ترکیدن حباب بورس در پیش است
دسته اول شرکتهائی که نوسان گیران، سهام آن را می خرند ، بعد در فضای تلگرام « بخر بخر » راه می اندازند و سهام شروع به رشد می کند ، در کوتاه مدت قیمت سهام به شدت رشد می کند و پس ار آنکه ، نوسان گیران ، آرام بدون اینکه مردم ناآگاه متوجه شوند ، سهام باد کرده خود را فروختند ، ارزش سهام سقوط می کند ، در وضع موجود ٨٠ درصد سهام بورس اینگونه است ، عده ای سهام خریده اند ، آن را باد کرده اند مردم بی اطلاع خریده اند و دیر یا زود می ترکد
دسته دوم سهام به واقع خوب اما گران ، سهام شرکت های خوب ، بیش از حد گران شده است یعنی سهام خوب است اما اینقدر نمی ارزد
دسته سوم ، سهام شرکت های خوب که گران نیستند و ارزش سهام آنها حبابی نیست که در وضع موجود فقط پنج درصد سهام بورس را تشکیل می دهد
ب- در وضع موجود نقدینگی سالانه ٣٢ درصد رشد می کند یعنی بانک مرکزی و بانکها دارند دیوانه وار ، خلق پول می کنند
✅اگر نقدینگی طی یک سال گذشته به جای ٣٢ درصد فقط ۴ درصد رشد کرده بود سرعت گردش پول ، به شدت کاهش یافته بود و نه قیمت مسکن اینقدر افزایش یافته بود نه قیمت ارز و نه قیمت سهام
✅با افزایش قیمت ارز ، مصرف کننده محکم ترمز کرد
✅اگر نقدینگی طی ١٢ ماه گذشته ٣٢ درصد رشد نکرده بود ، ترمز محکم مصرف کننده ، به کاهش سرعت گردش پول انجامیده بود و تورم از نفس می افتاد ، بانک مرکزی و بانکها با خلق دیوانه وار پول ، مانع کاهش سرعت گردش پول شدند
✅خلق دیوانه وار پول ، هنچنان ادامه دارد
✅این پول در وضع موجود بر اساس آمار معاملات مسکن در خرداد ماه به سمت مسکن نرفت
✅از ١٣ شهریور ٩٧ تا ٣١ خرداد ٩٨ هر کس دلار خریده ضرر کرده است قیمت دلار در ٣٠ خرداد ٩٨ ارزان تر از قیمت دلار در ١٣ شهریور بود البته در حدود ٧٠ روز در این فاصله ، قیمت دلار ارزان تر از ١٣ شهریور ٩٧ بوده و کسانی که در این ٧٠ روز دلار خریده اند سود کرده اند بقیه کسانی که در این بازه زمانی دلار خریدند زیان کرده اند ( از این مطلب پیش بینی قیمت دلار در آینده استخراج نمیشود، از این مطلب نه پیش بینی میشود دلار در آینده گران میشود و نه ارزان ، این مطلب فقط روند گذشته را توضیح می دهد)
✅در خرداد ماه نظر به اینکه پولی که دارد دیوانه وار خلق میشود به سمت مسکن و ارز نرفت ، دیوانه وار به سمت بورس رفت
✅بورسی که روزانه ٣٠٠ میلیارد تومان در آن سهام می خریدند به آسانی رکود ٢۶٠٠ میلیارد تومان خرید را در بعضی روزها شکست
✅ورود پول خلق شده بوسیله بانک مرکزی و بانکها به بورس، سهام را حبابی کرد
✅کار به جایی رسید که برای سهام بانک دی هم صف خرید ایجاد شدن
✅این وضعیت بورس پایدار نیست و پس از مقدار دیگری افزایش ، حباب بورس می ترکد
✅بورس ایران ظرفیت این مقدار هجوم پول را ندارد
✅بورس ایران اینقدر نمی ارزد و اصلاح سختی در پیش است
✅سایت هر هفته رتبه بندی شرکتهای بورسی را انجام می داد ارزیابی این است که ادامه انتشار لیست رتبه بندی شرکتهای بورسی ، سایت را هم درگیر ایجاد حباب بورس کند لذا سایت تا ریزش بورس از انتشار لیست رتبه بندی خودداری می کند
✅عده ای که اکنون در بورس حضور دارند بر اساس این مقاله تصمیم نگیرند و به تشخص خود عمل کنند ، همچنان میشود در بورس از محل زیان دیگران کسب سود کرد ، خود می دانید
✅ما نیستیم ✅ما حاضر نیستیم در بازی شراکت کنیم که سود یک عده از محل زیان عده دیگر تامین میشود آسمان خدا بزرگ است
آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟
مدیر عامل بورس اوراق بهادار تهران دلایل رشد بازار بورسهای ایران برخلاف روند بورسهای جهان که طی ماههای اخیر نزولی و با سقوط همراه بوده اند را تشریح کرد.
علی صحرایی در گفت و گو با شبکه العالم به تشریح وضعیت بورس تهران در شرایط کنونی کشور پرداخت.
شاهد رکود بورسهای دنیا در شرایط شیوع کرونا در سطح بین المللی هستیم ولی در این شرایط بورس ایران در حال صعود هست؛ به چه دلیل بورس ایران از شرایط شیوع کرونا تأثیر نگرفته است؟
در پاسخ به این سوال شما میبایست چند مقوله را از هم تفکیک کنیم. نخست اینکه بورس ایران پس از شهادت سردار سلیمانی و آن اقدامات بازدارندگی دفاعی که در مقابل آن اقدامات انجام شد، سبب شد که خیلی از سرمایههای بزرگ به درستی وارد بازار سرمایه شود چون تا آن زمان عدهای خطرات جنگ را به نادرست احساس میکردند، ولی پس از آن افراد محتاط و سرمایههای بزرگ هم بازار سرمایه را به عنوان مقصد سرمایه گذاری انتخاب کردند و از آن تاریخ شاهد رشد قابل توجهی در بازار سرمایه هستیم. از سوی دیگر در دنیا هم در حال حاضر نوسانات زیادی دیده میشود و بازارهای کامودیتی هم بعضاً رشد داشته است. در بورس ایران هم صنایع متنوعی وجود دارد که نزدیک به ۴۰ صنعت در بورس ایران پذیرفته شده که شامل ۳۳۵ شرکت از صنایع مختلف اقتصادی مانند پتروشیمی و پالایشگاهی، بانک، صنایع معدنی و فلزات اساسی که محصولات آن معمولاً تابع قیمتهای جهانی میباشد و این گروه از شرکتها خیلی مورد استقبال قرار گرفتند. وی ویژگیهایی بازار سرمایه ایران را از دیگر دلایل صعود این بازار دانست و تصریح کرد: هم اکنون به واسطه ریز ساختارها و زیر ساختهایی که طی ۱۰ سال اخیر ایجاد شده، دسترسی مردم ایران به بازار سرمایه بسیار تسهیل شده، به طوری که در حال حاضر بیش از ۲۰۰۰ نقطه تماس در سراسر کشور داریم که امکانات بازار سرمایه در دسترس مردم به صورت آسان فراهم کرده است. همچنین دسترسی برخط بسیار گسترش یافته و مردم از خانه و محیط کار یا تلفن همراه شخصی خود نیز میتوانند به راحتی به بازار سرمایه دسترسی پیدا کرده و سفارشهای خرید و فروش خود را ارسال کنند. وی به شفافیت فراگیر بازار سرمایه اشاره کرد و اظهار داشت: زیرساخت شفافیت که مورد انتظار جامعه تحلیل گری میباشد رشد بسیاری داشته است. آمار تولید و فروش شرکتها را مکرر و به صورت ماهیانه اعلام میکنیم، همچنین عملکردهای سه ماه آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ شرکتها در سامانه کدال ارائه میگردد. صورتهای مالی شش ماهه حسابرسی شده به صورت اجمالی و در پایان سال هم صورتهای مالی حسابرسی شده ارائه میگردد. این میزان از تواتر اطلاعات کم نظیر بوده و شفافیت حداکثری را در بازار ایجاد میکند. وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر در حوزه فرهنگ سازی و آموزش هم کارهای زیادی در این سالها انجام شده و برای سلیقههای متفاوت و سطوح متفاوت ریسک پذیری هم محصولات بازار مالی را فراهم کرده ایم.
برخی از تحلیل گران داخلی و خارجی بر این اعتقاد هستند که شرایط صعودی بورس ایران مستمر نبوده و دارای حباب میباشد و بزودی فرو میریزد، نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
درباره موضوع حباب، پژوهشکده مطالعات اقتصادی وزارت اقتصادی به طور مستقل تحقیقی انجام داده و موضوعیت کلی حباب رد شده است، ولی ممکن است شرکتهایی در اندازههای کوچک وجود داشته باشند که دارای ارزش مازاد over value باشند و به واسطه رفتار بازار حتماً اصلاح میشوند. ولی علت اصلی افزایش قیمتها در بازه زمانی کوتاه به کمتر توجه کردن سهامداران به مقوله سود آوری بوده و به ارزشهای جایگزینی روی آورده اند. دوستانی که نظریه حباب را مطرح میکنند شاید ملاک تعیین قیمت آنها سود آوری جریانهای نقدی، و ارزش فعلی جریانهای نقد آتی باشد و تفاوت در دیدگاهها است. اگر بخواهیم به طور کلی به این پرسش پاسخ دهیم، میتوان گفت بورس ما به واسطهی ارزشهای جایگزینی حباب نیست ولی ممکن است شرکتهای کوچکی باشند که با قیمتی بیش از ارزندگی خود مواجه شده و در اصطلاح Over Value بوده و برخیها به واسطه تمرکزی که بر روی شرکتهای کوچک دارند چنین اظهار نظرهایی کرده اند.
ظرفیت بورس ایران برای حضور شرکتها و سرمایه گذاران چه میزان است؟
بورس ایران سابقه ۵۲ ساله دارد و برای اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی اقتصاد از طریق بازار سرمایه از ۱۰ سال گذشته بستری فراهم شده و همچنان این مسیر ادامه دارد. اکثر شرکتهایی که در ۱۰ سال اخیر سهام شأن در بورس واگذار شده است دولتی بوده اند و در صنعت خود از شرکتهای بزرگ محسوب میشوند، این ظرفیت به واسطه جمعیتی که امروز بازار سرمایه را به عنوان یک گزینه سرمایه گذاری انتخاب کرده اند، ظرفیت بزرگی است و شرکتهای بزرگی آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ در بورس پذیرفته شده است و آخرین شرکت بزرگی که پذیرفته شد، شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی (شستا) بود که ۱۸۷ شرکت زیر مجموعه دارد و ۸۲ درصد پرتفوی شرکتهای زیر مجموعه شستا در بورس پذیرفته شده است.
در شرایطی که بورس ایران در حال رشد است و بورسهای منطقهای در رکود، آیا این صعود میتواند انگیزهای برای شرکت در بورس ایران باشد؟ حضور و سرمایه گذاری برای خارجیها تحت چه شرایطی امکان آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ پذیر است؟
سرمایهگذاران خارجی میتوانند به راحتی در بورس سرمایه گذاری کنند و در حال حاضر نیز صندوقهایی هستند که در بورس سرمایه گذاری میکنند، معمولاً صندوقهای بین المللی بازارهای بکری همچون بازار کشور ما را با محاسبات خود به عنوان گزینههای پر ریسک و پر بازده به عنوان مقصد سرمایه گذاری انتخاب میکنند. سرمایه گذار خارجی با یک سرمایه گذار ایرانی تفاوتی ندارد، در ضمن سرمایه گذاران خارجی که به قصد سرمایه گذاری استراتژیک وارد شرکتهای ایرانی میشوند میتوانند از حمایتهای قانون سرمایه گذاری خارجی نیز برخوردار شوند.
با توجه به اینکه ایران یک کشور نفت خیز بوده و اقتصادی مبتنی بر درآمد نفتی دارد آیا کاهش قیمت نفت بر بورس ایران تأثیر داشته است؟
بورس نفت کاهش قیمت داشته ولی شرکتهایی که در بورس حضور دارند تولید کننده نفت نیستند، محصولات پتروشیمی و پالایشگاهی تولید میکنند و بخشی از محصولات خود را در داخل و بخش دیگر را صادر و به فروش میرسانند. این شرکتها عمدتاً در حوزه صنایع پتروشیمی هستند و محصولات خود را به بازارهای بین المللی صادر کرده که در نتیجه سودآوری آنها تحت تأثیر کاهش قیمت نفت به صورت کلان نمیباشد، البته ممکن است در یک شرکت خاص محدودیتهایی ایجاد شده باشد که این محدودیت نیز در کوتاه مدت است و در حال حاضر تأثیر محسوسی از رکود اقتصاد جهانی در بورس ایران مشاهده نمیشود.
در روزهای گذشته شاهد عرضه سهام شرکتهای دولتی در بورس بوده ایم، این عرضههای دولتی را چگونه ارزیابی میکنید و چه تأثیر بر بورس میگذارد؟
در راستای ادامه اجرای سیاستهای اصل ۴۴، باقیمانده شرکتهایی که در بورس پذیرفته شده اند و سهام آنها در اختیار دولت بوده، به این معنی که به اندازه یک کرسی در حدود ۲۰ درصد از شرکتهایی که واگذار کرده بود را در بورس عرضه نکرده بود و باقیمانده سهام دولت به صورت صندوقهای ETF و یا به صورت عرضه مستقیم در بازار به فروش خواهد رسید. براین اساس ۳ صندوق در صنایع بانک و بیمه، صنعت پالایشگاهی و در صنعت خودرو، معادن و فولاد طراحی شده که واحدهای آن با ۲۰ درصد تخفیف نسبت به ۳۰ روز گذشته به همه هموطنان تا سقف ۲ میلیون تومان قابل فروش میباشد. از سال ۱۴۰۰ به بعد مالکیت این یونیتها نیز به اشخاص واگذار میشود. در حال حاضر دولت سهامدار ممتاز واحدهای این صندوقها است و مدیریت این بلوک را به نمایندگی از سهامداران دولت انجام خواهد داد.
موضوع دیگر تحریمهای آمریکاست که اقتصاد ایران را هدف گرفته است، آیا تحریمها بر بورس چه تأثیری داشته است؟
این پرسش بارها از بنده در رسانههای خارجی و داخلی سوال شده است ولی شاخصها، نماگرها و اعداد و ارقام به روشنی منعکس کننده پاسخ شما است. واقعیت این است که اقتصاد ایران درون زاست و تنوع اقلیم و شرایط طبیعی که کشور ما دارد و همچنین ظرفیت منابع طبیعی و معدنی به همراه نیروی انسانی جوان، خلاق و دارای تحصیلات عالیه، چرخ اقتصادی را به حرکت درآورده و محدودیتهای تحریمی را برطرف کردهایم. گرچه زحمات و تلاشهای ما زیاد شده یا هزینهها افزایش یافته است و کاری بر زمین نمانده است. محصولات متنوع شرکتهای مختلف در بازار بزرگ ۸۰ میلیونی داخلی و بازار بکر منطقه به فروش میرسد و یا خدمات ارائه میگردد، در نتیجه نماگرها نشان میدهد که در حوزه اقتصاد غیر نفتی در سال گذشته با رکود مواجه نبوده ایم و حتی صادرات قابل توجهی نیز داشتیم. بخشی از محدودیتهای تحریمی فروش نفت نیز بوسیله صادرات غیر نفتی و محصولات دیگر جبران شده است.
آیا بورس در حال حاضر میتواند در خنثی سازی تحریمها به اقتصاد کشور کمک کند؟
درگذشته اقتصاد ایران عمدتاً مبتنی بر تأمین مالی از بانکها بوده ولی در شرایط موجود بازار سرمایه نیز بالی برای تأمین مالی اقتصاد کشور میباشد. همانطور که مطلع هستید دولت نیز شرکتهای متنوعی را در بورس عرضه کرده است که از این طریق بخشی از تأمین مالی خود را انجام میدهد. و از این طریق محدودیتهای جهانی در ارتباط با عدم تخصیص منابع سرمایه گذاری خارجی و فاینانس به صنایع و اقتصاد کشور نیز از طریق تأمین مالی داخلی انجام میشود و به راحتی سهامداران عمده شرکتهای پذیرفته شده در بورس، سهام این شرکتها را در وثیقه قرار میدهند و از همین بازار تأمین مالی می کنندابزارهای تأمین مالی زیادی در بازار داریم که بزرگترین تأمین مالی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی در بورس اوراق بهادار تهران از طریق اختیار فروش تبعی انجام شده و سایر محصولات بازار بدهی بورس نیز در همین راستای تأمین مالی شرکتهای پذیرفته شده است. خلاء تأمین مالی جهانی را از همین جریانهای نقدی خرد پس انداز مردم جبران میکنیم و جریان نقدی مردم جمع آوری و در مسیر تولید و کمک به تأمین مالی پروژهها و شرکتها استفاده میشود.
جایگاه بورس ایران را در بین کشورهای منطقه و جهان چگونه ارزیابی میکنید؟
بورس تهران عضو فدراسیونهای FEAS و WFE است و در سال میلادی گذشته مطابق با گزارشهای این دو فدراسیون به لحاظ افزایش ارزش بازار و شاخص رتبه اول را به خود اختصاص داد. در مقایسه با بورسهای منطقه، بورسهای کشورهای حاشیه خلیج فارس مبتنی بر بانک یا نفت است ولی در بورس ایران بیش از ۴۰ صنعت حضور دارند و تنوع محصولات و شرکتهایی که در صنایع مختلف هستند بسیار بیشتر است. از سوی دیگر جمعیت قابل ملاحظه ۸۲ میلیون نفری، پتانسیل بالقوه زیادی برای افزایش سمت تقاضا را دارد.
ارزیابی شما از آینده بورس تهران بخصوص در مرحله پس از کرونا چیست؟
مرحله پسا کرونا زمانش هنوز مشخص نیست ولی بسیاری از کشورها با رعایت پروتکلهای بهداشتی و رعایت فاصله گذاری اجتماعی، برخی از فعالیتهای اقتصادی خود را شروع کرده اند و نماگرهای بورسهای جهانی بر این امر صحه میگذارد، قیمت نفت که متأثر از این موضوع هست، نشانگر آغاز فعالیتهای اقتصادی به صورت تدریجی است. در این مسیر نیز محصولات برخی شرکتها مخصوصاً صنایع پتروشیمی، پالایشگاهی و معادن صادر میشود. با کاهش محدودیتهای جهانی به دلیل وضعیت کرونا و تقاضای مشتریان جهانی برای محصولات، فروش شرکتهای لیست شده در بورس تهران افزایش مییابد و در نتیجه افزایش سود آوری اثرات مثبتی خواهد داشت.
به عنوان آخرین سوال توصیه شما به سرمایه گذاران خارجی به خصوص سرمایه گذاران کشورهای عربی که قصد سرمایه گذاری در بورس تهران را دارند چیست؟
حباب قیمت یا حباب اقتصادی چیست؟ توضیح به زبان ساده
حتما تاکنون تیترهایی مانند «آیا حباب قیمت مسکن میترکد؟» یا «افزایش قیمت سکه حباب است» را در روزنامهها و خبرگزاریها دیدهاید. اما دقیقا حباب چیست؟ در ادامه با زبانی ساده به تشریح این مفهوم، دلایل ایجاد آن و بررسی این پدیده اقتصادی در بازار ارزهای دیجیتال میپردازیم.
حباب چیست؟
حباب اقتصادی (Economic Bubble) که با نامهای «حباب قیمت» یا «حباب بازار» نیز شناخته میشود، پدیدهای است که به واسطه آن، قیمت یک دارایی به قیمتی بسیار بالاتر از ارزش واقعی آن میرسد. در واقع حباب، چرخهی اقتصادی افزایش سریع قیمت یک دارایی بوده که در ادامه با انقباض و سقوط شدید همراه است.
معمولاً حباب قیمتها نه بر مبنای دلایل منطقی و ریشهای، که بر اساس هیجانات ناشی از موج ناگهانی خرید غیرضروری به وجود میآید. سرمایهگذاران تحت تاثیر چنین جوی و به صورت غیرمنطقی (از روی احساس) و گاهی اوقات بر اساس شایعات، دست به خرید دارایی میزنند.
در این شرایط اگر میزان عرضه ثابت بماند و یا به گونهای باشد که پاسخگوی افزایش تقاضا نباشد، قیمت رشد بیشتری پیدا میکند و باعث افزایش قیمت نجومی و غیر معقول آن دارایی میشود.
به دلیل اینکه در اقتصاد حبابی تعیین قیمت واقعی کالاها دشوار است و در رابطه با ارزش واقعی آنها اختلاف نظر وجود دارد، معمولاً حبابهای اقتصادی بعد از کاهش شدید قیمت در کوتاه مدت شناسایی میشوند.
زمانی که دیگر سرمایهگذاری مایل به خرید در قیمت بیش از حد معمول نیست، فروش گستردهای اتفاق میافتد و دارایی دوباره ارزش واقعی خود را به دست میآورد. به این سقوط قیمت شدید که در مدت کوتاهی رخ میدهد، معمولاً «ترکیدن حباب» میگویند.
۵ مرحله ایجاد حباب
مراحل ایجاد حباب
هایمن مینسکی (Hyman Minsky) یکی از نخستین کسانی است که به تشریح ایجاد و نمو بیثباتی مالی و رابطه آن با اقتصاد پرداخت و ۵ مرحله زیر را در ایجاد یک چرخه معمولی شناسایی و معرفی کرد. علیرغم تفاوت در تفسیر چرخههای حباب اقتصادی، الگوی ایجاد حباب همیشه ثابت و به شرح زیر است:
• جابهجایی: این مرحله زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذاران متوجه یک پدیده نو مانند یک محصول یا تکنولوژی جدید، نرخ بهرهی پایین و یا هر چیز دیگری که توجه آنها را به خود جلب کند، میشوند.
• رشد سریع: قیمتها در ابتدا افزایش مییابند و پس از آن هر چه سرمایهگذار بیشتری وارد بازار میشود، این رشد بیشتر میشود. این اتفاق زمینهساز مرحله رشد سریع یا که به اصطلاح به آن «بوم» (Boom) میگویند میشود. یک حس عقب ماندن از قافله در بین مردم عادی ایجاد میشود که در نتیجه افراد بیشتری شروع به خرید دارایی میکنند.
• خوشحالی و رضایتمندی: زمانی که قیمت دارایی به شدت افزایش مییابد و حس رضایتمندی در سرمایهگذاران ایجاد میشود، احتیاط، ملاحظه و عاقبتاندیشی در بین سرمایهگذاران تازهکار از بین میرود و خرید کورکورانه افزایش مییابد.
• کسب سود: تشخیص زمان ترکیدن حباب آسان نیست؛ زمانی که یک حباب بترکد تا مدتها قیمت به حالت قبل بر نمیگردد. هر کسی که به علائم هشداردهنده توجه کند، با فروش داراییاش در موقعیت مناسب سود قابل توجهی به جیب خواهد زد.
• وحشت: قیمت دارایی به سرعت تغییر میکند و به همان سرعتی افزایش یافته بود، کاهش مییابد. سرمایهگذاران میخواهند به هر قیمتی که آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ شده دارایی خود را به پول نقد تبدیل کنند. در این وضعیت، به دلیل اینکه عرضه بسیار بیشتر از تقاضا اتفاق میافتد، قیمت دارایی با کاهش مواجه میشود.
دلایل ایجاد حباب
تفکر گلهای: سرمایهگذاران ناآگاه بدون فکر به دنبال دیگران راه میافتند
در میان اقتصاددانان، بر سر دلایل رخ دادن حباب اختلاف وجود دارد. به طورکلی پیروان مکتب اتریشی معتقدند که سیاستهای غلط بانکی و حاکمیتی در نهایت منجر به ایجاد چرخه حباب میشود. از سوی دیگر طرفداران مکتب کینزی، به نوعی احساسات سرمایهگذاران و رفتارهای آنان در بازار را عامل اصلی حباب میدانند که باعث میشود قیمت یک دارایی از ارزش واقعیاش بالاتر برود.
به طور کلی با تلفیق دو نظریه فوق میتوان گفت که اقدامات و احساسات زیر از دلایل اصلی حباب هستند:
نقدینگی
یکی از اصلیترین دلایل حباب قیمتی و اقتصادی، به خصوص در کشور ما، نقدینگی بیش از حد در نظام مالی است. رشد بی رویه نقدینگی که از طرف دولت صورت میگیرد، باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات شده و چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است، این امر منجر به ایجاد تورم و حباب اقتصادی میشود.
احمقها
حبابهای اقتصادی در بیشتر مواقع بر مبنای «نظریه احمقتر از من» (Greater Fool Theory) ایجاد میشوند. کسی که بر اساس این نظریه سرمایهگذاری میکند، کالا یا سهامی را بدون توجه به کیفیت آن خریداری میکند، آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ با این امید که آن را در زمانی کوتاه به خریدار دیگری (احمقتر) که حاضر باشد، مبلغ بیشتری برای این دارایی بپردازد، بفروشد. اما در نهایت در یک نقطه خاص آخرین احمق به این چرخه پایان میدهد.
پیشبینی اشتباه بر اساس تاریخ
یک دلیل دیگر شکلگیری حباب بررسی قیمتها به صورت تاریخی و پیشبینی حفظ رویه فعلی است. مثلا اینکه اگر در گذشته قیمتها با نرخ X رشد کردهاند، تا همیشه با این نرخ به افزایش خود ادامه خواهند داد.
برونیابی سرمایهگذاران را بر آن میدارد که برای خرید یک دارایی بیش از ارزش واقعیاش پرداخت کنند تا به خیال خودشان سود بیشتری به دست آورند. با توجه به اینکه در تعیین قیمتها عوامل بسیار زیادی نقش دارند، پیشبینی آینده قیمتها بسیار دشوار است.
رفتار تودهوار یا همان تفکر گلهای
رفتار تودهوار که با عنوان «تفکر گلهای» نیز از آن یاد میکنند، یکی از جنبههای اقتصاد رفتاری است. انسانها آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ به طور ذاتی تمایل دارند تا از آنچه که دیگر افراد جامعه و محیطشان انجام میدهند پیروی کنند، حتی اگر بدانند کاری که انجام میدهند غیرمنطقی است.
مردم در پس ذهن خود میدانند که به دنبال سود بودن و سرمایهگذاری روی شرکتی که هیچ برنامهای برای کسب و کار و یا حتی یک محصول مشخص و تعریفشدهای ندارد، غیر منطقی و اشتباه است. اما چون بقیه دارند این کار را انجام میدهند، دچار ترس از دست دادن یا به اصطلاح «فومو» (Fomo) میشوند. در نتیجه برخلاف عقایدشان رفتار میکنند و سرمایهگذاری اشتباهی را مرتکب میشوند.
نمونههایی از حبابهای اقتصادی مشهور
نقاشی منتسب به حباب گل لاله در هلند
همانطور که مقاله بزرگترین حبابهای اقتصادی دنیا میخوانیم، حبابها به دلیل تغییر در رفتار سرمایهگذار در اوراق بهادار، بازار سهام، بازار ارز دیجیتال و بخشهای تجاری شکل میگیرند. برخی از مشهورترین حبابهای اقتصادی تاریخ عبارتند از:
حباب گل لاله
جنون آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ یا حباب گل لاله ( Tulip mania ) به دورهای در هلند گفته میشود که قیمت پیاز گل لاله به سطح فوقالعاده بالایی رسید و سپس بهطور ناگهانی سقوط کرد. جنون گل لاله اولین حادثهٔ حباب اقتصادی و یکی از سه حباب اقتصادی بزرگ در تاریخ معاصر بهشمار میآید.
دلایل به وجود آمدن حباب اقتصادی لاله هنوز ناشناخته است. از تئوریهایی که مطرح شده تئوری جنون تصادفی و حرص و طمع مردم است. در آن زمان هلند یک قدرت بزرگ اقتصادی بود، اما مردم کشاورز و کارگر از زندگی فقیرانه در رنج بودند و همین مردم بودند که در شکل گرفتن بحران نقش داشتند.
در اوایل قرن ۱۶ میلادی، گل لاله از آسیا به هلند وارد شد. در آن هنگام به دلیل کمیاب بودن، گل لاله و بذر آن یک رشد قیمت خیلی بزرگ را تجربه کردند و باعث ایجاد یکی از بزرگترین حبابهای اقتصادی تاریخ شدند. در نهایت با تکثیر بذر گل لاله و از بین رفتن تقاضا قیمت آن به شدت سقوط و ضربهای مهلک به اقتصاد هلند وارد کرد.
حباب در ژاپن
همانطور که در اقتصاد ژاپن ما بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ دیده شد، پایین بودن نرخ بهره و افزایش قدرت ین در مبادلات ارزی باعث هجوم سرمایهگذاران خارجی به این کشور شد و حجم صادرات ژاپن به شدت افت کرد. در نتیجه این اتفاقها ژاپن از ارزهای خارجی لبریز شد و حباب اقتصادی غیرقابل کنترلی در این کشور شکل گرفت. اما در نهایت در دهه ۹۰ میلادی سهام این کشور سقوط کرد و دوران موسوم به حباب اقتصادی ژاپن به پایان رسید.
حباب داتکام و حباب مسکن
به عنوان نمونه دیگر میتوان به تغییر پارادایمی و اساسی در الگوهای ذهنی که در جریان حباب دات-کام در خلال دهه ۹۰ میلادی اتفاق افتاد اشاره کرد. طی این حباب، بازارهای بورس سهام کشورهای صنعتی دنیا شاهد رشد سریع ارزش مالی شان بودند که از رشد بخش اینترنت و شاخههای مرتبط با آن ناشی میشد.
در اواسط دهه ۹۰ میلادی که اینترنت در حال گسترش بود و امیدواریهای بسیار زیادی درباره این فناوری وجود داشت، شرکتهای خدمات اینترنتی به شکل قارچگونهای با انواع و اقسام وعدههای عجیب تاسیس شدند. در جریان این جنبش سریع، مردم سهام شرکتهای مرتبط با فناوری را با قیمتهای بسیار بالایی خریداری کردند و معتقد بودند که میتوانند آن را با قیمت بالاتر به فروش برسانند که در نهایت اینگونه نشد و یک اصلاح بزرگ اتفاق افتاد.
در بازه زمانی ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹ بازار مسکن رشدی مداوم اما اندک داشت. با ترکیدن حباب دات-کام و به دنبال آن سقوط بازار سهام در سال ۲۰۰۰، سرمایهها از بازار بورس به سوی بازار مسکن سرازیر شدند. از سوی دیگر، به دلیل رکود موجود، فدرالرزو و سایر بانکها در ایالات متحده برای کمک به رشد اقتصادی و ایجاد ثروت، اقدام به ارائه وامهای با بهره پایین و ارزان کردند و این شرایط به بزرگتر شدن حباب قیمت مسکن دامن زد.
این بحران تنها به آمریکا محدود نشد و بسیاری از بانکها و بنگاههای اقتصادی در جهان نظیر اروپا را در برگرفت. موسسات اعتباری و بانکهایی که مستقیم و غیرمستقیم در بازار پررونق امریکا سرمایهگذاری کرده بودند، متحمل زیانهای بسیاری شدند.
حباب ارز دیجیتال
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که در جمعی صحبت از ارز دیجیتال و بیت کوین باشد و عدهای در آن جمع معتقد باشند که ارزهای دیجیتال مانند جریان دات-کام یا گل لاله، حبابی بیش نیستند. اما ابتدا باید دقیقا دانست منظور از این افراد مفهوم ارز دیجیتال است یا برخی انفجار و سقوط قیمتهایی که مانند سال ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۸ در این بازار اتفاق میافتد.
از دید بسیار از اقتصاددانها در سال ۲۰۱۸ مثل حباب داتکام، بازار ارزهای دیجیتال درگیر یک حباب شد و ارزها و ICOهایی که مثل بسیاری از شرکتهای اینترنت سال ۱۹۹۵ وعدههای حل کردن مشکلات بشر را میدادند، محو شدند اما آنهایی که مثل بیت کوین پتانسیلی واقعی داشتند، دوباره توانستند خودشان را احیا کنند. در جریان حباب دات کام، ارزش سهام شرکتهای بزرگی مثل یاهو هم تحت تاثیر قرار گرفت اما در نهایت این شرکت توانست از مهلکه جان سالم بدر ببرد.
حباب در هر بازاری ممکن است رخ دهد. طی یک حباب قیمتی، شرکتها یا ارزهای دیجیتال خوب هم دچار افت شدیدی میشوند زیرا به طورکلی اعتماد به بازار کاهش مییابد. از سوی دیگر در سال ۲۰۱۷ هم بسیاری از اقتصاددانان به این نکته اذعان داشتند که قیمت آن زمان ارزهای دیجیتال نسبت به کاربردشان اصلا عقلانی نبوده است.
پس شاید منطقی باشد قبول کنیم که در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ که امیدواری در پتانسیلهای بلاک چین شکلی غیرواقعبینانه به خود گرفته بود و افراد به صورت کورکورانه سرمایهگذاری میکردند، حباب قیمت رخ داد. حباب در هر بازاری میتواند شکل بگیرد اما نمیتوان صرفا کل یک پدیده و فناوری را حباب دانست، همانطور که در جریان حباب دات-کام، شرکتهای اینترنتی زیادی از بین رفتند اما نمیتوانیم کل اینترنت را یک حباب بدانیم. کما که امروزه شرکتهای فناوری و اینترنتی، بخش بزرگی از ارزش بورس جهان را به خود اختصاص میدهند.
آیا بازار بورس ایران حباب دارد؟
آیا بازار بورس ایران دارای حباب است؟ دلیل هجوم روزافزون مردم به سوی بازار بورس، دخالتهای دولت است و یا گران بودن بازار بورس؟ در این مقاله از « سراج توس» به دنبال پاسخ این سؤالات خواهیم بود.
دلایل در نظر گرفتن احتمال حباب برای بازار بورس ایران
با توجه به اتفاقات اخیر بازار بورس ایران و رشد بیسابقه رشد شاخصهای سهام بورس و فرابورس، یکی از احتمالاتی که برخی از تحلیلگران برای توجیه این جریان در نظر میگیرند، وجود حباب، سفته بازی و یا دخالتهای دولت برای تأمین کسری بودجه است.
اما واقعیت این است که در این مرحله، فاصله زیادی ست تا زمانی که بتوان روی قیمت گذاری سهام در ایران نام حباب گذاشت.
دلایل حباب دار نبودن بازار بورس ایران
در ادامه این مقاله با توجه به تحلیل «علی شریف آزاده» یادآور میشویم که برای ثابت کردن وجود یا عدم وجود حباب، نیازمند معیار مشخصی هستیم تا با استفاده از آن بتوانیم درباره فاصله میان قیمتها و ارزش واقعی آنها بر اساس تجربههای سایر کشورها قضاوت کنیم.
در این زمینه، نسبت ارزش کل بازار سهام بر ارزش تولید ناخالص داخلی کشور معیار مناسبیست که به آن«اندیکاتور وارن بافت» میگویند و با توجه به جدول زیر شرح است:
بر اساس جدول فوق، نسبت منصفانه نمایشگر ارزش ذاتی یک بازار سهام در بازه میان ۷۵ درصد ارزش GDP آن کشور تا ۹۰درصد آن قرار دارد. مقادیر پایینتر از این بازه نشان دهنده حباب منفی و بالاتر از آن نیز نمایشگر وجود حباب مثبت است.
نسبت اندیکاتور وارن بافت بازار بورس ایران
در خصوص ایران و با توجه به قیمت دلار ۱۶۱۰۰ تومانی( به صورت حدودی) و ارزش GDP تقریبی ۴۸۵ میلیارد دلاری کشور در سال گذشته میلادی و با محاسبه ارزش کل بازارهای سهام بورس و فرابورس (به ترتیب مقادیر ۲۷۲۶۰۰ میلیارد تومان و ۵۵۶۰۰ میلیارد تومان)، نسبت یادشده در حدود ۴۱ درصد است.
با توجه نتیجه این محاسبه و با توجه به اینکه نسبت اندیکاتور بافت برای بازار سهام ایران هنوز به ۵۰ درصد هم نرسیده، لذا در طبقه «بشدت زیر ارزش ذاتی» و یا بسیار ارزان طبقه بندی شدهاست.
بر همین اساس ادعای منتقدین رشد اخیر بورس از دید اندیکاتور موسوم به «اندیکاتور آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ بافت» رد شده و میتوان گفت که بورس ایران نه تنها به مرحله حبابی شدن نرسیده بلکه هنوز تا رسیدن به محدوده ارزش منصفانه خود فاصله دارد.
سایر نکات قابل توجه در وضعیت بازار بورس ایران
البته لازم به ذکر است در میان مسائل قابل تأمل دیگری نیز وجود دارد که توجه به آنها در تعیین میزان واقعی بودن یا نبودن وجود حباب در بازار بورس ایران دارای اهمیت است.
رابطه قیمت دلار و آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ وجود حباب در بازار بورس ایران
مسائلی مانند اینکه اگر قیمت دلار روند صعودی خود را مجدداً شروع کند، صورت کسر یادشده کوچک تر شده و ارزان بودن سهام ایران بیشتر خودنمایی می کند.
تأثیر رشد منفی اقتصاد و وضعیت بازار بورس ایران
ضمن اینکه ادامه رشد منفی اقتصاد ایران، با توجه به اینکه طبق آخرین برآورد صندوق بین المللی پول در سال جاری میلادی نیز ادامه خواهدیافت، مخرج کسر را بزرگتر کرده و نتیجه آیا بورس هم حباب قیمتی دارد؟ آن حرکت به سوی محدوده کمتر ارزان و جذاب برای سرمایه گذاری خواهد بود.
نقش مهم عرضه اولیهها
همچنین ادامه یافتن درخواست عرضه اولیهها، سبب افزایش سهام شرکت های سهامی عام قابل معامله در بورس شده و در نتیجه بازار سهام ایران سهم بیشتری از GDP کشور رادر برخواهد گرفت.
بازار بورس ایران؛ پایین تر از ارزش منصفانه
با توجه به مطالب گفته شده و بر اساس محبوب ترین اندیکاتور و سنجه حباب در بازارهای سهام، میتوان گفت بورس تهران، گران و دارای حباب قیمتی نبوده و پایینتر از ارزش منصفانه خود فعالیت می کند.
پنج فرض خطا از حباب بورس
تقابل دیدگاهها نسبت به روند بازار سهام طی هفتههای اخیر تشدید شده و همین امر نوسان کُند شاخص بورس و کاهش ارزش معاملات را رقم زده است. در این میان گروهی با استناد به برخی معیارها ارزشگذاری بیش از اندازه قیمت سهام را مدعی میشوند. حال آنکه بررسی دقیق گزارههای مدافع حباب از نوعی خطای تحلیلی حکایت دارد. ایرادهای اصلی که به این تحلیلها وارد میشود اولا به گذشتهنگری صرف و ثانیا به ناکافی بودن دادههای آماری برای نتیجهگیری مربوط میشود.
کمرمق شدن همزمان ارزش معاملات و نوسان قیمت سهام بار دیگر بازار تحلیلها را داغ کرده است. در این فضای تقابل دیدگاهها، گروههای مختلفی به حبابی شدن بورس تهران و پر شدن ظرف صعودی این بازار اشاره میکنند. برای راستیآزمایی این نوع مدعیات ابتدا باید شناخت دقیقتری از حباب و سپس نسبتها یا به اصطلاح حبابسنجهای قیمت سهام پیدا کرد. نتایج بررسیها نشان میدهد خطاهای مختلفی در فرضیاتی که درباره فراتر رفتن قیمت سهام از ارزش ذاتی آنها مطرح میشود وجود دارد که منجر به تحلیلهای اشتباه میشود.
ریشه تقابل تحلیلهای حبابی
پیش از هر چیز باید بدانیم در ادبیات مالی اجماعی بر سر مساله حباب وجود ندارد. این تفاوت نظر نه تنها در معیارهای پیشبینی حباب، بلکه حتی در تعریف حباب وجود دارد. بهطور کلی اگر دو شاخه اصلی بازارهای مالی را «بازار کارآمد» و «مالی رفتاری» بدانیم، اساسا حباب در نظریات گروه دوم معنا مییابد. نکته جالب آنکه یوجین فاما، بهعنوان فرضیهپرداز «بازار کارآمد» (Efficient Market Hypothesis) و رابرت شیلر، پرچمدار «مالی رفتاری» هر دو در سال ۲۰۱۳ بهطور مشترک نوبل اقتصاد را برنده میشوند. این مساله به وضوح نشان میدهد این دیدگاههای متقابل حتی در سطح جهانی نیز وجود دارد؛ بهطوری که طرفداران بازارهای کارآمد بهطور کلی به مساله حباب اعتقاد ندارند و تاکید میکنند رفتار عقلایی بازیگران بازارها در هر لحظه بیانگر وضعیت نرمال قیمتهاست. بنابراین، مساله حباب در بازارهای مالی یک «پدیده رفتاری» است که با ظهور رفتار گلهای رخ میدهد. همین تقابل دیدگاهها باعث میشود تا هیچگاه نتوان بهطور مطلق معیاری برای بیشارزشگذاری قیمتها در یک بازار تعریف کرد و همیشه حبابها زمانی مشخص میشوند که ترکیده باشند. یعنی پس از سال ۲۰۰۱ است که با ریزش بورس آمریکا «حباب داتکام» تایید میشود یا بعد از بحران مالی ۹-۲۰۰۸ است که کارشناسان میتوانند به تحلیلهای خود استناد کنند. این موضوع البته برای حبابهای منفی (کمارزشگذاری شدن داراییها) هم صادق است. مثلا تحلیلگر ارشد رویترز در سال ۲۰۱۴ مدعی شد قیمت نفت که از بالای ۱۰۰ دلار به حدود ۷۰ دلار به ازای هر بشکه کاهش یافته بود، دچار حباب منفی شده است. اما ریزش قیمتها به کانال ۲۰ دلاری در چند ماه بعد از آن نشان داد که تحلیل رویترز دچار خطا بوده است و حباب منفی بازار نفت تایید نشد. پس اساسا معیارهای تحلیلی از وضعیت حبابی، صرفا یک دیدگاه است که تحقق یا عدم تحقق آن در آینده معلوم میشود. در ادامه گزارش به برخی گزارههای مطرحشده درباره حبابی شدن بورس تهران پرداخته و صحت آنها ارزیابی میشود.
تحلیل «زمان مرگ» از نگاه تکنیکی
گزاره: شاخص ۲۵۳ هزار واحد سقف بورس است
ارزیابی: آقای نسیم نیکلاس طالب، یکی از تحلیلگران و نویسندگان برجسته بازارهای مالی در مثالی جالب، استناد صرف به تحلیلهای تکنیکال را نقد میکند. او میگوید اگر بخواهیم زمان مرگ یک فرد را تشخیص دهیم و دادههای آن را هر یک ساعت ذخیره کنیم، یک فرد ۵۰ ساله هیچوقت نخواهد مُرد. زیرا هر ساعت رکوردی از دادهها ثبت شده که بین گزینه «مردن» و «زنده ماندن» انتخاب میشود و در طول ۵۰ سال، تعداد دادههای ثبتی به ۴۳۸ هزار مورد میرسد. تحلیل تکنیکال میگوید طی ۴۳۸ هزار دفعه گذشته فرد نمرده، پس در آینده هم نمیمیرد. جالب آنکه هر چه سن فرد بیشتر شود، تحلیل دقت بیشتری میگیرد.
بهطور کلی، تحلیل تکنیکال برای شبیهسازی عملکرد بازارها بر اساس الگوهای گذشته تلاش میکند که در بسیاری از مواقع میتواند درست باشد. اما روندهای تاریخی، هیچگاه تغییرات ساختاری را لحاظ نمیکنند و اتفاقا درسی که تاریخ به ما میدهد آن است که رویدادهایی در جهان رخ میدهد که پیش از آن هیچگاه تکرار نشده است. بنابراین، در وضعیتی که بورس تهران به قلههای تاریخی رسیده و بسیاری از الگوهای گذشته را در هم شکسته است، چنین استنادی از نگاه علمی منطقی به نظر نمیآید.
پاشنه آشیل نسبتهای ارزشی
گزاره: نسبت ارزش بازار سهام به تولید ناخالص داخلی و نقدینگی از میانگین تاریخی فاصله گرفته و نوبت عقبنشینی قیمتهاست.
ارزیابی: یکی از معیارهای مهمی که بهعنوان نماگرهای بنیادی نیز شناخته میشوند، نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی (GDP) مشهور به نسبت «وارن بافت» است. در شرایط کنونی ارزش بازار سهام به GDP از میانگین فاصله گرفته است و بر همین اساس تحلیل میشود قیمتهای سهام جایی برای رشد ندارند. این تحلیل از سه جنبه با خطا مواجه است. اولا اینکه این نوع تحلیلهای دادهای و استناد به میانگینها برای بورس تهران با ضعف آماری مواجه است. زیرا بورس کشورمان با وجود قدمت ۵۰ ساله، قبل از اجرای اصل ۴۴ هویت چندانی نداشته و در عمل دادههای قابل استناد آن به کمتر از ۱۵ سال میرسد. حال آنکه حتی در بورسهای جهانی نیز به کمبود دادههای تاریخی برای نتیجهگیری استناد میشود. مثلا شیلر، نوبلیست اقتصاد در تحلیلی از بازدهی بلندمدت بورس آمریکا با بیش از یک قرن سابقه، دادههای خود را به دلیل کمبود غیرقابل استناد میداند.
دومین مساله به عرضههای محسوس بورس تهران برمیگردد که باعث تغییر سطح ارزش بازار شده است. یعنی وقتی میگوییم ارزش بورس به GDP اوج گرفته است، این ارزش بازار دارای تورم مازاد به دلیل ورود شرکتهای بعضا بزرگ جدید است. آخرین و شاید مهمترین نکته اما در بررسی نسبتهای ارزشی که سایر معیارها نظیر نسبت ارزش بازار به نقدینگی را هم شامل میشود، تغییرات ساختاری است که در اقتصاد رخ میدهد. بهطوری که اگر فقط رفتارهای تاریخی مبنا قرار گیرد، عملا تحلیل بنیادی به تحلیل تکنیکال تغییر هویت داده است. بهعنوان یک مثال واقعی، میانگین تاریخی نسبت وارن بافت (ارزش بازار به GDP) برای بورس آمریکا کمی کمتر از ۹۰ درصد است. حال آنکه نسبت مزبور از سال ۲۰۱۳ بالاتر از این رقم قرار دارد و در شرایط کنونی به ۱۵۰ درصد رسیده است! بنابراین، استناد صرف به یک معیار میتواند تحلیلها را دچار انحراف کند.
اثر فزاینده دلار؟
گزاره: رشد بورس از ابتدای سال ۹۷ از افزایش نرخ دلار پیشی گرفته و حبابی شده است
ارزیابی: بازدهی دلار از ابتدای سال ۹۷ کمتر از ۱۵۰ درصد است، حال آنکه شاخص بورس تهران در مدت مشابه بیش از ۱۶۰ درصد رشد کرده است. این مبنایی است که بعضا بهعنوان عامل ایجاد حباب در بازار سهام به آن استناد میشود. در این مورد دو خطای مهم وجود دارد؛ اولا آنکه هنگام مقایسه بازارها با یکدیگر نقطه شروع اهمیت ویژهای دارد. اینکه آیا ابتدای سال ۹۷ هر دو بازار ارز و سهام در تعادل بودهاند که اکنون باید با یک نسبت رشد کنند. مثلا در شرایطی که دلار از کمتر از ۴ هزار تومان تا مرز ۵هزارتومان در حرکت بود (زمستان ۹۶) بورس تهران هم به همین نسبت رشد کرده بود؟! دومین نکته به اثر متفاوت دلار بر سودآوری و تغییرات ساختاری که در اقتصاد ایجاد میکند برمیگردد. بهعنوان نمونه توجه به رشد درآمدهای نیمی از شرکتهای بورسی (صادراتمحور) با دلار و در مقابل رشد به مراتب کمتر هزینهها با ریال اهمیت مییابد. مثلا شرکتی که محصول پتروشیمی یا فلزی خود را صادر میکند، اما هنوز مصرف انرژی (برق، گاز و. ) را با نرخهای یارانهای محاسبه میکند. همچنین رشد نرخ دلار با از بین بردن توجیه واردات حتی شرکتهای تولید داخلی را نیز با افزایش تقاضا و به نوعی تغییر ساختار مواجه کرده است. پس طبق چنین شرایطی، استناد ساده به یک گزاره کلی نظیر پیشی گرفتن رشد بورس از دلار چندان صحیح به نظر نمیرسد. به ویژه آنکه به لحاظ تاریخی نیز تکرار دورههای جهشهای ارزی بسیار محدود بوده و به سختی میتوان با گذشتهنگری به نتیجه درست رسید.
انحراف شاخصی
گزاره: شاخص دلاری بورس به اوج رسیده و جایی برای رشد ندارد.
ارزیابی: بعضا به تحلیلهایی اشاره میشود که روند شاخص دلاری بورس، یعنی تعدیل شاخص بورس با نرخ روز دلار را بررسی میکند. این در حالی است که نمودار روند تاریخی شاخص دلاری تپیکس برای بورس تهران نشان میدهد از این منظر هنوز فاصله ۵۰ درصدی تا میانگین تاریخی وجود دارد. بنابراین به نظر میرسد ارائهدهندگان گزاره مزبور با دو خطا مواجه هستند. اولا اینکه به جای در نظر گرفتن «شاخص قیمت»، «شاخص بازدهی» را مبنا قرار میدهند که در خود سودهای نقدی سالهای قبل را انباشت کرده است. حال آنکه در بررسی نسبتها ارزش روز داراییها مهم است، نه آنچه بهصورت نقدی از بازار خارج شده است. دومین مساله بازه مقایسه است که ارقام اوجگیری این نسبت را طی سالهای بعد از ۹۳ معیار قرار میدهد. حال آنکه در بازه مزبور، بورس حبابی نبوده است و دورانی که حباب بورس در آن مشهود است به دی سال ۹۲ برمیگردد که در آن زمان شاخص دلار از هر نوعی که حساب شود، فاصله بسیار زیادی با ارقام کنونی دارد.
به دنبال سراب سود
گزاره: نسبت قیمت به درآمد بالای ۴ برای بورس حبابی است.
ارزیابی: شاید برای تحلیل بورس به ویژه بورس تهران یکی از دقیقترین مبانی، توجه به نسبت قیمت به درآمد (P/ E) باشد. این نسبت برای شرکتهای بزرگ و مهم بورسی طبق آخرین گزارش «اجماع تحلیلگران» بورس تهران کمتر از ۵/ ۴ مرتبه است. این عدد نسبت به ارقام انتظاری سال گذشته بالاتر است، اما نسبت به فضای جدید یا میانگین تاریخی چطور؟از زمان خروج ترامپ از برجام (اردیبهشت ۹۷) تحلیلگران به دلیل ریسکهای متعدد نسبت قیمت به درآمد سهام را ۴ مرتبه در نظر میگرفتند که کاملا هم منطقی به نظر میرسید. عدم قطعیتها در وضعیت بازار ارز، میزان فروش داخلی و صادراتی شرکتها باعث شده بود که نتوان برآورد مناسبی از سودآوری شرکتها داشت و همزمان فرصتهای سرمایهگذاری نیز جذابیت بالایی داشتند، اما آیا این شرایط هنوز هم پا برجاست؟
به نظر میرسد از یکسو با گذشت بیش از ۱۴ ماه از آن زمان و اعمال تحریمهای مختلف و مشاهده مستقیم وضعیت فروش شرکتها دیگر «عدم قطعیتها» مشابه سال گذشته نیست که بر مبنای آن نسبت قیمت به درآمد را با احتیاط زیاد ۴ در نظر بگیریم. از سمت دیگر، بازارهای دیگر سرمایهگذاری، نظیر دلار، سکه و مسکن نیز با فروکش تلاطم همراه شدهاند و یافتن سودهای بالاتر از سود بانکی در بازارهای خارج از بورس، حداقل بر مبنای متغیرهای موجود نوعی سراب محسوب میشود.بنابراین در شرایط کنونی به نظر میرسد معیارهای ارزشگذاری سهام قابل بازنگری است. مثلا میانگین تاریخی بورس برای این نسبت حدود ۶ مرتبه است. بازار پول (سپردههای بانکی) نیز بهطور رسمی ۱۵ درصد سود و حتی برای سپردههای ترجیحی سود ۲۰ درصدی را عرضه میکند که P/ E بیش از ۵ واحدی را نشان میدهد. اگر چنین معیاری مد نظر قرار گیرد، نهتنها بورس تهران حبابی نشده، بلکه ظرفیتهایی برای رشد ملایم نیز نشان میدهد.
تطبیق دلار با مراحل حباب
بهطور عمومی برای حباب پنج مرحله تعریف میشود که مقایسه آن با وضعیت فعلی بورس تهران جالب است. مرحله اول، یک تغییر مهم در ساختار اقتصادی-سیاسی است که به تدریج توجه کارشناسان و فعالان بازار را جلب میکند (در گذشته مثلا برجام و در وضعیت فعلی جهش نرخ دلار). این عامل در ادامه منجر به صعود قیمتها میشود (boom) که بورس تهران چنین تجربهای را طی یک سال گذشته داشته است. مرحله سوم به رویاپردازی موسوم است (euphoria) جایی که داستانسازیهایی برای جهشهای بیسابقه سودآوری و رشد سهام انجام میشود. مثلا زمستان سال ۹۴ برای گروه خودرویی و ورود سرمایهگذاران خارجی در پسابرجام شاهد این داستانپردازیها بودیم یا در حباب داتکام آمریکا (اوایل ۲۰۰۰) قصههایی درباره انقلاب صنعت IT و استارتآپها مطرح میشد. اکنون اما با احتیاط جدی که هنوز تحلیلگران و فعالان در برآوردهای خود از آینده دارند، فاصله تا سطوح حبابی را حتی از تفسیرهای ذهنی نیز میتوان رصد کرد. در مرحله چهارم حبابها، شناسایی سود از سوی کارشناسان و خبرگان مشاهده میشود که به نوعی روند صعودی پرشتاب را متوقف میکند. در پایان که به ترکیدن حباب منجر میشود به وحشت عمومی (panic) میرسیم که همه برای فرار از سهام از یکدیگر سبقت میگیرند. هرچند بعضا شناسایی سود در بورس تهران طی هفتههای اخیر مشاهده میشود اما به راحتی میبینیم با کاهش قیمتها، فروشندهها نیز تا حد زیادی عقبنشینی میکنند که افتهای کمدامنه اخیر شاخص بورس نمودی از این ماجراست. پس اینکه صرفا بخواهیم با چند معیار کلی و برآوردهای سرانگشتی مدعی حبابی شدن قیمتها شویم، چندان دقیق به نظر نمیرسد.
ریزحبابهای بازار سهام
اینکه معیارهای حباب از نگاه تحلیلی تایید نمیشوند به معنای آن نیست که در هیچ سهمی حباب وجود ندارد. همیشه، حتی در رکودیترین شرایط نیز برخی سهمها بیش از ارزش واقعی خود رشد میکنند که باید حباب آنها تخلیه شود. اکنون نیز این مساله در بورس تهران قابل رصد است، اما وقتی از حباب بورس بهطور عمومی صحبت میشود باید این فراتر رفتن از ارزش ذاتی در سطح عمومیتری برای سهام رخ دهد که شواهد فعلی آن را تایید نمیکنند. این دقیقا مشابه تفاوت گرانی با تورم است؛ گرانی میتواند برای یک کالای خاص در جامعه بنا به شرایط عرضه و تقاضا رخ دهد، اما تورم به معنای رشد عمومی قیمت کالاها در جامعه است. بنابراین، حبابی شدن چند سهم به معنای وجود حباب در بورس تهران نیست.
ریسکهای بازار بدون حباب
باید در نظر داشت اینکه فرضیه حبابی شدن بورس تهران تایید نمیشود به معنای آن نخواهد بود که بازار سهام در آینده تحت هیچ سناریویی ریزش نخواهد کرد. طبیعتا تحلیل قیمتهای فعلی بر اساس شواهد موجود است و اگر مختصات عوض شوند، معادلات بورس نیز تغییر میکنند. مثلا اگر دولت تصمیم به اصلاح قیمت حاملهای انرژی بگیرد، طبیعتا از محل افزایش هزینه شرکتها ممکن است سودآوری آنها کاهش یابد. البته طبق آخرین اصلاحات بودجه، فعلا خبری از این مساله برای سال ۹۸ نیست. ریسک بعدی میتواند مربوط به بازار جهانی و شروع فاز جدید ریزش قیمتها باشد.
این سناریو هم با ابهامات زیادی مواجه است و حتی تحلیلگران بینالمللی نیز اجماعی بر سر آن ندارند. نکته مهم آنکه اگر بورس در آینده به علت بازار جهانی کاهشی شود به معنای درست بودن تحلیلهای فعلی از حبابی بودن بازار سهام با استدلالهای فوق نخواهد بود. تشدید ریسکهای سیاسی و مشکلات فروش شرکتها دیگر مسالهای است که در صورت وقوع میتواند معادلات بورس را تغییر دهد. البته این مساله به دلیل اثرات موازی که بر بازار ارز و نرخ دلار میگذارد تحلیل پیچیدهای دارد. اما به هر حال مساله اصلی آن است که این رویدادها کاملا با شواهد موجود (آمار فروش شرکتها طی یک سال گذشته و وضعیت سیاسی در منطقه) در تضاد است. بنابراین، هنگام وقوع این سناریو باید با تغییر مفروضات، جهت تحلیلها را با واقعیتها هماهنگ کرد.
دیدگاه شما