استراتژی دقیقا به چه معنا است؟


مدیریت استراتژیک مالی یکی از مهم‌ترین تکنیک‌هایی است که برای هر کسب و کاری لازم می‌باشد زیرا تا زمانی که مسائل مالی به شکلی صحیح برنامه ریزی نشوند! هیچ عملکردی در سازمان به درستی صورت نمی‌گیرد.

مدیریت استراتژیک مالی + مزایا و عناصر مربوط به آن

مدیریت استراتژیک مالی + مزایا و عناصر مربوط به آن

مدیریت استراتژیک مالی نه تنها به معنای مدیریت امور مالی یک سازمان بلکه به معنای مدیریت آنها با هدف موفقیت است، یعنی دستیابی به اهداف شرکت و به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در طول زمان!

مدیریت استراتژیک مالی مبحث بسیار مهمی است اما، قبل از اینکه یک سازمان بتواند خود را با نگاه استراتژیک، مدیریت کند. ابتدا باید اهداف خود را مشخص، منابع موجود و بالقوه خود را شناسایی و برنامه خاصی را برای استفاده از منابع مالی و سایر منابع سرمایه‌ای خود در جهت دستیابی به اهداف طراحی کند.

مدیریت مالی استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک مالی عبارت است از ایجاد سود برای کسب و کار و اطمینان از نرخ بازگشت قابل قبول سرمایه (ROI). مدیریت مالی از طریق تدوین برنامه‌های مالی، تنظیم کنترل‌های مالی و سپس تصمیم‌گیری‌های مالی انجام می‌شود. مدیریت استراتژی بر موفقیت درازمدت تمرکز دارد و مدیریت تاکتیکی مربوط به موقعیت کوتاه مدت است.

مدیریت مالی خود شامل درک و کنترل صحیح، تخصیص و به دست آوردن دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت است. این می‌تواند شامل نظارت بر موارد مالی عملیاتی مانند هزینه‌ها، درآمدها، حساب‌های دریافتنی و پرداختنی، جریان وجوه نقد و سودآوری باشد.

مدیریت مالی استراتژیک شامل همۀ موارد فوق به علاوه ارزیابی مداوم، برنامه ریزی و تنظیم برای حفظ تمرکز شرکت و پیگیری اهداف بلند مدت است. مدیریت استراتژیک مالی، شامل ارزیابی و مدیریت ساختار سرمایه یک شرکت، ترکیبی از بدهی و دارایی‌های سهام ویژه برای اطمینان از توانایی پرداخت تعهدات در دراز مدت است.

سه ویژگی اساسی مدیریت استراتژیک مالی شامل موارد زیر است:

  • استراتژی مالی ایجاد سود برای کسب و کار است.
  • یک برنامه استراتژیک مالی بر سود بلند مدت متمرکز است.
  • برنامه ریزی استراتژیک مالی بسته به نوع سازمان یا صنعت مربوطه متفاوت است.

مدیریت مالی استراتژیک در مقابل مدیریت مالی تاکتیکی

مدیریت مالی استراتژیک

اصطلاح استراتژیک به روش‌های مدیریت مالی اشاره دارد که متمرکز بر موفقیت بلند مدت است. در مقابل، تصمیمات مدیریت تاکتیکی مربوط به موقعیت های کوتاه مدت می‌باشد.

اگر شرکتی به جای استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ تاکتیکی، استراتژیک باشد، تصمیمات مالی را براساس آنچه که در بلند مدت فکر می‌کند صحیح است و در نهایت به نتیجه می‌رسد، اتخاذ می‌کند. این بدان معناست که برای تحقق این نتایج، یک شرکت گاهی باید تحمل خسارات فعلی را داشته باشد.

سه عنصر اساسی در مدیریت استراتژیک مالی وجود دارند که به شرح زیر هستند:

۱- برنامه مناسبی در مورد امور مالی تدوین می‌شود.

۲- فعالیت‌های مالی مطابق برنامه از پیش تعیین شده کنترل می‌شود (برنامه مرحله اول).

۳- درنهایت، در مورد مسائل مالی تصمیم گیری می‌شود.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که دامنه مدیریت مالی در کسب و کار بسیار عمیق است و به عنوان یکی از عملکردهای مهم شناخته می‌شود.

مدیریت استراتژیک مالی چه زمانی مؤثر است؟

بخشی از مدیریت استراتژی مالی مؤثر ممکن است شامل فداکاری یا تعدیل مجدد اهداف کوتاه مدت برای دستیابی بهتر به اهداف بلند مدت شرکت باشد. به عنوان مثال، اگر شرکتی برای سال قبل ضرر خالصی داشته باشد، ممکن است از طریق بستن امکانات یا کاهش کارکنان، پایه دارایی خود را کاهش دهد و در نتیجه هزینه‌های عملیاتی خود را نیز پایین بیاورد.

انجام چنین اقداماتی ممکن است منجر به هزینه‌های تجدید ساختار یا سایر مواردی شود که در کوتاه مدت بر مسائل مالی شرکت تأثیر می‌گذارد، اما موقعیت شرکت را برای موفقیت در بلندمدت بهتر می‌کند.

این اقدامات کوتاه مدت در مقابل بلند مدت معمولاً باید با در نظر گرفتن ذینفعان مختلف انجام شود. به عنوان مثال، سهامداران شرکت‌های عمومی ممکن است مدیریت را برای تصمیماتی که در کوتاه مدت بر قیمت سهام شرکت می‌گذارند نظم ببخشند، بطوریکه سلامت شرکت در دراز مدت با همین تصمیمات محکم‌تر شود.

مدیریت استراتژیک مالی و عناصر آن

عناصر رایج مدیریت استراتژیک مالی

یک سازمان، مدیریت مالی استراتژیک را در کل عملیات سازمانی خود اعمال خواهد کرد که این شامل طراحی عناصری است که منابع مالی شرکت را به حداکثر می‌رساند و از آنها به طور مؤثر استفاده می‌کند. در اینجا یک شرکت نیاز به خلاقیت دارد زیرا هیچ رویکرد واحدی برای مدیریت استراتژیک وجود ندارد و هر شرکت عناصری را طراحی کرده که نیازها و اهداف خاص خود را منعکس کند.

با این حال، برخی از عناصر رایج مدیریت استراتژیک مالی می‌توانند موارد زیر را شامل شوند:

۱- برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مالی

  • اهداف را دقیقاً تعریف کنید.
  • منابع موجود و بالقوه را شناسایی کنید.
  • یک برنامه مالی خاص کسب و کار بنویسید.

۲- بودجه بندی مدیریت استراتژیک مالی

  • با بهره وری مالی و کاهش ضایعات به عملکرد شرکت کمک کنید.
  • مناطقی را شناسایی کنید که بیشترین هزینه‌های عملیاتی را تحمیل می کنند.
  • از نقدینگی کافی برای تأمین هزینه‌های عملیاتی بدون بهره برداری از منابع خارجی مطمئن شوید.
  • مناطقی را کشف کنید که یک شرکت ممکن است درآمد خود را برای دستیابی مؤثرتر به اهداف، سرمایه گذاری کند.

۳- مدیریت و ارزیابی ریسک مدیریت استراتژیک مالی

  • عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری را شناسایی و آنالیز کرده و کاهش دهید.
  • پتانسیل ریسک های مالی را ارزیابی کنید. هزینه‌های سرمایه‌ای و سیاست‌های محل کار را بررسی کنید.
  • از معیارهای خطری مانند درجه محاسبات اهرم عملیاتی، انحراف معیار و استراتژی‌های ارزش در معرض خطر استفاده کنید.

۴- انجام کارهای دائمی مدیریت استراتژیک مالی

  • داده‌ها جمع آوری شده و مورد آنالیز قرار گیرند.
  • تصمیمات مالی بگیرید که پایدار باشند.
  • پیگیری و تجزیه و تحلیل واریانس را انجام دهید (یعنی تفاوت بین بودجه پیش بینی و نتایج واقعی)
  • مشکلات را شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی مناسب را انجام دهید.

مدیریت استراتژیک مالی و مزایای آن

مسائل مربوط به مدیریت استراتژیک مالی معمولاً توسط افراد انجام می‌شود، خواه برای حساب‌های شخصی باشد یا خواه سازمانی! رسیدگی به این موارد با شیوه درست خود، فواید بی‌شماری به شرح زیر دارند:

۱- روند عملیات را هموار می‌کند

چه فعالیت‌ها تجاری باشند و چه شخصی، مسائل مالی باید به راحتی پیش بروند. یکی از محرک‌ها، جریان مالی برای تأمین هزینه‌های مناسب است. برنامه ريزی بهتر شامل استفاده از بودجه برای تخصيص كليه هزينه‌ها است. به همین ترتیب، مدیریت مالی بهتر تضمین می‌کند که امور مالی خارج از برنامه هدایت نشود.

۲- به جلوگیری از بدهی کمک می‌کند

مدیریت استراتژیک مالی یکی از راه‌های عالی برای جلوگیری از بدهی‌های غیرضروری است که می‌تواند بر روند حرکت سازمان مؤثر باشد. توانایی تخصیص هوشمندانه پول و اولویت دادن به مواردی که بسیار مهم هستند، حائز اهمیت می‌باشند. در بیشتر موارد، وقتی سازمان برای پولی که موجود است خوب برنامه ریزی كند، می‌تواند بدون هیچ گونه بدهی به مسیر خود ادامه دهد.

۳- سود را افزایش می‌دهد

از آنجا که مدیریت استراتژیک مالی در بیشتر موارد مدیریت هزینه‌ها را در پی دارد، این مهم قطعاً سود را افزایش می‌دهد. کسب و کاری که می‌تواند روزانه سود خود را افزایش دهند، سطح بالایی از عملیات مالی خود را نشان می‌دهد. استخدام یک مدیر مالی حرفه‌ای برای کسب و کار یا یک مشاور مالی برای کسب و کارهای کوچک و استارتاپ‌ها بسیار مهم است.

۴- رشد تجارت را تضمین می‌کند

هنگامی که یک کسب و کار بتواند روند رو به رشدی را طی کند، در این صورت می‌تواند پیشرفت موفقیت آمیز خود را تضمین کند. این مهم یک رشد سریع و یکنواخت را تضمین خواهد کرد. مدیریت استراتژیک مالی، رشد تجارت را در پیش بینی‌ها اختصاص می‌دهد تا هر بخش از سازمان از آن آگاه باشند و در جهت دستیابی به آن تلاش کنند.

نمونه‌هایی از مدیریت استراتژیک مالی مبتنی بر صنعت

استراتژی‌های مدیریت مالی از یک شرکتی به شرکت دیگر متفاوت هستند، همچنین می‌توانند با توجه به صنعت نیز متفاوت باشند. شرکت‌هایی که در صنایع با رشد سریعی فعالیت می‌کنند مانند سازمان‌های فناوری اطلاعات یا خدمات فنی، می‌خواهند استراتژی‌هایی را انتخاب کنند که اهداف آنها را برای رشد تضمین و حرکت در یک جهت مثبت را مشخص ‌کنند.

برای مثال، اهداف آنها ممکن است شامل راه اندازی یک محصول جدید یا افزایش درآمد ناخالص ظرف ۱۲ ماه آینده باشد. از طرف دیگر، سازمان‌های مرتبط با صنایع با رشد کند مانند تولید شکر یا نیروگاه برق، می‌توانند اهدافی را انتخاب کنند که در آن از دارایی‌هایش و مدیریت هزینه‌هایشان محافظت شود.

کلام آخر

مدیریت استراتژیک مالی یکی از مهم‌ترین تکنیک‌هایی است که برای هر کسب و کاری لازم می‌باشد زیرا تا زمانی که مسائل مالی به شکلی صحیح برنامه ریزی نشوند! هیچ عملکردی در سازمان به درستی صورت نمی‌گیرد.

قبل از استفاده از تکنیک مدیریت مالی استراتژیک، بسیار ضروری است که اهداف سازمان به طور دقیق و واضح تعیین شوند تا بر این اساس نیازهای مالی را بتوان محاسبه کرد و سپس بودجه مورد نیاز برای عملیات مختلف را تنظیم نمود.

کالای استراتژیک یعنی چه؟ ویژگی کالاهای استراتژیک چیست؟

پیش از پرداختن به معنی و مفهوم کالای استراتژیک بهتر است توضیح مختصری از واژه استراتژیک ارائه دهیم. کلمه ی استراتژیک در واقع یک صفت است. صفتی که ریشه در واژه استراتژی دارد حال اگر در کنار واژه و عبارتی دیگر قرار بگیرد بار معنایی آن به سمت و سوی هدف گذاری سوق داده خواهد شد‌. در حقیقت هر واژه ای که صفت استراتژیک به خود بگیرد لازم است برای آن برنامه ریزی شود.

کالاهای استراتژیک به طور کلی کالاهای هستند با ضریب اهمیت بالا که لازم است برای آن برنامه ریزی بلند مدتی انجام بگیرد تا بدین وسیله بتوان به هدف های کلان در زمینه ی تامین و عرضه نایل آمد. این نوع کالاها نیاز به طرح یک برنامه ریزی هدفمند و جامع دارند تا بر اساس آن بتوان استراتژی ویژه ای برای هر یک از گروه های کالایی انجام داد.

خرید لباس زیر زنانه

انواع کالاهای استراتژیک

کالاهای استراتژیک به دو مدل کالاهای حساس و کالاهای خاص تقسیم بندی خواهند شد.

  • کالاهای استراتژیک خاص

این مدل کالاها دارای فواید و کاربردهای خاصی می باشند به همین دلیل لازم است توجهی ویژه به آن ها نمود. لازم به ذکر است که این کالاها دارای ویژگی ها ی بارزی می باشند که باعث متمایز شدن آن ها از سایر کالاها خواهد شد.

  • کالاهای استراتژیک حساس

کالاهای استراتژیک حساس به کالاهایی گفته می شود که دارای کاربردهای ویژه بوده و جهت مقاصد خاص از آن ها استفاده خواهد شد. تولید و عرضه این نوع کالاها باید به نحوی باشد که هیچ گونه حساسیتی را برای مصرف کنندگان ایجاد نکند. زیرا نبود کالاهای راهبردی حساس در دسترس مصرف کنندگان سبب بروز پیامدهای غیر قابل پیش بینی خواهد شد.

“در پلتفرم عمده فروشی آنلاین سندباسل از یک کیلو تا یک کشتی را به راحتی بفروش. ”

فهرست مطالب مقاله

دلایل اهمیت کالاهای استراتژیک خاص و حساس

همه ی کشورها بنابر دلایل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی اقدام به بیرون آوردن بعضی از کالاها در حوزه رقابت های بین المللی خواهند کرد و ان ها را به وسیله های مختلف حمایتی تحت پوشش تبدیل می کنند.‌ بسیاری مواقع برای حفظ صنعت های جدید و نوپا که در اول راه بوده و توان رقابت با کالاهای خارجی را ندارند به وسیله ی موانع سخت تعرفه ای و استانداردها ی سنگین فنی آن ها را مورد حمایت قرار خواهند داد. در برخی مواقع نیز اشتغال و نبود امکان جایگزینی شغل های جدید در کوتاه مدت برای شغل هایی که به دلیل ورود حجم زیاد واردات ارزان و گاهی هم با کیفیت از دست خواهند رفت سبب چرخش به سوی سیاست های حمایتی خواهد شد. حال اگر برنامه و دورنمای بلند مدتی در دسترس سیاستمداران کشورها نباشد سبب بروز صنایع ناکارآمد و از رده خارج از لحاظ فناوری خواهد شد.

دلیل دیگر برای گزینش کالاهای استراتژیک این خواهد بود که گاهی اوقات کالاها از لحاظ درآمدهای تعرفه ای که دولت ها برای آن ها در نظر گرفته اند مورد حمایت و توجه واقع می شوند. مانند دخانیات و سیگار که در اغلب کشورهای دنیا به خصوص کشورهای صنعتی عوارض واردات این کالاها متعلق به دولت می باشد‌. در بعضی از موارد هم قدرت سیاسی و نفوذ اقتصادی صنایع یا بخش های تولیدی می باشد که قادر خواهد بود تاثیر مستقیم بر دولت ها نهاده و ان ها را وادار به تداوم سیاست های حمایتی بنمایند.

در مورد محصولات کشاورزی باید گفت که متاسفانه عدم اطمینان به وضعیت نوسانات بازارهای جهانی و بودن کشاورزان در پله های پایین تر درآمدی در بسیاری از کشورها، سبب بروز رفتارهای حمایتی در مقابل محصولات کشاورزی خواهد شد.

email marketing

تعرفه های اجناس و کالاهای استراتژیک

به طور کلی هدف از حمایت ها در امان ماندن از آسیب های احتمالی مانند آسیب های منطقه ای، ملی، صنعتی خاص و یا حقیقی و حقوقی می باشد. طرح و تنظیم یک سیاست کلی و جامع حمایتی به حداکثر کردن منافع ملی در تعدیل حداقلی و منافع ملی بلند استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ مدت آسیب پذیری های منطقه ای و ملی در کوتاه مدت می باشد. به طور معمول دولت ها به وسیله ی تعیین تعرفه ها و سهمیه های وارداتی و دادن مجوز و دادن امتیازات ویژه، طرح و تنظیم قوانین مربوط و همچنین اعطای یارانه کالاهای حساس و خاص را مورد حمایت قرار خواهند داد.

در بسیاری از کشورهای جهان تعرفه ی کالاهای استراتژیک را از تعرفه های خاص و ترکیبی و یا مختلط استفاده خواهند کرد در حالی که برای کالاهای معمولی از تعرفه ی ارزشی بهره خواهند گرفت. استفاده از تعرفه های غیر ارزشی شکل ظاهر تعرفه را کم تر از آن چه که هست نشان داده می شود و استفاده از تعرفه ی پلکانی نیز اغلب برای حمایت از صنایع داخلی مورد استفاده قرار می گیرد.

لازم به ذکر است که بزرگترین ایرادی که از سوی کشورهای درحال توسعه متوجه کشورهای توسعه یافته است استفاده این کشورها از تعرفه ی پلکانی می باشد که به عنوان سدی عظیم در برابر صدور ارزان تر محصولات فرآوری شده و تولید شده در کشورهای درحال توسعه به بازارهای کشورهای توسعه یافته می باشد. به طوری که این کشورها مجبور می شوند مواد خام و فرآوری نشده را به کشورهای توسعه یافته صادر کنند و از آن جا که این محصولات دارای تعرفه و ارزش کمتری می باشند سود آنچنانی را نصیب این کشورها نخواهند کرد.

فرایند تدوین استراتژی

شاخص کالاهای استراتژیک در جهان

همه سازمان های بین المللی اقدام به ارائه ی شاخص های مختلف و متفاوت و در عین حال نزدیک به هم می نمایند که برای شناسایی و مشخص کردن کالاهای خاص مورد استفاده قرار می گیرند. سازمان کشاورزی و خواروبار ملل متحد برای شناسایی و معرفی کالاهای خاص بر اساس سه شاخص و معیار امنیت درآمد، معیشت زندگی و امنیت غذایی از شاخص های زیر بهره خواهد برد:

۱: درجه انتقال هزینه.

۲: تعیین نسبت کل محصول وارداتی به کل محصول مصرف شده از سوی مصرف کنندگان.

۳: تعیین نسبت منحرف شدن معیار به ضریب تغییرات قیمت و تولید و تامین محصول.

۴: تعیین کل محصولی که از طرف مصرف کنندگان به مصرف رسیده به کل محصول تولید شده.

۵: تعیین نسبت کالری سرانه که روزانه از محصول به کل کالری سرانه که روزانه مصرف خواهد شد.

۶: سهم کل خانواده مربوط به فعالیت ناشی از محصول.

۸: میزان سهم اشتغال در صنعت ناشی از محصول در کل نیروی کار

۹: میزان سهم اشتغال محصول از کل نیروی کار کشاورزی.

۱۰: تعیین سهم درآمد صرف شده از طریق یک محصول معین در سطح منطقه ای و ملی‌.

۱۱: تعیین درآمد تعرفه ای بدست آمده از محصول.

۱۲: تعیین نسبت قیمت های رشد محصول به قیمت های رشد منطقه ای.

۱۳: تعیین نسبت میزان واحدهای زراعی کشت محصول به تعداد همه مزارع.

۱۴: تعیین سهم فعالیت های اقتصادی محصول در کل تولید محصول کشاورزی روستایی در سطح منطقه ای و یا ملی.

۱۵: تعیین نسبت زمین های زیر کشت محصول به کل زمین هایی که زیر کشت رفته اند.

۱۶: رابطه هماهنگی مابین تولید داخلی و واردات.

۱۷: تعیین نسبت قیمت رشد جایگزین های وارداتی به قیمت رشد محصول وارداتی طرف مقابل یا رقیب.

۱۸: تعیین ظرفیت های مهمی به وجود آورنده ارزش افزوده محصول و رابطه های ایجاد شده حاصل از آن.

ویژگی کالاهای استراتژیک چیست؟

کالاهای استراتژیک دارای خصوصیات و ویژگی هایی می باشند که مهمترین آن ها داشتن ضریب اهمیت بالا برای کشورها می باشد. برای دستیابی به اهداف کلان در زمینه ی کالاهای استراتژیک لازم است یک برنامه ریزی بلند مدت انجام داد. معنی و مفهوم کلی این نوع کالاها در میان کشورها متفاوت است به همین دلیل بیان ویژگی های مشخص اندکی دشوار خواهد بود. مثلا کالاهای استراتژیک برای کشورهای در حال توسعه شامل محصولات و کالاهای مرتبط با غذا و دارو است. برای کشورهای توسعه یافته و پیشرفته علاوه بر محصولات غذایی و دارویی، هر چیزی که با موقعیت نظامی و تهاجمی در ارتباط باشد جزء کالاهای راهبردی می باشد. به طور کلی هر کالایی که دارای کاربردهای خاص و ویژه ای باشد و یا برای اهداف ویژه مورد استفاده قرار بگیرند در لیست کالاهای راهبردی و یا استراتژیک قرار خواهند گرفت.

sandbadcell

رابطه ی میان صنایع استراتژیک با کالاهای استراتژیک

مهم ترین رابطه ای که میان این دو وجود دارد این است که صنایع استراتژیک ممکن است بتوانند میزبان کالاهای استراتژیک باشند و دارای صنعتی استراتژیکی بوده در حالی که محصول به دست آمده استراتژیک نباشد و تنها ماهیت خود آن صنعت دارای خاصیت و ویژگی استراتژیکی باشد.

تعریفی که از صنایع استراتژیک ارائه می شود دقیقا مانند مواردی است که برای کالاهای استراتژیک مطرح خواهند شد. برای صنایع استراتژیک لازم است یک سری اهداف بلند مدت و کلان را طراحی و تنظیم کرد و برای دستیابی و رسیدن به آن اهداف لازم است از یک برنامه ریزی استراتژیک پیروی نمود. این نوع صنایع از اهمیت بسیار بالایی در آینده هر کشوری برخوردارند و به نوعی قادر به تغییر بسیاری از مسائل و موضوعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورها خواهند بود. صنایعی که در امنیت آموزش و بهداشت تاثیر گذار باشند در لیست این صنایع قرار خواهند گرفت.

count

همه چیز درباره کالاهای استراتژیک در ایران

در قانون کشور ما برای مشخص نمودن کالاهای استراتژیک به طور مشخص و معلوم همانند سایر کشورهای دیگر از واژه های خاص و حساس استفاده نشده است. بلکه از عبارات اساسی و ضروری بهره گرفته شده است. بر اساس قانون کالاهای استراتژیک به ۴ دسته تقسیم می شوند که شامل موارد ذیل خواهند شد.

۱: کالاهای عمومی و ضروری و مورد نیاز

این نوع کالاها به کالاهایی اطلاق می شوند که مورد نیاز عموم مردم می باشند و روزانه و به صورت مداوم از آنها استفاده خواهد شد. لازم به یادآوری است که صنایعی که برای تولید این کالاها مورد استفاده قرار می گیرند جزء این دسته به شمار می آیند.

۲: کالاهای غیر ضروری

این نوع کالاها ارتباطی با زندگی و معیشت مردم نداشته و در صورت عدم استفاده مشکلی برای افراد به وجود نخواهند آمد و بیشتر به عنوان کالاها و وسایل تزئینی مورد استفاده قرار می گیرند.

۳: کالاهای غیر مجاز

این نوع کالاها شامل مواردی می شوند که بر اساس قوانین کشور وارد و یا خارج کردن آن ها از کشور ممنوع بوده و هر گونه استفاده از آن ها جرم شناخته خواهد شد.

۴: کالاهای ممنوعه

این نوع از کالاها بر اساس قانون کشور ما و همچنین بر اساس شرع مقدس اسلام هرگونه خرید و فروش و یا استفاده و ورود و خروج آنها از کشور حرام بوده و جرم شناخته خواهد شد.

“در پلتفرم عمده فروشی آنلاین سندباسل از یک کیلو تا یک کشتی را به راحتی بفروش. ”

چند نکته برای مذاکره موفق؛ چطور در محیط کار مذاکره کنیم؟

کلمه کلیدی اصلی چطور در محیط کار مذاکره کنیم- مذاکره موفق

مذاکره در محیط کار به معنی برقراری ارتباط با مدیر، همکاران یا مشتری برای ارائه درخواست یا حل تعارض است. تعارض زمانی رخ می‌دهد که درخواست‌های شما رد شود؛ به طور مثال زمانی که شما قصد درخواست افزایش حقوق دارید اما مدیرتان امکان برآورده کردن این درخواست را ندارد.

تعارض‌ها نه فقط در محیط کار بلکه در تمام بخش‌های زندگی یک فرد ایجاد می‌شوند. اما این مهم است که شخص بتواند با مهارتی که در مذاکره دارد، این تعارض‌ها را برطرف کند. مهارت مذاکره در محیط کار به قدری مهم است که می‌توان گفت با موفقیت و رضایت کلی شما در کار و زندگی ارتباط مستقیم دارد. اما چرا مذاکره انقدر مهم است و چطور می‌توانیم در محیط کار مذاکره کنیم؟

مذاکره چیست و قدرت مذاکره در محل کار چرا اهمیت دارد؟

مذاکره را درواقع نوعی بحث دوطرفه استراتژی محور می‌دانند که هدف خاصی مثل حل یک تعارض یا ایجاد یک تعامل را در پی دارد. یادگیری مهارت‌های مذاکره نه‌تنها برای رشد و پیشرفت شما مهم است، بلکه به قرار گرفتن شرکت در مسیر توسعه کمک می‌کند. مذاکره‌های ضعیف می‌توانند تاثیر زیادی روی نتیجه نهایی آن بگذارند و حتی روابط با مشتری را هم به خطر بیندازند. مذاکره همچنین یکی از مهارت‌های ارزشمندی است که در زندگی شخصی به کار می‌آید؛ بنابراین توسعه مهارت‌های مذاکره می‌تواند تاثیر مستقیمی روی زندگی شخصی و کاری شما بگذارد.

مهارت‌های مذاکره کدام است؟

مهارت‌های مذاکره درواقع ویژگی‌هایی هستند که به طرفین مذاکره کمک می‌کنند تا به یک سازش برسند. این مهارت‌ها اغلب مهارت‌های نرمی مانند برقراری ارتباط، متقاعدسازی، برنامه‌ریزی، استراتژی و همکاری هستند. درک این مهارت‌ها اولین گام برای تبدیل شدن به یک مذاکره کننده حرفه‌ای است. ازجمله مهم‌ترین مهارت‌های مذاکره می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • مهارت‌های ارتباط موثر
  • گوش دادن فعالانه
  • هوش هیجانی
  • صبوری
  • تطبیق پذیری
  • متقاعدسازی
  • برنامه‌ریزی
  • مهارت حل مسئله
  • تصمیم‌گیری

چطور در محیط کار مذاکره کنیم؟

اگر دوست دارید مذاکره شما نتیجه موفقی داشته باشد، باید درک روشنی از نقطه‌نظرهای خود و طرف مقابلتان داشته باشید. بهترین مذاکرات، مذاکراتی هستند که هر دو طرف از آن نتیجه بگیرند. اگر یک مذاکره به صورت عادلانه و موثر انجام شود، می‌تواند منجر به ایجاد روابط بلندمدت و سودبخش شود. باید بدانید که اولین و مهم‌ترین اقدام برای مذاکره موفق در محیط کار انجام مراحل آماده‌سازی است. آماده‌سازی به این معنی که درک شفاف و واضحی از آن چیزی که خودتان می‌خواهید و دیدگاه طرف مقابلتان داشته باشید؛ آن وقت است استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ که دقیقا می‌دانید از کجا شروع کنید و در مقابل هر نظر و پیشنهادی چه واکنشی از خود نشان دهید.

چند نکته برای داشتن یک مذاکره موفق با همکار یا مدیرمان

در ادامه چند نکته مهم درباره برقراری یک مذاکره موفق را مرور می‌کنیم:

۱. اولین پیشنهاد را شما ارائه کنید

یکی از بهترین راهبردهای مذاکره موفق، در دست گرفتن کنترل میز مذاکره است. بهترین مذاکره‌کنندگان این کار را با تعیین شرایط اولیه مذاکره انجام می‌دهند؛ به طور مثال اگر قصد فروش داشته باشند، بالاترین قیمت را پیشنهاد می‌دهند. تحقیقات نشان داده است که زمانی که فروشنده پیشنهاد اولیه را تعیین می‌کند، قیمت‌های نهایی بیشتر می‌شوند و زمانی که خریدار ابتدا پیشنهاد می‌دهد، قیمت‌ها پایین‌تر می‌روند. پس هرکسی بحث را شروع می‌کند، تعیین کننده شرایط است و می‌تواند بحث را به سمت منافع خود هدایت کند؛ بنابراین با ارائه اولین پیشنهاد از این فرصت طلایی استفاده کنید.

۲. فقط موقعی که نیاز است صحبت کنید

یکی از ماهرانه‌ترین اصول مذاکره موفق، مهارت سکوت است. ایجاد ارتباط چشمی با طرف مقابل بدون صحبت کردن می‌تواند روی نتیجه نهایی تاثیر چشمگیری بگذارد. سکوت خود می‌تواند دیدگاه طرف مقابل را از شما تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهد.

۳. بیشتر سوال بپرسید و گوش کنید

شاید فکر کنید کنترل جریان یک مذاکره تنها با حرف زدن اتفاق می‌افتد. اما باید گفت، گاهی این گوش دادن به حرف‌های طرف مقابل است که می‌تواند شما را تا حد زیادی به هدف و مقصود نهایی‌تان نزدیک کند. بیشتر از اینکه حرف بزنید سعی کنید سوال بپرسید؛ چون سوال پرسیدن باعث می‌شود شما مسیر مذاکره را به سمتی که می‌خواهید پیش ببرید.

۴. عجله نکنید

مذاکرات زمان می‌برد؛ به خصوص اگر می‌خواهید بدون مشکل پیش برود. برای اینکه به طرف مقابل نشان دهید به ایجاد این رابطه تمایل دارید، اطلاعات شخصی‌تان را با او به اشتراک بگذارید. این کار می‌تواند یک مذاکره را از حالت سنگین و دوطرفه خود به یک گفتگوی سازنده و سودبخش تغییر دهد.

۵. به زبان بدن توجه کنید

در میز مذاکره، آن چیزهایی که به زبان نمی‌آیند، درواقع چیزهای زیادی برای گفتن دارند. با یادگیری زبان بدن و توجه به حرکات طرف مقابل تا حد خیلی زیادی می‌توانید متوجه افکار و احساسات درونی او شوید و با توجه به آن مسیر گفتگو را پیش ببرید.

۶. همیشه یک برنامه جایگزین داشته باشید

طوری برای ارائه ایده‌هایتان برنامه‌ریزی کنید که اگر طرح الف شما شکست خورد، مطمئن شوید که آماده ارائه طرح ب هستید. هیچ‌وقت نباید به یک برنامه واحد تکیه کنید. چون نمی‌دانید قرار است با کدام طرح موافقت شود.

۷. تحقیق کنید

داشتن اطلاعات به معنی قدرتمند بودن است. این جمله به‌خصوص در زمان انجام مذاکره موفق صحت دارد. یکی از مهم‌ترین کارهایی که برای افزایش شانس موفقیت در مذاکره باید انجام دهید، تحقیق صحیح و کافی است. بهتر است قبل از انجام مذاکره درمورد شریک مذاکره و طرف مقابلتان اطلاعات کسب کنید و چالش‌ها و انتظارات پیش رو را شناسایی کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا سوالات هدفمندتری بپرسید و اطلاعات مفیدتری جمع‌آوری کنید.

۸. اعتماد ایجاد کنید

اعتماد مهم‌ترین چیز در ایجاد یک رابطه موفق کاری است. نگرشی که طرف مقابلتان درمورد شما دارد، در نتیجه نهایی مذاکره تاثیر مستقیمی می‌گذارد. سعی کنید با رویکرد برد-برد وارد گفتگو شوید. برای این منظور هم اولین قدم ایجاد اعتماد است. برای ایجاد اعتماد سعی کنید تا حد امکان جلسات را به صورت حضوری برقرار کنید تا شناخت بیشتری بین طرفین حاصل شود. درمورد مسائل شخصی طرف مقابل سوال بپرسید و دریابید چه چیزی است که او هر روز به خاطرش از خواب بیدار می‌شود.

۹. هر پیشنهادی را همان موقع قبول یا رد نکنید

هر پیشنهادی که از جانب طرف مقابل ارائه می‌شود را فورا نپذیرید. روی آن وقت بگذارید و سر فرصت به آن فکر کنید. اگر درباره پاسختان به اندازه کافی مطمئن نباشید و فقط به‌خاطر انجام یک معامله آن را قبول کنید، به احتمال زیاد خیلی زود از بابت آن پشیمان می‌شوید. سعی کنید برای هر پیشنهاد براساس اهداف و نیازهایتان یک پیشنهاد متقابل ارائه کنید.

۱۰. با دقت به سوالات خود فکر کنید

همیشه سعی کنید در زمان مذاکره سوالات درستی در ذهنتان داشته باشید. همچنین به این فکر کنید که چگونه سوالاتتان را مطرح کنید. چون روش طرح سوال هم می‌توانید نتیجه مذاکره را به شکل اساسی تغییر دهد. با فکر کردن به سوالات است که می‌توانید مطمئن شوید کنترل همه‌چیز را در دست دارید. نکته مهم‌تر اینکه همیشه سعی کنید از طرح سوالاتی که پاسخ «بله» یا «خیر» دارند دوری کنید. به‌جای آن روی سوالاتی تمرکز کنید که ورودی اطلاعات را به حداکثر برسانند و به افزایش اطلاعات شما کمک کنند.

کلام آخر

همه دوست دارند موقع اتمام یک مذاکره لبخند به لب داشته باشند و با حال خوب و نتیجه دلخواهشان میز مذاکره را ترک کنند. همچنین دوست دارند جلسه را یک «مذاکره موفق» بدانند و مطمئن باشند به چیزی که می‌خواستند رسیدند. کلید اصلی رسیدن با نتیجه دلخواه هم یادگیری اصول مذاکره است. با یادگرفتن اصول و فنون مذاکره در کسب‌وکار است که می‌توانید با طرف مقابلتان ارتباط برقرار کنید و تاثیر مثبتی روی او بگذارید. ۱۰ نکته‌ای که در این مطلب ارائه شد می‌تواند به شما کمک کند تا با اعتماد‌به‌نفس و آمادگی بیشتری وارد جلسات مذاکره شوید و دست پر از آن بیرون بیایید.

استراتژی معامله با خط روند به زبان ساده

استراتژی معامله با خط روند

استفاده از استراتژی معامله با خط روند به شما عزیزان کمک می کند تا بتوانند معاملات خود را به بهترین شکل بهینه کنند. این که خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چطور باید آن را رسم کرد را اشاره هایی کرده ایم و در ادامه به بررسی استراتژی معامله با خط روند پرداخته ایم و چند استراتژی موثر و مختلف را مورد بررسی قرار داده ایم که از هر کدام از این استراتژی های می توانید در بازارهای مالی مختلف مثل بازار ارز دیجیتال، بورس، فارکس، طلا و سکه، دلار و … استفاده نمایید. بنابراین اگر شما هم دوست دارید این استراتژی های معامله با خط روند را یاد بگیرید، همین الان این مطلب آموزشی و رایگان را تا انتها مطالعه کنید.

استراتژی معامله با خط روند

خط روند یا همان Trendline بهترین و مرسوم ترین ابزار تحلیل تکنیکال به حساب می آید و چنانچه اصولی استفاده شود، می‌ تواند عملکرد تریدر را تا حدود زیادی بهبود بخشد. در این مطلب قصد داریم با چهار استراتژی قدرتمند معامله با خطوط روندی آشنا شویم، ولی پیش از این‌ که معرفی استراتژی‌ ها را آغاز کنیم، در نظر داشته باشید که خطوط روندی دو قابلیت مهم دارند؛ یک این که حداقل بازار سه بار به آن‌ ها برخورد کرده و واکنش نشان داده، ثانیاً خط روندی هیچ وقت از بدنه کندل عبور نخواهد کرد.

خط روند می‌ تواند از روی دنباله کندل عبور کند، ولی نباید از روی بدنه کندل عبور کرده باشد. پیش از این که استراتژی های کاربردی استفاده از خط روند برای انجام معاملات را بررسی کنیم، بهتر است به این که خط روند دقیقا به چه صورت رسم می شود و اصول ترسیم آن چگونه است پرداخته ایم تا دید مناسبی نسبت به این موضوع پیدا کنید و استراتژی های خط روند را بهتر درک نمایید.

اصول ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال

خط روند یکی از ابتدایی‌ ترین مواردی است که در آموزش تکنیکال با آن مواجه می شوید. به صورت کلی رسم خط روند صعودی از اتصال نقاط پایین‌ های بالاتر و خط روند نزولی نیز با اتصال نقاط بالاهای پایین‌ تر در نمودار قیمتی قابل ترسیم است. پایین‌ های بالاتر یعنی اتصال دره‌ هایی که یکی پس از دیگری بالاتر می‌ روند. بالاهای پایین‌ تر یعنی اتصال قله‌ هایی که با گذر زمان، پایین‌ تر می آیند. در نظر داشته باشید که خط روند صعودی در پایین نمودار قیمتی با شیب مثبت و خط روند نزولی در بالای نمودار قیمتی با شیب منفی رسم می شود.

درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.

دو نوع تفکر در رسم خط روند داریم؛ گروه نخست بر این باور است که برای ترسیم خط روند باید از سایه های بالایی و پایینی کندل ها کمک بگیرد. در روش گروه اول، هیچ بخشی از کندل‌ ها بر روی خط روند قرار نخواهند گرفت. گروه دوم نیز بر این باورند که باید از انتهای بدنه کندل‌ ها به منظور رسم خط روند نیز بهره برد. نکته حائز اهمیت اینجاست که هیچکدام از این دو روش را نمی توان اشتباه دانست، ولی توصیه ما بر این است که هر روشی را که انتخاب کردید، به هیچ عنوان آن را تغییر ندهید و همواره از همان روش بهره بگیرید.

استراتژی مبتنی بر خط روند

تغییر روش امکان دارد موجب برداشت اشتباه از تحلیل شود. به صورت معمول روش دوم، سیگنال ها را سریع تر خواهد داد، ولی ریسک بالاتری را نیز به دنبال خواهد داشت. نکته حائز اهمیت اینجاست که خط روندی که به صورت کامل منطبق بر نقاط بالا و پایین یا باز و بسته شدن شمع‌ های قیمتی باشد، در مواقع نادر ایجاد خواهد شد. لذا به صورت کلی قاعده خاص و تثبیت شده‌ ای در این خصوص وجود ندارد و هر شخص قادر است بر اساس دیدگاه و تجربه‌ های فردی خود یکی از دو روش را مورد استفاده قرار دهد.

۱) استراتژی خط روند پرچم – Trendline Flag

استراتژی خط روند پرچم برای معاملات پیرو روندی بهترین گزینه محسوب می شود. در این استراتژی شما می بایست برای اصلاح بازار خط روندی کوتاه ترسیم نمایید و در ادامه مانند الگوی پرچم در جهت روند استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ غالب بر بازار وارد معامله شوید. در اینجا باید توجه داشته باشید که خط روند رسم شده، همان خطی است که برای الگوی پرچم رسم می شود و منظور از روند غالب هم روند بازار پیش از تشکیل الگوی پرچم به می باشد.

استراتژی خط روند پرچم

در تصویر بالا بازار ابتدا در یک روند نزولی قرار داشت و در ادامه بازار وارد فاز اصلاحی شده و الگویی شبیه به پرچم را تشکیل داد. در اینجا هدف ما رسم خط روندی برای این الگوی شبیه به پرچم است و چنانچه الگوی پرچم هم نباشد، اشکالی نخواهد داشت، لذا این نکته حائز اهمیت است که خط روند کوتاهی را برای این حرکت اصلاحی ترسیم نماییم. شکست این خط روندی کوتاه مثل الگوی پرچم یا Flag عمل خواهد کرد و این بدین معنی است که با شکست آن، بازار در راستای روند غالب حرکت می کند.

شما می‌ توانید در استفاده از این استراتژی از میانگین متحرک ۵۰ نیز برای تشخیص روند غالب بر بازار بهره بگیرید. در این استراتژی شما فقط در راستای روند غالب بر بازار می بایست معاملات خود را تنظیم کنید. یعنی چنانچه روند بازار نزولی بوده و در ادامه حرکت اصلاحی آغاز شده، خط روندی برای این حرکت اصلاحی ترسیم نمایید و با شکست خط روندی وارد معامله فروش شوید.

۲) استراتژی معامله با جهش از خط روندی – Trendline Bounce

این استراتژی نیز در راستای روند غالب بازار مورد استفاده قرار می گیرد، ولی با این وجود در این استراتژی از خود خطوط روند برای ورود به معامله استفاده نمی شود، بلکه خط روند در قالب حمایت یا مقاومت عمل می کند. در تصویر زیر قیمت از خط روندی برای سومین بار متوالی جهش کرده و قدرت خط روند تایید خواهد شد. در ادامه تریدر می بایست به دنبال دیگر الگوی های تکنیکال در اطراف این جهش باشد. در این تصویر یک خط مقاومت افقی بعد از جهش بازار از خط روندی نشان داده شده است.

استراتژی معامله با جهش از خط روندی

شکست این خط روند برای ورود به بازار کفایت می کند. در این استراتژی تریدران محافظه‌ کار قادرند حد ضرر یا استاپ لاس را در زیر خط روند قرار دهند و یا حد ضرر را به زیر خط مقاومتی ببرند. همچنین می‌ توان از استراتژی جهش از خط روند در تایم فریم‌ های گوناگون استفاده کرد که این موضوع می تواند برای معامله گران مختلف بسیار جذاب باشد. زمانی که خط روند بلندمدت تائید شده، معامله‌ گر می‌ تواند به تایم فریم پایین‌ تر نگاه کرده و از دیگر سطوح تکنیکال مانند حمایت برای زمان‌ بندی ورود به معامله فروش بهره بگیرد.

استراتژی مبتنی بر خط روند

این بدین معنی است که در نمودار روزانه خط روندی را تشخیص داده و در نمودار ۱ ساعته با شکست الگو یا خط حمایتی وارد بازار شده است. در نمودار ۶۰ دقیقه یا ۱ ساعته نخستین جهش از خط روند نزولی و روزانه در AUDUSD مشاهده خواهد شد.

روند در تحلیل تکنیکال چیست

در اینجا نوسانات بازار شدید بودند، از همین روی شاید ورود به معامله کار خیلی ساده ای نباشد، ولی در نمودار سمت راستی، الگوی سر و شانه ایجاد شده است و به کمک این الگوی تکنیکال می‌ توان زمان ورود به معامله را به سادگی مشخص نمود.

۳) استراتژی شکست و برخورد دوباره – Retest

استراتژی شکست و برخورد مجدد یکی از استراتژی‌ های پرطرفدار و مرسوم بین تریدران بازارهای فارکس و سهام به حساب می آید ولی با این وجود از این استراتژی می‌ توان برای دیگر بازارها مانند بازار رمزارز و معاملات بیت کوین نیز بهره گرفت. گفتنی است که در این استراتژی پس از این‌ که خط روند فعال بازار را مشخص کردید، باید برای شکست خط روند منتظر بمانید. بعضی مواقع شاید بازار پس از شکست خط روندی دیگر هیچ‌ وقت با آن برخورد نداشته باشد ولی در بیشتر اواقت بازار پس از شکست خط روندی مجددا با آن برخورد خواهد داشت.

استراتژی شکست و برخورد دوباره

اما هنگامی که بازار برخورد مجدد به خط روندی را انجام داد، بهترین وقت برای ورود به معامله خواهد بود و باید در تایم فریم‌ های پایین‌ تر به دنبال سیگنال بود. خط روند می‌ تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد و هم محلی برای تعیین حد ضرر. به صورت معمول حد ضرر را در سمت دیگر خط روندی قرار می‌ دهیم و خط روند نیز به عنوان مانعی عمل خواهد کرد که نمی‌ گذارد حد ضرر فعال شود. هر اندازه تعداد برخوردها به یک خط روندی بیشتر باشد، استراتژی شکست و برخورد مجدد نیز عملکرد بهتری از خود نشان خواهد داد.

در تصویر بالا بازار حداقل سه تا چهار بار با خط روند برخورد داشته است. در زمان شکست خط روند، نوسانات زیادی را در بازار مشاهده کردیم و قیمت در اطراف خط روند نوساناتی را تجربه کرده است. شدت نوسانات بازار در اطراف خط روند می‌ تواند بیانگر این باشد که چقدر زودتر باید وارد بازار شد. چنانچه نوسانات زیاد باشد، تریدران ریسک‌ پذیر قادرند با نخستین برخورد مجدد به خط روند شکسته شده وارد بازار شوند، ولی معامله گرانی که جوانب احتیاط را بیشتر رعایت می کنند، بهتر است که صبر کنند تا تایید سیگنال صادر شود. برای مثال زمانی که خط روند مقاومتی یا نزولی شکسته می شود، بهتر است که قبل از ورود به موقعیت خرید، صبر کنید و منتظر شکست نخستین مقاومت جزئی و نزدیک بمانید.

۴) استراتژی معامله بر اساس روند خنثی

استراتژی شماره ۴ استراتژی معاملاتی در روند خنثی است که باید در کف سهم را خرید و در سقف آن را به فروش رساند. البته به منظور خرید سهم در کف قیمتی در استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ روند خنثی می بایست عواملی مثل حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. برای مثال این طور فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه ۵۰۰ هزار سهم باشد؛ از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش پیدا کند، بنابراین می توان گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرف دیگر در حمایت ها یا بایستی تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا این که قدرت خریدار به فروشنده بیشتر باشد.

در مورد هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال باید گفت که هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی می تواند استفاده کند ولی نکته حائز اهمیت، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود می باشد. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و بر خلاف روند معامله را انجام ندهیم و این بدین معنی است که وقتی که روند میان مدت سهم نزولی است، در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را به شرط تغییر روند نزولی و آغاز روند جدید در سهم انجام دهیم.

البته این را هم باید گفت که در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلندمدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم و این به این معنی است که امکان دارد شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و تریدر نیز قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد، ولی نکته بسیار مهم اینجاست که معامله با قصد نوسان گیری و به دست آوردن بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه است.

در مورد اعتبار روند هم باید گفت که هر اندازه نموداری از روند طولانی تری برخوردار باشد، اعتبار تحلیل به مراتب بیشتر خواهد بود. برای مثال تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه از اعتبار معاملاتی بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توانیم به تحلیل ها و روند های بلندمدت اعتماد کنیم و بر اساس آن ها معامله نماییم.

نکات مهم در مورد خطوط روند

  • اعتبار خط روند به بازه زمانی مورد بررسی سهم وابسته است. برای مثال امکان دارد سهم شرکت الف در بازه زمانی دو ماه اخیر از خط روند نزولی برخوردار باشد و این در حالی است که در بازه زمانی ۱ ساله، خط روند صعودی داشته‌ باشد و نزولی که در دو ماه اخیر داشته، صرفا یک اصلاح میان‌ مدتی باشد. هر اندازه دوره زمانی بلندمدت‌ تری را به منظور رسم خط روند انتخاب کنیم، اعتبار آن افزایش خواهد یافت.
  • شیب زیاد خط روند موجب خواهد شد که تغییرات قیمتی سریع تر اتفاق افتد. این شیب زیاد، حاصل یک جهش یا افت ناگهانی در یک بازه زمانی کوتاه‌ مدت می باشد. به صورت کلی در نظر داشته باشید که هر اندازه شیب خط روند بیشتر باشد، خط روند نامعتبرتر خواهد بود و احتمال شکست آن افزایش خواهد یافت. شیب ۴۵ درجه در تحلیل خط روند، شیبی مناسب و معتبر به شمار می رود.
  • به منظور ترسیم خط روند به حداقل ۲ نقطه احتیاج خواهیم داشت. با وجود دو نقطه نمی‌ توان انتظار اعتبار بالایی از خط روند ترسیم شده داشت. هر اندازه تعداد نقاط برخورد با خط روند بیشتر باشد، خط روند اعتبار و ارزش به مراتب بالاتری خواهد داشت.

همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، ۴ استراتژی معامله با خط روند را به شما عزیزان آموزش داده ایم.

همچنین اگر دوست دارید آموزش پرایس اکشن به زبان ساده و عامیانه را نیز مطالعه کنید، از این مطلب کمک بگیرید.

به نظر شما استفاده از خط روند میتواند سیگنال استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ خرید به ما بدهد؟

معرفی و دانلود کتاب استراتژی کسب و کار

عکس جلد کتاب استراتژی کسب و کار

برای دانلود قانونی کتاب استراتژی کسب و کار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب استراتژی کسب و کار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابراه

معرفی کتاب استراتژی کسب و کار

کتاب استراتژی کسب و کار از مجموعه کتابخانه موفقیت برایان استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ تریسی، با ارائه‌ی بهترین، مفیدترین و مهم‌ترین ایده‌ها در مبحث استراتژی و برنامه‌ریزی استراتژیک، شما را برای دستیابی به پیروزی‌های فوق‌العاده آماده می‌کند.

مهم‌ترین کار شما چیست؟ پاسخ «تفکر» است. تفکر شفاف درباره‌ی اینکه که هستید، چه می‌خواهید و چگونه می‌خواهید آینده‌ای فوق‌العاده برای کار خود رقم بزنید، مهم‌تر از هر کار دیگری است. این موضوع، استراتژی کسب و کار (Business Strategy) نام دارد.

برایان تریسی (Brian Tracy)، در این کتاب به مطالب استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ مفیدی پیرامون مبحث برنامه‌ریزی استراتژیک پرداخته است، از جمله: استراتژی حمله، روش بازگشت از آینده، 5 مرحله تدوین و اجرای استراتژی، استفاده از استراتژی توقف، خلق بازارهای جدید و ده‌ها نکته کاربردی دیگر.

ما در عصر بزرگترین تغییرات تاریخ زندگی می‌کنیم. روش‌هایی که در طولانی مدت برای بعضی شرکت‌ها مفید بوده، امروزه بی‌مصرف است. شرکت‌هایی مثل «بلاک‌باستر» و «بوردرز بوکس» به دلیل تغییر محیط کسب و کار در مدت چند سال از رهبری بازار به ورشکستگی رسیدند. امروزه نوآوری در مدل‌ کسب و کار یکی از داغ‌ترین موضوعات در تعیین موفقیت یا شکست است. بر اساس نظر کارشناسان، 80 درصد شرکت‌های فعلی با مدل‌های کاری منسوخ، برای بقا و کسب موفقیت تلاش می‌کنند. فقط ببینید چه اتفاقی برای روزنامه‌ها، مجله‌ها و انواع رسانه‌های سنتی افتاده است. آن‌ها با دردسرهای جدی مواجه شده‌اند.

به کمک ایده‌های این کتاب یاد می‌گیرید چطور بهتر و شفاف‌تر فکر کنید و برای آینده‌ی کسب استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ وکارتان تصمیمات بهتری اتخاذ کنید. همزمان با مطالعه‌ی هر ایده یا دیدگاه، به ایده‌های خود درباره‌ی اقدام فوری برای کسب نتایج بهتر فکر ‌کنید. در کسب و کارتان مواردی خواهید یافت که می‌توان آن‌ها را فوراً تغییر داد یا بهبود بخشید.

چه یک شرکت تک‌ نفره باشید یا یک غول بین‌المللی، وقتی خود و اطرافیان‌تان اصول استراتژی کسب و کار را تمرین کنید، خواهید دید که می‌توان فقط در عرض چند سال کارهای بیشتری را انجام داد، در حالی‌ که شرکت‌های بدون استراتژی شاید بتوانند همان کارها را در مدت پنج یا ده سال انجام ‌دهند.

با تفکر و عمل استراتژیک، سودآوری و سطح رضایت خود از شرکت و شغل‌تان را افزایش می‌دهید. سطح کلی کیفیت و نفوذ در بازار افزایش می‌یابد. بیش از همه احساس می‌کنید که کنترل سرنوشت شخصی و کاری خود را در دست دارید. می‌توانید هر یک یا دو سال به پشت سر خود نگاه کنید و بگویید «این دقیقاً همان جایی است که می‌خواستیم باشیم».

در بخشی از کتاب استراتژی کسب و کار می‌خوانیم:

تحقیق جدیدی که توسط مدرسه مدیریت کِلاگ در دانشگاه نورث‌وسترن انجام شده، نشان می‌دهد که روش جدید «کسب مزیت رقابتی» تمرکز بر چیزی که آن را به خوبی انجام می‌دهید یا همان «توانمندی‌های برجسته» است.

در گذشته، شرکت‌های پیشرو بازار با استراتژی ساده «بزرگ شو، قوی شو» با هم ادغام می‌شدند: دارایی‌هایشان را یکی می‌کردند و تلاش می‌کردند با استفاده از اندازه بزرگ سازمان خود صرفه‌های مقیاسی بسازند که برای رقبا دست‌ نیافتنی بود. سپس تلاش می‌کردند در هر قسمت ممکن از آن مجموعه عظیم راهی برای رشد و سودآوری کوتاه‌ مدت پیدا کنند.

نیروی ادغام بهترین استراتژی شرکت‌های فعلی نیست. به گفته محققان کلاگ در مجله «استراتژی+کسب‌وکار»، شماره اوت 2014 «شرکت‌های امروزی به دنبال استراتژی‌های سنتی و رسیدن به سودآوری و رشد کوتاه‌مدت در هر جای ممکن نیستند، بلکه می‌دانند با توانمندی‌های برجسته، یعنی با کارهایی که همیشه خوب انجام می‌دهند، خلق ارزش می‌کنند».

آمازون سه کار را خوب انجام می‌دهد: فناوری اطلاعات در سطح جهانی، توزیع محصولات و سیستم خودکار ارائه پیشنهاد به مشتری. این ویژگی‌ها ستون‌های اصلی امپراتوری آمازون هستند.

اپل هم سه کار را خوب انجام می‌دهد: آگاهی از خواست مشتریان، طرح‌های مشتری‌پسند و یکپارچگی در فناوری. «یکپارچگی در فناوری» به معنی ایجاد ارتباط بین کارکرد محصولات است، مثلا آیفون می‌تواند به کامپیوتر وصل شود. همین سه مورد کافی بود تا اپل انقلابی در نوع استفاده ما از تلفن‌های همراه و روش گوش دادن به موسیقی ایجاد کند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل 1: تعریف استراتژی
فصل 2: اصول استراتژی موثر
فصل 3: پنج سوال در برنامه‌ریزی استراتژیک
فصل 4: افراد کلیدی در تعیین استراتژی
فصل 5: ارزش‌ها، چشم‌انداز و هدف
فصل 6: ماموریت سازمان را مشخص کنید
فصل 7: بازگشت از آینده
فصل 8: حوزه‌های مهم استراتژیک
فصل 9: نیروی محرک: کلید استراتژی
فصل 10: چهار مفهوم کلیدی در برنامه‌ریزی استراتژیک
فصل 11: تمرکز بر برتری‌ها
فصل 12: توسعه مرتبط
فصل 13: استفاده از استراتژی توقف
فصل 14: تفکر از صفر
فصل 15: حمله کنید
فصل 16: انعطاف‌ پیروز است
فصل 17: خلق بازارهای جدید
فصل 18: انتخاب رقبا
فصل 19: مشارکت دادن همه افراد
فصل 20: اهمیت ساختار سازمانی
فصل 21: پنج مرحله تدوین و اجرای استراتژی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.