ریسک مالی چیست و چطور آن را مدیریت کنیم؟
آشنایی و درک ریسک مالی برای همه صاحبان مشاغل ضروری است. چه شما یک سرمایهگذار بزرگ باشید و چه یک مغازهدار کوچک، به هر حال با خطر از دست دادن سرمایه و شغل خود مواجه هستید. با اینکه برخی از عوامل خارج از کنترل شما هستند، ولی با یادگیری مباحث مربوط به مدیریت ریسک میتوانید ضررها را به حداقل برسانید.
در ادامه این مطلب همراه فانوس باشید تا ابتدا به شما بگوییم ریسک مالی چیست و سپس 6 راه برای مدیریت ریسک مالی را به شما معرفی کنیم.
ریسک مالی چیست؟
به زبان ساده، ریسک مالی را میتوان انواع ریسک و خطراتی دانست که پول شما را تهدید میکنند. درواقع هدف نهایی سرمایهگذاری، ایجاد ثروت و رشد پول برای کمک به تحقق اهداف اولیه مالی است. وقتی نوبت به سرمایهگذاری میشود، از دست دادن پول یک ریسک مالی واقعی به حساب میآید. در حالی که گاهی از دست دادن سرمایه آسان است، ولی شما میتوانید برای محافظت از خود در برابر آنها روشهایی را اتخاذ کنید.
انواع ریسک مالی
ریسک مالی در تجارت را میتوان دو نوع در نظر گرفت: ریسک داخلی و ریسک خارجی. ریسک داخلی ناشی از مدیریت ضعیف است که منجر به نقص فرآیندهای عملیاتی و عدم توانایی رشد میشود. ریسک خارجی ناشی از رقابت، بازار و تغییر نیازهای مشتری است. انواع ریسک عبارتند از:
ریسک عملیاتی
این ریسک یکی از انواع ریسکهای داخلی است که از نقص عملیاتی مانند سو مدیریت یا نقص فنی ناشی میشود. در اینجا شرکتها با عدم کنترل داخلی روبهرو هستند و همچنین گاهی به این دلیل اتفاق میافتد که افراد نتوانستند استراتژی مورد نظر را به خوبی اجرا کنند.
ریسک اعتباری
این نوع خطر زمانی ایجاد میشود که فرد نتواند به تعهدات خود در قبال طرف مقابل عمل کند. این از طرق مختلف بر صاحبان مشاغل تاثیر میگذارد. برخی افراد ریسک اعتباری بالایی دارند، نرخ بهره بالاتری پرداخت میکنند و در تامین وام مشکل بیشتری دارند. در نتیجه اگر وامها پرداخت نشود، خطر اعتباری صاحب مشاغل افزایش مییابد.
ریسک بازار
این مورد یک ریسک مالی خارجی است که به معنای تغییر شرایط در بازار، مثل رفتار مصرفکننده و وجود رقبا است. صاحبان مشاغل باید از نزدیک این نوع ریسک را تحت نظر داشته باشند.
ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی در نظر میگیرد که چگونه سریع و آسان داراییهای یک شرکت میتوانند به پول نقد تبدیل شوند. اگر شرکتی نتواند بدهیهای کوتاه مدت خود را با داراییهای خود پرداخت کند، خطر نقدینگی بالایی دارد.
ریسک قانونی
این نوع ریسک مالی ناشی از محدودیتهای قانونی، مانند دادخواستها است. هر زمان که یک شرکت پس از طی مراحل قانونی با ضررهای مالی مواجه شود، بحث ریسک قانونی به میان میآید.
مدیریت ریسک مالی چیست؟
مدیریت ریسک مالی، فرآیند درک و مدیریت ریسکهای مالی شما است که احتمالا در حال حاضر یا در آینده کسب و کار خود، با آن روبهرو شوید. این اصطلاح به معنی از بین بردن کامل خطرات نیست، زیرا تعداد کمی از مشاغل میتوانند آن را کنترل کنند. پس دلیل استفاده از مدیریت ریسک این است که بفهمید چه خطراتی را میخواهید بپذیرید، از چه خطراتی اجتناب میکنید و نهایتا بر اساس مقدار ریسکپذیری خود، یک استراتژی تدوین کنید.
کلید هر استراتژی مدیریت ریسک مالی، بخش اقدام آن استراتژی است. این روشها، رویهها و سیاستهایی است که تجارت شما از آنها استفاده خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که خطر بیشتری نسبت به آنچه برای آن آماده شدهاید، رخ نخواهد داد. به عبارت دیگر، این طرح به کارمندان توضیح خواهد داد که چه کارهایی میتوانند انجام دهند، و چه کاری را نمیتوانند انجام دهند. چه تصمیماتی را باید شدیدتر اجرا کرد و چه کسی مسئولیت کلی را در قبال هر خطر، بر عهده دارد.
راههای مدیریت ریسک مالی
سرمایهگذاریهای خود را متنوع کنید
متنوع سازی، یک استراتژی برنامهریزی مالی بسیار محتاطانه و مهم است. اگرچه شاید در یک رکود شدید نتواند ضررها را کاملا از بین ببرد، اما خطر نابودی مالی را کاهش میدهد. حفظ یک سرمایهگذاری متعادل و متنوع به شما کمک میکند تا با گسترش سرمایهگذاریهای خود در چندین سطح، خطر را به حداقل برسانید. آن را نوعی بیمه رایگان سرمایهگذاری بدانید که از شما در برابر ضررهای فاجعه بار محافظت میکند.
از حساب پس انداز استفاده کنید
مشاغل و افراد هنگام سرمایهگذاری باید بخشی از سرمایه خود را پس بگیرند. با استفاده از یک حساب پسانداز، تضمین میشود که در صورت لزوم وجه نقد این افراد برای اهداف اضطراری در دسترس است. اگر پول خود را در بانک قرار دهید، پسانداز ممکن است یک نوع سرمایهگذاری بسیار مطمئن باشد. مشاغل و افراد همچنین میتوانند هنگام خرید یا فروش سرمایه، با ایجاد زمان معاملات سریعتر، از حساب پسانداز برای انتقال الکترونیکی وجوه استفاده کنند.
منبع درآمد دوم داشته باشید
خوب است بدانید که فقط تنوع در سرمایهگذاری مهم نیست، بلکه گاهی وقتی از سرمایه خود درآمدی حاصل میشود، یعنی شما نتیجه خوبی گرفتهاید. بهترین راه برای محافظت از خود در برابر از دست دادن غیرمنتظره شغل، یافتن منبع درآمد جایگزین است. شاید بتوانید با انجام کاری که در اوقات فراغت از آن لذت میبرید، یک کار جانبی راهاندازی کنید. اگر واقعا خوششانس باشید، ممکن است بتوانید راهی برای کسب درآمد اضافی داشته باشید. حتی برخی از مشاغل از خانه و به صورت دور کار انجام میشوند و فرصت خوبی را برای درآمد دوم فراهم میکنند.
بدهی خود را به حداقل برسانید
داشتن بدهیهای بیش از حد، ثروتی که میتوانید در طول مسیر سرمایه گذاری جمعآوری کنید را بسیار کاهش میدهد. با دور ماندن از بدهیهای زیاد، شما بر زندگی خود کنترل دارید. همچنین از زنجیر بدهیهایی که مانع از دستیابی به آزادی مالی میشوند نیز جلوگیری خواهید کرد.
درباره سرمایهگذاری بیاموزید
مدیریت ریسک مالی اغلب به مشاغل و افرادی نیاز دارد که زمان زیادی را برای یادگیری و درک بازار سرمایهگذاری صرف کنند. بخشی از این زمان نیز باید صرف یادگیری ابزارهای خاص سرمایهگذاری ارائه شده توسط شرکتها و دولتها شود. آموزش سرمایهگذاری ممکن است از خانههای کارگزاری، وبسایتهای سرمایهگذاری، کتاب یا سایر مطالب مشابه باشد. آموزش مناسب میتواند به معنای تفاوت بین بازده بسیار موفق و زیان قابل توجه باشد. همچنین شما میتوانید با دانلود اپلیکیشن فانوس، مطالب و آموزشهای مهمی را درباره سرمایهگذاری و بورس یاد بگیرید.
باهوش باشید، ولی حریص نباشید
سرمایه گذاری مالی اغلب به مشاغل و افرادی نیاز دارد که زیرک باشند، ولی حریص نباشند. سرمایه گذاران باهوش اغلب میفهمند که چه موقع باید پول نقد بگیرند و بازده مالی فعلی را قبول کنند. سرمایه گذاران حریص به طور مداوم منتظر افزایش سرمایه گذاری و ارائه بازده مالی بهتر خواهند بود. گاهی انتظار در افزایش سرمایه، باعث میشود سرمایه گذاری ها شروع به کاهش کنند. کاهش چشمگیر در سرمایه گذاری میتواند به سرعت اتفاق بیفتد و تمام بازدهی مالی حاصل از آن را حذف کند.
چه کسی ریسک مالی را مدیریت میکند؟
در یک تجارت کوچک، صاحب مشاغل و مدیران ارشد مسئول مدیریت ریسک هستند. تنها در شرایطی که تجارت شما شامل چندین بخش و فعالیت است، احتمالا نیاز باشد که یک فردی را برای کنترل ریسک مالی استخدام کنید. این فرد درباره سرمایهگذاری و مدیریت ریسک اطلاعات زیادی دارد و هم در مرحله برنامهریزی و هم در مرحله اجرا، توصیههای مفیدی را ارائه میدهد.
نتیجهگیری
همانطور که مطالعه کردید، برخی از خطرات مالی اجتناب ناپذیر هستند. اما هر چه اطلاعات شما بالاتر برود، کسب و کارتان از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین مشاغل باید با مدیریت مناسب جریان نقدی، ریسک اعتبار و نقدینگی را برطرف کنند. وجه نقد برای هر تجارتی حیاتی است. برای مشاغل گستردهتر، حتما از یک مدیر مجرب استفاده کنید.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید😊
اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران انواع ریسک در بازارهای مالی فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
ریسک چیست؟ انواع ریسک چیست؟ چگونه ریسک را مدیریت کنیم؟
ریسک چیست؟ انواع ریسک چیست؟ چگونه ریسک را مدیریت کنیم؟
اگر یک موضوع باشد که هر سرمایه گذاری در بازارهای مالی باید بداند، آن ضرب المثل معروف اقتصادی است که می گوید “ناهار مجانی وجود ندارد”. اگر می خواهید در بازار سرمایه سود کسب کنید باید با ریسک کنار بیایید.
ریسک در بازارهای مالی موضوع جدیدی نیست و قدمتی به اندازه خود بازار دارد.
از آغاز بازارهای سرمایه، سرمایه گذران همواره دنبال راهکارهایی بودند تا بتوانند خطرات موجود در سرمایه گذاری را شناسایی و تا حد امکان از آنها اجتناب کنند.
تئوری سبد سهام مارکوییتز می تواند بهترین مثال بر این مدعا باشد.
مدلی که سعی داشت با ایجاد یک تعادل میان بازده کسب شده و ریسک موجود در سرمایه گذاری برسد.
تعریف ریسک
در ادبیات مالی به صورت زیر تعریف می شود:
“احتمال اینکه بازده یا خروجی سرمایه گذاری با پیش بینی های قبلی و بازده تخمین زده شده متفاوت باشد”
ریسک در واقع به تغییرپذیری اشاره دارد.
احتمال اینکه پیش بینی هایی که ما با توجه به آنالیزهای مختلف از سرمایه گذاری های خود داریم به دلایل مختلف با میزان ارزش انتظاری مطابقت نداشته باشد.
ریسک معمولا با در نظر گرفتن رفتارها و پیامدهای گذشته ارزیابی می شود.
در آنالیزهای مالی با ابزارهای مختلفی نظیر انحراف معیار ، ضریب بتا ، ارزش در معرض ریسک (VaR) و … اندازه گیری می شود .
از دیدگاه فنی می تواند به عنوان وضعیتی تعریف شود که در آن پیامدها و خطرات یک تصمیم در حال اخذ شناخته شده باشد.
دسته بندی ریسک
دسته بندی های گوناگونی وجود دارد.
اما به طور کلی ریسک ها به دو دسته سیستماتیک و غیرسیستماتیک طبقه بندی می شود و انواع ریسک های موجود در این دو دسته قرار می گیرند.
الف) ریسک سیستماتیک
در دانش مالی به ریسکی گفته می شود که بر اساس عوامل کلی بازار به وجود می آید.
تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عواملی هستند که باعث به وجود آمدن آن می شوند.
سیاست های مالی که دولت تعیین می کند، نوساناتی که در نرخ ارز رخ می دهد، رخدادهای بین المللی که بر بازار تاثیر میگذارد، از جمله این ریسک هستند.
این دسته ریسک بر روی کل بازار سهام و نه صرفا یک صنعت یا بخش خاص تاثیر می گذارد.
این ریسک هم غیرقابل پیش بینی و هم اجتناب ناپذیر است.
مثال هایی همچون سیاستهای دولت، تورم، نوسانات نرخ ارز و اتفاقات سیاسی از جمله این دسته هستند.
در هفته های اخیر موارد متعددی از آن را شاهد بوده ایم.
از ویروس کرونا که باعث آشفتگی بازارهای جهانی شد گرفته تا جنگ شدیدی که بر سر نفت اتفاق افتاد. معمولا از ضریب بتا برای محاسبه ریسک استفاده می گردد.
ریسک سیستماتیک، ریسکی که قابل حذف نیست
ب) ریسک غیر سیستماتیک
ریسک غیر سیستماتیک را می توان به عنوان یک عدم قطعیت ذاتی در سرمایه گذاری در یک شرکت یا صنعت تعریف کرد.
اضافه شدن یک رقیب جدید در بازار، تغییر قوانین، تغییر مدیریت یا فراخوان یک محصول از انواع پارامترهای تاثیر گذار بر روی ریسک غیر سیستماتیک می باشد.
درسبد سرمایه گذاری سهامی ریسک غیر سیستماتیک را می توان با ایجاد تنوع بخشی به حداقل رساند. معیاری برای محاسبه ریسک غیر سیستماتیک وجود ندارد.
انواع ریسک
1. ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
به بیان ساده احتمال این موضوع که ارزش سرمایه بعد از سرمایه گذاری کاهش پیدا کند، ریسک نرخ بهره نامیده می شود.
این ریسک معمولا در اوراق قرضه و سرمایه گذاری های بدون ریسک مطرح است.
به این معنا که نرخ سودی که توسط اوراق قرضه پرداخت می گردد، در موعد مقرر مقداری پائین تر از نرخ بهره کل باشد.
شاید بهترین راه کاهش ریسک نرخ بهره آن خرید اوراق قرضه با سررسیدهای متفاوت باشد.
2. ریسک بازار (Market Risk)
رکود، آشفتگی سیاسی، فجایع طبیعی و علائم از این دست را می توان از جمله موارد مربوط به ریسک بازار دانست.
ریسک بازار تمایل دارد تمام بازار را همزمان تحت تاثیر قرار دهد.
3. ریسک تورمی (Inflationary Risk)
این ریسک، به معنای عدم اطمینان بر ارزش آینده یک سرمایه گذاری است.
نگاه به نتایج بدون در نظر گرفتن تورم صرفا یک نگاه اسمی است.
سرمایه گذار باید به بازدهی واقعی یا به بیان دیگر قدرت خرید توجه کند.
شاید مهمترین اوراق بهاداری که از این موضوع دچار تاثیر منفی می شود، اوراق قرضه می باشد.
اوراقی که با تغییر در نرخ تورم می تواند به یک شکست تمام عیار در سرمایه گذاری منتج شود.
این مورد تا اندازه زیادی به ریسک نرخ بهره مرتبط است.
زیرا در واقع این تورم است که نرخ بهره را تعیین می کند.
زمان را باید به عنوان یک عنصر تعیین کننده در به وجود آمدن این دو برشمرد.
انواع ریسک
4. ریسک نقدینگی (Liquidity Risk)
زمانی پیش می آید که یک شرکت نتواند وجوه لازم برای برآورد نیازهای مالی کوتاه مدت خود را برآورده کند.
این خطر معمولا در شرایطی بروز می کند که در آن یک شرکت با نیازهای مالی فوری، دارایی های ارزشمندی داشته باشد که به علت نقد شوندگی پائین یا اوضاع نابسامان بازار در آن لحظه امکان فروش نداشته باشد.
برای مثال می توان به ایجاد دوره رکود در مسکن اشاره کرد.
5. ریسک اعتباری (Credit Risk)
مربوط به زمانی است که یک شرکت نتواند تعهدات خود مانند سود و اصل سرمایه را مطابق توافق قبلی پرداخت کند.
اوراق مشارکت و اوراق قرضه از جمله اوراق بهاداری هستند که در معرض آن قرار دارند.
6. ریسک مالی (Financial Risk)
ریسکی است که یک شرکت قادر به پاسخگویی به تعهداتش در پرداخت بدهی های خود نخواهد بود را ریسک مالی می گویند.
این موضوع به این معنا است که سرمایه گذاران بالقوه پول سرمایه گذاری شده در شرکت را از دست خواهند داد.
ریسک مالی نسبت به ریسک اعتباری معنای وسیع تری دارد و با هر خطر احتمالی که ممکن است بر هر کسب و کار تاثیر بگذارد، سر و کار دارد.
هرچه یک شرکت بدهی بیشتری داشته باشد، ریسک بالقوه مالی بالاتر است.
7. ریسک عملیاتی (Operational Risk)
به مخاطرات و عدم قطعیت هایی خلاصه می شود که در جریان روند روزمره یک شرکت یا کسب و کار در حال رخ دادن است.
تصمیماتی که در سازمان گرفته می شود و مربوط به عملکرد سازمان و اولویت بندی های آن ها است می تواند در روند حرکتی شرکت تاثیر بگذارد.
علاوه بر تصمیمات مدیریتی، خطاهای انسانی و اشتباهات تکنیکی نیز مواردی هستند که همه آنها در ریسک عملیاتی بروز می کنند.
این ریسک بر چگونگی انجام کارها در یک سازمان و نه لزوما صنعت مربوط به آن تمرکز دارد.
معیارهای اندازه گیری ریسک
معیارهای گوناگونی برای این موضوع طراحی شده اند که برخی از کاربردی ترین آن ها به شرح ذیل است:
1. ضریب بتا (Beta)
بتا معیاری از اندازه گیری نوسانات سهام در رابطه با بازار است.
این معیار میزان مواجهه با ریسکی را که یک سهام یا بخش خاص در رابطه با بازار دارد، بررسی می کند.
به بیان بهتر بتا همبستگی میزان ریسک بازار و سهام را نشان می دهد.
می توان برای محاسبه ریسک سبد سهام از بتا استفاده نمود.
فرمول محاسبه بتا به شرح ذیل است:
که در آن ?? بازده مورد انتظار سهم i است. ?? ریسک غیر سیستماتیک را نشان می دهد. ?? ضریب بتای سهام یا سبد است. ?? بازدهی بازار و ?? خطای تصادفی است.
بتا بازار برابر با یک است. اعداد به دست آمده از بتای سهم بیانگر نتایج زیر است:
? =0 یعنی سهم با بازار همبستگی ندارد.
? =1 نشان گر همبستگی کامل سهم و بازار است
? >1 نشان می دهد سهم با بازار ارتباط مثبت دارد ولی نوسانات سهم از بازار بیشتر است.
بتا، ضریبی که همبستگی میان سهم و بازار را نشان می دهد
2. انحراف معیار (Standard Deviation)
انحراف معیار میزان پراکندگی داده ها را از مقدار مورد انتظار آن اندازه گیری می کند.
این معیار نشان می دهد که میزان بازده فعلی سهم از بازده عادی تاریخی مورد انتظار خود انواع ریسک در بازارهای مالی تا چه مقدار در حال انحراف است.
به عنوان مثال، سهامی که دارای انحراف استاندارد بالا است نوسانات بالاتری را تجربه می کند.
standard deviation= . (??)=?(??−??) 2
3. نیم واریانس (Semivariance)
ما انحراف معیار را به عنوان معیاری در نظر می گیریم که هم انحراف مثبت و هم منفی را ثبت می کند.
نیم واریانس بیانگر میزان انحرافاتی است که در جهت منفی بازده ثبت شده اند.
به زبان ریاضی:
که در آن ??>??
4. ارزش در معرض ریسک (VaR)
یکی دیگر از معیارهای اندازه گیری است که بیشترین زیان مورد انتظار را در یک افق زمانی معین و سطح اطمینان مشخص تعیین می کند.
برای مثال اگر شرکتی اعلام کند میزان ارزش در معرض ریسک در سطح اطمینان 90 درصد برابر n تومان است، یعنی به ازای هر 100 معامله فقط ده واحد از آن ها بیشتر از n ضرر می دهند.
ارزش در معرض ریسک (VaR) به زبان تصویر
سنجه های مختلف دیگری از ریسک مانند CVAR، CDAR، SRISC، CoVaR، نیز وجود دارند.
مدیریت ریسک
در سرمایهگذاری در بورس یک همبستگی قوی میان بازده و ریسک وجود دارد.
خطرات بالا به معنای بازده بیشتر و بالعکس است.
موردی که مارکوییتز در مدل خود به خوبی به آن اشاره می کند.
مدیریت ریسک عمل شناسایی و ارزیابی ریسک بالقوه و استراتژیهای توسعه برای حداقل ساختن آن و کسب حداکثر بازده ممکن است.
استراتژی های مدیریت ریسک
1. اجتناب از ریسک (Risk Avoidance)
اجتناب از ریسک به معنای دوری از پروژه ها یا سرمایه گذاری هایی است که سطح بالاتری از خطر را نسبت به شرکت یا فرد مایل به پذیرش دارند.
هر فرد یا شرکت باید سطح ریسکی را که در یک سرمایه گذاری یا فعالیت شرکت قابل قبول است تعیین کند.
اگر سطح خطر فعالیت بالقوه بالاتر از مقدار قابل قبول باشد، این فرصت تحت استراتژی جلوگیری از ریسک، کاهش می یابد.
2. انتقال ریسک (Risk Transfer)
بیمه بهترین مثال برای این موضوع است.
این ملاحظه معمولاً در قالب پولی است که به شرکت پرداخت می شود که ریسک را می پذیرد.
ابزارهای مشتقه نیز می توانند امکانات موثردیگری از این موضوع باشند.
قراردادهای آتی، آپشن ها و پیمان های آتی می تواند کمک بزرگی به سرمایه گذاران کنند.
3. تخصیص ریسک (Risk Allocation)
تخصیص ریسک شامل اشتراک گذاری و تقسیم خطربا طرف دیگر است.
در تجارت می توان این کار را با انجام کار سازمان دیگری با همکاری شرکت شما در مورد یک پروژه انجام داد.
شرکت ها موافقت می کنند هزینه های مرتبط با ریسک را به اشتراک بگذارند.
با سرمایه گذاری های خصوصی نیز می توان این کار را انجام داد.
تخصیص هراس با مشارکت چندین سرمایه گذار در کل سرمایه گذاری انجام می شود.
هرکدام بخشی از خطر را بر اساس سرمایه گذاری خود و هر بند مکتوب در توافق نامه سرمایه گذاری خود به اشتراک می گذارند.
4. کاهش هراس در ریسک ( Risk Retention )
کاهش ریسک به معنای پذیرفتن آن در یک سرمایه گذاری، اما تمام تلاش برای محدود کردن آن است.
تعیین حد ضرر درمعاملات و مشاوره با افرادی که تجربه این سرمایه گذاری را دارند می تواند با ارزش باشد.
سخن پایانی
فراموش نکنید که بازار سرمایه بازاری پویا است. اگر هوشمندانه و با استراتژی مناسب سرمایه گذاری کنید.
اگر ریسک را بشناسید و بتوانید از ابزارهای مدیریت آن به درستی استفاده کنید، قطعا با کمترین خطر به بیشترین بازده دست خواهید یافت.
روش های اندازه گیری ریسک
برای فردی که قصد سرمایهگذاری در هر نوع سرمایهگذاری و در هر نوع بازاری دارد اولین قدم مطمئن میتواند آشنایی با ریسک باشد. وقتی ریسک را بشناسید راحتتر و با استرس هرچه کمتر میتوانید به مدیریت و سودگیری سرمایه خود مشغول شوید اما در صورتی که کورکورانه و بدون آگاهی وارد این مسیر شوید متاسفانه باید بگویم احتمال اینکه مشمول زیان شوید کم نیست. این مقاله را برای آگاهی دادن به شما درباره اندازه گیری ریسک تهیه کردهایم، امیدواریم از آن نهایت بهره را ببرید.
فهرست عناوین مقاله:
ریسک چیست؟
ریسک تعاریف ساده تا پیچیده زیادی دارد، به طور خلاصه به احتمال اینکه چقدر نتیجه یک عمل میتواند زیانبار باشد ریسک گفته میشود. از سلامتی گرفته تا معاملات مالی کسر نسبت نتایج زیانبار به کل نتایج ریسک نامیده میشود، البته ریسک در تعریفی دیگر میتواند به دست آمدن سود کمتر از آن سودی باشد که انتظارش را داشتید. از دیدگاهی تخصصیتر ریسک انحراف معیار نرخ بازدهی است. اگر به خصوص درباره عوامل ریسک سرمایهگذاری صحبت کنیم میتوان به نوسانات اقتصادی اشاره کرد که باعث تغییر در قیمت سهامها، ارزش محصولات، نرخ ارز و نرخ بهره و غیره میشود. در ادامه با انواع روش اندازه گیری کردن ریسک آشنا خواهید شد.
انواع اندازه گیری ریسک
ریسک سیستمی و غیرسیستمی
در یک دستهبندی کلی و ابتدایی باید تعیین کنیم ریسک جز ریسک سیستمی یا ریسک غیر سیستمی است. ریسک سیستمی قابل دستکاری نیست اما ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد. ریسک سیستمی ناشی از تحولات گسترده بازار و اقتصاد کشور است و هر چقدر یک کشور از نظر اوضاع سیاسی متغییرتر باشد بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرد و ریسک افراد آن جامعه برای سرمایهگذاری بیشتر است. ریسک غیرسیستمی زیرمجموعه سازمانهای خاص است و قابلیت تغییر بیشتری دارد. نظریهای با عنوان پرتفولیو وجود دارد که به وسیله آن ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد.انواع ریسک در بازارهای مالی
ریسک بازار
وقتی به طور غیرمنتظره قیمت محصولات یا نرخها تغییر میکنند این ریسک به طور مطلق (سنجیده با پول) یا به طور نسبی به شاخص معین ایجاد میشود. در اندازه گیری ریسک نسبی بر اساس انحراف از شاخص اعمال صورت میگیرد. این ریسک دارای زیرمجموعههای کوچکتری هم میشود مثل:
ریسک کالا: ریسک سرمایهگذاری درباره محصولاتی مثل محصول کشاورزی یا فلزات ساختمانی و… .
ریسک ارزی: مربوط به مسائل خارجی موثر روی آن.
ریسک اوراق بهاداری که دارای درآمد ثابت هستند. مانند ابزار حساس به نرخ بهره.
ریسک سهام: به بازار سهام ربط دارد.
ریسک اعتباری
این ریسک در صورتی است که شرایط یکی از طرفین قرارداد جوری دستخوش تغییرات میشود که نمیتواند به تعهدات ذکر شده در مفاد قرارداد عمل کند. معمولا در قراردادهایی مثل وام، اوراق مشتقه که عرضهکننده نتواند مبلغ را به سهامدار بازگرداند و اوراق قرضه بیشتر شاهد این ریسک هستیم.
ریسک نقدینگی
در بعضی از انواع سرمایهگذاری مثل اوراق مشتقه توان نقدینگی بالا یک مزیت محسوب میشود اما همیشه ممکن است بنا بر عرضه و تقاضا و حتی به دلیل وجود همین اوراق مشتقه اوضاع بازار به طور ناگهانی تغییر کند و محل سرمایهگذاری قادر نباشد مبلغ را به سهامدار تحویل دهد پس مجبور میشود برای نقدینگی خود محصولاتش را پایینتر از قیمت اصلی به بازار بفروشد.
ریسک عملیاتی
همان طور که از اسم متوجه شدید این ریسک شامل خطایی است که افراد یا سیستمهای ناسالم یا یک سری عملکردهای داخل سازمانی اشتباه ناشی میشود. برای اندازه گیری ریسک باید سازمانها و قیمتگذاری ها، پرداخت مبالغ و تسویه حسابها همگی به دقت بررسی شوند. باید دید که این شرکتهای سرمایهگذاری از چه سیستمی استفاده میکنند و اعتبار آن و تمامی فاکتورهای عملکردی دیگر برای اندازه گیری کردن ریسک بازنگری شوند.
ریسک نرخ بهره
خیلی رویداد رایجی است و هنگام تغییرات خیلی شدید نرخ بهره ایجاد میشود. این ریسک بر جنبههای مختلف بازار تاثیر میگذارد.
ریسک تورم در اندازه گیری ریسک
علت این ریسک نوسانات قیمت است. فرض کنید شما سهمی خریداری کردهاید که انتظار دارید ۳۰ درصد به شما سود برساند و نرخ تورم ۸ درصد است، اگر این نرخ به ۲۰ درصد افزایش پیدا کند ممکن است سود مدنظر شما دیگر ارزشی برای ادامه سرمایهگذاری نداشته باشد.
ریسک مالی
مربوط به میزان بدهی شرکتهای عرضهکننده است، وقتی شرکتی بدهی بالایی داشته باشد ریسک آن بیشتر و احتمال ورشکستگی آن بیشتر است. پس قبل از سرمایهگذاری در هر شرکتی به طور کامل درباره آن تحقیق کنید.
روشهای اندازه گیری ریسک
برای اندازه گیری کردن ریسک از شاخص و فرمولهای خاص استفاده میشود. برخی از انواع شاخص عبارتند از: شاخص بتا، نیم انحراف معیار، انحراف معیار، نیم واریانس، واریانس، متوسط قدرمطلق انحرافات و ارزش در معرض خطر. دو روش اندازه گیری داریم که یکی قدیمی و دیگری جدیدتر است. انحراف معیار: اندازه گیری کردن ریسک کل یک دارایی با یک پرتفوی یا سبد سهام است و طبق این فرمول محاسبه میشود:
برای حساب کردن انحراف معیار به منظور اندازه گیری ریسک از بازدهها استفاده میشود.
شاخص بتا: روش اندازهگیری ریسک سیستمی در اوراق بهادار است. این ریسک را مثل سایر ریسکهای سیستمی با متنوعسازی میتوان اندکی کاهش داد. معمولا شاخص بتا غیرسیستمی/ بازار مساوی یک است و مقادیر بالاتر از ۱ نشاندهنده ریسک بسیار بالا و در صورت موفقیت سود بالا است. متقابلا شاخص بتا کمتر از ۱ ریسک کمتری دارند و متعاقبا در صورت موفقیت و ضرر نکردن سود کمتری دارند.
روش قدیمی اندازه گیری ریسک
شامل معیارهای آنالیز گپ، تحلیل سناریو، اندازه گیری ریسک مشتقه و آنالیز دیرش است.
- آنالیز گپ: این روش ساده است اما تنها روی تغییرات نرخ تمرکز دارد و مناسب نوسانات بازار مدرن نیست. در این روش در یک بازه زمانی مشخص میزان نرخ درآمد به نرخ بهره پیشبینی میشود، همین دارا بودن افق زمانی یک عامل محدود کننده است و به قیمت واقعی دارایی و بدهی توجه نمیشود.
- تحلیل سناریو: همان طور که از اسم پیداست در این روش انواع سناریو فرض شده و بر طبق هر یک ریسک محاسبه میگردد. متاسفانه صحت این پیشبینیها تایید شده نیست و محاسبات به نسبت زمانی که این روش کاربرد داشته است به شدت پیچیدهتر شدهاند.
- ریسک اوراق مشتقه:
کاربرد اوراق مشتقه و همچنین دلیل بهوجود آمدن آنها کاهش ریسک سرمایهگذاری در شرکتهایی با ریسک بالای سهام است اما همچنان برای تغییرات کوچک مناسب هستند و تغییرات بزرگ را نمیتوانند پوشش دهند. شاخصهای اندازه گیری کردن ریسک این اوراق شامل:
- پارامتر دلتا: تغییراتی که به ازای تغییر در اوراق اصلی نسبت به قیمت اوراق مشتقه بهوجود بیاید.
- پارامتر گاما: تغییر در پارامتر دلتا به ازای تغییری که در اوراق اصلی بهوجود بیاید.
- پارامتر رو: تغییراتی که به ازای تغییر در نرخ بهره در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر وگا: تغییراتی که به ازای تغییر در حجم در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر تتا: شاخص اندازه گیری ریسک که به ازای تغییر به ازای زمان در قیمت مشتقه ایجاد شود.
۴. آنالیز دیرش
شاخصی بسیار بهتر از آنالیز گپ است. بنا بر میانگین مقدار نقدینگی حساب میشود و به ارزش خالص دارایی تمرکز دارد. همچنان این روش هم امروزه نمیتواند کاربردی داشته باشد زیرا محاسبات پیچیدهتر شدهاند.
روشهای جدید اندازه گیری ریسک:
- تئوری پورتفولیو (نظریه سبد سهام مدرن): نوع سرمایهگذاری به اسم تخصیص دارایی تاکتیکی در این تئوری استفاده میشود و با آن در سهام، اوراق بدهی و پول نقد سرمایهگذاری میکنند تا ریسک کاهش پیدا کرده و به تعادل بیشتری برسد واژهی پرتفوری به معنی سبد سرمایهگذاری است و گزینههای پیش پای خریدار میگذارد که هم بتواند سود خود را دریافت کند و هم ریسک کمتری برایش به ارمغان بیاورد.
در اصل مجموعهای از گزینهها به نحو خاص پیش روی خریدار قرار میگیرد و بیشتر تمایل و علاقه آنها نیز برای انتخاب تا حدی مشخص است این گونه اندازه گیری کردن ریسک صورت میگیرد و بازار تجزیه و تحلیل میشود. البته این روش پیچیدهتر از توضیحات فوق است. طبق آخرین تحقیقات نشان میدهد اگر تنوع سبد خرید بالاتر از ۱۶ باشد و انواع اوراق بهادار در آن موجود باشد ریسک غیرسیستمی به حد ریسک سیستمی میرسد.
- ارزش در معرض ریسک (سرمایه در معرض خطر): کاربرد آن در اندازه گیری ریسک داراییهای مالی است مثل سهام و کالا و… . برای توزیع نرخ بازدهی از آن استفاده میشود و به کل برای اندازه گیری امروزه کاربرد گستردهای دارد. ۲ روش محاسبه دارد: روش پارامتری و غیرپارامتری.
A. روش پارامتری برای اندازه گیری فرضیاتی دارد مثل توزیع نرمال داشتن بازده دارایی و خطی بودن رابطه بین ریسک بازار و ارزش دارایی. و با این فرمول قابل اندازه گیری است: Var=M.ZaQT80.5
VAR= ارزش در معرض ریسک، M= ارزش بازار دارایی، a = سطح اطمینان، Q = انحراف معیار، T= طول دوره زمانی محاسبه بازده
این شاخص بسیار مناسبی برای پیشبینی سرمایهگذار است چون حتی در صورت ضرر، از پیش آماده جبران خسارتها و عمل به تعهدات خود در قراداد خواهد بود این معیاری الزامی برای استفاده در بانکها برای تعیین کفایت سرمایه است.
B. روش غیرپارامتری: سادهترین روش غیرپارامتری روش تاریخی است. این روش فرض میکند رفتار بازدهی و سود مالی همانند رفتار گذشته آنها است و دقیقا احتمال بازده جدید تابع پارامترهای پیشین است پس از تئوری پرتفوی اقدام به محاسبه میکند و ریسک را اندازه میگیرد.
فرمول روش پارامتری در این روش هم استفاده میشود با این تفاوت که انحراف معیارش با روش تاریخی حساب خواهد شد. به ترتیب محاسبه دارای این مراحل است: مشخص کردن دارایی مالی پایه، عواملی که بر دارایی مالی اثر دارند همانند نرخ بهره و نرخ ارز، سپس در صورتی که تنها یک دارایی در میان باشد سهام مورد نظر بر پایه دادههای تاریخی باید حساب شوند و دوره محاسبه بازده به طور دقیق تعیین میگردد.
حال اگر تنها یک دارایی در میان نباشد و جمعی از داراییها باشند باید تاریخچه تاریخی که مورد استفاده پرتفوی است به روزرسانی شود. مشکل این روش داشتن فرض یکسان به گذشته و آینده است که خیلی نمیتوان روی آن حساب کرد. یکی دیگر از روشهای غیرپارامتریک اندازه گیری کردن ریسک روش مونت کارلو است، در این روش نیازی به فرض کردن اینکه توزیع بازده نرمال است نداریم و برای ابزارهایی با تابع غیر خطی کاربرد دارد. مونت کارلو به جای بهرهگیری از تاریخ از نمونههای تصادفی و شبیهسازی شده بسیاری که از توسط رایانه ساخته شدهاند، استفاده میکند.
مراحل این روش به این ترتیب هستند: تعیین کردن تمام فرآیندهای احتمالی و پارامترهای موثر در متغییرهای مالی، شبیهسازی کردن قیمت برای تمامی متغییرها، تکرار مراحل قبلی به اندازهای که شبکه توزیع پرتفوری ساخته شود، محاسبه ارزش در معرض ریسک با فرمول خاص.
شاخصها و پارامترهایی که اشاره کردیم چه مواردی هستند؟برای اندازه گیری ریسک بنا بر استفاده رایج در سازمانها برای استفاده غیرمالی معمولا یکی از این موارد هستند:
EaR (مالیات در معرض ریسک است): حداکثر کاهش مالیاتی که در مقایسه با هدف از پیش تعیین شده با واسطه تاثیر اندازه گیری کردن ریسک بازار در یک بازه مشخص و سطح اطمینان خاص اندازه گیری میشود.
EPSAR (سود هر سهم در معرض ریسک است): در صورتی که مبنای مورد استفاده مبنی بر سود و سهم باشد سود هر سهم از روش محاسبه با بیشترین مقدار کاهش EPS نسبت به EPS هدف و تاثیر ریسک بازار به جریان مالیات اندازه گیری میشود.
CFAR (به جریان نقد در معرض ریسک گفته میشود): بیشترین مقدار کاهش جریانهای نقدی خاص نسبت به هدف از پیش تعیین شده با واسطه ریسک بازار است که در دوره مشخص با سطح اطمینان خاص برای اندازه گیری کردن ریسک استفاده میشود.
سخن پایانی
شاید در ابتدا مطالب فوق پیچیده به نظر برسند و واقعا هم همین طور است اما نیازی نیست به تمامی مسائل ریاضی آن مسلط شوید، اگر هرکدام از مفاهیم را جداگانه مطالعه کنید و درباره آنها اطلاعات به دست بیاورید به شما دیدگاهی خواهد داد که روی تصمیمگیری شما تاثیر مثبت میگذارد و کمتر در معرض ریسک و ضرر قرار خوهید گرفت. قبل از سرمایهگذاری درباره عرضه کننده تحقیق کنید و در صورتی که دارای بدهی زیادی است یا در بازاری فعالیت میکند که تورم شدید سرمایه شما را تهدید میکند بهتر است درباره آن تجدید نظر کنید و یا با خرید اوراق مشتقه از ریسک سرمایهگذاری خود بکاهید.
سوالات متداول اندازه گیری ریسک
مراحل مدیریت ریسک چیست؟
اولین مرحله از مدیریت ریسک در بازار ارزهای دیجیتال، مشخص کردن هدف است. در مرحله بعد باید ریسک و خطر شناسایی شود. سپس با ارزیابی ریسک باید مشخص شود که معامله گر قصد دارد به ریسک چه واکنشی نشان دهد. در آخر نیز باید بر تمامی مراحل قبلی نظارت شود.
مزیت استفاده از مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک باعث میشود که معامله گر در هنگام نوسانات شدید یا اتفاقات و حوادث بازار مالی واکنش هیجانی نداشته باشد و تصمیمگیریهای درستی داشته باشد. گاهی اوقات در زمان بروز خطرات یا اشتباه بودن پیش بینی، ممکن است معاملهگر نتواند از استراتژی درست کمک بگیرد. برای حل این مشکل میتوان از مدیریت ریسک استفاده کرد.
ریسک بازاری چیست؟
با کمک ریسک بازاری معامله گر قادر است به گونهای برنامهریزی کند که در تمامی معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال یک حد ضرر مشخص کند. بنابراین نه تنها با انجام معاملات جایگاه قبلی خود را از دست نخواهد داد، بلکه به جایگاه بالاتری جابجا میشود.
مهم ترین اقدام برای بررسی میزان ریسک چیست؟
برای بررسی میزان ریسک و خطا تمامی اخبار و اطلاعات روز مربوط به ارزهای دیجیتال را مورد بررسی قرار دهید. همین طور مشخص کردن سقف و کف قیمتی نیز به معاملهگران کمک میکند که میزان ریسک را بهتر بررسی کنند.
ریسک بازار چیست؟
ریسک در معنا و مفهوم کلی خود به معنای عدم اطمینان کافی از آینده می باشد. مفهوم ریسک بازار به طور معمول در امور مالی و سرمایه گذاری مورد توجه می باشد. ریسک سودگرانه و پویا شامل انواع سرمایه گذاری های اقتصادی و بازی های مبتنی بر شرط بندی می باشد. از مهمترین معیار ها برای اندازه گیری ریسک بازار می توان به میانگین سرمایه گذاری اشاره کرد.
ریسک بازار چیست؟
در معنا و مفهوم کلی ریسک ، عدم اطمینان کافی از آینده را نشان می دهد. هر فرد در طول زندگی خود بارها و بارها خود را در معرض ریسک قرار داده و با فرصت های مثبت مواجه می شود؛ که در مفاهیم مالی می توان این فرصت های مثبت را توضیح داد. متوجه شدیم که تنها مفهوم ریسک خطر و بعد منفی نیست، بلکه دارای دو بعد مثبت و منفی می باشد. توجه داشته باشید که مفهوم ریسک بازار به طور معمول در امور مالی و سرمایه گذاری مورد توجه می باشد.
آشنایی با انواع ریسک
همانطور که گفته شد انسان در طول زندگی خود و در هر جنیه ای از آن در حال مدیریت کردن ریسک می باشد؛ که این مدیریت شامل هر عکس العملی در برابر خطرات مختلف می باشد. ریسک های مختلف توسط فرد در اکثر فعالیت های روزانه به صورت ناخودآگاه مدیریت می شود؛ اما این مدیریت ریسک در بازار های مالی و مدیریت اقتصادی بسیار ضروری و کاملا خود آگاه می باشد.
به صورت کلی موقعیت های ریسکی به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:
1- ریسک واقعی و خالص: این ریسک شامل خطرات فیزیکی از قبیل تصادف، بیماری و … می باشد. معمولا این ریسک ها در اختیار افراد نبوده و در صورت وقوع به طور حتمی خسارت به بار می آورده و به عبارت دیگر کاملا زیان ده می باشند و به همین دلیل عموما این ریسک ها قابلیت بیمه شدن دارند و با این کار می توان میزان خسارت متحمل شده را کاهش داد.
2- ریسک سودگرانه و پویا: این ریسک شامل انواع سرمایه گذاری های اقتصادی و بازی های مبتنی بر شرط بندی می باشد و با توجه به این مسئله این نوع از ریسک در شرایط اقتصادی قابل اندازه گیری بوده و نتیجه آن می تواند مثبت و سود ده و یا منفی و زیان ده باشد.
به اختلاف میان بازده مورد نظر و واقعی در مفهوم مالی ریسک گفته می شود و هر اندازه که احتمال عدم موفقیت در یک سرمایه گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته می شود که ریسک سرمایه گذاری در آن بیشتر می باشد.
معیار های سنجش انواع ریسک بازار سرمایه گذاری
معیار های متفاوتی برای اندازه گیری ریسک بازار سرمایه گذاری وجود دارد که از مهمترین آن ها می توان به میانگین یک سرمایه گذاری اشاره کرد. در صورت بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده، ریسک سرمایه گذاری نیز بالا می باشد.
شرکت های بسیاری برای ارزیابی و مدیریت ریسک های خود، زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی انواع ریسک هایی که در معرض آن هستند قرار داده اند. انواع ریسک های سرمایه گذاری عبارتند از:
1- ریسک سیستماتیک: این نوع ریسک قابل حذف نبوده و به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان حاضر در جامعه مربوط می باشد. این نوع ریسک محدود به صنعتی خاصی نبوده و روی کل بازار تاثیر می گذارد.
2- ریسک غیر سیستماتیک: این ریسک برخلاف نوع سیستماتیک، قابل کنترل و کاهش می باشد؛ به عنوان مثال: می توان با نخریدن شرکتی که در اثر تصمیمات نادرست و یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده است، از این ریسک جلوگیری نماییم.
3- ریسک نرخ سود: این نوع ریسک در صورتی مطرح می شود که چند گزینه برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد. به طور معمول این نوع ریسک روی اوراق مشارکت و بدهی تاثیر بیشتری می گذارد.
4- ریسک تورم: رشد نرخ تورم باعث مطرح شدن این نوع ریسک می شود و این نوع از ریسک بر بازدهی سرمایه گذاری تاثیر می گذارد؛ زیرا از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم مقدار بازدهی ناخالص به دست می آید.
5- ریسک مالی: تسهیلات و تعهدات مالی بخش هایی هستند که در صورت های مالی شرکت ها قرار دارند. توان شرکت برای توسعه، گسترش و افزایش سود دهی به هر میزان که تعهدات مالی و وام های دریافتی شرکت بیشتر باشد، کاهش پیدا خواهد کرد. به همین دلیل بسیاری از سرمایه گذاران از شرکت هایی که تعهدات مالی زیادی دارند فاصله گرفته و با لحاظ به این نکته مهم به سراغ سرمایه گذاری روی شرکت هایی با ریسک کمتر می روند.
6- ریسک نقدشوندگی: دارایی که قدرت نقدشوندگی بالایی داشته باشد، دارایی مطلوب نام دارد و در صورتی که به راحتی به فروش نرسد، صاحب آن با ریسک نقدشوندگی مواجه خواهد بود. توجه داشته باشید که این ریسک در مورد سهام نیز وجود دارد.
7- ریسک نرخ ارز: ریسک نرخ ارز در شرکت هایی که واردات محور هستند، بسیار با اهمیت می باشد. این نوع ریسک توسط شرکت ها قابل کنترل نبوده و نوعی ریسک غیر سیستماتیک محسوب می شود.
8- ریسک تجاری: این نوع از ریسک تمامی هزینه های یک کسب و کار را از قبیل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه های اداری را در نظر می گیرد.
9- ریسک اعتباری: برای سرمایه گذاران اوراق قرضه این نوع ریسک بسیار نگران کننده می باشد. کمترین میزان ریسک اعتباری متعلق به اوراق قرضه دولتی و بیشترین میزان آن متعلق به اوراق بهادار شرکتی می باشد.
10- ریسک کشور: عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی خود، ریسک کشور نام دارد. توجه داشته باشید که این نوع از ریسک اغلب در کشور های در حال توسعه که کسری شدید بودجه دارند، رخ می دهد.
11- ریسک سیاسی: این نوع از ریسک زیر مجموعه ریسک سیستماتیک می باشد. در این حالت جنگ، تغییر قوانین دولتی و مواردی دیگر از این قبیل روی تصمیمات سرمایه گذاری تاثیر می گذارد.
دیدگاه شما