احتمال و درصد برد در بورس و بازارهای مالی
خب هفته گذشته مبحث احتمال رو باهم شروع کردیم و مطالبی رو گفتیم گفتیم ما استراتژی داریم تا احتمال وقوع یک اتفاقی رو بیشتر از حالت شانسی رخ بدیم اما یک نکته ای رو اخر ویدیو اشاره کردیم اونم این بود که لزومی نداره ما توزیع احتمالمون یکسان باشه و اگر استراتژی ما 60 درصد به ما احتمال برد میده بازی احتمالات در معامله گری لزوما ما 6 تا معامله موفق پشت هم و 4 تا معامله با ضرر پشت هم نداریم و این 6 به علاوه 4 بین به طور مثال 10 معامله ما تقسیم میشه.
اما امروز علاوه به بر بررسی این موضوع توزیع احتمال به مبحث مدیریت سرمایه میرسیم.
بزارید با یک بازی شروع کنیم.
شما یک کیسه دارید که داخل اون کیسه 20 تا سکه دارین.
از 20 سکه 12 تا سکه سبز دارید و 8 سکه قرمز شما بدون دیدن داخل کیسه یک سکه برمیدارید احتمال بیرون اومدن سکه سبز 60 درصد هست و احتمال درومدن سکه قرمز 40 درصد.
آیا شما میتونید با قطعیت بگویید تریبت بیرون اوردن این 20 سکه به چه صورته؟
قطعا نه امکان این وجود داره که شما پشت هم 4 سکه قرمز از کیسه بیرون بیارید.
نکته استراتژی هم دقیقا همین هست شما با استراتژی اگر باشید ممکن است 4 معامله با ضرر داشته باشید اما اگر استراتژی تست شده باشد شما تعداد معاملات کلی با سودتون ضرر های ممکنی که پشت هم میکنید رو جبران میکنه.
اما اهمیت تعداد معاملات است که شما رو پیروز میدان میکند همونطور که دیدین توزیع احتمال کاملا اتفاقی هست اما اگر شما 1000 معامله داشته باشید که استراتژی شما 60 درصد معاملات سود ده باشد در اون مقدار تعداد معامله شما کامل تر است و احتمال وقوع 60 درصد معاملات سود ده بیشتر است.
اما اهمیت مدیریت سرمایه در کجاست؟
مدیریت سرمایه اهمیت اش در این است که شما بقا در بازارتون به مدیریت سرمایه بستگی داره.
یکباره و یک شبه سود کردن در بازار نداریم کسی که با استراتزی مختص خود مدیریت سرمایه کند ارام ارام به سود میرسد و ریسک کمتری را متحمل میشود.
مدیریت سرمایه طمع شما را محدود میکنه و نمیگذاره شما با هیجان وارد معامله بشید.
اگر شما مدیریت سرمایه نداشته باشید هیچوقت به 1000 معامله نمیرسید که بتونید به مقدار احتمال بردتون برسید.
وین ریت به کلیت معاملات سودده شما میگویند که فرمول محاسبه اون به این صورت است که
تعداد کل معاملات منهای تعداد معاملات ضرر ده تقسیم بر تعداد کل معاملات
وین ریت معمولا بین 35 الی 40 درصد تا 90 درصد است زیر 40 درصد استراتژی مشکل دارد و بالای 90 درصد به معنای شانس است.
جلسات مدیریت سرمایه و استراتژی به پایان رسید امیدوارم که از این مطالب به خوبی بتونید استفاده کنید مطالب اضافه تری در این مبحث وجود داره پیشرفته تر است که لازم هست شما حتما استراتژی بسازید و کار کنید تا در راستای بهبود این مطالب قدم بردارید.
تا آموزش بعدی و هفته دیگه خدانگهدار حتما اگر نظری داری یا انتقاد و پیشنهادی داری حتما تو قسمت نظرات برامون بنویس.
روانشناسی معاملاتی چیست؟
هر معاملهگر، استراتژیهای معاملاتی و اصطلاحا روانشناسی معاملاتی متفاوتی دارد که وابسته به تیپ شخصیتی یک معاملهگر شکل میگرد. برخی از سرمایه گذاران میخواهند عمدتا با سود کمتر اما تضمینی معامله کنند. برخی دیگر برای به دست آوردن سودهای کلان، ریسکهای بزرگی میکنند. زمانهایی وجود خواهد داشت که روان و طرز فکر شما درگیر میشود اما قبل از همه ی اینها و ورود به بازار باید بپذیریم که ضرر جزیی از بازار است و نباید روی ما تاثیر بگذارد.
روانشناسی معاملاتی چیست؟
چگونه می توانید روانشناسی معاملاتی خود را به روشی خوب بهبود بخشید؟! ما در این مقاله از ابزار ترید اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار خواهیم داد.
اکنون ببینیم روانشناسی در معاملات چیست؟
آیا میدانید یکی از عوامل نادیده گرفته شده در معاملات سودآور چیست؟ روان شناسی معاملاتی
بله معامله و تجارت جنبه احساسی دارد. اگر بر جنبه احساسی معامله تسلط داشته باشید، میتوانید همواره سود و مزایای ثابتی داشته باشید. پس در واقع، این نوع تجارت یک قانون است.
آنچه باید در مورد روانشناسی معاملاتی بدانید!
آیا تاکنون شکستهای معاملاتی را دیده اید یا شنیده اید؟ شما باید آنها را جدی بگیرید. اگر بتوانید از کاستیها و اشتباهات دیگران درس بگیرید، به نفع شما خواهد بود.
این باعث میشود متوجه شوید که مشکلات بازی احتمالات در معامله گری شما ممکن است تا حدودی به فرآیند یا سیستم شما و بیشتر به نحوه برخورد ذهنی شما با بازار مرتبط باشد.
به یاد داشته باشید، اگر رویکرد شما منفی باشد، ضرر خواهید کرد. این در همه زمینهها صدق میکند، نه فقط تجارت. منفی بودن همیشه به این معنی نیست که واقعا انتظار باخت دارید،معاملهگری را تصور کنید که در معاملات بیت کوین خود دچار ضرر میشود که این امر باعث ترس در معاملات او میشود، زیرا در وهله اول ریسک را به طور کامل قبول نکرده است.
آنچه باید در مورد روانشناسی معاملاتی بدانید!
لذا یک نگرش برنده باید ایجاد شود مثلا اگر بگوییم 17 برد پیاپی داشتی چطور؟ احتمالا این بهترین احساسی است که میتوانید داشته باشید. به عبارتی این بهترین تجربه در جهان است. احساس میکنید کاملا به بازار مسلط هستید و پول در حال ریختن به حساب شما است.اگر با چنین نگرشی به بازار نگاه کنید، قطعا به این مکان ذهنی خواهید رسید.
با این حال، این بدان معنا نیست که شما همیشه هنگام نزدیک شدن به بازار باید نگرش “من درست میگویم” داشته باشید. شما فقط باید حداکثر سودی را که بازار میتواند برای شما به ارمغان بیاورد را بپذیرید و دچار طمع نشوید زیرا یکی از احساساتی که یک معاملهگر خیلی درگیر آن میشود احساس طمع است.
بدانید که بازار نامحدود است و کسب سود از این بازار به قدری میتواند زیاد باشد که حتی فکرش را هم نمیتوانید بکنید اما برگ برنده معاملهگران موفق در این است که ماهیت این بازار(بازارهای مالی) را به درستی درک کرده اند و میدانند که این بازار بر حسب احتمالات است و هیچ گونه پیش بینی در رابطه با قیمت ارزها یا سهامها یا … بازی احتمالات در معامله گری نمیتوان کرد بلکه با مدیریت روانشناسی معاملاتی خود میتوانند درصد برد خود را در این بازار بیشتر کنند.
اصول اساسی در روانشناسی معاملاتی مارک داگلاس
1. با روانشناسی معاملاتی “شکاف سود” را با موارد درست پر کنید
مارک داگلاس در کتابها و سمینارهای خود که در حوزه روان شناسی معاملاتی است معمولا به چیزی اشاره مینماید که آن را “شکاف سود” نامگذاری کرده اند. آنچه مارک داگلاس در مورد آن صحبت به میان میآورد؛ اساساً تفاوت یا “شکاف” بین سود قابل توجهی است که میتوانید با استفاده از یک روش معاملاتی و عملکرد خود به دست بیاورید. معاملهگران اغلب با امیدواری زیاد، شروع به یادگیری و استفاده از یک روش معاملات میکنند. آنها میخواهند درآمدی کسب کنند که بتوانند به آن اعتماد نمود و از معاملات خود نتایجی مطلوب به دست بیاورند.
با این حال، این نتایج فقط زمانی امکانپذیر هستند که شما یک روش مؤثر که دارای نظم و انعطاف است را دنبال نمایید که اکثرا به سادگی از آن چشمپوشی بازی احتمالات در معامله گری مینمایند و در نتیجه، “شکاف سودی” که مارک به آن اشاره مینماید، را تجربه میکنند. نکته کلیدی آقای داگلاس در مورد شکاف سود، این است که تریدرها معمولاً سعی دارند که خلأ معاملاتی خود را با کسب اطلاعاتی بیشتر در مورد بازارهای مالی، تغییر روشهای معاملاتی، صرف وقت بیشتر در پشت رایانه خود برای معامله، پر نمایند.
با این حال، آنچه که میبایست یاد بگیرند، موضوعاتی همچون روانشناسی معاملاتی و فردی + نحوه تعامل آنها با بازارهای مالی است. اساساً آنها میبایست “مهارتهای ذهنی مناسبی” را به دست بیاورند تا روش خود را آنگونه که باید اجرا نمایند و بیشترین سود را به دست بیاورند تا “شکاف سود” را برای خود پر نمایند.
2. برنده شدن و یک تاجر برنده بودن دو چیز متفاوت هستند
هرکسی، حتی یک کودک 5 ساله، نیز میتواند خودش را در یک معامله پیروز ببیند. برای برنده شدن در یک معامله هیچ احتیاجی به مهارت ندارید و تنها با با کمک شانس میتوانید یک معامله برنده داشته باشید. فقط کاری که شما باید انجام دهید این است که کاربری خود را برای معامله باز کنید و چند دکمه را بعد از یکدیگر فشار دهید و اگر فردی خوش شانس باشید، میتوانید در مدتی کوتاه درآمد زیادی کسب نمایید.
اصول اساسی در روانشناسی معاملاتی مارک داگلاس
در نتیجه در صورت موفقیت در موارد فوق، کاملا طبیعی است که معاملهگری که هنوز هیچ مهارت و آشنایی با روانشناسی معاملاتی را کسب ننموده است، ذهنیت “پیروزی آسان است” را به دست آورد و گمان نماید که”تأمین هزینههای زندگی از این راه خیلی سخت نخواهد بود.” به همین شکل، فعالیت اکثر معاملهگران شروع میشود. نیازی به گفتن این نکته نیست که این اشخاص با همان سرعتی که ثروتی به دست میاورند و چه بسا با سرعتی بیشتر، آنها را از دست میدهند.
یک معاملهگر یا تریدر برنده مهارتهایی ذهنی برای درک و استفاده از واقعیت دارد که واقعیتی که میگوید هر معاملهای که شما انجام میدهد، یک نتیجه کاملاً تصادفی را دارد. به عبارتی دیگر، آن افراد تا پایان معامله نمیتوانند نتیجه آن معامله را بدانند.
معاملهگران برنده از این موضوع آگاهی کامل دارند. این افراد میدانند که باید با این دیدگاه در بازارهای مالی معامله نمایند و تمام وسوسهها را در هر معاملهای که ایجاد میشود، را نادیده بگیرند. این معاملهگران زمانی قادر به انجام این کار میشوند که نگاه خود را بر روی تصویری بزرگتر متمرکز مینمایند. تصویر بزرگتر، همان واقعیت است که اگر روش خود را بدون وقفه طولانی و بارها و بارها و بارها در یک بازه زمان طولانی در معاملات اجرا نمایند، به سودی بالا دست پیدا خواهند کرد؛ بنابراین، یک معامله برنده را با یک تاجر برنده اشتباه نگیرید. همین موضوع تلهای بسیار بازی احتمالات در معامله گری آسان برای گیرافتادن است.
3. الگوهای تکنیکال قیمت به ما نمیگویند “در آینده” چه اتفاقی خواهد افتاد
روشهای تحلیل تکنیکال از هر نوع، برای این موضوع نیست که به ما بگوید حرکت بعدی بازار چیست. همانطور که داگلاس به آن اشاره میکند، این روشها به ما کمک میکنند تا اینکه احتمال موفقیت خود را در یک بخشی از معاملاتمان به نفع خود تغییر دهیم. برخی از پیامدهای عمیق روانشناختی و روانشناسی معاملاتی با این واقعیت همراه است. در نتیجه هر سیگنال خاص، منحصر به فرد و تصادفی است که باید برای اجرا باید حتما با روانشناسی معاملاتی ما همسو باشد. هیچ راه دیگری برای فهمیدن حرکات بازار قبل از وقوع آن، وجود ندارد. به عبارتی دیگر، ماهیت معاملات ما کاملا تصادفی هستند.
روان شناسی معاملاتی؛ الگوهای تکنیکال قیمت به ما نمیگویند “در آینده” چه اتفاقی خواهد افتاد
4. با روانشناسی معاملاتی به احتمال زیاد فکر کنید، نه به یقین
شاید نکته مشهور مارک داگلاس برای تغییر در ذهنیت معاملهگران این باشد که شما میبایست یاد بگیرید که در چهارچوب احتمالات فکر نمایید. ما پیشتر به این موضوع پرداختیم، اما اهمیت این موضوع بالاست و ما باید درک کنیم که توزیع تصادفی برد و باخت در همه معاملات وجود دارد.
معاملهگرانی که تفکر احتمالی را یاد میگیرند، برخلاف دسته دیگری از معاملهگران که این موضوع را نیاموخته اند، فشار روانی را تجربه نمینمایند چونکه میدانند در همه معاملات آنها خود برنده نیستند. یادگیری فکر کردن به شکل احتمالی سبب میشود که انتظارات ما از معاملات آزاد شود، چونکه شما بر روی نتایج حاصل از کل معاملات متمرکز هستید، نه بر روی نتیجهی یک معاملهی خاص.
خواندن کتاب در زمینه روانشناسی معاملاتی
آیا تا به حال کتابهای روانشناسی معاملاتی همچون شعبده باز بازار، هفت گناه کبیره در بورس، ذهن زیبا در بورس، چگونه در بورس 2 میلیون دلار بدست آوردم، مربی معاملهگری روزانه و… را خوانده اید؟ ما شما را به انجام این کار تشویق میکنیم چرا که خواندن این کتابها موجب درک عمیق تری از بازار، روان شناسی معاملاتی و حتی بلاک چین را برای شما فراهم میکند.
با خواندن این داستانهای سرمایهگذاران موفق، متوجه میشوید که چرا آنها مثلا با گرفتن هزار دلار و تبدیل آن به صدها میلیون دلار، سودهای فوقالعاده به بازی احتمالات در معامله گری دست آوردهاند.
علاوه بر این، این معاملهگران برتر، واقعا به اهداف سالانه خود فکر نمیکنند و به همین دلیل است که هیچ محدودیتی برای درآمد آنها وجود ندارد.
این سرمایه گذاران سیستم خاص خود را دارند و از آن پیروی بازی احتمالات در معامله گری میکنند. هر چه بازار به آنها ارائه دهد، آن را میگیرند. گاهی اوقات اگر سود غیرمنتظره ای در آینده ببینند، از بازار خارج نمیشوند زیرا نمیخواهند آن را منطقی کنند. آنها فقط از سیستم خود پیروی میکنند و اجازه میدهند همه چیز جریان یابد.
شخصی بود که در سال 2013 به این فکر افتاد که 100٪ در بازار برنده شود. در حال حاضر این مرد به برد 50 درصد دست یافته است. این سرمایه گذار هیچ انتظاری برای درآمد ندارد. او فقط دوست دارد سود کند، اما به غیر از این، نگران چیزهای دیگری است.
لذا این باید طرز فکر و سیستم شما باشد به صورت اختصار باید در روانشناسی معاملاتی شما باشد. اندکی پایین یا بالاتر افتادن نتیجه هدف گذاری است. ممکن است نخواهید شاهد این تغییرات باشید، اما مهمتر از همه این است که، هنگام تعیین اهداف، مثبت باشید.
به طور خلاصه روانشناسی معاملاتی در کسب و کار چیست؟
هنگامی که این نوع سیستم، قوانین و نگرش را داشته باشید، ناگزیر به هدف خود خواهید رسید. چیزی که در پایان پیروز میشود، قدرت پذیرش شماست.
احتمال و درصد برد در بورس و بازارهای مالی
خب هفته گذشته مبحث احتمال رو باهم شروع کردیم و مطالبی رو گفتیم گفتیم ما استراتژی داریم تا احتمال وقوع یک اتفاقی رو بیشتر از حالت شانسی رخ بدیم اما یک نکته ای رو اخر ویدیو اشاره کردیم اونم این بود که لزومی نداره ما توزیع احتمالمون یکسان باشه و اگر استراتژی ما 60 درصد به ما احتمال برد میده لزوما ما 6 تا معامله موفق پشت هم و 4 تا معامله با ضرر پشت هم نداریم و این 6 به علاوه 4 بین به طور مثال 10 معامله ما تقسیم میشه.
اما امروز علاوه به بر بررسی این موضوع توزیع احتمال به مبحث مدیریت سرمایه میرسیم.
بزارید با یک بازی شروع کنیم.
شما یک کیسه دارید که داخل اون کیسه 20 تا سکه دارین.
از 20 سکه 12 تا سکه سبز دارید و 8 سکه قرمز شما بدون دیدن داخل کیسه یک سکه برمیدارید احتمال بیرون اومدن سکه سبز 60 درصد هست و احتمال درومدن سکه قرمز 40 درصد.
آیا شما میتونید با قطعیت بگویید تریبت بیرون اوردن این 20 سکه به چه بازی احتمالات در معامله گری صورته؟
قطعا نه امکان این وجود داره که شما پشت هم 4 سکه قرمز از کیسه بیرون بیارید.
نکته استراتژی هم دقیقا همین هست شما با استراتژی اگر باشید ممکن است 4 معامله با ضرر داشته باشید اما اگر استراتژی تست شده باشد شما تعداد معاملات کلی با سودتون ضرر های ممکنی که پشت هم میکنید رو جبران میکنه.
اما اهمیت تعداد معاملات است که شما رو پیروز میدان میکند همونطور که دیدین توزیع احتمال کاملا اتفاقی هست اما اگر شما 1000 معامله داشته باشید که استراتژی شما 60 درصد معاملات سود ده باشد در اون مقدار تعداد معامله شما کامل تر است و احتمال وقوع 60 درصد معاملات سود ده بیشتر است.
اما اهمیت مدیریت سرمایه در کجاست؟
مدیریت سرمایه اهمیت اش در این است که شما بقا در بازارتون به مدیریت سرمایه بستگی داره.
یکباره و یک شبه سود کردن در بازار نداریم کسی که با استراتزی مختص خود مدیریت سرمایه کند ارام ارام به سود میرسد و ریسک کمتری را متحمل میشود.
مدیریت سرمایه طمع شما را محدود میکنه و نمیگذاره شما با هیجان وارد معامله بشید.
اگر شما مدیریت سرمایه نداشته باشید هیچوقت به 1000 معامله نمیرسید که بتونید به مقدار احتمال بردتون برسید.
وین ریت به کلیت معاملات سودده شما میگویند که فرمول محاسبه اون به این صورت است که
تعداد کل معاملات منهای تعداد معاملات ضرر ده تقسیم بر تعداد کل معاملات
وین ریت معمولا بین 35 الی 40 درصد تا 90 درصد است زیر 40 درصد استراتژی مشکل دارد و بالای 90 درصد به معنای شانس است.
جلسات مدیریت سرمایه و استراتژی به پایان رسید امیدوارم که از این مطالب به خوبی بتونید استفاده کنید مطالب اضافه تری در این مبحث وجود داره پیشرفته تر است که لازم هست شما حتما استراتژی بسازید و کار کنید تا در راستای بهبود این مطالب قدم بردارید.
تا آموزش بعدی و هفته دیگه خدانگهدار حتما اگر نظری داری یا انتقاد و پیشنهادی داری حتما تو قسمت نظرات برامون بنویس.
آموزش روانشناسی معاملاتی
به شما پیشنهاد میکنیم اگر جزو علاقه مندان به یادگیری این سبک آموزش هستید در ادامه با ما همراه باشید.
مدرس دوره
محمد سجاد سمیعی
(مدرس دوره های تحلیل گری بازار سرمایه)
کارشناس بازار سرمایه
مدیر تیم تحلیلی پاکچین
مدیر تیم بازی احتمالات در معامله گری تحلیلی samirfinance
سوالات متداول
اگر بخواهیم به طور حرفه ای به این قضیه نگاه کنیم خواهیم فهمید که شباهت هایی بین معامله گری و بازی پوکر وجود دارد، چون هر دو حرفه با احتمالات و ریسک دست و پنجه نرم میکند.
ما به عنوان یک معامله گر، باید تلاش کنیم تا اسیر هیجانات نشویم. معمولا با یک ضرر ناراحت میشویم و با یک سود خوشحال، اما نباید به احساسات خود اجازه دهیم تا روی معاملاتمان و تصمیماتمان تاثیر بگذارد
برای ثبت نام و مشاوره میتوانید از طریق شماره 09372566527 با ما در ارتباط باشید .
مدیریت سرمایه در فارکس، راز پنهان موفقیت در معامله گری!
مدیریت سرمایه در بازار فارکس چیزی است که بسیاری از افراد از آن غافل هستند. این غفلت ممکن است از روی نا آگاهی یا بی توجهی باشد. اما بهتر است بدانید تریدرهایی که این اصل مهم را نادیده میگیرند به ضرر خودشان است و چیزی که بین یک معامله گر حرفهای و آماتور تمایز ایجاد میکند مدیریت صحیح سرمایه است. در واقع هیچ بازیکن موفقی در فارکس وجود ندارد که بدون یک سیستم مدیریت پول کارآمد به نتیجه خوب و پایدار دست یابد. مدیریت عاقلانه و سنجیده است که امکان بازی در بازارهای پرریسک را برای شما فراهم میکند.
در این قسمت از امیرتریدر قصد داریم به بیان این که مدیریت سرمایه چیست وچه اهمیتی دارد، بپردازیم. تا انتها با ما همراه باشید.
آن چه در این مطلب میخوانیم:
مدیریت سرمایه در فارکس چیست؟
مدیریت سرمایه مجموعهای از قوانین است که تریدرهای موفق برای مدیریت صحیح حساب به منظور به حداقل رساندن زیان، به حداکثر رساندن سود و بزرگ کردن حساب معاملاتی از آن استفاده میکنند. این مفهوم غالبا با مدیریت ریسک اشتباه گرفته میشود.
هدف از مدیریت ریسک بیشتر شناسایی، تجزیه و تحلیل و کاهش ریسکهای مرتبط با معاملات است تا از سرمایه خود در برابر تمامی خطرات موجود محافظت کنید. اما در Money management تمرکز فقط بر روی سرمایه است.
یک ضرب المثل قدیمی در بازار مالی وجود داد که میگوید ضررهایتان را محدود کنید و به سودهایتان اجازه رشد بدهید. با انجام این کار است که میتوانید به موفقیت برسید.
درک اهمیت مدریت سرمایه
به نظر من دانش و مهارت مدیریت سرمایه بزرگ ترین راز افشا نشده در بازارهای مالی است. برای درک این مورد فقط کافی است یک سرچ کوچک انجام دهید. مشاهده میکنید که صدها مرجع برای یادگیری تحلیل تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد اما تعداد مرجع هایی که برای آموزش مدیریت سرمایه وجود دارد، بسیار محدود است. این در صورتی است که تاثیر مدیریت سرمایه در موفقیت یک تریدر بیشتر از استراتژی معاملاتی است.
اگر بخواهیم یک تعریف عامیانه از Money management داشته باشیم این است که برای از بین نرفتن کل سرمایه، ماندگاری در بازار و به رسیدن به سود مستمر و پایدار برنامه ریزی کنید و برای خود قوانین اعمال کنید.
درست است که این قوانین دست و پای شما را میبندد و اجازه نمیدهد سود زیادی به دست آورید، اما به بازی احتمالات در معامله گری آنها نیاز دارید. دقت داشته باشید که هیچ قطعیتی در دنیای معامله گری وجود ندارد و ما با دنیایی از احتمالات سر و کار داریم. تحلیل تکنیکال درصد برد معاملات ما را افزایش میدهد اما تضمین نمیکند که ضرر نکنیم. هیچ استراتژی تا به حال وجود نداشته است که امکان ضرر در آن صفر باشد.
بنابراین اگر نتوانید خود را به عنوان یک تریدر برای روزی که احتمال دارد 10 ضرر پشت سر هم تجربه کنید، آماده کنید دیر یا زود باید با کوله باری از ضرر با بازار خداحافظی کنید.
نکاتی برای مدیریت سرمایه در فارکس
به عنوان یک تریدر تازه کار موارد زیادی وجود دارد که باید از آنها آگاه باشید. برای راحتی کار شما چند نکته برتر در زمینه Money management را جمع آوری کرده ایم که عبارتند از:
در مورد این که چقدر میخواهید ریسک کنید تصمیم بگیرید.
یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت سرمایه، اندازه گیری ریسک به ازای هر معامله است. در این روش مشخص میکنید در هر معامله در ازای چه مقدار سود چقدر ریسک خواهید کرد. به عنوان یک قاعده کلی سعی کنید در هر معامله بیش از 2 الی 3 درصد از حساب خود را به خطر نیندازید، با این کار سرمایه کافی برای مقابله با روزهایی که بازار مطابق میل شما پیش نمیرود را دارید. بهتر است همیشه پوزیشنهای کم ریسک باز کنید و حساب معاملاتی خود را پیوسته رشد دهید.
بیش از حد معامله باز نکنید.
لازم نیست هر روز یا هر ساعت معامله باز کنید. به این کار اورترید (Overtrade) میگویند. تا وقتی سبک معاملاتیتان به شما سیگنال ورود نداده است نباید وارد معامله شوید. بازار چیزی به شما بدهکار نیست. صبر و انضباط شرط موفقیت در بازارهای مالی است. حتی بهترین سیستم مدیریت ریسک هم در صورتی که بدون تحلیل وارد بازار شوید به شما کمک نخواهد کرد.
ضررها را محدود و به سودها اجازه رشد دهید.
معامله گران حرفهای فارکس در برابر ضررهای خود بی صبر هستند و معاملات بازنده را زودتر میبندند اما اجازه میدهند سودهایشان رشد کند. در حالی که آماتورها بر عکس عمل میکنند معاملات بازنده خود را به امید بازگشت بازار باز نگه میدارند و پوزیشنهای برنده را به دلیل ترس از دست دادن سودها زودتر میبندند.
همیشه از استاپلاس استفاده کنید.
استاپ لاس باید تبدیل به بخش جدایی ناپذیر سیستم مدیریت سرمایه تان شود. با تعیین این نقطه به محض این که قیمت به نقطهای که از قبل مشخص کردید برسد معامله به طور خودکار بسته میشود و از ضررهای بزرگتر جلوگیری میشود. تمامی معاملات شما باید شامل دستورات Stop Loss باشد.
ریسک به ریوارد خود را حداقل 1 در نظر بگیرید.
در تحقیقاتی که توسط یک کارگزاری فارکس انجام شد، نشان بازی احتمالات در معامله گری داد که تریدرهایی که معاملاتی با ریسک به ریوارد بالاتر از یک انجام میدهند نسبت به کسانی که R به R کمتر از یک دارند سود آوری بیشتری دارند.
یکی از روشهایی که میتوانید به کمک آن معاملاتی با وین ریت بالا باز کنید استفاده از کانال VIP امیرتریدر است. سیگنالهایی که در این کانال به اشتراک گذاشته میشود کاملا رایگان است و هر معامله نقاط ورود و خروج کاملا مشخصی دارد.
در استفاده از لوریج احتیاط کنید.
انجام معامله به کمک لوریج یکی از دلایل جذب معامله گران به بازار فارکس است. این ابزار یک شمشیر دو لبه است که سود و ضرر شما را افزایش میدهد. هر یک از بروکرهایی که در فارکس فعالیت میکنند لوریج های مشخصی را در اختیار کاربران خود قرار میدهند. به عنوان مثال بروکر آلپاری در حساب ECN خود امکان به کار بردن لوریج 3000 را نیز فراهم کرده است. توصیه میشود اگر در ابتدای کار هستید سعی کنید از اهرمهای پایین استفاده کنید زیرا در غیر این صورت امکان از دست دادن سرمایهتان زیاد است.
حریص نباشید.
حرص و طمع مخربترین عواطفی هستند که یک تریدر میتواند داشته باشد. هر چه سابقه حضور بیشتری در بازار داشته باشید بهتر می آموزید که چگونه عواطف خود را کنترل کنید. بهتر است نسبت به آن چه میتوانید از بازار خارج کنید واقع بین باشید و اهداف غیر واقعی برای خود تعیین نکنید.
سخن پایانی
احتمالا تا به حال سابقه کوهنوردی داشتهاید و میدانید اگر شیب زیاد باشد شما نیز باید انرژی بیشتری را صرف کنید. در این مورد میتوانید وضعیتی را در نظر بگیرید که با چند روز پر خوری وزن زیادی اضافه میکنید اما هنگامی که میخواهید وزن کم کنید پوستتان کنده میشود.
این مورد در دنیای ترید نیز صدق میکند. مثلا اگر شما 2 درصد ضرر کنید در صورتی روی 98 درصد باقیمانده 2 درصد سود کنید به راحتی این ضرر جبران میشود. اما اگر روی حسابتان 50 درصد ضرر کنید باید روی مقدار باقیمانده 100 درصد سود کنید تا جبران شود. بنابراین سعی کنید توجه بیشتری به مدیریت سرمایه داشته باشید زیرا اگر ضرر شما از یک درصد مشخص بالاتر برود عملا بازگشت آن غیر ممکن است و پوستتان کنده خواهد شد!!
دیدگاه شما