بررسی و تحلیل شاخصهای فرایندی
همانطور که در مقالههای پیشین اشاره کردیم، چرخه مدیریت فرایند دارای شش مرحله بوده که از انتخاب فرایندها شروع و به بهبود مستمر فرایندها خاتمه مییابد. به عقیده بسیاری از مدیران، مهمترین بخش چرخه BPM ، مرحله پایش و اندازهگیری شاخصهای فرایندی است. زیرا درواقع نتیجه و تاثیر تمامی مراحل انجام شده در فرایند مانند مدلسازی و طرحریزی در مرحله پایش و اندازهگیری شاخصها مشخص خواهد شد. مرحله پایش، میزان دستیابی به معیارهای سازمان و مراحل بهبود فرایند را تعیین خواهد کرد. درواقع این مرحله تعیین کننده میزان عملکرد سازمان و اثرگذاری طرح خواهد بود. با تحلیل شاخصهای فرایندی، مدیران میتوانند تصمیمگیری بهتر و صحیحتری باتوجه به آمارهای عینی داشته باشند.
شاخص فرایندی چیست؟
شاخصهای فرایندی در واقع مجموعهای از استاندارهاست که بوسیله آنها میتوان وضعیت و عملکرد یک فرایند را تحلیل نمود. شاخصهای مختلفی جهت اندازهگیری مفاهیم گوناگون در پروژه مانند: بهرهوری، کارایی، کیفیت، رضایت مشتری، مالی، اثربخشی و… بکار میروند.
انواع شاخصهای فرایندی
شاخصهای فرایندی به دستهبندیهای گوناگونی تقسیم میشوند که در اینجا به یکی از انواع آن اشاره میکنیم.
- شاخصهای پیشرو (برونداد یا نتیجه فرایند): با بهرهگیری از این شاخص میتوان وضعیت فرایند در آینده را پیشبینی کرد. مثلا: شاخص رضایت مشتری و کیفیت محصول
- شاخصهای پسرو: این شاخص وضعیت خاصی را در گذشته نشان میدهد که میتوان از آن در بررسی وضعیت انجام فرایند، رفع کاستیها و بهبود مستمر در آینده استفاده کرد. مثلا: میزان زمان یا هزینه صرف شده برای انجام فرایندی خاص.
- شاخصهای توانمندساز: شاخصهایی هستند که میزان منابع موردنیاز برای انجام فرایند را نشان میدهند. مثلا: میزان منابع مصرفی در فرایند، میزان استفاده از دانش سازمانی و زمان صرف شده برای برنامهریزی.
- شاخصهای نتیجه: از این شاخص مشخصا جهت اندازهگیری کیفیت خروجی فرایند بهره میبرند. مثلا: کیفیت محصول نهایی، میزان رضایت مشتری فرایند، سرعت انجام کار و…
لازم بذکر است هیچگاه نمیتوان وضعیت کامل یک فرایند را باتوجه به یک شاخص تعیین کرد. تمامی این شاخصها در کنار یکدیگر میتوانند ابعاد موفقیت یک پروژه را مشخص سازند.
کاربردهای شاخصهای فرایندی در مدیریت فرایند کسب و کار
- شاخصهای فرایندی به ما کمک میکند که بدانیم ما در ماموریتمان چقدر موفق هستیم.
- شاخصها با ایجاد بستر اطلاعاتی لازم، یک ابزار مدیریتی مهم، برای پیگیری پیشرفت اهداف استراتژیک هستند.
- کارکردن با شاخص فرایندی تفکر سیستمی را تشویق میکند.
- در اکثر سیستمها ۸۵ درصد مشکلات، عموما مربوط به سیستم و ۱۵ درصد ناشی از مسائل انفرادی است. به همین دلیل تشخیص سطح عملکرد سیستم از طریق اندازهگیری شاخصها میتواند منبع مناسبی برای شناسایی علل مشکلات باشد.
- با استفاده از تحلیل شاخصهای فرایندی در پروژههای گوناگون میتوان شاخص موفق تر در شرایط مشابه را شناسایی و الگوبرداری کرد.
- شاخصهای فرایندی، رفتارها را بسوی دستیابی به چشمانداز، اهداف و اهداف کلان و بطورکلی بهبود مستمر در سازمان هدایت و اولویتبندی میکنند.
- شاخص فرایند میتواند جزء اساسی برنامهریزی کلی و پایش سیستم باشد.
ویژگیهای یک شاخص فرایندی مناسب چیست؟
آیا میتوان شاخص های کنترل فرایند را تعریف کرد؟ برای افزایش کارایی، شناسایی مناسب و طبقهبندی فرایندها باید روال مشخصی برای شاخصها داشته باشیم. از مهمترین عواملی که باید هنگام انتخاب یک شاخص در نظر گرفت تاثیرپذیری شاخص با تغییرات فرایند است. همچنین باید توجه داشت که شاخص از تغییرات دیگر فرایندها تاثیر نپذیرد. شاخصهای فرایندی باید قابل اندازهگیری بوده یا حداقل بتوان معیاری برای سنجش آن درنظر گرفت.
عدم توجه به این موارد جزیی سبب افزایش خطای اندازهگیری شده و مدیران را نسبت به پیادهسازی مدیریت فرایندهای کسب و کار در سازمان و چرخه BPM نامطمئن میگرداند. به همین دلیل بهتر است ویژگیهایی را برای انتخاب یک شاخص فرایندی مناسب درنظر گرفت که به چند مورد آن در زیر اشاره میکنیم.
معیارهای انتخاب یک شاخص فرایندی
- قابلیت اجرایی: شاخص فرایندی باید وضعیت فرایند را بدرستی نشان داده و منطبق بر اهداف و استراتژیهای سازمان باشد.
- شفافیت: شاخص فرایندی باید کاملا مشخص و روشن باشد.
- قابلیت تعقیبپذیری: شاخص فرایندی باید نسبت به تغییرات فرایند، بدون تاثیرگرفتن از سایر فرایندها، تغییر کند تا بتوان با تعقیب کردن آن در فرایند و برمبنای اثرات آن، به بهبود فرایند پرداخت.
- قابلیت سنجش و اندازهگیری: شاخص فرایندی باید باتوجه به دادههای موجود در سازمان قابل اندازهگیری و کمی باشد.
- زماندار بودن: شاخص فرایندی باید در یک دوره زمانی خاص مفهوم داشته باشد.
کلام آخر:
در فرهنگ مدیریتی امروز، بدون استفاده از شاخصهای فرایندی و استراتژیک، نمیتوان مدیریتی موثر برای سازمان و کسب و کار خود داشت. عواملی مانند تغییرات محیطی، بازار و محصولات و پیچیدگیهای شدید درون سازمانی نیاز به این گونه از شاخصها را بیش از پیش نمایان میسازد. این شاخصها ابزاری قدرتمند برای تصمیمگیری بهتر مدیران باتوجه به شواهد عینی خواهد بود. به عقیده بسیاری از کارشناسان تعیین شاخصهای فرایندی مهمترین بخش چرخه BPM بشمار میرود.
الگوبرداری در مارکتینگ (Benchmarketing) چیست؟
الگوبرداری روش بهبود عملکرد تجارت بهوسیله آموختن از دیگر سازمانها است. اینکه چگونه عملکرد بهتری داشته باشیم تا بتوانیم بهترین موقعیت را در بازار کسب کنیم. هدف الگوبرداری درواقع بهبود بهترین عملکردهای انجامشده توسط دیگر سازمانها است.
طبق نظر فیلیپ کاتلر، بهطورمعمول شرکتها از طریق اطلاعات ثانویه، تجربیات شخصی و شایعات، از نقاط قوت و ضعف رقبای خودآگاه میشوند. آنها میتوانند بهوسیله تحقیقات اساسی مارکتینگ درباره مشتریان، تأمینکنندگان و خردهفروشان اطلاعات خود را افزایش دهند. تعدادی از شرکتهای در حال رشد بر مقوله الگوبرداری بهعنوان بهترین راهنما جهت بهبود موقعیت رقابتی خود تمرکز کردهاند.
موضوع الگوبرداری در اواخر دهه ۱۹۷۰ در ایالاتمتحده آمریکا شکل گرفت. امروزه ۹۵ درصد از شرکتهای آمریکایی این مقوله را اجرا میکنند. از زمان توجه قاره اروپا به الگوبرداری، این مقوله بهخوبی در میان کارشناسان مارکتینگ نهادینه شده است.
کوپرز ولیبراند در سال ۱۹۹۴ هزار شرکت یا همتایان آنها را در پنج کشور اروپایی شامل انگلستان، هلند، سوئیس، اسپانیا و فرانسه بررسی کردند. این بررسی الگوبرداری را بهعنوان فرایند مقایسه عملکردهای تجارت و سطوح اجرا بین شرکتها بهمنظور دستیابی به دیدگاههای جدید و شناسایی فرصتها جهت بهبود عملکردهای سازمان تعریف کرد.
این تحقیق نشان داد که بالغبر دوسوم شرکتها در انگلستان، هلند و سوئیس بیش از نصف شرکتهای فرانسوی و یکسوم شرکتهای اسپانیایی از روشهای الگوبرداری استفاده میکنند. مقوله الگوبرداری در همه اصول عملکردهای تجاری استفاده میشود.
انواع مختلف الگوبرداری به شرح زیر میباشد:
• الگوبرداری رقابتی
• الگوبرداری استراتژیک
• الگوبرداری فرآیند
• الگوبرداری محصول
• الگوبرداری خدمت به مشتری
• الگوبرداری درونی
چگونه الگوبرداری کنیم؟
• مقوله موردنظر را جهت الگوبرداری شناسایی کنید.
• بهترین عملکرد را تشخیص دهید.
• اطلاعات موردنظر را گردآوری کنید.
• شکافهای موجود را تحلیل و تعیین کنید.
• عملکرد آینده را پیشبینی کنید.
• نتایج را اعلام کنید.
• اهداف موردنظر را تعیین کنید.
• یک برنامه کاری را مشخص و آن را توسعه دهید.
• برنامه را اجرا کنید.
• نتایج را کنترل و الگوها را دوباره بسنجید.
مزایای الگوبرداری
• ایجاد مسیر و انگیزه جهت بهبود و پیشرفت
• ترفیع آگاهیهای رقابتی
• قرار گرفتن در موقعیت خلاقیت
• تشخیص بهترین عملکرد
• ایجاد ارتباط بین روشهای عملیاتی با بینش و استراتژی سازمان
• بحث و بررسی درباره موقعیتهای فعلی
انتهای مطلب/
مدل مرجع APQC چیست؟ راهنما، تشریح مدل و دانلود مدل
این مطلب دارای نسخه صوتی میباشد. کاربران ویژه به لینک نسخه صوتی دسترسی خواهند داشت. هماکنون عضو شوید.
این مقاله شامل فایلهای تکمیلی برای دانلود است. برای دانلود لازم است که عضو کار و کسب باشید. در صورت داشتن اشتراک، لینک دانلود برای شما ظاهر خواهد شد. اگر عضو نیستید میتوانید هماکنون عضو شوید.
این روزها نام مدل مرجع APQC را به عنوان یک چارچوب طبقهبندی فرایندهای کسب و کار، زیاد میشنویم. در این مقاله به اهمیت APQC و نحوه استفاده از آن انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ میپردازیم.
در دنیای پرتلاطم امروز، بسیاری از کسب و کارها در حال روی آوردن به منابع محدودی هستند که در اختیار دارند. از طرفی سازمانها نیز برای حضور در چرخه رقابت، دائما عملکرد عملیاتی انعطافپذیری فعالیتهای تجاری خود را بازبینی و اصلاح میکنند. برای دستیابی به این هدف روشهای مختلفی وجود دارد که عبارتند از:
- بررسی و امتحان انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ فنآوریهای جدید با هدف کاهش هزینهها
- سادهترکردن فعالیتهای تجاری از طریق کاهش فعالیتهایی که باعث اتلاف وقت و سرمایه میشوند
- کاهش هزینههای تولید و مدیریت
- توسعه روشها و محصولات جدید با هدف دستیابی به برتری راهبردی نسبت به رقبا
نهایتا مدیریت فرایند کسب و کار این توانایی را در سازمان ایجاد میکند تا اجرای سناریوهای فوق را با شناخت بهتر و جزییات بیشتری انجام دهند. البته ممکن است اجرای موارد یاد شده در بالا برای کسب و کارهای کوچک و متوسط در مقایسه با کسب و کارها و شرکتهای بزرگتر بسیار پرزرق و برق و دلهرهآور باشد. اما صرفنظر از کوچک یا بزرگ بودن شرکتها یادگیری مستندسازی فرایندهای کسب و کار و دسترسی به ابزارهای ساده برای فراگیری آن بخوبی برای همه فراهم است.
مدلسازی فرایندهای کسب و کار طبق APQC را از کجا شروع کنیم؟
اصول تشریح شده در این مقاله مربوط به کسب و کارها و سازمانها با هر مقیاسی است. روشهای بسیاری هم وجود دارد که ممکن است با استفاده از آنها محدوده فرایندهای کسب و کار مشخص شود. امروزه استفاده از چارچوبها بسیار متداول است و در این رابطه نیز چارچوبهای فرایندی برای استفاده وجود دارد که میتوان از آنها بهره برد. چارچوب فرایندی ابزاری برای طبقهبندی فرایندها در دستههای مناسب است که با هم مرتبط هستند.
این چارچوبهای فرایندی فرصتهای زیر را در اختیار ما قرار میدهند:
- ارائه ساختار بنیادی برای فرایند کسب و کار
- ارائه لیستی از فرایندهای اصلی کسب و کار
- تعیین نقطهای آغازین با دو هدف :
- فرایند کسب و کار چه مواردی را در بر میگیرد؟
- در این فرایند کسب و کار چه مواردی مهم است؟
- وضوح فرایندها برای سازمانهای بزرگتر
- تعیین مبنایی برای روشن شدن فرایند مالکیت و واگذاری وظایف
مدل مرجع APQC: برترین چارجوبهای فرایندی
برای این که فرایندهای سازمان خود را بشناسیم چه مرجعی داریم؟ چارچوبهای فرایندی متعددی در دسترس میباشند. ولی مانند هر چیز دیگری بعضی از آنها به طور گستردهای معروفند در حالی که برخی دیگر آنچنان زیاد شناخته شده نیستند. در اینجا ما به معرفی چارچوبهایی میپردازیم که شناخته شدهتر هستند.
این چار چوبها به ترتیب عبارتند از :
۱- چارچوب طبقهبندی فرآیند (PCF-Process Classification Framework) مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا:
APQC مخفف American Productivity & Quality Center میباشد. این چار چوب احتمالا شناختهشدهترین چار چوبی میباشد که که به شکل گستردهای هم پذیرفته شده است. این چارچوب شامل یک چارچوب متقاطع عام صنعتی و ۱۱ چارچوب خاص صنعتی میباشد.
۲- نقشه عملیات پیشرفته تلکام (eTOM):
چارچوبی که با تمرکز بر پشتیبانی و رضایت مشتری به تجزیه و تحلیل و اصلاح فرایندهای ارتباط از راه دور میپردازد. برای آشنایی بیشتر با eTOM پیشنهاد میکنیم مقاله «چارچوب فرایندهای eTOM چیست و چه کاربردی دارد؟» را مطالعه کنید.
۳- مرجع عملیات زنجیره تامین (SCOR – The Supply Chain Operations Reference)
این چارچوب توسط شورای زنجیره تامین ایجاد شده است . مرجع عملیات زنجیره تأمین بیشتر برای صنایعی استفاده میشود که در مدیریت زنجیره تأمین قرار دارند . این مدل براساس پنج فرایند مدیریتی ساخته شده است که عبارتند از :
- برنامهریزی
- منابع
- تولید کالا
- تحویل کالا
- عودت دادن کالا
- همچنین در صورت استفاده از روش زنجیره تأمین به شکل گسترده ، میتوان به مدل مرجع ارزش (VRM – The Value Reference Mode) که مدلی بسیار جامع است رسید. این مدل میتواند با هر کسب و کاری سازگار انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ باشد.
چگونه میتوان یکی از این چارچوبها را برای استفاده انتخاب کرد؟
هر یک از چارچوبهای فرایند، نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. چارچوب طبقهبندی فرایند مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا (APQC) احتمالاً معروفترین و در عین حال راحتترین چارچوب فرایند است. چرا که مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا دسترسی آزاد به تمام نسخههای چارچوب طبقهبندی فرایند و همچنین اسناد اطلاعاتی را فراهم میکند.به گونهای که هر کدام از آنها بسیاری از فرایندها و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را در چارچوب طبقهبندی فرایند توصیف میکنند.
از طرفی انتخاب درست چارچوب طبقهبندی فرایند، برای سازمان مهم است. در اینجا میتوان به مدل صنعتی متقاطع (Cross-Industry) اشاره کرد چرا که به روزترین و کاملترین مدل است و در بیشتر سازمانها قابل استفاده است. البته توجه داشته باشید که اگر صنعت شما نسخه خاص خود را داشته باشد دیگر نیازی به این مدل نیست.
حال این سوال مطرح میشود که چرا افراد از چارچوبهای فرایند استفاده میکنند؟ در پاسخ باید گفت که رایجترین دلیل استفاده افراد از چارچوبهای فرایند این است که به آنها کمک میکند تا فرایندها را با دو هدف در یک ساختار طبقهبندی کنند:
- درک بیشتر از نحوه ارتباط فرایندها با یکدیگر
- آگاهی از نقش هر کدام از آنها در انجام امور
در اینجا ما بر روی چارچوب طبقهبندی فرایند APQC تمرکز خواهیم کرد که احتمالاً شناخته شدهترین و در عین حال رایجترین چارچوب میباشد. ابتدا چارچوب طبقهبندی فرایند APQC را تحت عناوین زیر بررسی میکنیم:
- چارچوب طبقهبندی فرآیند مرکز بهرهوری و کیفیت APQC چیست ؟
- چگونه میتوان از چارچوب طبقهبندی فرآیند مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا بعد از انجام این موارد استفاده کرد؟ تعیین محدوده پروژه فرایندی، انجام پروژه، مستندسازی فرایند، تنظیم منابع فرایندی
تشریح مدل APQC
این سازمان در سال ۱۹۷۷ با عنوان مرکز بهرهوری آمریکا ( APC – The American Productivity Centre) کار خود را آغاز کرد و هدف از تاسیس آن بهبود بهرهوری بود. به تدریج این مرکز به عنوان سرچشمهای از منابع بهرهوری، کیفیت، اصلاح و بهبود روشهای کاری، آموزش و خدمات مشاورهای شناخته شد و با گذشت زمان، نام آن به مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا و به اختصار APQC تغییر یافت.
چارچوب طبقهبندی فرآیند مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا در واقع نامگذاری کنوانسیون فرایندهای کسب و کار است که به سازمانها امکان میدهد تا عینا با دنبال کردن فرایندهای کسب و کار، عملکرد خود را در داخل و خارج با هر نوع سازمان صنعتی مقایسه کنند. توسعه چارچوب طبقهبندی فرآیند APQC در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا و تعدادی از اعضای صنایع و کشورهایی که به الگوبرداری علاقه زیادی داشتند صورت گرفت. در ابتدا این چارچوب به عنوان ابزاری در نظر گرفته شد که به بهبود عملکرد پروژهها کمک میکرد، ولی امروزه طبقهبندی این چارچوب شکل گستردهای پیدا کرده است. چرا که از زمان تأسیس در سال ۱۹۹۲ چارچوب طبقهبندی فرایند شاهد به روزرسانی بیشتر مطالب خود بوده است. این به روزرسانیها موجب میشود تا چارچوب با روشهای تجاری سازمانها در سراسر جهان منطبق باشد. سازمانها میتوانند از اصطلاحات رایج چارچوب طبقهبندی فرایند برای نامگذاری، سازماندهی و نقشهبرداری از فرایندهای خود استفاده کنند. همچنین از این چارچوب میتوان به عنوان ابزاری سودمند استفاده کرد چرا که عملکرد یک کسب وکار را به جای عملکردهای عمودی از نظر فرایندهای افقی توضیح میدهد .
این الگو به عنوان یک چارچوب و استاندارد جهانی طراحی شده است بطوریکه بدون توجه به صنعت، اندازه و جغرافیا برای استفاده در هر سازمانی مناسب میباشد. بنابراین، چارچوب طبقهبندی فرایند تمام فرایندهای موجود در یک سازمان خاص را لیست نمیکند و ضمنا هر فرایند ذکر شده در این چارچوب نیز در همه سازمانها وجود ندارد.
چارچوب طبقهبندی فرآیند مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا فرایندهای عملیاتی و مدیریتی را در ۱۲ گروه در سطح شرکت سازماندهی میکند که به ترتیب عبارتند از:
- تدوین چشم انداز و استراتژی
- توسعه و مدیریت محصولات و خدمات
- بازار و فروش محصولات و خدمات
- تحویل محصولات فیزیکی
- مدیریت خدمات مشتری
- توسعه و مدیریت منابع انسانی
- مدیریت فناوری اطلاعات
- مدیریت منابع مالی
- خرید، جمعآوری و مدیریت داراییها ، انطباق، اصلاح و انعطافپذیری سازمانی
- مدیریت روابط خارجی
- توسعه و مدیریت قابلیتهای تجاری
برای ایفای نقشی مانند مشاور در مدیریت فرایند کسب و کار (BPM- Business Process Management) تا حدی تمام مراحل بالا اعمال میشود.
مجموعا وقتی تمام موارد فوق در نظر گرفته شوند، عملکرد هر نوع کسب و کار یا سازمانی نمایان میشود.
چارچوب طبقهبندی فرآیند APQC در ۴ سطح ساخته شده است:
- دستهبندی: بالاترین سطح فرایند در شرکت میباشد و به عنوان مثال میتوان به مدیریت زنجیره تأمین یا مدیریت خدمات مشتری اشاره کرد.
- فرایند گروه: سطح بعدی فرایندها را به عنوان یک گروه از فرایندها نشان میدهد مانند انجام خدمات پس از فروش یا تدوین استراتژی فروش.
- فرایند: مجموعهای از انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ فعالیتها به جهت تبدیل ورودیها به نتایج است، مثل گسترش پیشبینی فروش یا برنامهریزی برای تولید مواد اولیه.
- فعالیت : کارهای کلیدی انجام شده هنگام اجرای یک فرایند را نشان میدهد، به عنوان مثال میتوان به دریافت درخواستهای مشتری یا حل و فصل شکایات مشتری اشاره کرد.
ضمنا علاوه بر چارچوب طبقهبندی فرآیند، مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا شروع به انتشار تعاریف و اقدامات کلیدی برای فرایندها کرده است.
روشهای عملی بسیاری برای استفاده از چارچوب طبقهبندی فرآیند APQ وجود دارد. به عنوان مثال از چارچوب طبقهبندی فرایند میتوان برای فراهم آوردن موارد زیر استفاده کرد :
- تهیه چارچوب و چک لیست فرایندهایی که باید هنگام استفاده از تعیین دامنه پروژههای مرتبط با فرایند استفاده شود.
• مبنایی برای ساختن منابع فرایندی با استفاده از ابزارهای پیچیدهای همچون شیرپوینت یا بهرهگیری از مجموعهای ساده از پوشهها در یک درایو شبکه مشترک.
• تهیه نقطه شروع یک پروژه مستندسازی فرایند با ارائه فهرستی کامل از فرایندها.
اجرای مدل APQC :
مثال ۱- آغاز یک پروژه فرایندی
پوشش جامع چارچوب طبقهبندی فرایند APQC، توجیه یک پروژه فرایند را تسریع و آسان میکند، بهطوری که به سادگی با گام برداشتن در هر فرایند، شناسایی اینکه آیا این فرایند داخل یا خارج از محدوده است را امکان پذیر میکند. ضمنا ممکن است محدوده نامشخص هم باشد. در مثال ما، پروژهای را بهطور اجمالی بررسی میکنیم تا ببینیم که چقدر سیستم مدیریت منابع انسانی از فرایندهای کسب و کار موجود ما پشتیبانی میکند.
مرحله ۱: مشخص کنید کدام یک از دستهها مورد توجه پروژه هستند.
مرحله ۲: برای هر یک از گروههای فرایند در دامنه دستهبندیها ، هر یک از فرایندها را بررسی کنید تا مشخص شود آیا در محدوده پروژه هستند یا خیر. بهتر است که نتایج تجزیه و تحلیل خود را به صورت تصویری نشان دهید. ضمنا بسته به هدف پروژه، شاید مناسب باشد که مشخص شود که آیا شکافی درتأمین نیازهای فرآیندهای فعلی وجود دارد یا خیر.
مرحله ۳: آخرین مرحله یک مرحله اختیاری است، خصوصاً اگر سرعت هم ضروری و مهم باشد، اما از مزایای زیادی برخوردار است زیرا جزئیات برنامهریزی اضافی را فراهم میکند. ضمنا اهمیت استراتژیک فعالیتها موجود در فرایندهایی که در محدوده قرار دارند را مشخص کنید.
مثال ۲ – پروژه مستند سازی فرایند
هنگام مستندسازی فرایندها، چارچوب طبقهبندی فرایند برای شروع کار نقطه مفیدی است، چرا که در موارد زیر به ما کمک میکند:
- کمک میکند تا محدوده پروژه خود را مشخص کنیم.
- هر یک از فرایندهای مستند شده را تعریف میکند.
- ساختار ثابتی را برای تمام فرایندهای درون سازمان بوجود میآورد.
مراحل زیر راهنمای مستند سازی فرایندهای شما با استفاده از چارچوب طبقهبندی فرایند است:
- ابتدا نسخه چارچوب طبقهبندی فرایندی متناسب با کسب وکار خود را انتخاب کنید. اگر در مواردی هم کسب و کارما با چارچوب طبقهبندی فرایندی سازگار نبود از چارچوب طبقهبندی فرایند صنعت متقاطع استفاده کنید.
- لیستی از فرایندهای تحت پوشش را تهیه کنید. فرایندهای خود را با آنچه در چارچوب طبقهبندی فرایند است مطابقت دهید. به این صورت که فرایندهای چارچوب طبقهبندی فرایند را با آنچه در کسب و کار شما اتفاق میافتد مقایسه کنید. به طور مداوم از خود بپرسید که در مستندسازی فرایندها چه چیزی جا افتاده است؟ چرا که چارچوب طبقهبندی فرایند ممکن است فرایندهایی داشته باشد که حتی به آن فکر نکرده باشید.
- دامنه هر یک از فرایندهای خود را از نظر موارد زیر مشخص کنید:
• هدف از این فرایند چیست؟
• نحوه شروع و پایان آن را مشخص کنید.
• در این دامنه فرایندی چه وظایف یا فعالیتهایی قرار دارند؟
• بعدا چه اتفاقی میافتد؟ - اکنون میتوانید هر یک از فرایندهای خود را ترسیم کنید، به این صورت که ابتدا با فرایندهای مهم شروع کنید. ضمنا در اینجا میتوان از نرم افزار IBM Blueworks یا Visio استفاده کرد همچنین میتوانید هر پردازش نقشه را به لیست پردازشهای سفارشی شده از چارچوب طبقهبندی فرایند پیوند دهید.
ضمنا توصیه میشود که موارد زیر را نیز نظر بگیرید:
• نشانهگذاری مدلسازی فرایند کسب و کار (BPMN – The Business Process Modeling Notation).
• با استفاده افعال توصیفی، فرایندها و فعالیتهای خود را نامگذاری کنید.
جمع بندی
همانطور که مشاهده کردیم ، چارچوب طبقهبندی فرایند APQC نقطه شروع مفیدی را برای بسیاری از پروژههای مرتبط با فرایند در کسب و کار شما فراهم میکند که برخی از آنها عبارتند از :
- به شما کمک میکند تا دامنه فرایندها را در پروژه خود معین کنید.
- به شما کمک میکند تا فرایندهایی را که تحت پوشش پروژه شما هستند را شناسایی و تعریف کنید.
- برای مستندسازی فرایند شما منبعی فراهم میکند.
- عملکرد فرایندهای صورت گرفته در داخل و خارج از کسب و کار شما را ارزیابی میکند.
بنابراین، اگر مطمئن نیستید که پروژه مربوط به فرایند خود را از کجا شروع کنید یا با فرایندهای مستندسازی آشنا نیستید، به یاد داشته باشید چارچوب طبقهبندی فرایند APQC جای خوبی برای شروع است! پس منتظر چه چیزی هستید؟
چنانچه در این خصوص علاقهمند هستید پیشنهاد میکنیم از آموزش در دوره APQC استفاده کنید.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟
پاورپوینت الگو برداری دارای 36 اسلاید می باشد . جهت دانلود فایل پاورپوینت بر روی گزینه خرید انتهای متن کلیک نموده و پس از وارد نمودن آدرس ایمیل و کلیک بر روی گزینه خرید به درگاه بانک متصل شده و از کلیه کارت های بانکی عضو شتاب قادر به پرداخت و تهیه آن می باشید. بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل پاورپوینت در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود نمایید . ضمناً همان لحظه لینک دانلود فایل نیز به آدرس ایمیل شما ارسال می گردد.
همچنین در صورت تهیه فایل پاورپوینت مربوطه و مناسب نبودن فایل با اعلام شماره کارت بانکی و آدرس ایمیلی که در سایت ثبت نموده اید مبلغ پرداختی حداکثر ۲۴ ساعت بعد برگشت داده می شود.
بزرگوارانی که به صورت انلاین قادر به تهیه فایل پاورپوینت نمی باشند می توانند عنوان فایل پاورپوینت درخواستی را به همراه آدرس ایمیل و شماره همراه خود را به ایمیل [email protected] ارسال نمایند تا فایل پاورپوینت از طریق ایمیل یا تلگرام برای آنها ارسال گردد و پس از آن هزینه را کارت به کارت به حساب ما واریز نمایند.
فهرست مطالب
تشکیل تیم پروژه
آموزش اعضای تیم
فرایند الگو برداری
انواع فرایند های سازمان
چک لیست شناسایی فرایند
اندازه گیری فرآیند
شناسایی فعالیت و شخص مورد الگوبرداری
انتخاب فرآیند برای الگوبرداری
از چه کسی الگوبرداری کنیم
جمع آوری اطلاعات
تحلیل داده ها و شناسایی شکاف ها
شناسایی و تحلیل شکاف ها در عملکرد
بازنگری تحلیلی داده ها
مقدمه
در جهان امروز در شرایط رقابتی بازارکیفیت محصول وبهره وری به عنوان دو عامل اساسی و مهم در حفظ و بقای موسسات حرف اول را زده و آنهایی که از بهره وری و کیفیت بالاتری برخوردار هستند در بازار حضور داشته و ماندگار خواهند ماند. از این رو اطلاع مداوم از وضعیت بازار کیفیت و کمیت محصولات رقبا و همچنین سیستمها و روشهای انجام کار آنها برای هر موسسه وشرکت رقیب ضروری می باشد.
ضمن اینکه از مزیتها و ویژگیهای برتر رقبا الگوبرداری می کنند خود را به وضعییت بهتری نسبت به آنها برسانند وتنها راه این است که چشم هایشان را در برابر رقبا و بهترین تجربیات جهانی در تمام زمینه های مورد نیاز باز نگه دارند.
الگوبرداری یک روش سیستماتیک است که سازمانها بوسیله آن می توانند فعالیتهای خود را بر اساس بهترین صنعت یا سازمان اندازه گیری و اصلاح کنند. درواقع الگوبرداری ابزاری برای بهبود مستمر است و می تواند توسط انواع سازمانهای تولیدی خدماتی به کار گرفته شود ماین روش به نام های الگوگیری و الگوبرداری نیز می شناسند.
مزایا
الگو برداری موجب تمرکز سازمان بر محیط خارجی و بهبود کارایی فرایند ها می شود. الگوبرداری به کارمندان اجازه می دهد که از عملکرد خویش شناخت کافی به دست اورند یعنی بدانند که اکنون در چه مرحله ای هستند و از چگونگی موقعیت خود در مقایسه با دیگران مطلع گردند. بدین وسیله شرکت انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ ازآنچه که می تواند به دست آورد آگاه شده ودر نتیجه وضعیت شرکت برای ایجاد تغییر بهبود می یابد.
انواع الگوبرداری
سه نوع الگوبرداری وجود دارد که یک سازمان می تواند آن ها را به کار گیرد. این سه نوع عبارتند از :
v الگوبرداری داخلی
v الگوبرداری رقابتی
v الگوبرداری فرآیندی
الگوبرداری داخلی
الگو برداری داخلی فضایی از ارتباطات دو طرفه و تقسیم اطلاعات را دردرون سازمان ایجاد کرده وموجب غلبه بر مشکلاتی همچون محرمانه بودن اطلاعات وبی اعتمادی افراد داخل سازمان می شود. شرکت سنتر پارکز همواره برای تسهیلات خود در انگلستان از 11 کار خانه بین المللی خود الگوبرداری به عمل می آورد. این شرکت رضایت مشتریان و نسبت تعداد کارکنان را اندازه گیری نموده وهنگامی که یک واحد به صورت برجسته عملکرد بهتری را نشان دهد واحدهای دیگر چکونگی دسترسی به آن را فرا می گیرند.
الگوبرداری رقابتی
نوع دوم الگو برداری با استفاده از اطلاعات مربوط به رقبای مستقیم صورت میگیرد.اجرای این روش معمولا برای صناعی بزرگ آسان تر از صنایع کوچک است و همچنین گرچه در بیشتر مواقع جمع آوری اطلاعات از رقیبان مشکل است اما در صورت دسترسی به تحقیقات و گزارشهای صنعت میتوان اطلاعات مفیدی از آنها به دست آورد.برای مثال: شرکت ICL بیش از 20 رقیب خود را از نظر عملکرد و فناوری تولید مورد الگو برداری قرار داد.
الگوبرداری فرآیندی
الگوبرداری فرآیندی، گاهی به عنوان الگوبرداری عملیاتی یا عمومی هم شناخته می شود به این معنی که بسیاری از فرآیندها در سازمان های مختلف ، مشترک است و در نتیجه نو آوری های سازمان های دیگر ، می تواند در سازمان مورد نظر نیز به کار رود. مثلا تمام سازمان ها عملیات وصول صورتحساب ، تدارک، نظام پرسنلی و … را دارند که می توان از آن ها برای الگوبرداری در سایر سازمانها استفاده نمود.
تشکیل تیم پروژه
موفقیت تیم پروزه به میزان زیادی وابسته به دقتی است که در انتخاب اعضای مناسب برای تیم پروژه وهمچنین آموزش و حمایت از آنان صرف شده است.
اعضای تیم باید دارای اعتبار و قدرت کافی باشند تا بتوانند پیشنهادهای خود را به تایید برسانند، در غیراین صورت تلاش های آنان با شکست مواجه خواهد شد.
اعضای یک تیم باید از دانش کافی برخوردار باشند. به طور کلی تیم باید ترکیبی از ارشدیت و دانش باشد.
آموزش اعضای تیم
معمولا در چهار حوزه زیر برای آموزش اعضای تیم ، برنامه ریزی می شود:
تکنیک های تحقیق
تجزیه و تحلیل داده ها
شناخت فرآیند
هر اتفاقی که در شرکت رخ می دهد ، جزیی از یک فرآیند است. کلیه فرایندها باید در جهت رسیدن به اهداف سازمان هدایت شوند
هر فرآیند شامل مراحل یا ترتیبی از فعالیت ها می باشد که نتیجه نهایی آن، .رضایت مشتری است.
دسته بندی ذیل فرآیند ها را به سه دسته فرآیند های اصلی – فرآیند های مدیریتی – فرآیند های پشتیبانی تقسیم بندی می نماید:
انواع فرایند های سازمان
فرآیند های مشتری گرا(COP): فرآیندهای اصلی سازمان است که موجب شکل گیری محصول یا خدمت می شوند و ایجاد ارزش افزوده می کنند.
فرآیندهای پشتیبانی(SOP ): فرآیندهایی هستند که به عنوان فرآیندهای کمکی به فرایند های مشتری گرا یا اصلی خدمات یا سرویس ارائه میدهند.
فرایند های مدیریتی (MOP): فرآیند هایی هستند که ماهیت مدیریتی و راهبری برای سایر فرایند ها و فعالیت های سازمان دارند.
ترسیم فرآیند
هنگامی که شروع به شناسایی فرآیندهای سازمان خود کردید، می توانید ارتباط هر فرآیند را با دیگر فرآیندها رسم کنید. ترسیم قدم به قدم فرآیند، به درک بهتر هر فعالیت کمک می کند.
برخی از ابزارهایی که برای ترسیم و نمایش فرآیند می توان مورد استفاده قرار گیرند در ذیل ارائه شده است:
–چک لیست شناسایی فرآیند
معمولا در اولین قدم برای درک فرآیند، مورد استفاده قرار می گیرد
چک لیست شناسایی فرایند
خروجی فرآیند چیست؟
مشتریان فرآیند چه کسانی هستند؟
نیازهای مشتریان کدامند؟
مالک فرآیند( شخصی که مسئولیت اطمینان در پاسخگویی به نیازهای مشتریان را دارد کیست؟)
قد مهای فرآیند کدامند؟
مسئولیت ها در فرآیند به چه نحوی است؟
وقایع چه زمانی اتفاق می افتد؟
فعالیت ها چه مقدار هزینه دارند؟
مشکلات فرآیند کدامند؟
از چه شاخص هایی برای ارزیابی کارایی و اثر بخشی فرآیند استفاده می شود
این فرآیند با کدامیک از فرآیند های سازمان ارتباط دارد؟
این فرآیند جزء کدام دسته از سه نوع فرآیند سازمان قرار می گیرد؟
نمودار فرایند
نمودار جریان فرآیند
یک ابزار نمایشی مناسب است که به تیم پروژه کمک میکند تا دید مناسبی نسبت به مراحل فرایند داشته و همچنین محل های وقوع اشتباه را تشخیص دهند.
اندازه گیری فرآیند
تیم پروژه پس از شناخت فرآیند های سازمان ،باید معیار های عملکردی موجود در هر قدم از فرآیند را مستند سازی کند. این شاخص ها به عنوان استاندارهای درون سازمانی محسوب شده و می توانند با عوامل خارجی الگوبرداری که توسط تیم پروژه به دست آمده اند، مقایسه شوند
شناسایی فعالیت و شخص مورد الگوبرداری
پاورپوینت مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
هوش تجاری (BI) چیست و چگونه به کسب و کار ما کمک می کند؟
هوش تجاری (BI) یک فرآیند مبتنی بر فناوری برای تجزیه و تحلیل دادهها و ارائه اطلاعات عملی است که به مدیران و کارکنان کمک میکند تا تصمیمات تجاری آگاهانهای داشته باشند. به عنوان بخشی از فرآیند BI، سازمانها دادهها را از سیستمهای داخلی فناوری اطلاعات و منابع خارجی جمعآوری میکنند، آنها را برای تجزیه و تحلیل آماده میکنند، پرسوجوهایی را در برابر دادهها اجرا میکنند و تصویرسازی دادهها، داشبوردهای BI و گزارشها را ایجاد میکنند تا نتایج تجزیه و تحلیل را برای تصمیمگیری عملیاتی در دسترس کاربران تجاری قرار دهند.
هدف نهایی راهکارهای BI هدایت تصمیمات تجاری بهتر است که سازمان ها را قادر می سازد درآمد را افزایش دهند، کارایی عملیاتی را بهبود بخشند و نسبت به رقبای تجاری مزیت های رقابتی کسب کنند. برای دستیابی به این هدف، BI ترکیبی از ابزارهای تجزیه و تحلیل، مدیریت داده و گزارش، به علاوه روشهای مختلف برای مدیریت و تجزیه و تحلیل دادهها را در بر میگیرد.
فرآیند هوش تجاری چگونه کار می کند
معماری هوش تجاری فراتر از نرم افزار BI است. دادههای هوش تجاری معمولاً در انبار دادهای که برای کل سازمان ساخته شده است ذخیره میشود که زیرمجموعههایی از اطلاعات تجاری را برای بخشها و واحدهای تجاری جداگانه نگهداری میکند، که اغلب با یک انبار داده سازمانی مرتبط است. علاوه بر این، انبار داده مبتنی بر خوشههای Hadoop یا دیگر سیستمهای کلان داده بهطور فزایندهای بهعنوان مخزن یا سکوی فرود برای دادههای BI و تجزیه و تحلیل، بهویژه برای فایلهای گزارش، دادههای حسگر، متن و انواع دیگر دادههای بدون ساختار یا نیمهساختار استفاده میشوند.
دادههای BI میتوانند شامل اطلاعات تاریخی و دادههای بیدرنگ جمعآوریشده از سیستمهای منبع در حین تولید باشد و ابزارهای BI را قادر میسازد تا از فرآیندهای تصمیمگیری استراتژیک و تاکتیکی پشتیبانی کنند. قبل از اینکه در برنامههای BI استفاده شود، دادههای خام از سیستمهای منبع مختلف به طور کلی باید با استفاده از یکپارچهسازی دادهها و ابزارهای مدیریت کیفیت داده یکپارچه، ادغام و پاکسازی شوند تا اطمینان حاصل شود که تیمهای BI و کاربران تجاری در حال تجزیه و تحلیل اطلاعات دقیق و ثابت هستند.
مراحل فرآیند BI شامل موارد زیر است:
آماده سازی داده ها، که در آن مجموعه داده ها برای تجزیه و تحلیل سازماندهی و مدل سازی می شوند.
پرس و جوی تحلیلی از داده های آماده شده
توزیع شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) و سایر یافته ها برای کاربران تجاری
استفاده از اطلاعات برای کمک به تأثیرگذاری و هدایت تصمیمات تجاری
در ابتدا، ابزارهای BI عمدتاً توسط متخصصان BI و IT استفاده میشد که پرسوجوها را اجرا میکردند و داشبوردها و گزارشهایی را برای کاربران تجاری تولید میکردند. با این حال، به لطف توسعه BI سلف سرویس و ابزارهای کشف داده، تحلیلگران، مدیران و کارگران کسب و کار به طور فزاینده ای از پلتفرم های هوش تجاری استفاده می کنند. محیطهای هوش تجاری سلفسرویس، کاربران تجاری را قادر میسازد تا دادههای BI را پرس و جو کنند، تجسم دادهها را ایجاد کنند و داشبورد طراحی کنند.
برنامه های BI اغلب اشکال تجزیه و تحلیل پیشرفته، مانند داده کاوی، تجزیه و تحلیل پیش بینی، متن کاوی، تجزیه و تحلیل آماری و تجزیه و تحلیل داده های بزرگ را در خود جای می دهند. یک مثال متداول، مدلسازی پیشبینیکننده است که امکان تجزیه و تحلیل چه-اگر سناریوهای مختلف کسبوکار را فراهم میکند. با این حال، در بیشتر موارد، پروژههای تجزیه و تحلیل پیشرفته توسط تیمهای جداگانهای از دانشمندان داده، آماردانان، مدلسازان پیشبینیکننده و دیگر متخصصان تحلیلی ماهر انجام میشوند، در حالی که تیمهای BI بر پرسوجو و تحلیل سادهتر دادههای تجاری نظارت میکنند.
چرا هوش تجاری مهم است
به طور کلی، نقش هوش تجاری بهبود عملیات تجاری سازمان از طریق استفاده از داده های مرتبط است. شرکت هایی که به طور موثر از ابزارها و تکنیک های BI استفاده می کنند، می توانند داده های جمع آوری شده خود را به بینش های ارزشمندی در مورد فرآیندها و استراتژی های تجاری خود تبدیل کنند. سپس میتوان از چنین بینشهایی برای اتخاذ تصمیمهای تجاری بهتر استفاده کرد که بهرهوری و درآمد را افزایش میدهد و منجر به رشد سریع کسبوکار و سود بیشتر میشود.
بدون BI، سازمان ها نمی توانند به راحتی از مزایای تصمیم گیری مبتنی بر داده استفاده کنند. در عوض، مدیران و کارشناسان در درجه اول باید تصمیمات مهم تجاری را بر اساس عوامل دیگری مانند دانش انباشته شده، تجربیات قبلی، شهود و احساسات درونی قرار دهند. در حالی که این روشها میتوانند منجر به تصمیمگیریهای خوبی شوند، اما به دلیل کمبود دادههای زیربنای آنها، مملو از احتمال خطا و اشتباه هستند.
مزایای هوش تجاری
یک برنامه موفق BI، مزایای تجاری مختلفی را در یک سازمان ایجاد می کند. به عنوان مثال، BI مدیران را قادر میسازد تا عملکرد کسبوکار را به صورت مستمر نظارت کنند تا بتوانند در زمان بروز مشکلات یا فرصتها به سرعت عمل کنند. تجزیه و تحلیل داده های مشتری کمک می کند تا تلاش های بازاریابی، فروش و خدمات مشتری موثرتر شود. گلوگاه های زنجیره تامین، تولید و توزیع را می توان قبل از ایجاد آسیب مالی شناسایی کرد. مدیران منابع انسانی بهتر می توانند بهره وری کارکنان، هزینه های نیروی کار و سایر داده های نیروی کار را نظارت کنند.
به طور کلی، مزایای کلیدی که کسبوکارها میتوانند از برنامههای BI دریافت کنند عبارتند از:
سرعت بخشیدن و بهبود تصمیم گیری
بهینه سازی فرآیندهای کسب و کار داخلی
افزایش بهره وری و بهره وری عملیاتی
مشکلات کسب و کار را که نیاز به رسیدگی دارند را مشخص کنید
شناسایی روندهای تجاری و بازار در حال ظهور
توسعه استراتژی های تجاری قوی تر
فروش بالاتر و درآمدهای جدید را هدایت کنند
نسبت به شرکت های رقیب برتری رقابتی کسب کنند
علاوه بر این، تیمهای BI، مدیریت داده و فناوری اطلاعات از هوش تجاری سود میبرند و از آن برای تجزیه و تحلیل جنبههای مختلف فناوری و عملیات تحلیلی استفاده میکنند.
هوش تجاری در مقابل تجزیه و تحلیل داده ها و تجزیه و تحلیل کسب و کار
استفاده پراکنده از اصطلاح هوش تجاری حداقل به دهه 1860 برمی گردد، اما مشاور هوارد درسنر برای اولین بار در سال 1989 آن را برای استفاده از تکنیک های تجزیه و تحلیل داده ها برای حمایت از فرآیندهای تصمیم گیری تجاری پیشنهاد کرد. چیزی که به عنوان ابزارهای BI شناخته می شود، از فناوری های تحلیلی قبلی مانند سیستم های پشتیبانی تصمیم و سیستم های اطلاعات اجرایی که عمدتاً توسط مدیران تجاری استفاده می شد، انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ تکامل یافته است.
هوش تجاری گاهی اوقات به جای تجزیه و تحلیل تجاری استفاده می شود. در موارد دیگر، تجزیه و تحلیل تجاری یا به صورت محدودتر برای اشاره به تجزیه و تحلیل پیشرفته یا به طور گسترده تر شامل آن و BI استفاده می شود. در همین حال، تجزیه و تحلیل داده ها در درجه اول همه اشکال BI و برنامه های تحلیلی را در بر می گیرد. این شامل انواع اصلی تجزیه و تحلیل داده است: تجزیه و تحلیل توصیفی، که معمولاً همان چیزی است که BI ارائه می دهد. تجزیه و تحلیل پیش بینی کننده، که رفتار و نتایج آینده را مدل می کند و تجزیه و تحلیل تجویزی، که اقدامات تجاری را توصیه می کند.
دیدگاه شما