری بود که در مرد آهنی ۲ دیدیم. بعد از اینکه تونی استارک آرک رآکتور لباسش را ارتقا داد تا با تولید عنصری جدید او را به کشتن ندهد، فرم و ظاهرش را هم تغییر داد و به صورت مثلثی شکل درش آورد.
پیشرفتهای این لباس در ظاهرش خلاصه نمیشد و آرک رآکتور تازه قدرت تسلیحاتی زره را هم بیشتر میکرد.
۳. مدل L در فیلم انتقامجویان: جنگ ابدیت (Avengers: Infinity War)
لباس جدیدی که در جنگ ابدیت رونمایی شد، از هر لحاظ پیشرفتی چشمگیر به حساب میآمد. سبک و قابل حمل و انعطافپذیر و سریع. لباسی که در عرض چند ثانیه تمام بدن تونی استارک را در برمیگرفت و قابلیتهای زیادی داشت.
این لباس به صورت فشرده روی سینهی تونی استارک قرار داشت و کافی بود ضربهای به آن بزند تا نیروی مهارنشدنی آن را رها کند. همچنین مدل L گزینههای تسلیحاتی زیادی در اختیار تونی استارک قرار میداد و میتوانست انواع و اقسام حملات را نثار دشمنانش کند.
این لباس جدید مرد آهنی با الهام از مدلهایی ساخته شده که در کمیکهای متأخر مرد آهنی دیده بودیم. در آنجا هم تونی استارک با استفاده از نانوتکنولوژی لباسهایی طراحی کرده بود که به بدنش وصل بود و هر وقت اراده میکرد او را میپوشاند.
۲. مدل LXXXV در فیلم انتقامجویان: پایان بازی (Avengers: Endgame)
این آخرین لباسی بود که تونی استارک برای خودش طراحی کرد و ساخت. علاوه بر تمام به روز رسانیها و پیشرفتهای مختلف لباسهای قبلی، آخرین مدل لباس مرد آهنی قابلیتی داشت تا با استفاده از نانوتکنولوژی دستکش نیرومند تانوس را بازسازی کند.
صحنهی پایانی نبرد انتقامجویان با تانوس یکی از بهیادماندنیترین لحظات جهان سینمایی مارول است که هواداران بیشماری را هیجانزده و متأثر کرد. تونی استارک بعد از اینکه دستکش تانوس و سنگهای ابدیت را در دستان خودش جای داد، برای آخرین بار جملهی معروف «من مرد آهنی هستم» را گفت و تانوس را از هستی ساقط کرد، و البته خودش هم در اثر عقب نشینی تجاری با استفاده از کلتنر نیروی سهمگین دستکش و سنگهای ابدیت از بین رفت.
۱. مدل XLIV در فیلم انتقامجویان: عصر اولتران
لباسی که تونی استارک برای مقابله با هالک ساخت، هیچ شباهتی به دیگر طراحیهای او نداشت. بقیهی لباسهای مرد آهنی مخصوص حرکات سریع ساخته شده بود و به تونی این امکان را میداد تا فرز و چابک باشد و بدون معطلی حمله کند. ولی این لباس که به «هالک باستر» معروف شده کاملا جریان دیگری داشت.
لباسی بزرگ و مهیب که ضرباتش مناسب هیولایی شکستناپذیر مثل هالک بود و تونی آن را برای زمانی طراحی کرد که هالک یاغی میشود و کنترلش دست خودش نیست. مرد آهنی با این زره و لباس در قد و قامت هالک ظاهر میشد و به اندازهی او خرابی به بار میآورد.
زره هالک باستر سه آرک رآکتور در بخش جلو دارد؛ یکی روی سینه و دو تا هم روی زانوها. همچنین شش آرک رآکتور روی بخش پشتی لباس است؛ چهارتا روی کمر و دوتا هم روی پشت پا.
راه مقابله با پشه
داروهاي رايج عامي نظير سير و ويتامين ب يك در تحقيقات double blind بي فايده شناخته شده اند. روغن درخت ميخك كه به يك دفعكننده پشهها شهرت دارد فقط در غلظتهاي بالا كه ميتواند پوست انسان را بسوزاند. بنابراين كارايي دارد اما نه در مقادير پايين.
ایرنا: هنگامي كه سيل به راه ميافتد و پس از آن آبها عقب نشيني ميكنند رشد جمعيت پشهها در چالهها و حوضچههاي برجاي مانده از سيل از كنترل خارج مي شود و مشكلات مضاعفي را بر ساكنان منطقه تحميل ميكند.
جوزف كونلون مشاور فني انجمن كنترل پشههاي آمريكا ميگويد پشهها در همه جا يافت ميشوند. آنها قادرند در هر نوع اقليمي به نشو و نما بپردازند.
هر جايي كه آب راكد وجود داشته باشد پشه هم هست. پشهها بيماريهايي نظير ويروس نيل غربي را با خود منتقل ميكنند.
پايگاه اينترنتي LiveScience.com در گزارشي در زمينه شيوههاي جديد علمي مقابله با پشهها مينويسد علم براي اين مشكل راه حلهاي مختلفي به شكل مواد دافع اصلاح شده، پشههاي تراريخته، و رويكردهاي جديد در طراحي واكسن ها و نيز برخي طرحهاي علمي كه در خانهها قابل اجراست ارايه كرده است.
كنترل كردن فقط پشه ها
گامهاي بلندي كه در مسير كنترل پشهها برداشته شده است شامل ريشه كني و تلاشهايي براي كنترل جمعيت پشهها است كه هدف اين است فقط بر پشهها تاثير بگذارد و بر ساير حيوانات اثري نداشته باشد.
جيمز استارك مدير اجرايي بخش كنترل پشه متروپوليتن كه مسئوليت دفع پشه ها را در مينياپوليس و سنت پول به عهده دارد ميگويد يكي از مهمترين دستاوردها در اين راه مواد كنترل زيست - عقلاني bio-rational است.
اين مواد كه در دهه 1980تهيه شدهاند درواقع گونهاي باكتري هستند كه بطور طبيعي در زمينهاي باطلاقي يافت ميشوند. اين باكتريها در درون درياچهها و ساير منابع آبي كه محل تولد و رشد و نمو لارو پشه است پاشيده مي شود.
لارو پشه باكتري را ميخورد و باكتري با تخريب ديواره معده حشره آن را از بين ميبرد. فقط پشهها و معدودي از گونههاي مگسها مرتبط با پشه در برابر اين باكتري آسيب پذيرند. ساير حيوانات و نيز انسان مي توانند بدون هيچ مشكلي اين باكتري را هضم كند.
اين طرح كه يكي از بزرگترين طرحها در جهان است موفقيت بسيار بالايي بدست آورده است به ويژه هنگامي كه با سامانههاي جديدتر پايگاه دادههاي رايانهاي تلفيق شده است. اين سامانهها امكان نقشه برداري و رديابي مناطقي كه نياز به استفاده از باكتري است فراهم ميسازد.
اما يك شيوه جديد كه در واقع تغييري جديد در شيوه قديمي است در آينده اي نزديك محقق خواهد شد.
شيوه عقيم كردن حشره يا SIT شامل پرورش شمار زيادي حشرههاي نر عقيم و رهاسازي آنها در محيط طبيعي است. نرهاي عقيم با هجومي گسترده در رقابت براي جفت يابي از همتايان طبيعي خود پيشي ميگيرند و با به وجود آوردن نسل كاملي از تخمهاي نابارور ، جمعيت حشره را در هم ميكوبند.
اين شيوه تمام پشهها را نابود نميكند، اما جمعيت پشه آنقدر پايين نگه مي دارد تا شيوع بيماري مهار شود.
جيمز بكنل حشره شناس محقق و دانشمند اصلي واحد كنترل پشه و مگس USDA مي گويد اين ترفند پيشتر بر روي ساير حشرات نيز موثر بوده است. در تحقيقات گذشته از پرتوافشاني براي عقيمسازي استفاده ميشد، اما اين كار براي پشه ها مشكل زاست زيرا توانايي رقابت براي جفت يابي را در آنها كاهش ميدهد.
اكنون يك شركت انگليسي به نام Oxytec رويكرد جديدي از SIT را دنبال مي كند و از پشههايي اصلاح يافته ژنتيكي استفاده ميكند. بكنل ميگويد پشه ها يك ژن حساس دربرابر پادزيستها دارند. ميتوان با مقدار كمي پادزيست در آزمايشگاه آنها را پرورش داد و به تكثير آنها پرداخت سپس وقتي در محيط طبيعي رها ميشوند از آنجا كه پادزيست طبيعي وجود ندارد ، اين ژنها فعال ميشوند و حشره را عقيم ميگذارند.
براساس مقالهاي كه در شماره 21 ماه مه مجله نيچر منتشر شده است اين شيوه ميتواند به زودي در مناطق مورد هجوم مالاريا در مالزي مورد استفاده قرار گيرد.
ساير تلاشها بر كنترل توانايي پشههاي زنده در انتشار بيماري در بين انسانها معطوف است. مشهودترين شيوه براي انجام اين كار استفاده از واكسن هاست. براي ويروس تب زرد گرمسيري واكسني وجود دارد اما در آمريكا براي شايعترين بيماريهايي كه از طريق پشهها منتقل ميشود هيچ واكسني يافت نشده است.
در مورد ويروس نيل غربي واكسني براي اسبها وجود دارد، اما براي انسانها هنوز چيزي كشف نشده است.
كونلون علت را مشكل بودجه بيان ميكند. توليد و توزيع واكسنهاي انساني يك فرايند فوقالعاده پرهزينه است و 10 سال طول ميكشد تا يك طرح به مرحله توليد تجاري برسد. شمار مبتلايان هم آنقدر نيست كه يك شركت بتواند واكسن خود را بر روي آنها آزمايش كند. اما يك تحول جديد در فناوري واكسن ميتواند اين روند را تغيير دهد.
محققان به تازگي در دانشگاه استوني بروك در نيويورك اعلام كردند شيوه جديدي در طراحي واكسن يافتهاند كه ميتواند بطور بالقوه اين فرايند را سريعتر و ارزانتر سازد.
اين محققان دريافتند از طريق اصلاح ژنتيكي ميتوان ويروسها را ضعيف تر كرد و توانايي تكثير آنها را در بدن كاهش داد. در آزمايشهاي انجام شده ، موشها با دريافت نسخه ضعيف شده واكسن فلج در برابر ويروس وحشي ايمني پيدا كردند. نتايج اين تحقيق در شماره 26 ژوئن مجله ساينس منتشر شده است.
محققان ميگويند اين شيوه ميتواند به دانشمندان در تهيه سريعتر واكسن هاي جديد در مقايسه با روشهاي كنوني كمك كند و اساسا مدت زمان تصميمگيري براي يافتن واكسن براي يك ويروس خاص و تهيه يك واكسن موثر را سرعت بخشد.
بيشتر هزينههاي تهيه واكسن مربوط به آزمايشهاي باليني گسترده است، كه اين مشكل احتمالا برطرف نخواهد شد. شيوه جديد ميتواند هزينههاي اوليه تهيه واكسن را كاهش دهد و بطور بالقوه تهيه واكسن را براي بيماريهايي كه درحال حاضر واكسني براي آنها وجود ندارد عملي سازد.
دفعكننده هاي بهتر
يك حوزه مهم ديگر تحقيق مواد دفعكننده بهتر است كه ميتواند پشهها را بطور موثرتر از مردم دور نگه دارد. اولريش برنير محقق USDA و پژوهشگران دانشگاه فلوريدا اخيرا دستاوردهاي بزرگي در اين زمينه داشته اند.
آنها با استفاده از 50 سال اطلاعات در مورد مواد دفعكننده شيميايي، يك برنامه رايانهاي مبتني بر مغز را برنامه ريزي كردند تا تركيبات و ساختارهاي مولكولي رايج در دفعكننده هاي موثر را بشناسد. سپس برنامه اي براي بررسي 2هزار تركيب شيميايي تهيه كردند تا تركيباتي را كه ويژگيهاي مشابه دارند بيابند.
براساس گزارشي كه در شماره 27 ماه مه نشريه Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است ، محققان 23 تركيب مصنوعي جديد يافتند كه ميتواند از تمام مواد دافع حشرات موجود در بازار بهتر عمل كند دروافع رايجترين مواد كنوني دفعكننده حشرات DEET در يك محيط بسته به مدت 17 روز موثر است درحالي كه يكي از اين تركيبات جديد به مدت 85 روز كارايي دارد.
اين نوع تحقيق كه مشتمل بر استخراج داده هاست چيز تازهاي نيست، نحوه كاربرد اين شيوه تازگي دارد. محققان سالهاست از اين شيوه براي طراحي داروها استفاده ميكنند، اما حشره شناسان به تازگي به سراغ اين روش رفته اند.
دفع پشهها نيازمند دسترسي به آزمايشگاه نيست. تنها كاري كه بايد انجام داد اجراي سه دستور زير است.
زهكشي، لارو پشهها براي بيرون آمدن از تخم نياز به آب دارند. اما به آب خيلي زيادي نياز ندارند. كونلون مشاهده كرده است كه پشهها در همه جا از تشتكهاي دورريخته شده بطريها تا چين و چروكهاي tarp به توليد مثل مي پردازند. اما نميخواهيد شاهد توليدمثل پشهها در حياط خلوت خانه تان باشد بايد تمام منابع آب راكد را هر چقدر هم كوچك باشد از بين ببريد.
پوشاك، پشهها ميتوانند از طريق لباسهاي تنگ و چسبان نيش بزنند و لباسهاي تيره رنگ آنها را جذب ميكند. لباسهاي مطلوب مقاوم در برابر پشه لباسهاي گشاد و آستين بلند در رنگهاي روشن هستند. به ويژه ديدن رنگ زرد براي آنها نامطلوب است. به همين خاطر لامپهاي زرد bug lights ميتواند در اين زمينه مفيد باشد. آنها پشهها را دور نميكنند، اما جذب هم نمي كنند.
دفاع، فقط چهار ماده فعال در حال حاضر مورد تاييد اداره نظارت بر مواد غذايي و دارويي آمريكا رسيده است كه به طور موثر و بيخطر پشهها را دفع مي كنند: DEET ,picaridin , ir3535 و براي كساني كه نوع گياهي را ترجيح ميدهند روغن اوكاليپتوس ليمويي. كونلون ميگويد از آنجايي كه مواد ضد حشره بسياري در بازار وجود دارد كه بياثرند جستجو براي اين مواد با اهميت است.
داروهاي رايج عامي نظير سير و ويتامين ب يك در تحقيقات double blind بي فايده شناخته شده اند. روغن درخت ميخك كه به يك دفعكننده پشهها شهرت دارد فقط در غلظتهاي بالا كه ميتواند پوست انسان را بسوزاند. بنابراين كارايي دارد اما نه در مقادير پايين.
اخيرا يك شركت تركيه اي، پوشاكي ساخته كه حاوي يك ماده ي دافع حشرات است و بدن انسان را از هجوم حشرات مختلف مانند ساس حفظ ميكند.
به گزارش پايگاه اينترنتي فناوري نانو، ساس ناقل يك بيماري كشنده است كه به تازگي جان چندين نفر را در تركيه گرفته است.
تولگا نارباي يكي از اعضاي هيئت مديره ي شركت سازنده اين پوشاك گفت كه اين شركت براي اولين بار در تركيه در توليد پوشاك روزمره و معمولي از مواد دافع حشرات استفاده ميكند.
اين مواد در سرتاسر جهان براي توليد پوشاك بيرون از منزل به طور گسترده مورد استفاده قرار ميگيرند.
نارباي با اشاره به اينكه شركت مذكور در فرآيندهاي ساخت خود از فناوري نانو بهره ميگيرد افزود، در اين محصول يك پوشش محافظتي دافع حشرات در اطراف بدن پوشنده قرار ميگيرد. در عقب نشینی تجاری با استفاده از کلتنر اين پوشش از يك عامل بيبو استفاده مي شود. دافع حشرات به خوبي از بدن، در برابر ساس ها، پشه ها، مورچه ها، مگسها و ساير حشرات محافظت ميكند.
وي گفت كه ماده ي مذكور به طرز قابل توجهي، تعداد حشراتي را كه به اشخاص نزديك ميشوند كاهش ميدهد.
نارباي گفت كه اين ماده، بادوام و ماندگار است.
به گفته نارباي، اخيرا گونههاي جديدي از ساسها كه موجب ابتلا به تبهاي شديد ميشوند جان چندين نفر را در تركيه گرفتهاند و به همين دليل انتظار ميرود كه تقاضاي بازار براي اين محصولات افزايش يابد.
اقتدار دریایی ایران در جنگ تحمیلی
حضور مقتدرانه نيروهاي دريايي جمهوري اسلامي ايران در خليج فارس از روز اول جنگ امكان كوچكترين حركت را از نيروي دريايي دشمن سلب كرده بود. انجام عمليات مرواريد از سوي رزمندگان ناوچه پيكان كافي بود تا صدام هيچگاه به خود اجازه ندهد در خليج فارس دست به جنگ دريايي بزند.
در اين عمليات جسورانه ناوچه پيكان از نيروي دريايي ايران با حمله به عمق آبهاي عراق و تصرف و انهدام دو سكوي مهم البكر و الاميه و به غنيمت گرفتن تمام تجهيزات موجود در آن اسكلهها و سرنگون كردن 13 هواپيماي جنگي و 4 فروند ناوچه و تعدادي از شناورهاي جنگي عراق، درسي فراموش نشدني به دشمنان ايران داد، كه تا هميشه تاريخ هيچ كس حتي فكر حمله به مرزهاي آبي ايران را نكند. هر چند در راه بازگشت اين ناوچه مورد اصابت موشكهاي دوربرد عراق قرار ميگيرد و تعدادي از رزمندگان اسلام به شهادت ميرسند.
با كمكهاي فراواني كه متحدان صدام در اختيار او قرار ميدهند از قبيل: در اختيار گذاشتن پايگاه و آسمان كشورهاي عربي براي حملات هوايي عليه ايران.
دادن بالگردهاي سوپرفرلون فرانسوي كه قدرت فوق العادهاي در جنگ دريايي دارند، هواپيماهاي سوپر اتاندارد كه مجهز به موشكهاي اگزوسه هستند و كمكهاي ديگر، عراق قادر نميشود هيچ حركتي را در خليج فارس انجام دهد.
سرانجام در سال 1366 آمريكا به همراه متحدانش كه در پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) گرد هم آمدهاند مثل كشورهاي انگليس، فرانسه، هلند، بلژيك و ساير كشورهاي اروپاي غربي به همراه شوروي سابق تصميم ميگيرند با اعزام ناوهاي هواپيمابر و ناوهاي جنگي و اعزام نيروهاي نظامي به خليج فارس، ايران را وادار به تسليم كنند.
با اين اقدام دنياي استكبار، جبههايي ديگر به وسعت دهها كيلومتر از بندر جاسك در درياي عمان تا خور عبدالله در انتهاي خليج فارس بر عليه ايران گشوده ميشود.
آمريكائيها موقعيت را براي انتقام گرفتن از ايران به خاطر تحقير آن كشور در به گروگان گرفتن و بازداشت جاسوسهاي آمريكايي در تهران مناسب ميبينند.
كشورهاي عربي خليج فارس كه با حمايتهاي بيدريغ خود از عراق، در واقع با ايران در حالت جنگ قرار دارند، نگران حملات ايران هستند. كويت پرچم ملي خود را از روي كشتيها ي نفتكش برميدارد و پرچم آمريكا را روي آنها نصب ميكند تا مانع از حمله ايران شود. ايران اعلام ميكند اگر در حمله به كشتيهاي عربي ترديد كند در حمله به كشتيهاي آمريكايي ترديدي نخواهد كرد.
همه دنياي زور و ستم جمع شدهاند تا با جلوگيري از صادرات نفت ايران و ممانعت از واردات كالاهاي مورد نياز مردم محاصره اقتصادي و نظامي ايران را تكميل و مانع از پيروزي ايران شوند. سرانجام اتحاد شوم شياطين دنيا در خليج فارس دست به كار ميشوند و با 50 فروند ناو هواپيمابر، ناوچه موشك انداز ناوشكن رزمنا و نبرد ناو و با استفاده از 000/7 هزار نيروي نظامي غربي كه در اين ناوها حضور دارند و با به كارگيري 90 فروند هواپيماي جنگي فوق مدرن علاوه بر 000/800 نيروي نظامي عراقي و عربي و 610 هواپيماي جنگي عراق در مقابل 200 هواپيماي جنگي و 000/655 نيروي نظامي ايران شروع به ايجاد مزاحمت براي ايران ميكنند. در اين شرايط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با قايقهاي انفجاري بدون سرنشين و قايقهاي تندرو و زيردريايي كوچك ساخت سپاه به ياري همرزمان ارتشي خود ميشتابد و با همكاري يكديگر مانور شهادت را در قسمت وسيعي از خليج فارس به اجراميگذارند و از ورود كشتيهاي خارجي به اين قسمت خليج فارس جلوگيري ميكنند. كشتيهاي خارجي با مشاهده حالت جنگي در خليج فارس، حاضر نميشوند در بنادر كشورهاي عربي نفت بارگيري كنند. نماينده ايران در سازمان ملل متحد اعلام ميكند اگر خليج فارس و تنگه هرمز براي ايران ناامن شود، ايران اين آبراه بينالمللي را براي تمام دنيا ناامن خواهد كرد. و از سازمانهاي بين المللي ميخواهد جلو تشنج آفريني را در خليج فارس بگيرند.
بعد از اين ايران طبق قوانين بين المللي كشتيهايي را كه از تنگه هرمز عبور ميكنند مورد بازرسي قرار ميدهد تا اگر سلاح براي عراق حمل ميكنند، از اين كار جلوگيري كند. مزاحمتهاي نيروهاي خارجي مستقر در خليج فارس و درياي عمان شدت ميگيرد. جنگ نفتكشها با حمله ايران به كشتي باري ايوان كارليف روسيه كه در حال اسكورت توسط چند رزمناو است، آغاز ميشود. بعد از آن يك كشتي ديگر روسي به نام مارشال چخوف بامين برخورد ميكندومنفجرميشود. خلبانان عراقي كه براي حمله به كشتيهاي ايراني به آسمان خليج فارس وارد شدهاند با دستپاچگي و به اشتباه ناو استارك آمريكا را مورد هدف قرار ميدهند و نابود ميكنند.
سرانجام آمريكائيها وارد ميدان ميشوند وبا تبليغات زياد اعلام ميكنند: دو كشتي سوپرتانكر بريجتون و حمل گاز پرنس را كه متعلق به كويت است تا رسيدن به ساحل اين كشور اسكورت ميكنند. فرمان عمليات از كاخ سفيد به پنتاگون در وزارت جنگ آمريكا صادر ميشود. عمليات اسكورت از سواحل امارات عربي متحده به مقصد كويت آغاز ميشود. تعدادي از خبرنگاران خبرگزاريهاي بين المللي هم در عرصه كشتي بريجتون حضور دارند و لحظه به لحظه خبر عمليات را با آب و تاب به دنيا مخابره ميكنند. آنها از قدرت آمريكا و ناتواني ايران! خبرها و تصاوير زيادي را به دنيا مخابره ميكنند. به يكباره در 27 كيلومتري سواحل كويت كشتي بريجتون با مين برخورد ميكند و از شدت انفجار تمام خبرنگاران و خدمه كشتي به همراه تعدادي از نظاميان و ملوانان كشتيهاي جنگي آمريكاكه در حال اسكورت هستند، به داخل آبهاي خليج فارس پرتاب ميشوند. صحنه خنده داري پديد ميآيد. وقتي قدرت آمريكا شكست ميخورد همهي دوربينها خاموش ميشوند تا مبادا يك ثانيه تصوير از اين افتضاح به دنيا مخابره شود.
دوكشتي نفتكش كويتي ديگر كه توسط ناوهاي آمريكايي در تنگه هرمز اسكورت ميشوند با مين عقب نشینی تجاری با استفاده از کلتنر برخورد ميكنند. با آسيب ديدن كشتيهاي كويتي «تكزاكو،بريجتون و بريجستون» و حمله موشكي ايران به بندر احمدي كويت و انهدام يك كشتي ديگر كويتي توسط قايقهاي تندروي سپاه، آمريكائيها وادار به عكس العمل ميشوند. آنها به يك كشتي باري ايراني حمله ميكنند و متعاقب آن مسئولان كشور عربستان به زايران ايراني كه در مكه مكرمه مراسم الهي برائت از مشركان را انجام ميدهند، حمله ميكنند و تعدادي از هموطنان ما و مسلمانان كشورهاي ديگر را به شهادت ميرسانند. اين اقدام اشتباه سعوديها، چند سال باعث تيرگي و قطع روابط بين دو كشور ميشود و برگ سياهي در روابط ايران و همسايه جنوبي كشورمان باقي ميگذارد.
پس از اين حملات، ايران به يك كشتي باري عربي به نام «ردالكبري» حمله ميكند و آن را منهدم ميسازد. بالگردهاي آمريكايي به قايقهاي توپدار سپاه حمله ميكنند كه با آتش اين قايقها يكي از بالگردهاي آمريكايي منهدم ميشود. دراين حمله سه قايق ايراني هم غرق ميشوند و دو نفر از رزمندگان سپاه پاسداران به شهادت ميرسند و شش نفر ديگر به اسارت نيروهاي آمريكايي درميآيند. آمريكائيها فكر نميكردند ايرانيها تا اين اندازه مقاومت نشان دهند و نقشههاي آنان را ناكام كنند. آنها اعلام ميكنند: «آمريكا خواستار درگيري رزمي با ايران نيست»
يك هفته پس از غرق سه قايق سپاه و شهادت دو نفر و اسارت شش نفر از رزمندگان اسلام، يك كشتي آمريكايي به نام «سانگاري» در سواحل كويت مورد حمله موشكي ايران قرار ميگيرد و هجده نفر از نظاميان آمريكايي همراه فرمانده كشتي به هلاكت ميرسند و كشتي هم نابود ميشود.
آمريكا در جواب اين حمله به سكوي نفتي رشادت ايران حمله ميكند و رئيس جمهور آمريكا به دروغ اعلام ميكند آمريكا يك سكوي نظامي ايران را مورد حمله قرار داده است و جالب اينكه پس از اين حمله آنها اعلام ميكنند اين موضوع را تمام شده تلقي ميكنيم (جنگ ايران و آمريكا در خليج فارس). ايران با حمله موشكي به بندر احمدي كويت و انفجار نمايندگي هواپيمايي پان امريكن در شهر كويت جواب گستاخيهاي آمريكا و متحدانش را ميدهد. جنگ نفتكشها با سخنان وزير خارجه آمريكا كه اعلام ميدارد: «به عهده دولت كويت است كه تصميم بگيرد به سومين موشك شليك شده توسط ايران طي يك هفته پاسخ لازم را بدهد.» و با عقب نشيني آمريكا پايان ميپذيرد و به تمام كشتيهاي خارجي دستور داده ميشود از هر كاري كه باعث تحريك نيروهاي ايراني شود خودداري كنند.
دور دوم جنگهاي دريايي ايران و آمريكا در فروردين ماه 1367 شروع ميشود. ناوچه جنگي ساموئل رابرتز آمريكا با مين برخورد ميكند و حفرهاي به قطر 8 متر در كف ناوچه ايجاد ميشود.
رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا به همراه جرج بوش معاون اول ، فرانك كارلوچي وزير دفاع (جديد)، جرج شولتز وزير خارجه و ويليام كراف رئيسخود ستاد مشترك ارتش آمريكا با تشكيل جلسه در كاخ سفيد راههاي مقابله با ايران را بررسي ميكنند.
در ساعت 30/8 صبح 29 فرودين 1367 نيروي دريايي ايران به كاركنان شركت نفت در سكوهاي نفتي سلمان، نصر و مبارك اعلام ميكند سكوها را ترك كنند.
مهاجمان آمريكايي در اولين حمله خود و به اين سكوها ناكام ميمانند و با مقاومت نيروي دريايي ايران مجبور به عقب نشيني ميشوند. مرحله دوم نبرد با به كارگيري سه رزم ناو، شش فروند هواپيما و چند فروند بالگرد آغاز ميشود.
نيروهاي آمريكايي از فرمانده و ملوانان ناوچه جنگي جوشن ايران كه به مقابله با تجاوز آنها رفته است، ميخواهند كه ناوچه را ترك كنند. فرمانده ناوچه جوشن اعلام ميكند درصورت حمله از سوي آمريكائيها، پاسخ آن را خواهد داد.
جنگي نابرابر آغاز ميشود ناوچه جوشن در يك طرف قرارداد و سه رزمناووشش فروند هواپيما و چند فروند بالگرد آمريكا در طرف ديگر. نيروهاي قهرمانان ناوچه جوشن 45 دقيقه در مقابل موشكهايهاريون و 300 گلوله توپ شليك شده از سوي ناوها و متجاوزان آمريكايي مقاومت ميكنند و سرانجام اين نبرد ناعادلانه با شهادت 11 نفر از رزمندگان ناوچه جوشن و زخمي شدن 33 نفر ديگر و غرق شدن ناوچه پايان مييابد.
نيروهاي آمريكايي سكوهاي نفتي سلمان، نصر و مبارك را اشغال و به آتش ميكشند و به سوي سكوهاي نفتي ديگر ايران در جنوب خليج فارس حركت ميكنند. ناوشكنهاي سهند و سبلان از طرف ايران مأموريت مييابند كه جلو پيشروي نيروهاي آمريكايي را بگيرند.
درگيري دو ناوشكن ايراني با ناوها، هواپيماها و بالگردهاي آمريكايي چند ساعت به طول ميانجامد. آمريكائيها مجبور به عقب نشيني ميشوند. آنها به فاصله 120 كيلومتري ناوشكنهاي ايراني عقب نشيني ميكنند و با استفاده از موشكهاي ليزري از طريق ناوها و هواپيماهاي فوق مدرن به ادامه نبرد ميپردازند. در اين حملات خساراتي به ناوشكن سبلان وارد ميشود و آمريكائيها با استفاده از برتري تكنولوژيكي خود، مانع از شكست در اين جنگ ميشوند.
ساعاتي پس از اين حملات قايقهاي توپدار سپاه به سكوهاي نفتي اجاره ايي آمريكا در خليج فارس حمله ميكنند و آنها را به آتش ميكشند. كشتي آمريكايي «ويلتي ياند» و كشتي انگليسي به نام «يورك مارين» مورد حمله سپاه پاسداران قرار ميگيرند و منهدم ميشوند. پس از اين حملات يك ناو لجستيكي انگليس و يك بالگرد جنگي آمريكايي هم مورد حمله ايران قرار ميگيرند و به آتش كشيده ميشوند.
و بدين ترتيب قدرتهاي بزرگ نظامي جهان با نبرد مستقيم خود به قدرت الهي و خلل ناپذير مردم ايران پي ميبرند.
مقاله
جنگ بین ایران و عراق، که در دههی ۸۰ میلادی برای هشت سال ادامه داشت، یکی از خونینترین درگیریهای اواخر قرن بیستم بود. شمار تلفات در هر دو طرف به صدها هزار نفر رسید. مناطق جنگی ایران و عراق با منظومهای از کیلومترها سنگر که در خط مقدم در دو جبهه مقابل یکدیگر کشیده شده بود، توسل به حملات گستردهی پیادهنظام به سمت جلو و کاربرد سلاحهای شیمیایی و تاکتیک رو به فزونی حمله و دفاع، گاهی شبیه مناطق جنگی در جنگ جهانی اول میشد. به این ترتیب، درگیری ایران و عراق در جبههی اصلی یک جنگ زمینی در مقیاس بزرگ بود و عملیات دریایی، یک میدان عملیاتی کاملاً فرعیِ آن به شمار میآمد.
با وجود این، جنبهی دریایی آن جنگ ــ بهویژه تصمیم هر دو طرف برای حمله به کشتیهای تجاری دشمن ــ با توجه به اینکه تنش بین ایران و آمریکا دوباره شدت گرفته است، امروز بیشتر جلب توجه میکند.
هدف قرار گرفتن کشتیهای تجاری ایران و عراق، و بهویژه نفتکشها از سوی دو طرف، به جنگ نفتکشها معروف شد. این جنگ، طولانی ترین حملات به کشتیرانی تجاری از زمان جنگ جهانی دوم بود و به کشته شدن بیش از ۴۰۰ دریانورد غیرنظامی، صدمه دیدن صدها کشتی تجاری و خسارتهای اقتصادی چشمگیر انجامید. اهمیت گستردهتر چنین حملاتی، خطری بود که متوجه اقتصاد جهانی میکرد که به صورت جدی به صادرات نفتی که از آبهای خلیج فارس عبور میکند وابسته است. جنگ نفتکشها از این رو هم بسیار مهم بود که میتوانست قدرتهای خارجی را با هدف تضمین آزادی ناوبری وارد درگیری کند.
درگیری بر سر کنترل خلیج فارس پیش از تشکیل دولتهای مدرن ایران و عراق هم جریان داشت. با وجود این، کشف نفت در منطقه، رقابت بر سر کنترل این آبراه، به ویژه در دو منطقهی مهم آن، را تشدید کرد: شمال شط العرب، رودخانهای که دسترسی به مناطق تولید نفت را میسر میکند و پالایشگاههای نفتی داخل کشور را به بنادر خلیج فارس پیوند میدهد، اما متأسفانه مرزهای مورد مناقشهی ایران و عراق هم بر آن بار شده است، و تنگهی جنوبی هرمز، نقطهای حیاتی که آبهای خلیج فارس را به خلیج عمان و دریای عرب پیوند میدهد. کشتیهای ورودی و خروجی از تنگهی هرمز به حرکت در دو مسیر دریایی محدود میشدند که هر دو تنها یک مایل دریایی پهنا داشتند و با یک کانال گستردهی سه مایلی دریایی از هم جدا میشدند.
در ۶ دسامبر ۱۹۸۶ نفتکش نورمن آتلانتیک که با پرچم سنگاپور حرکت میکرد نزدیک به تنگه ی هرمز هدف حمله ی ایران قرار گرفت و در آتش سوخت. عکس: نوربرت شیلر/ خبرگزاری فرانسه/ گتی ایمجز
نگهبان خلیج فارس
هر چند عراق به صادرات نفت از طریق خلیج فارس متکی بود اما مشکل استراتژیک آن، خط ساحلی کوچک این کشور بود که آن را برای محاصره آسیبپذیر کرده بود، خطری که نزدیکی نیروهای ایران آن را تشدید میکرد. در حالی که عراق هیچ فرصتی را برای تأکید بر حقوق خود در مورد شط العرب و خلیج فارس از دست نمیداد، با عقبنشینی بریتانیا از منطقه در دههی ۱۹۶۰ میلادی و تلاش آمریکا برای تقویت شاه از طریق ارتقا نیروی دریایی ایران، موقعیت عراق بدتر شده بود. شاه معتقد بود که ایران مسئولیت اخلاقی دارد که «نگهبان خلیج فارس» باشد، که این شامل کنترل کشتیرانی و مقاومت در برابر تلاشهای عراق برای گسترش حوزهی نفوذش هم بود. در اوایل دهه ی ۱۹۷۰، ایران از نیروی دریایی رو به رشد خود برای تصرف جزایر مهم استراتژیک تنب بزرگ و کوچک استفاده کرد. این کشور همچنین توانست از شورش کُردها در عراق برای ناچار کردن بغداد به امضای توافقنامهی موسوم به قرارداد الجزایر در سال ۱۹۷۵ بهرهبرداری کند، قراردادی که امیدهای عراق به دستیابی به یک خط ساحلی گسترده و افزایش کنترل خلیج فارس را از بین برد. در اواخر دههی ۱۹۷۰ نیروی دریایی ایران در تنگهی هرمز گشتزنی میکرد و بر ترافیک بینالمللی نفتکشها نظارت داشت.
این توازن قوا در آبراه خلیج فارس به دنبال انقلاب ۵۷ در ایران به طرز چشمگیری تغییر کرد. نیروی دریایی کوچک عمان، مسئولیت گشتزنی در تنگهی هرمز را به دست گرفت. با فروپاشی حکومت شاه، آرزوهای صدام حسین محقق شد و موقعیت اقتصادی و نظامی عراق در خلیج فارس تقویت شد.
یک هلیکوپتر مینیابی نیروی دریایی ایالات متحده پیشقراول کاروان نفتکشهای کویت، تنگه ی هرمز، ۲۲ اکتبر ۱۹۸۷/ آژانس فرانسپرس/ نوربرت شلیر/ گتی ایمجز
از آغاز خصومتها در سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳، حملات عراق علیه کشتیها به صورت متناوب شروع شد و در درجهی نخست کشتیهای ایرانی در شمال خلیج فارس هدف میگرفت. نیروی هوایی عراق در این عملیاتها از میگ ۲۳، میراژ اف۱ و هلیکوپترهای سوپر فریلون مسلح به موشکهای کروز اگزوست ضد کشتی استفاده میکرد. تا جاییکه عملیات ضد کشتی بازتابدهندهی تفکر استراتژیک گستردهتر عراق بود، این عملیات به دنبال پشتیبانی از عملیات زمینی در عرصهی گستردهتری بود. کشتیهایی با پرچمهای بینالمللی نیز در این درگیریها گرفتار شدند و در ماه مه ۱۹۸۲، نفتکش ترکیهای «اطلس یک» که نفت ایران را در جزیره خارک بارگیری میکرد، نخستین نفتکش غیرایرانی بود که هدف قرار گرفت.
پشتیبانی فرانسه در صنایع هوایی، بغداد را قادر میساخت که دامنهی حملات خود به کشتیها با موشک اگزوست را در سال ۱۹۸۴ گسترش دهد و به عملیات خود علیه تأسیسات صادرات نفت ایران شدت ببخشد. تأسیسات ایرانی در جزیرهی خارک به شدت مورد حمله قرار گرفت. تشدید حملات عراق علیه کشتیرانی با محو شدن امیدهای عراق برای پیروزی آسان بر رژیم انقلابی در تهران همزمان شد. آشکار شدن بنبست و فرسایشی شدن جنگ روی زمین با دشمنی بالقوه قدرتمندتر، عراق را ناچار کرد که به عملیات غیرمستقیم بیشتری دست بزند. در فوریه ی ۱۹۸۵، یک نفتکش لیبریایی به نام نپتونیا، هدف یک موشک اگزوست عراقی قرار گرفت و به اولین نفتکشی بدل شد که در نتیجه ی حمله ی موشکی غرق شد.
در حالی که وزن اقدامات عراق همیشه در همین حد باقی ماند، این حملات ضد کشتیرانی به طور مشخص علیه نفتکشهای ایرانی و و تأسیسات مرتبط با آن، ابزاری برای تحمیل فشار اقتصادی بر رژیم ایران به شمار میرفت. عراق همچنین ممکن است چنین محاسبه کرده باشد که تداوم حمله به این خط تولید حیاتی ایران، ایرانیها را به سمت تشدید اقدامات مشابه خواهد راند که در نهایت به مداخلات بینالمللی با هدف حمایت از آزادی دریانوردی خواهد انجامید. صدام حسین که به شدت زیر فشار بود مداخلهی منطقهای و بینالمللی را ابزاری برای محافظت از حکومت خود در برابر ایران میدانست که به صورت فزایندهای در حال قدرت گرفتن دوباره بود.
حملات به سرعت افزایش مییابد
در سال ۱۹۸۴، ایران با حملاتش به کشتیرانی تجاری مرتبط با عراق، در واقع پاسخ به تشدید حملات عراق را شروع کرد. هدف استراتژی ایران مجازات عراق و متحدان آن کشور در حوزهی خلیج فارس و در عین حال مجبور ساختن عراق به توقف حملاتش علیه کشتیرانی بود. در فقدان سیستمهای پیچیدهی اگزوست، ایرانیان به طیفی از سلاحهای با ظرفیت تهاجمی کمتر مانند ایاس ۱۲ و ماوریکس تکیه کردند. اندازهی بزرگ نفتکشها به معنای آن بود که آنها عموماً در مقابل حملات ایران تاب میآوردند و بیشتر آنها غرق نمیشدند اما بلوکهای مسکونی محل اقامت خدمه در این نفتکشها آسیبپذیر بودند و در پی حمله تلفات چشمگیری را متحمل میشدند. تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۸۷، ایران استقرار موشکهای مؤثر و مخصوص ضد کشتی موسوم به کرم ابریشم چینی سیاساسسی۲ را شروع کرد. با وجود این، موشکهای کروز ضد کشتی همچنان به عنوان ابزار اصلی حملهی هر دو طرف عمده جنگ باقی ماند. در طول جنگ، ایران ثابت کرد که در استفاده از روشهای متنوع حمله از عراق ماهرتر است؛ استفاده از مینهای ضد کشتی در غرب جزیرهی فارسی و خلیج عمان موجب اختلال چشمگیر کشتیرانی در خلیج فارس شد.
همچنان که ایران به توانمندیهای خود میافزود و هدفگذاریهای خود را گسترش میداد، تأثیرات اقداماتش بر کشتیرانی بینالمللی شروع شد. همسایگان عراق در خلیج فارس به شدت ضربه خوردند و کشتیرانی آنها از حملات ایران آسیب دید. مقامات کویت به خصوص احساس آسیبپذیری کردند و از جامعهی بینالمللی خواستند که کشتیهای کویت را زیر پرچم خود گرفته تا همچون عاملی بازدارنده مانع حملات ایران شود. هر چند کشورهای غربی در ابتدا مواضعی دوپهلو و مبهم در این مورد اتخاذ کردند، اما حمله به کشتیرانی بینالمللی و این خطر که اقدامات ایران به طور بالقوه میتوانست موجب بسته شدن تنگه هرمز شود در نهایت منجر به مداخلهی دریایی به رهبری ایالات متحده در سال ۱۹۸۷ شد.
ناوچه ی یواساس استارک پس از اینکه مورد اصابت موشک اگزوست جنگنده ی عراقی قرار گرفت / ۱۷ مه ۱۹۸۷ / کوربیس/ گتی ایمجز
این حضور خطرات خاص خود را به همراه داشت. حتی قبل از شروع برنامهی تغییر پرچم، که به موجب آن کشتیهای کویتی با پرچم آمریکا و به عنوان کشتیهای آمریکایی حرکت میکردند و از سوی نیروی دریایی ایالات متحده هم در آسمان و هم روی آب در خلیج فارس اسکورت میشدند، آمریکاییها قبلاً تلفاتی متحمل شده بودند. در ماه مه سال ۱۹۸۷، اصابت ظاهراً تصادفی موشک عراقی اگزوست به ناوچه ی موشکانداز یواساس استارک آمریکایی ۳۷ کشته بر جای گذاشت. از قضا این حمله ی یک موشک عراقی بود که به فشار بر واشنگتن برای وارد کردن نیروهای دریایی خود به خلیج فارس کمک کرد تا در مقابل حملات ایران از کشتیرانی محافظت کند.
مداخلات آمریکا سرانجام به مهار فعالیتهای ضد کشتیرانی ایران، تضمین آزادی کشتیرانی بینالمللی در خلیج فارس و همچنین افزایش فشار بر تهران برای دستیابی به صلح با همسایه خود کمک کرد. نکتهی مهم این که مداخلهی ایالات متحده از سوی ایران بدون مخالفت نماند و استفاده آنها از مینهای ضد کشتی همان ابتدا ثابت کرد که این چالشی خاص است. این مرحله از جنگ شاهد درگیری بین نیروهای آمریکایی و ایرانی، از جمله مینگذاری ناوچهی یواساس ساموئل ب.رابرتز، غرق شدن ناوچههای ایرانی و هدف قرار دادن تصادفی هواپیمای غیرنظامی ایران بود. این رویدادها همیشه خطر وسیعتر شدن دامنهی درگیریها را به دنبال داشتند اما درگیری همچنان به آبهای خلیج فارس محدود ماند.
تغییر در توازن نیروها در خلیج فارس در نتیجهی مداخلهی ایالات متحده یکی از دلایلی بود که ایران در سال ۱۹۸۸ آتشبس را پذیرفت و به درگیریها پایان داد.
کشمکشهای کوچک
در نهایت، جنگ نفتکشها به بسته شدن تنگهی هرمز نینجامید و همچنین تأثیر چشمگیری بر صادرات نفت از خلیج فارس یا افزایش پایدار قیمت نفت نداشت. بر اساس برخی برآوردها، درگیریهای چندلایه ی ایران و عراق هرگز نتوانست بیش از دو درصد از کشتیرانی در خلیج فارس را دچار اختلال کند.
از زمان این نبردها در دههی ۱۹۸۰، سپاه پاسداران ایران در طیف وسیعی از قابلیتهای ضد کشتیرانی، از جمله زیردریاییهای کوچک، مینها، سلاحهای ضد کشتی و تعداد زیادی قایقهای تندرو تهاجمی به شدت سرمایهگذاری کرده و به تاکتیکهای تهاجمی روی آورده است.
تهدید کشتیرانی بینالمللی و آزادی حرکت از طریق تنگهی هرمز همچنان وجود دارد. در طول جنگ نفتکشها، ایران تهدید کرده بود که این تنگه را میبندد اما هرگز این کار را نکرد زیرا صادرات خودش به باز بودن تنگهی هرمز وابسته است. این وابستگی حاد هنوز موضوعیت دارد. در هر صورت، در مواجهه با تعهد ایالات متحده و اقدامات متقابل بینالمللی، تردید وجود دارد که ایران بتواند تنگهی هرمز را برای مدتی طولانی بسته نگه دارد.
برگردان: شاهد علوی
مارتین اس. ناویاس، عضو هیئت علمی در گروه جنگپژوهی در کینگز کالج لندن است . آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Martin S. Navias, ‘Oil and Water: The Tanker Wars’, History Today, 8 August 2019.
دیدگاه شما