عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر


امیدواریم «برجام خوب» قربانی «نگاه به شرق» نشود

روزنامه اطلاعات نوشت: نفتالی بنت شنبه هفته گذشته، در اوج مذاکرات وین برای احیای برجام، در سفری کاری و البته غیرمنتظره به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین به گفتگو نشست .

روزنامه اطلاعات نوشت: نفتالی بنت شنبه هفته گذشته، در اوج مذاکرات وین برای احیای برجام، در سفری کاری و البته غیرمنتظره به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین به گفتگو نشست .

ظاهرا برای میانجیگری میان اوکراین و روسیه اما همان روز وزیر امور خارجه روسیه خواستار تضمین کتبی آمریکا برای معافیت روسیه ازتحریم های غرب در همکاری اقتصادی و فنی با ایران شد و حالا مذاکرات وین درست در خط پایان متوقف شده است.

سیاست علنی و بارها تاکید شده اسرائیل مخالفت صریح با برجام در گذشته و احیای آن در حال حاضر است. اسرائیل بارها گفته است از هر وسیله ای برای برهم زدن توافق هسته ای استفاده خواهد کرد و به نظرم حالا که از دولتهای غربی و به ویژه دولت بایدن نا امید و مایوس است دست به دامن پوتین شده و مذاکرات را فعلا” متوقف کرده است.

روسیه حق دارد به منافع خود از برجام فکر کند اما حق ندارد به خاطر منافع خود و نیات اسرائیل آن را متوقف و بی ثمر سازد. سیاست روسیه در خاورمیانه چندان هم پیچیده و مبهم نیست. در این منطقه برای مسکو و الیگارش های یهودی روس امنیت اسرائیل در هر زمان و مکان یک اولویت است. روزی که روسها آسمان سوریه را در اختیار نیروی هوائی اسرائیل قرار دادند تا مواضع بشار اسد را بدون دغدغه مورد حمله قرار دهد همه ابعاد سیاست خاورمیانه ای کرملین شفاف و روشن شد. امیدواریم «برجام خوب» قربانی «نگاه به شرق» نشود.

عملیات رمضان به روایت شهید احدی

عملیات رمضان به روایت شهید احدی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا احدی در آبان ماه سال 1345 خورشیدی در شهرستان اهواز به دنیا آمد. پدرش درجه دار ارتش و مادرش خانه دار بود. با شروع جنگ تحمیلی همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خویش یعنی ملایر بازگشت و تحصیلات متوسطه را در رشته علوم تجربی ادامه داد. سال 64 در کنکور سراسری دانشگاه‌ها با استفاده از سهمیه رزمندگان رتبه نخست را در کل کشور و در همه رشته‌های انتخابی به دست آورد و از آن پس در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت. او در سال دوم تحصیل در دبیرستان، به منظور حضور در میدان‌های جنگ و جهاد، برای یادگیری فنون نظامی لباس رزم بر تن کرد و نخستین بار در عملیات رمضان و در سال 61 شرکت کرد و در این عملیات مجروح شد. حضور در این عملیات را می‌باید مبدأ تحولی شگرف و آغاز راهی نو برای او به شمار آورد. چنان که شکوه ایمان و اخلاص بسیجیان در این عملیات و شهادت دوستان و همرزمانش خصوصا محمد روستایی تاثیری شگرف بر او گذاشت. ماجرای این واقعه در دو قطعه از یادداشت‌های او با عنوان "ضیافت الله" و "با مرگ" با بیانی آکنده از احساس منعکس شده است. از این پس احمد رضا تا هنگام شهادت، پیاپی در جبهه‌ها حضور می‌یافت و در تمامی نبردها از نفرات فعال و مخصوص گردان‌ها و دسته‌ها بود.

دو یادداشت او که به توصیف عملیات رمضان از نگاه پر احساس شهید احمدرضا احدی پرداخته شده است را در زیر می‌خوانید:

پادگان شلوغ است؛ شلوغ از خیل بچه‌هایی که از « سرپل » آمده‌اند و عده‌ای دیگر که از شهرها اعزام شده‌‌اند. امروز دوره آموزشی به پایان رسیده و همه از اتمام این زمان سخت مسرورند. با یکی از بچه‌ها در زیردرختان کنار پادگان قدم می‌زنید و چهره‌های معصوم و پاک آنان را نظاره می‌کنید.

. در پگاه روز بعد، اتوبوس‌ها آماده حرکت بودند و بچه‌ها آماده برای اعزام؛ و این صحنه برای اولین بار در نگاهت می‌گذشت. مقصد اهواز است و حتماً خبری هم هست. هیچ کس ملول و کسل نیست. همه شاد و مسرورند؛‌ غیر از چند نفری که مسئولان، اجازه رفتن به آن‌ها نمی‌دهند و می‌گویند که سن شما کفاف نمی‌دهد. راستی چه خوب شد که ماشین ما را بازدید نکردند! و گرنه ما را هم به علت کمی سن از رفتن باز می‌داشتند. نزدیکی‌های غروب به اهواز رسیدیم و ما را به پایگاه شهید رجایی بردند. نماز مغرب و عشا به امامت برادر اسلامیان خوانده شد و بعد از آن هم.

نماز امشب را با تیمم و لباس و پوتین خواندیم

فردا روز اعزام به خط بود. نگاهی به اطراف پادگان کردی تا مگر آشنایی را ببینی. در این هنگام حسین محمد را دیدی که ساک به دست در صف یکی از گروهان‌ها ایستاده است. زود رفتی و سلام کردی و او تا تو را دید لبخند زد. می‌گفت که، می‌خواستند او را هم به علت کمی سن نیاورند. اما بعد از التماس‌های فراوان راهش داده‌اند. سریع‌تر از آنچه که گمان می‌کردی گروهان شما را برای اعزام به خط خواندند، و تو هم به سرعت از محمد خداحافظی کردی.

ساعت یک بعد ازظهر بود که شما را به یکی از جبهه‌های جنوب که تا آن هنگام اسمش را هم نمی‌دانستید، بردند. نزدیک غروب وصیت نامه‌ها را نوشتید و‌آخرین حرف‌ها را با دوستان زدید وآخرین شو‌خی‌ها را هم کردید. شام؛ نان و هندوانه دادند که در کنار چادر با صفای تمام خورده شد. لحظه‌ای بعد، همه را به خط کردند و فرمانده تیپ برای بچه‌ها صحبت کرد. لحظه به لحظه خداحافظی بود. ساعاتی چند پس از حرکت خاکریزها از دور نمایان شد. نماز امشب را با تیمم و لباس و پوتین خواندیم بعد از مدتی پیاده روی به منطقه‌ای رسیدیم که بنا بود ماموریت ما از آنجا آغاز شود.

همان دقایق اول یکی دو نفر شهید شده بودند که عملیات شروع شد/مواضع تیپ سوم دشمن هم فتح شد

. ناگهان صدای مهیبی برخاست. دود همه جا ار گرفت. نظم ستون به هم خورد و موج انفجار، تو را هم به سویی پرت کرد. مدتی گذشت تا با کنجکاوی تمام اسلحه‌ات را پیدا کردی. در همین حال یکی از بچه‌ها با نارنجک سنگر عراقی‌ها را زیر و رو کرد. در همان دقایق اول یکی دو نفر شهید شده بودند که عملیات شروع شد. فریاد شوق تا عرش می‌رفت، آرپی جی زن‌ها قیامت به پا کرده بودند، تانک‌های عراقی یکی پی از دیگری به آتش کشیده می‌شد و بقیه هم در حال فرار.

نبرد به سختی پیش می‌رفت و نیروهای عراقی همچنان در حال فرار بودند؛ تا آنجا که مواضع تیپ سوم دشمن هم فتح شد؛ در حالی که تعدادی از بچه‌ها در اثر مقاومت بعضی از مزدوارن عراقی به شهادت می‌رسیدند. تیربارها رجز می‌خواندند و دشت یک پارچه سرخ بود.

یکی از بچه‌ها در ابتدای خاکریزی که تازه فتح شده بود داشت جان می‌‌داد. نزدیکش شدم. آن چنان ناله می‌کرد که دل سنگ را هم نرم می‌کرد. او لحظه‌ای بعد شهید شد. در آن حال سعی کردم موقتا این صحنه را فراموش کنم و بیشتر در فکر ادامه عملیات باشم. دو، سه ساعتی از درگیری گذشته بود؛ لختی ایستادی تا استراحت کنی، دیدی که دیگران نیستند و از گروهان بیست یا سی نفر بیشتر باقی نمانده، عقب را که نگاه کردی دیدی بچه‌ها نیامده‌اند.

سمت راست میدان مین و در سمت چپ هم دشمن منتظر بود /شدت درد امانم را بریده بود

بی‌سیم‌چی را خواستیم تا خبری بگیریم، که شنیدم به شهادت رسیده است. فرمانده هم مجروح شده بود. هیچ گونه تماسی با عقب نداشتیم. عراقی‌ها هم پشت خاکریزی دیگر مقاومت می‌کردند. لحظه‌ای بعد، یکی از ماشین‌های مهمات ما با شلیک گلوله آرپی‌جی از سمت دشمن یک پارچه آتش گرفت. بعداً‌ فهمیدیم که راننده می‌خواست خبر عقب‌نشینی را به ما برساند. انفجار پیاپی مهمات داخل ماشین مانع عبور نیروها به عقب شده بود. سمت راست مواضع ما میدان مین و در سمت چپ هم دشمن منتظر کوچک‌ترین تحرک از سوی ما بود. با آگاهی دشمن از موقعیت ما، چند منور به هوا پرتاب شد. در روشنایی دشت، بچه‌ها در سینه کش خاکریزها مشغول نبرد با دشمن بودند. تیربارهای دشمن از سه سو می‌نواختند و بچه‌ها هم یکی یکی به زمین می افتادند، و تو هم.

منورها که خاموش شدند، اکثر بچه‌ها شهید و مجروح شده بودند، و تو آرام خود را به کناری کشیدی. فاصله با دشمن بیشتر از هفتاد، هشتاد متر نبود. شدت درد امانت را بریده بود، در حالی که یکی دو تن از دوستانت در اطراف تو به زمین افتاده بودند. دقایقی چند گذشت که دو نفر از بچه‌ها که سالم مانده بودند نزدیک شدند و تو ناخواسته درد می‌کشیدی. یکی از آن دو رفت به سمت یکی از همرزمان ناشناخته‌ات؛ همان که تیر به شکمش خورده بود. اما همان مجروح، درحالی که به سختی مرا به آنان نشان می‌داد گفت: «او درد بیشتری می‌کشد، اول او را . » و تو تا این سخن را شنیدی دنیا در نظرت تیره و تار شد. عجیب صحنه‌ای است! در هشتاد متری دشمن، در زیر رگبار تیربارهای دشمن، و هنگامی که امیدی نیست که تا دقیقه‌ای بعد زنده بمانی، این گونه ایثار جان در نهایت عظمت! آیا شرمندگی بیش از این برایت ممکن بود؟..

از داخل شیارها و کانال‌ها به سمت مواضع مورد نظر گام برداشتیم

آسمان سرخ است. تصویر خاکریزهای دشمن در زیر نور زننده منورها دیده می‌شود. با این همه خطر، بی‌خبر و آرام از غوغای لحظات آینده، با طمأنینه برخاکریز‌های دشمن می‌نگری. گرد و خاک جاده، اگر چه دیده‌ها را از کار می‌انداخت، اما طعم شیرین خاک‌های میدان نبرد، خاطراتت را تداعی می‌کرد. با این همه، دیدگان دقیق و حساست هیچ چیز را از نظر دور عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر نمی‌داشت. حتی حالت رخسار بچه‌ها را در پرتو نور منورها به خاطر می‌سپردی؛‌ و نیز رگبار گلوله‌های سرخی را که برای خاموش کردن منورها به سمت آن‌ها شلیک می‌شد.

لحظه‌ای بعد، ماشین‌ها از حرکت باز ایستادند، و تو با آن همه سلاح و تجهیزات که به همراه داشتی در تاریکی شب، گروهان را پیدا کردی و با آنان همراه شدی. منورها، تا کناره خاکریزها کشان کشان خود را رساندیم. لبخند در چهره‌ها موج می‌زد و تو هم آرام آرام در این زمین گرم که به میهمانی‌اش آمده بودیم، در جوار عده‌ای که تا لحظاتی بعد به لقا الله می‌پیوندند، آسوده بودی. پس از خاموش شدن آخرین منور دشمن، با پیکرهایی به سنگینی خیال و زمینی به شباهت سایه، با لب‌هایی مترنم از ذکر و چشمانی سرمست از شادی و مسرت و با قلب‌هایی آکنده از عشق ، از داخل شیارها و کانال‌ها به سمت مواضع مورد نظر گام برداشتیم، که ناگاه.

آرزوی اسارت را به دلشان خواهی نشاند و تا‌ آخرین حد رمق خواهی جنگید

آسمان هنوز هم سرخ است! صدای رجز خوانی تیربارهای دشمن از هشتاد متری به گوش می‌رسد و چند پیکر خونین که گویی سال‌هاست آرمیده‌اند و از غوغای این دیدار بی‌خبرند در اطرافت پراکنده‌اند. ناله « یا مهدی » پیکری که پایین تر از تو افتاده لحظاتی است که قطع شده است.

ناله این دیگری که در کنار پاهایت افتاده است دیگر به گوش نمی‌رسد. گمان کردی که خواب بوده‌ای؛ چشمانت سنگینی می‌کرد.گویی که بچه‌ها عقب رفته‌اند، و فقط گویی که بچه‌ها عقب رفته‌اند، و فقط تو و چند پیکر خونین در این دشت افتاده‌اید. خواستی که بر پاهایت بایستی و راه بروی، که هم تیربارهای دشمن امانت نمی‌داد و هم پایت تاب استقامت نداشت.

می‌خواستی کوچک‌ترین جنبنده‌ها را هم در نظر داشته باشی، ولی سوی کم چشم‌ها یاری‌ات نمی‌کرد. سیم خاردارها و موانع خطوط دشمن گهگاه با نور منورها نمایان می‌شد. در آخرین لحظات تصمیم که گمان می‌کردی به آخر خط رسیده‌ای، قبضه اسلحه‌ات را سخت در دست خود فشردی و با خود گفتی که آرزوی اسارت را به دلشان خواهی نشاند و تا‌ آخرین حد رمق خواهی جنگید.

حتی اسم و قیافه خاک آلود او دیگر یادت نیست

ماه کم کم بالا آمده بود و غوغای آن شب را نظاره می‌کرد. در حالی که « اشهد» بر لب‌های خشکیده‌ات جاری می‌شد به یاد ائمه اطهار(ع) بودی. می‌دانستی که لیاقت آن را نداری که آن‌ها را ببینی اما برای آرامش قلبت فقط صدایشان می‌کردی. در افکار خودت غوطه‌ور بودی، که ناگاه چشمان کم سویت وجود شبهی را از دور در ذهنت مجسم کرد. وقتی که به چشم‌هایت اطمینان کردی،‌ قبضه سلاح را در دست‌هایت محکم فشردی و خود را همچون پیکر مرده‌ای انگاشتی. او جلوتر می‌آمد و تو زیر چشمی نگاهش می‌کردی. وقتی که نزدیک شد، او را شناختی و دانستی که او یکی از نفرات گروهان بود. بعدا معلوم شد که او هم در همین اطراف بود. ولی اسلحه‌ای نداشت و مستقیم به بالای سرت آمد و گفت:«راه نمی‌توانی بروی؟» و تو گفتی: نه! لحظه‌ای به اطراف نگاه کرد و آنگاه بی هیچ مقدمه ‌‌ای تو را به کول گرفت.

وقتی که تو را به دوش گرفته بود و می‌رفت به عقب نگاه کردی؛‌ در حالی که دهانه تیربارهای دشمن- همچون چراغ قوه دزدی که کنج خانه‌ای را می‌کاود- در امتداد رد پایتان حرکت می‌کرد و صدای ویز ویز گلوله‌هایی را که از کنارتان می‌گذشت می‌شنیدید؛ و شما آرام آرام با اینکه چند متری بیشتر با دشمن فاصله نداشتید، گویی مست مست و عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر بی خبر از دشمن در این دشت می‌رفتید.

گهگاه با جثه نه چندان بزرگ آن پسر در حالی که بر دوش او سوار بودی،‌ با ناسازگاری‌ کلوخ‌های خاکریز زمین می‌خوردید؛‌ و او دوباره به رفتن و بردن تو ادامه می‌داد. در انتهای خارکریز بزرگ بچه‌های خودی را پیدا کردید، و تو بی هیچ خداحافظی از آن پسر که جانت را نجات داد گذشتی و می‌دانستی که دیگر او را نخواهی یافت. حتی اسم و قیافه خاک آلود او که در زیر لفافه‌ای از تاریکی شب پنهان شده بود دیگر یادت نیست.

رونمایی از کتاب «بچه بازارچه» و روایت رزم رزمندگان

رونمایی از کتاب «بچه بازارچه» و روایت رزم رزمندگان

تهران- ایرنا- برنامه شب خاطره همراه با رونمایی از کتاب «بچه بازارچه» و روایت رزم گردان حضرت علی اکبر(ع) برگزار شد.

به گزارش ایرنا از حوزه هنری، ۳۳۸ اُمین برنامه شب خاطره، با روایتگری از رزم رزمندگان دلاور گردان حضرت علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا شب گذشته ۳ شهریورماه در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

اخلاص و تواضع از ویژگی‌های مهم شهدا است

جواد چپردار از نخستین راویان این شماره از شب خاطره حوزه هنری بود. وی که از رزمنده‌های گردان حضرت علی اکبر و همرزم حمید قاسمی راوی کتاب «بچه بازارچه» است در روایت خود از آن روزهای هشت سال دفاع مقدس گفت: یکی از عملیات‌هایی که با آقای قاسمی همرزم بودیم به بیت المقدس ۶ مربوط می‌شود. عملیاتی که در محدوده گردان حضرت علی اکبر نیز بود.

چپردار افزود: اخلاص، فروتنی و تواضع از ویژگی‌های شهدایی مثل شهید مهدی عین‌اللهی بود. هنگام شهادت این شهید کنارشان بودم اما آنچه وی را به درجه شهادت رساند ترکش خمپاره نبود بلکه اخلاص ایشان بود.

وی ادامه داد: شهید دهقان یکی دیگر از شهدایی بود که با اخلاص خود به شهادت دست یافت. ایشان نیز در لحظه شهادت که با تیر مستقیم به شهادت رسید کنار من بود. شهید دهقان لحظه شهادت از من خواست تا سمت و سوی کربلا را نشانش دهم. من در آن لحظه تلاش می‌کردم تا جهت یابی کنم و کربلا را به او نشان دهم در حالی که پیش از من شهید دهقان با دستش به سوی کربلا اشاره کرد و در واقع ایشان بود که سمت و سوی کربلا را به من نشان داد.

چپردار در پایان گفت: شهید مسلمی نیز از دیگر شهدای گران حضرت علی اکبر بود که پس از شهادت ایشان فهمیدیم وی یکی از فرماندهان یکی از یگان های دیگر بود که در نهایت گمنامی میان ما به عملیات آمد و شهید شد. شهدای بسیاری مثل ایشان داریم که برای دیده نشدن تلاش می‌کردند و با خلاص تمام شهادت نصیبشان می‌شد.

روایت خاطره‌ای از شهید محمدعلی ریاحی

رضائیان یکی دیگر از رزمنده‌های گردان حضرت علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا نیز در این شماره از شب خاطره به روایت خاطراتی از این گردان پرداخت و گفت: شهید محمدعلی ریاحی از شهدای گردان علی اکبر بود که پیش از ورود به گردان ما در اطلاعات عملیات لشکر فعالیت داشتند.

رضائیان افزود: ریاحی در عملیات کربلای ۸ همزمان با فروردین ۱۳۶۶ما را یاری می‌کرد. عملیاتی که بسیاری از نیروهای آن هنوز از جراحات عملیات کربلای ۵ رنج می‌بردند.

وی ادامه داد: در این عملیات شهید ریاحی در پیشانی ستون عملیاتی ما حرکت می‌کرد. در مسیر مسلم را هم دیدیم. هنوز فاصله زیادی از خاکریزهای خودی فاصله نگرفته بودیم که حملات عظیمی از توپخانه دشمن آغاز شد و آنچنان شدت داشت که حتی خزیدن هم برایمان امکان نداشت. با این حال همچنان حرکت ستون ما ادامه داشت و متوقف نشد.

رضائیان در ادامه گفت: ناگهان متوجه توقف حرکت ستون شدیم. شهید ریاحی سراغ ما آمد از وجود یک میدان مین که بتازگی از سوی دشمن نصب شده بود خبر داد. این میدان مین شب قبل از عملیات راه اندازی شده بود چرا که تا میدان مین اصلی هنوز فاصله زیادی داشتیم. با هر مشکلی از عرض میدان مین عبور کردیم و به ۱۰ متری خاکریز دشمن و میدان مین اصلی رسیدیم. شهید ریاحی در این میدان مین مجروح شد و پایش تا زانو خورد شده بود که بلافاصله ما کار پانسمان آن را آغاز کردیم و مجبور به عقب نشینی اش کردیم. ایشان با اکراه قبول کردند به تنهایی و آرامی از ما فاصله گرفت. کمی بعد من هم در اثر ترکش خمپاره ای من هم مجروح شدم و مجبور به عقب نشینی شدم. در مسیر بازگشت و عقب نشینی به شهید ریاحی رسیدم که سینه خیز حرکت می‌کرد. من از او پیشی گرفتم و خواستم تا به دنبال من حرکت کند چرا که یک چشم ایشان مجروح شده و دید نداشتند.عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر

رضائیان در پایان گفت: به خاکریزهای خودی که رسیدم با کمک بچه‌ها یکجا آرام گرفتم و سراغ شهید ریاحی را گرفتم که متوجه شدم مشکلی در مسیر برایشان پیش آمده که منجر به توقف و شهادت ایشان شده بود. گویا از سمت آن چشمی عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر که مجروح شده بود روی یک مین گوجه ای رفته و شهید شده بود.

خاطره کوتاه مادر بزرگوار شهید ابوالقاسم کشمیری

مادر شهید ابوالقاسم کشمیری در این برنامه با روایت خوابی که از فرزند شهیدش دیده بود و حاکی از زمان شهادت فرزندش همزمان با نیمه شعبان و میلاد امام زمان عج داشت به معرفی این شهید والا مقام پرداخت.

شهید ابوالقاسم کشمیری در مقاطعی در گردان علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود. سپس به گردان حضرت زینب و بعد از آن به گردان امام سجاد(علیه‌السلام) رفت و جزء نیروهای آن گردان بود که به شهادت رسید. ابوالقاسم کشمیری در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ ضمن عملیات کربلای ۸ به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

شهدا به سنت‌های الهی یقین داشتند

سردار حاج حمید رضا تقی‌زاده فرمانده سابق تیپ عاشورا و گردان حضرت علی اکبر(ع) هم با حضور در این برنامه به روایت خاطراتی از رشادت‌های گردان خود در هشت سال دفاع مقدس پرداخت و گفت: شهدا به سنت‌های الهی یقین داشتند و ماه ها بدون توقف شبانه روز در حال فعالیت در عملیات‌های مخلتف بودند. همچنین پدر و مادر هایشان که تمام دارایی هایشان را دادند به سنت‌های الهی اعتقاد داشتند.

تقی‌زاده افزود: سنت خدا می‌گوید به سمت من بیایید تا من هم به سمت شما بیایم. نمونه آن تصرف فاو به دست نیروهای ما بود که همزمان عراق مهران را تصرف کرد اما در نهایت ایستادگی و مقاومت نیروهای ما سربلند می‌شوند چرا که پیروزی ما و فرار نیروهای ارتش بعث عراق غنائم جنگی از خود به جای گذاشت که تا پایان جنگ ما را تجهیز کرد.

وی ادامه داد: عملیات تکمیلی کربلای ۵ منتظر بودیم تا خدا نشانه های خود را بار دیگر نشان دهد و ما را در گردان حضرت علی اکبر یاری کند. ما با دو گروهان به خاکریزهای دشمن رسیده بودیم که دشمن با نفربرهای خود با نیروهایی بالغ بر ۲۰۰۰ نفر از میان خاکریزهای خودی به سوی کانال ماهی راه افتاد که جنگی ۳ساعته میان ما و دشمن شکل گرفت. درگیری بسیار سنگینی شکل گرفت و ایثارگری های نیروهای با روحیه ما دشمن تا بن دندان مسلح را شکست داد.

تقی‌زاده در پایان گفت: با پیروزی در این عملیات پیکر بسیاری از شهدایی که در عملیات‌های پیشین در مناطق تصرف شده دشمن مفقود شده بودند بار دیگر یافت شدند و به خانواده‌هایشان تحویل داده شد.

اجرای نمایش دفاع مقدسی

اجرای نمایشی با معرفی «حمید قاسمی» یکی از رزمنده‌های گردان حضرت علی اکبر و راوی کتاب «بچه بازارچه» از دیگر بخش‌های این برنامه بود.

رونمایی و معرفی کتاب «بچه بازارچه» خاطرات حمید قاسمی با حضور نویسنده به همراه خانواده شهید همت‌آبادی بخش بعدی این شماره از شب خاطره بود.

فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» نیز پس از نماز مغرب و عشا در این برنامه برای علاقه‌مندان به نمایش درآمد.

عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر

جابه‌جایی موقعیت در بازار دلار

جابه‌جایی موقعیت در بازار دلار

در ابتدای نخستین روز هفته، بازار ارز با قدرت‌نمایی فروشندگان آغاز به کار کرد. با این حال، پس از اینکه در مقطع کوتاهی دلار به زیر محدوده 28 هزار و 100 تومان رفت، خریداران وارد بازار شدند و اجازه ندادند که دلار از مرز حساس 28 هزار تومانی پایین برود.

کم‏‏‌رونقی پاییزی بازار پلیمرها

کم‏‏‌رونقی پاییزی بازار پلیمرها

جریان معاملات مواد اولیه پلیمری در تالار فیزیکی بورس‌کالا از آرامشی شکننده حکایت دارد که در آخرین هفته از ماه آبان رقم خورد و به موجب آن، داده‌‌‌های حیاتی معاملاتی این بازار نوسان محدودی را نسبت به هفته قبل از آن به ثبت رساندند.

چگونه در ۴ مرحله یک تحلیل رقابتی موفق انجام دهیم؟

چگونه در ۴ مرحله یک تحلیل رقابتی موفق انجام دهیم؟

هر برند هوشمندی، ارزش تحلیل رقابتی را به خوبی می‌داند و برای اینکه در کسب‌وکار خود موفق بوده و حرفی برای گفتن داشته باشد، برای نظارت روی رقبای خود در شبکه‌های اجتماعی هزینه می‌کند. با پایش علاوه بر شناسایی جایگاه برند، می‌توانید بفهمید که راهبردهای استراتژیک‌تان در بازار به بهینه سازی نیاز دارد یا نه؟

وقتی کارمندان به کمک مدیران می‌‌‌آیند

وقتی کارمندان به کمک مدیران می‌‌‌آیند

داستان اول راوی: تونی جاکستیس چند سال قبل، به یک شرکت نوپا پیوستم و کارم را به عنوان کارشناس ساده در آنجا شروع کردم و چون از سابقه و تجربه خوبی در شغلی که بر عهده من گذاشته شده بود برخوردار بودم، خیلی زود توانستم در بین بقیه کارکنان شرکت به عنوان کارمندی زبده و کاربلد شناخته شوم.

رادیو ویکی پلاست | بسته شنبه 29 آبان 1400/ شماره 404

رادیو ویکی پلاست | بسته شنبه 29 آبان 1400/ شماره 404

دومینوی کاهش قیمت های جهانی ادامه دارد،صعود نیما به 23 هزار و 400 تومان،بی توجهی دلار آزاد به دلار صرافی،ریزش قیمت های بازار با کاهش قیمت های جهانی،پایان هفته‌ی برنت با عقب نشینی به 78 دلار،ریزش 27 هزار واحدی بورس تهران،

نکات مهم + عرضه های غیربهین یابی محصولات پتروشیمی در بورس کالا؛ یکشنبه 30 آبان 1400

نکات مهم + عرضه های غیربهین یابی محصولات پتروشیمی در بورس کالا؛ یکشنبه 30 آبان 1400

شرکت بورس کالای ایران، عرضه های غیربهین یابی محصولات پتروشیمی در روز یکشنبه 30 آبان 1400 را اعلام کرد.

مشکلات رفع تعهد ارزی همچنان ادامه دارد

مشکلات رفع تعهد ارزی همچنان ادامه دارد

رئیس کمسیون تسهیل تجارت و توسعه صادرات اتاق تهران با بیان اینکه وزارت صمت و بانک مرکزی کماکان روش‌های معمول گذشته را در رفع تعهد ارزی اجرا می‌کنند، ادامه داد: تنها سازمان امور مالیاتی بود که بلافاصله به صدور این ابلاغیه واکنش نشان داد و دستورالعمل استرداد مالیات بر ارزش افزوده را از رفع تعهد ارزی تفکیک کرد.

سهم 19 درصدی تجارت ایران با اتحادیه اروپا

سهم 19 درصدی تجارت ایران با اتحادیه اروپا

تجارت ترکیه و ایران با اتحادیه اروپا طی ۹ ماه گذشته از سال 2021 به ترتیب 113 میلیارد یورو و 3.4 میلیارد یورو بوده است که نشان می دهد ترکیه 33 برابر بیشتر از ایران با اروپا تجارت داشته است.

پاکستان: توافق تجارت پایاپای با ایران حاصل شد

پاکستان: توافق تجارت پایاپای با ایران حاصل شد

مقامات پاکستان از توافق این کشور با ایران درباره تجارت پایاپای به منظور حل مشکل نبود کانال های بانکی خبر دادند.

خبر بسیار مهم درباره مذاکرات برجام

خبر بسیار مهم درباره مذاکرات برجام

«رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اعلام کرد که مذاکراتی «سازنده» درباره مذاکرات برجامی وین داشته است.

عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر

رییس کمیسیون اقتصادی مجلس مطرح کرد:

۴ دستاورد عرضه خودرو در بورس کالا

عصر خودرو- رییس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به آغاز عرضه خودرو از روز چهارشنبه این هفته در بورس کالا، گفت: ایجاد شفافیت، حذف تقاضای کاذب، تعدیل قیمت برای مصرف‌کننده و برنامه‌ریزی برای تولیدکننده به عنوان چهار دستاورد اصلی عرضه خودرو در بورس کالا به شمار می‌رود.

۴ دستاورد عرضه خودرو در بورس کالا

به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از ایرنا، محمدرضا پورابراهیمی در مورد عرضه خودرو در بورس کالا، اظهار کرد: واقعیت این است که امروز شاهد وضعیت نابسامان بازار خودرو در قیمت‌گذاری، عرضه، تولید و تقاضا هستیم که یکی از راهکارهای اساسی برای حل این معضلات، استفاده از ظرفیت‌های بازار سرمایه به خصوص بورس کالا است.

وی با اشاره اینکه ظرفیت بازار سرمایه با توجه به جایگاه آن در اقتصاد کشورمان که قانون‌گذار آن را تعیین کرده، آثار و پیامدهای مثبت و مطلوبی را چه در حوزه سهام و چه در حوزه کالایی به دنبال دارد، افزود: ورود هر نوع کالا یا محصول به بورس‌های کالایی می‌تواند به رشد شفافیت و رقابت در اقتصاد کمک کند.

به گفته پورابراهیمی، تجربیات سال‌های اخیر نشان می‌دهد که معامله و دادوستد محصولات در بورس‌های کالایی توانسته پیامدهای مطلوبی برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان داشته باشد و خودرو نیز از این قاعده مستثنی نیست.

رییس کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: برای اینکه بتوانیم نظارت و سیاست‌گذاری صحیحی در بازار خودرو داشته باشیم باید مبادلات در بستری شفاف انجام شود، به عبارت دیگر امروز مشخص نیست در فرآیند قرعه‌کشی چه اتفاقی می‌افتد و آیا سهمیه‌ای خاص داده می‌شود؟، در این میان چرا اطلاعات افشا نمی‌شود و همه این موارد باعث شده تا مردم نیز ابهام‌هایی را در این زمینه داشته باشند.

وی با بیان اینکه شفافیت، اعتماد آفرین است، تصریح کرد: عرضه منظم خودرو در بورس کالا در گام نخست به شفافیت بازار کمک می‌کند و در ادامه به حذف تقاضای کاذب، تعدیل قیمت برای مصرف‌کننده و افزایش برنامه‌ریزی برای تولید منجر می‌شود.

پورابراهیمی در پاسخ به این پرسش که آیا کمبود تولید و عرضه خودرو به نسبت تقاضا برای ایجاد تعادل بازار مشکل ساز نخواهد بود؟، بیان کرد: در این حوزه باید توجه شود که بخشی از تقاضای فعلی در بازار خودرو، کاذب است. در واقع به دلیل مابه‌التفاوت قیمت کارخانه و بازار، افرادی که نیازی به خودرو ندارند نیز برای کسب سود ترغیب به حضور در فرآیند قرعه‌کشی شده‌اند به این ترتیب همان طور که ذکر شد، از اولین پیامدهای عرضه خودرو در بورس کالا، حذف تقاضای کاذب است.

این نماینده مجلس ادامه داد: به نظر می‌رسد ظرفیت تولید خودرو می‌تواند به تقاضای واقعی برسد که این مهم با گام نخست با عرضه در بورس و حذف تقاضای کاذب شدنی است.

وی در پایان به واردات خودرو نیز اشاره کرد و گفت: باید در شرایط فعلی وضعیت واردات خودرو هم تعیین تکلیف شود؛ چراکه این موضوع نیز در روند تعدیل قیمت‌ها و افزایش کیفیت و ایجاد رقابت بین محصول داخلی و خارجی اثرگذار است و با توجه به تصویب مجلس و نهایی شدن واردات خودرو در دولت، امیدواریم با تسریع این روند به‌زودی شاهد تعادل مناسب بازار خودرو و رضایت مصرف‌کنندگان باشیم.

برای آگاهی از تازه های جهان خودرو، جدیدترین قیمت ها و بازار خودرو ایران اینستاگرام خودرو امروز را دنبال کنید



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.