چگونه در سال 2021 از توییتر برای تجارت استفاده کنیم؟
در حال حاضر بیش از 206 میلیون کاربر فعال توییتر در سراسر جهان وجود دارد. با بیش از 73 میلیون حساب کاربری فعال، ایالات متحده بیشتری تعداد کاربران توییتر را به خود اختصاص داده است. در حالی که بسیاری از مردم توییتر را به عنوان بستری برای به اشتراک گذاری نظرات سیاسی یا پست های آموزنده می دانند، این پلتفرم همچنین یک بستر عالی برای یافتن مشتری جهت کسب و کار خود است. مشاغل می توانند تبلیغات پولی را در توییتر اجرا کنند. در سال 2020، تبلیغات در توییتر 35 درصد افزایش یافت. به تدریج، تعداد زیادی از مشاغل بر افزایش مشارکت در حساب های توییتر خود تمرکز می کنند.
چرا باید از توییتر برای تجارت استفاده کرد؟
اگر هنوز در فکر این هستید که آیا باید کمپین بازاریابی خود را در توییتر تا حد زیادی بالا ببرید، در ادامه چند دلیل را بررسی خواهیم کرد که چرا توییتر یکی از بهترین بسترها برای رشد تجارت شما است:
1. مخاطب گسترده
این یک مزیت مهم در استفاده از توییتر است. اگر در یافتن مشتری برای کسب و کار خود با مشکل روبرو هستید، بازاریابی توییتری می تواند بازی را تغییر دهد. میلیون ها کاربر فعال در این پلتفرم وجود دارد. برای تعامل با میلیون ها نفر می توانید محتوای آموزنده و خلاقانه را در توییتر ارسال کنید. با گذشت زمان، مشتریان بالقوهای را در انجمن خواهید یافت.
2. مقرون به صرفه
یکی دیگر از مزایای استفاده از توییتر برای تجارت، مقرون به صرفه بودن آن است. نیازی نیست تبلیغات یا کمپین های پولی را در توییتر اجرا کنید. یک متن جذاب همراه با تصاویر چشمگیر نیز کی تواند به شما در جذب فالوور کمک کند.
3. ایجاد یک تصویر برای برند
توییتر یک بستر عالی برای ساختن تصویر برند شما است. زیرا به عنوان رسانهای برای آگاهی مردم از محصولات یا خدمات عمل می کند. همچنین، این برنامه به بیشتر دیده شدن شما و جلب اعتماد مشتریان نیز کمک می کند.
راه های استفاده از توییتر برای تجارت چیست؟
وقتی صحبت از بازاریابی در شبکه های اجتماعی به میان می آید، هیچ فرمول مستقیمی وجود ندارد. شما می توانید مخاطبان مختلفی را در اینترنت پیدا کنید که سلیقه های متفاوتی دارند. هر زمان که شرکتی کمپین های خود را در توییتر راه اندازی می کند، همیشه واکنش های متفاوتی وجود دارد. در حالی که بسیاری از کاربران ممکن است با محتوا تعامل داشته باشند، احتمال دریافت واکنش و عکس العمل نیز وجود دارد. بنابراین، هنگام استفاده از توییتر برای تبلیغات تجاری، باید بسیار دقیق و کوشا باشید. در اینجا چند روش برای استفاده موثر از توییتر برای تجارت شما آورده شده است.
ایجاد اهداف و استراتژی ها
این یک نکته مهم برای همه کمپین های بازاریابی است. اولین و مهمترین گام قبل از شروع کمپین بازاریابی این است که با تیم خود صحبت کنید و اهداف مشخص کمپین خود را تعیین کنید. برای این کار، ابتدا باید مخاطبان مورد نظر خود را پیدا کنید. از آنجایی که توییتر میلیون ها کاربر دارد، توسعه یک کمپین مناسب برای همه کاربران تقریباً غیرممکن است. بنابراین، شما باید مخاطبان خاص خود که باید برای آنها کمپین اجرا کنید را مشخص کنید و تعداد مشتریان بالقوه را پیش بینی کنید. اهداف شما باید دلایل اجرای آن کمپین تبلیغاتی خاص را شامل شود. به عنوان مثال، چگونه می تواند به رشد تجارت شما کمک کند؟
اگر به تازگی از حساب کاربری توییتر استفاده کردهاید، نیازی به تبلیغات یا ایجاد کمپین فوری ندارید. می توانید شروع به ارسال مطالبی کنید که با ایده های تجاری شما مطابقت دارد و برای خوانندگان نیز با ارزش است. راه دیگر افزایش تعاملات در توییتر، تعامل با برند ها یا مشاغل دیگر است. ما اغلب موضوعات توییتر را مشاهده کردهایم که در آن برند ها با اظهار نظر، از پست های یکدیگر پشتیبانی می کنند.
با این حال، اگر مدتی است از توییتر استفاده می کنید و مایل به تبلیغات یا کمپین های پولی هستید، چند نکته را باید مدنظر داشته باشید. برای شروع، شما باید یک بودجه ثابت برای بازاریابی در توییتر داشته باشید. این هزینه های شما را برای تبلیغ توییت ها یا حساب تجاری شما پوشش می دهد. مرحله بعدی انتخاب قالب درست است. توییتر دارای بیش از 20 فرمت تبلیغات برای مشاغل مانند تصاویر، متن و غیره وجود دارد. باید اطمینان حاصل کنید که قالب تبلیغ با اهداف شما مطابقت دارد. علاوه بر این، شما باید راهی برای متعادل کردن محتوای ارگانیک . پولی در توییتر پیدا کنید. تبلیغات زیاد می تواند بر تصاویر برند شما تاثیری منفی بگذارد.
برنامه The Twitter Planner را دانلود کنید
برای استفاده از توییتر جهت تجارت، باید یک برنامه ریز هفتگی یا ماهانه داشته باشید. این به شما کمک می کند تا محتوا را برنامه ریزی کرده و روند را ساده کنید.
شما می توانید یک برنامه ریز در اکسل یا گوگل ایجاد کنید. اما بهترین گزینه این است که برنامه ریز کسب و کار توییتر را از وب سایت رسمی آن دانلود کنید. این نرم افزار، شامل یک راهنمای دقیق در خصوص چگونگی شروع تجارت در توییتر، نکاتی حرفهای جهت جذب مخاطب و مواردی که باید هنگام ترسیم استراتژی بازاریابی مدنظر داشته باشید، است. همچنین، این نرم افزار به شما کمک میکند تا دستورالعمل هایی را برای تصویر برند خود مشخص کنید. به عنوان مثال، هنگام نوشتن یک متن و یا ایجاد ی تصویر برای برند، بایدها و نبایدها را به شما گوشزد می کند.
از سایر برندها الهام بگیرید
اگر تازه ورد توییتر شدهاید و می دانید که چگونه ی استراتژی بازاریابی طراحی کنید، در ابتدا می توانید نحوه ارسال محتوا از دیگر برندها و نحوه تعامل با مخاطبان را مشاهده کنید. هدف این است که از سایر کمپین های بازاریابی الهام گرفته و ایده های جدیدی ارائه دهید. هرگز از استراتژی بازاریابی سایر مشاغل بصورت آشکار استفاده نکنید. این بدترین کاری است که می توانید در شبکه اجتماعی انجام دهید. این امر نه تنها منجر به سرقت ادبی می شود بلکه تصویری منفی از کسب و کار شما ایجاد می کند.
خلاق باشید
طبیعی است که مشاغل هنگام تقلب در استراتژی های بازاریابی، گزینه های دیگر نیز داشته باشند. با این حال، نباید از آزمایش بترسید. در حالی که ارسال محتوای با ارزش بسیار مهم است، هنوز می توانید ایده های خلاقانه و جذابی ارائه دهید که توجه کاربران توییتر را به خود جلب کند. با این حال، اطمینان از عدم توهین آمیز بودن مطالب بسیار مهم است.
علاوه بر این، در کنار ارسال محتوای خلاقانه، هنگام ارسال نظرات در توییت های دیگر، باید تا حد ممکن شوخ طبع باشید. بهترین راه برای جلب توجه توده مردم این است که هنگام تبلیغ محصولات یا خدمات خود، شوخ طبع و ظریف باشید. همچنین، باید هفته ها از ارسال مطلب مشابه خودداری کنید. آزمایش با پست های خلاقانه و تصاویر بصری یکی از موثرترین روش ها برای کسب و کار جهت جلب وفاداری مخاطبان و یافتن مشتریان بالقوه است.
تجزیه و تحلیل نتایج
روش موثر بعدی در بازاریابی توییتری، تجزیه و تحلیل است. می شما توانید بینش های مختلفی را در مورد کسب و کار خود از جمله بازدیدها، لایک ها دسترسی ها و تعاملات را مشاهده کنید. این امر به کسب و کارها کمک می کند تا بفهمند که آیا استراتژی های بازاریابی آنها موثر است و چگونه می توانند آنها را بهبود بخشند. آنها می توانند نحوه واکنش مخاطبان به محتوای خود را درک کنند. به عبارت ساده، تجزیه و تحلیل بینش پست در توییتر به مشاغل اجازه می دهد تا رفتار مصرف کننده را درک کرد و بر اساس نتایج اقدامات مناسب را انجام دهند.
از ابزارهای مختلف توییتر استفاده کنید
برای استفاده از توییتر برای تجارت، می توانید از ابزارهای مختلفی مانند نظرسنجی و گزینه های دیگر استفاده کنید. این به شما کمک میکند تا در پست های خود تعامل بیشتری بدست آورید. همچنین، بسیاری از ابزارهای بازاریابی دیگر نی وجود دارد که می توانید از آنها برای به دست آوردن دنبال کنندگان بیشتر در حساب تجاری توییتر خود استفاده کنید. اولین ابزار Ulead است که بر اساس موقعیت مکانی و کلمات کلیدی موجود در تنظیمات فیلتر و دسته بندی می کند. ابزار بعدی که بیشتر برای بازاریابی توییتر استفاده می شود Hootsuite است. این برنامه ریزی پست های توییتر و ردیابی محتوای شما را سهولت می بخشد.
همچنین، می توانید از ابزارهای دیگر مانند Buffer، Crowdfire و Tweepi برای به دست آوردن دنبال کنندگان معتبر در توییتر و نظارت بر مطالب و پست ها استفاده کنید.
مهارت های مختلف مورد نیاز برای مدیریت حساب تجاری توییتر
برای ایجاد یک برند در توییتر، باید از مهارت های بازاریابی دیجیتال برخوردار باشید. حتی اگر به عنوان استراتژیست بازاریابی دیجیتال در یک شرکت یا به عنوان یک فریلنسر کار می کنید، یادگیری مهارت های بازاریابی دیجیتال زیر برای شما بسیار مفید است:
ارتباطات
استراتژی و سازماندهی
مهارت های خلاقانه و تحلیلی
بازاریابی برند
سئو
لینک سازی
طراحی گرافیکی
نتیجه
توییتر یک پلتفرم بازاریابی قوی برای تعامل با مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه است. یک استراتژی بازاریابی موثر به رشد مشاغل کمک کرده و درآمد را نیز افزایش می دهد.
به سوی یک آینده پایدار در صنعت پتروشیمی با استراتژی های افزایش
به گزارش شبانکو به نقل از نپینا، چالش همه شرکت های پتروشیمی، صرف نظر از اندازه آنها، این است که به طور پیوسته بر روی رشد تجاری در همه چرخه های اقتصادی و صنعتی (اعم از رکود و رونق) متمرکز باشند. تمرکز مداوم بر روی رشد تجاری پایدار قطعا برای بنگاه اقتصادی مزیت رقابتی ایجاد می کند و آن را برای مقابله با چالش های احتمالی آماده می سازد.
یکی از اقدامات مهم شرکت های پتروشیمی در هنگام بروز بحران این است که شرکت ها باید روندهای کلیدی و کلان صنعت را که می تواند موج های بعدی رشد را ایجاد کند شناسایی کنند.
به عنوان مثال، برآورده کردن رشد در حال تقاضای جهان برای مواد غذایی و رسیدن به امنیت غذایی یکی از اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد است. برای دستیابی به چنین هدفی نیاز است که همکاری بسیار موثری برای بهره برداری از فرصت های موجود در بخش های انرژی، تولید کودهای شیمیایی و بازارهای کشاورزی ایجاد شود.
رهبران کنونی باید بتوانند کسب و کارها و فرهنگ هایی را ایجاد کنند که توانایی ایجاد عملکرد بهینه دو جانبه با استفاده از نوآوری را داشته باشند. رویکردی که در ادامه توضیح داده شده است به شرکت ها کمک می کند تا از این نوآوری ها در مقایسه ای مختلف برای توسعه سریع و تکرار راهکارها و راه حل های جدید و مناسب استفاده کنند.
برای اینکه بتوانیم بر همه جنبه های منجر به رشد تجاری به طور متعادل تمرکز کنیم، شرکت های پتروشیمی باید همه این جنبه ها را در استراتژی، فرهنگ و الگوی ذهنی خود لحاظ کنند. اما باید این موضوع را نیز در نظر بگیرند که رسیدن به چنین منافع سطح بالایی زمان بر است. یکی از رویکردهای مناسب این است که تعیین کنیم اکنون، در طول سه سال آینده و حتی بعد از آن چه مواردی باید تغییر کنند.
یک الگوی ذهنی در حال رشد به شرکت های پتروشیمی کمک می کند تا بتواند همه جنبه های استراتژیک که می تواند به روش طبیعی اقتصادی شرکت آنها منجر شود را کشف کنند.
این الگوی ذهنی بر مبنای توانمندی در کارهای دیجیتالی، استعداد و فرهنگ و پایداری برای غلبه بر چالش های محیط زیستی از طریق نوآوری، استراتژی قیمت گذاری و مشتری مداری است.
همانگونه که شرکت های پتروشیمی سفر خود را به سمت مقصد شتاب بخشی به رشد درآمد از طریق سه عامل کلیدی شروع می کنند، باید یک الگوی ذهنی پویا نیز داشته باشند.
چنین اقدامی بسیار چالش برانگیزتر از چیزی است که به نظر می رسد زیرا تغییر به این معنی است که افراد را از منطقه آرامش آنها دور کنیم ( روش فعلی انجام کار آنها را تغییر دهیم) و آنها را مجبور کنیم که همه کارهایشان را به شکلی متفاوت انجام دهند. نقش مدیریت در این میان نقش بسیار حیاتی در ایجاد این تغییرات در سازمان است.
فرصت های بسیاری وجود دارد که از طریق آنها شرکت های پتروشیمی می توانند الگوی ذهنی خود را از سنتی به پویا تغییر دهند:
-تغییر از یک تولیدکننده محصولات به کسی که به عنوان راهکار دهنده و ارائه دهنده خدمات شناخته می شود که ممکن است به تولید نیاز داشته باشد،
-تغییر از کسی که عموما ریسک-گریز است به کسی که ریسک می پذیرد، ریسکی که هدفمند است، به عبارتی فکور بودن در عین پویا بودن،
-تغییر از کسی که ذهنیتش انجام همه امور در یک محل است به کسی که باید با اکوسیستم های مختلف ( اعم از عرضه کنندگان، مشتریان، دانشگاهیان و غیره) همکاری می کند،
-تغییر از تعریف نیازهای مشتری بر اساس سفارشاتش به تجارت با یک استراتژی متعادل کسی که نیاز مشتری را بر اساس ارزش خریدار بودنش شناسایی می کند،
-تغییر از تمرکز ثروت بر روی جذب نخبگان به تمرکز مساوی بر روی جذب، حفظ و توسعه تواناییهای نخبگان،
-تغییر از تمرکز بیش از حد بر روی زیرساخت های فناوری و تمرکز زودهنگام بر روی فرآیندها و افراد به یک فرد کسب و کار محور، همراه با فرآیند که از فناوری نیز استفاده می کند،
-تغییر از داشتن تمرکز کوتاه مدت که تنها بر روی بهبود شخصی متمرکز است به تمرکز بلندمدتی که تبدیل پویا را مقدور می سازد،
-تحقیق از رویکرد پاداش برای حل مشکل و مسائل به رویکرد پاداش برای عدم وجود صدا- یعنی حساس بودن و ارزیابی نحوه پاسخگوئی،
-تغییر از حرکت بر اساس رفتارهای ایمن با کپی کردن از استراتژی های رقیب تا ارائه راهکارهای نوآورانه که بر مبنای روش های آزمون شده و معتبر بنا نهاده شده است.
حفظ سرعت شتاب بخشی در عین ثبات بین رویکردهای نوآوری، مشتری مداری و قیمت گذاری نیازمند این است که شرکت های پتروشیمی خودشان را مورد نقادی قرار دهند و از نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشند تا بتوانند نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را برطرف کنند.
چنین آگاهی نسبت به نقاط ضعف و قوت می تواند یک الگوی ذهنی جدید را ایجاد کند که هم پویایی را در بردارد و هم عملکرد شخصی و کسب و کار را بهبود می بخشد و هم مطمئنا ارزش سهام شرکت را نیز افزایش خواهد داد.
به بیان ساده شرکت های پتروشیمی اگر بخواهند الگوی تجاری خود را بر اساس نیازهای روز و بر اساس تعریف جدید دنیا از نیازهای مشتریان تعریف کنند، باید بین استراتژی های مربوط به نوآوری، مشتری محوری و استراتژی های قیمت گذاری خود به نحوی تعادل ایجاد کنند که در بلند مدت بتواند ضمن در نظر گرفتن منافع مشتریان منافع بنگاه را نیز تامین کند.
در این میانه به نظر می رسد که مهم ترین فاکتور برای بنگاه های اقتصادی فعال در صنعت پتروشیمی این است که به خود بقبولانند که نقطه شروع برای رسیدن به چنین هدف مهمی تغییر در الگوی ذهنی است که آنها به طور سنتی از سال ها قبول داشته اند.
باید بپذیرند که گام اول پویایی الگوی تجاری آنهاست، الگوی تجاری که بتواند هم گام به نیازهای روز و تغییرات روزمره در فناوری ها و نیازهای مشتریان بروزرسانی شود.
این پروسه گذار ممکن است در ابتدا بسیار سخت و غیرقابل دستیابی به نظر برسد، اما مسلما هر تغییری زمان بر بوده، برای همه ی کسانی که درگیر آن تغییر هستند سخت است، اما کسانی که ریسک و سختی های تغییر را نپذیرند هیچگاه از منافع آن بهره نخواهند برد.
این نکته مهم را نباید از نظر دور داشته باشیم که متاسفانه در کشورهای در حال توسعه این طرز فکر در مورد تغییر رواج بسیار بیشتری دارد. مساله این است که بنگاه های اقتصادی موفق به صورت سنتی عمل کرده اند و موفقیت خود را مدیون همین روش سنتی می دانند بنابراین هرگونه تغییر را ممکن است منجر به سقوط خود فرض کنند.
اما اگر نوع نگاه خود را از کوتاه مدت و سود فعلی به بلندمدت و سودهای کلان تغییر دهند، خواهند دید که تغییر آن چنان هم سخت نیست و آنچنان هم نشدنی نیست. نیازمند تفکری است که تغییر یافته و ذهنی است که آموزش دیده تا بتواند با انواع چالش ها در زمان بحران مواجه شود و از همه آنها سربلند بیرون آید.
تنوع دارایی ارز دیجیتال در سبد سرمایه گذاری
وقتی صحبت از پول می شود ، همیشه خطر وجود دارد. هر سرمایه گذاری می تواند ضرر داشته باشد ، در حالی که یک موقعیت فقط پول نقد باعث می شود ارزش از طریق تورم به آرامی از بین برود. در حالی که ریسک قابل حذف نیست ، می توان آن را تنظیم کرد تا با اهداف خاص سرمایه گذاری یک فرد همسو شود.
تخصیص و تنوع دارایی مفاهیمی هستند که در تعیین این پارامترهای خطر نقشی اساسی دارند. حتی اگر تازه وارد سرمایه گذاری نشدید ، احتمالاً با اصول پشت سر آنها آشنا هستید زیرا این اصول هزاران سال است که وجود دارند.
در این مقاله مروری بر آنچه که هستند و نحوه ارتباط آنها با استراتژی های مدرن مدیریت پول ارائه می شود.
تخصیص و تنوع دارایی چیست؟
اصطلاحات تخصیص و تنوع دارایی اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند. با این حال ، آنها ممکن است به جنبه های کمی متفاوت مدیریت ریسک اشاره داشته باشند.
تخصیص دارایی ممکن است برای توصیف استراتژی مدیریت پول استفاده شود که به طور کلی نحوه توزیع سرمایه بین طبقات دارایی در پرتفوی سرمایه گذاری را مشخص می کند. از سوی دیگر ، تنوع بخشی ممکن است تخصیص سرمایه در آن کلاسهای دارایی را توصیف کند.
هدف اصلی این استراتژی ها به حداکثر رساندن بازده مورد انتظار در حالی که به حداقل رساندن خطر بالقوه است . به طور معمول ، این شامل تعیین افق زمانی سرمایه گذاری سرمایه گذار ، تحمل ریسک و گاهی اوقات در نظر گرفتن شرایط اقتصادی گسترده تر است.
به عبارت ساده ، ایده اصلی در پشت استراتژی های تخصیص دارایی و تنوع بخشی به این است که همه تخم های خود را در یک سبد قرار ندهید. ترکیب کلاسهای دارایی و داراییهایی که با هم همبستگی ندارند ، موثرترین راه برای ایجاد یک سبد متعادل است.
آنچه این دو استراتژی را به صورت ترکیبی قدرتمند می کند این است که ریسک نه تنها بین طبقات مختلف دارایی توزیع می شود بلکه در آن گروه های دارایی نیز توزیع می شود.
حتی برخی از کارشناسان مالی بر این باورند که تعیین استراتژی تخصیص دارایی ممکن است مهمتر از انتخاب خود سرمایه گذاری های فردی باشد.
نظریه نمونه کارها مدرن
نظریه نمونه کارها مدرن (MPT) چارچوبی است که این اصول را از طریق یک مدل ریاضی رسمیت می بخشد. این مقاله در مقاله ای توسط هری مارکوویتز در سال 1952 منتشر شد ، که بعداً برای آن جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد.
دسته های اصلی دارایی به طور متفاوتی حرکت می کنند. شرایط بازار باعث می شود که یک کلاس خاص دارایی عملکرد خوبی داشته باشد ، ممکن است کلاس دارایی دیگری عملکرد ضعیفی داشته باشد. فرض اصلی این است که اگر یک کلاس دارایی عملکرد کمتری داشته باشد ، می توان ضررها را توسط کلاس دارایی دیگری که عملکرد خوبی دارد ، متعادل کرد.
MPT فرض می کند که با ترکیب دارایی های کلاس های دارایی غیر همبسته ، می توان نوسانات پرتفوی را کاهش داد. این امر همچنین باید عملکرد تعدیل شده توسط ریسک را افزایش دهد ، به این معنی که نمونه کارهایی با همان میزان ریسک بازده بهتری دارند. همچنین فرض می شود که اگر دو پورتفولیو بازدهی یکسان ارائه دهند ، هر سرمایه گذار منطقی پرتفوی را با ریسک کمتری ترجیح می دهد.
به بیان ساده ، MPT اظهار می دارد که ترکیب دارایی ها در یک نمونه کارها که با هم ارتباط ندارند ، کارآمدترین است.
تنوع دارایی ارز دیجیتال در سبد سرمایه گذاری – تخصیص و تنوع دارایی در سبد سرمایه گذاری
انواع کلاس های دارایی و استراتژی های تخصیص
در یک چارچوب اختصاصی دارایی ، کلاسهای دارایی را می توان به روش زیر دسته بندی کرد:
دارایی های سنتی – سهام ، اوراق قرضه و پول نقد.
دارایی های جایگزین – املاک و مستغلات ، کالاها ، مشتقات ، محصولات بیمه ، سهام خصوصی و البته مجموعه های رمزنگاری.
به طور کلی ، دو نوع عمده از استراتژی های تخصیص دارایی وجود دارد ، هر دو با استفاده از فرضیات ذکر شده در MPT: تخصیص استراتژیک دارایی و تخصیص دارایی تاکتیکی.
تخصیص دارایی استراتژیک یک رویکرد سنتی در نظر گرفته می شود که بیشتر مناسب یک سبک سرمایه گذاری منفعل است. اوراق بهادار مبتنی بر این استراتژی فقط در صورت تعویض تخصیص های مورد نظر براساس تغییر در افق زمانی یا مشخصات ریسک سرمایه گذار ، متعادل می شوند.
تخصیص دارایی تاکتیکی برای سبک های فعال تر سرمایه گذاری مناسب تر است. به سرمایه گذاران این امکان را می دهد تا نمونه کارهای خود را روی دارایی هایی که عملکرد بهتری در بازار دارند متمرکز کنند. این فرض را می گیرد که اگر بخشی از بازار عملکرد بهتری داشته باشد ، ممکن است به مدت طولانی تری از عملکرد خود بهتر باشد. از آنجا که به همان اندازه بر اساس اصول ذکر شده در MPT استوار است ، تا حدودی تنوع را نیز امکان پذیر می سازد.
شایان ذکر است که دارایی ها برای تأثیرگذاری متنوع لازم نیست کاملاً بی همبستگی یا همبستگی معکوس داشته باشند. فقط نیاز دارد که کاملاً با هم همبستگی نداشته باشند.
استفاده از تخصیص و تنوع دارایی به یک نمونه کارها
بیایید این نمونه ها را از طریق نمونه کارها در نظر بگیریم. یک استراتژی تخصیص دارایی ممکن است تعیین کند که نمونه کارها باید بین کلاسهای مختلف دارایی تخصیص زیر داشته باشد:
40٪ در سهام سرمایه گذاری کردند
20٪ در رمزگذاریها
10٪ به صورت نقدی
یک استراتژی متنوع سازی ممکن است که از بین 20٪ سرمایه گذاری شده در مجموعه های رمزنگاری را تعیین کند:
70 درصد باید به بیت کوین اختصاص یابد
15٪ به کلاه بزرگ
10٪ به سقف متوسط
پس از تخصیص تخصیص ها ، ممکن است عملکرد نمونه کارها به طور منظم کنترل و بررسی شود. اگر تخصیص ها تغییر کند ، ممکن است زمان تعادل مجدد باشد – به معنی خرید و فروش دارایی ها برای تنظیم نمونه کارها به نسبت مورد نظر. این به طور کلی شامل فروش بهترین عملکردها و خرید کم عملکرد است. انتخاب دارایی ها البته کاملاً به استراتژی و اهداف سرمایه گذاری فردی بستگی دارد.
دارایی های رمزپایه از ریسک پذیرترین کلاس های دارایی هستند. این نمونه کارها ممکن است بسیار خطرناک در نظر گرفته شود ، زیرا بخش قابل توجهی به مجموعه های رمزگذاری اختصاص یافته است. یک سرمایه گذار با ریسک پذیری بیشتر ممکن است بخواهد نمونه کارهای بیشتری را به عنوان مثال به اوراق قرضه اختصاص دهد ، یک کلاس دارایی با ریسک بسیار کمتر.
چگونه استراتژی خود را اجرایی کنیم؟
استراتژی در زبان یونانی به معنای «هنر عمومی» است و از زمانهای قدیم به معنای توانایی دستیابی به یک هدف پیچیده جنگی بوده است. در دنیای تجارت مدرن، «جنگهای» رایج ممکن است شامل اجرای یک استراتژی تحول دیجیتال، تلاش برای کسب استعدادهای بیشتر، یا ایجاد نوآوری اخلالگر در خود، قبل از انجام این کار توسط رقبا باشند.
مفهوم درست، هر کدام از اینها که باشد، تنها استراتژی معتبر آن است که بتوان آن را اجرا کرد. همانطور که توماس ادیسون اشاره میکند: «رویای بدون اجرا فقط توهم است.» در حالی که تفکیک جاهطلبی نادرست از اجرای نادرست دشوار است، اما میدانیم که اکثر شرکتها در دومی عالی نیستند.
با یک مطالعه اشاره شده است که کارکنان در سه شرکت از پنج شرکت، سازمان خود را در اجرا ضعیف ارزیابی کردهاند.
بسیاری از مدیران فکر میکنند استراتژی آنها «درست» است؛ اما از اینکه اجرا مشکل است ابراز تاسف میکنند.
ما هنوز مدیری را ندیدهایم که گزارش دهد استراتژی او اشتباه بوده است اما آنها در اجرا عالی هستند.
به همین ترتیب، وقتی موانع بالقوه برای اجرا را بررسی میکنید، بهطور کلی عدم درک عوامل مختلف در بازی وجود دارد که منجر به توجیهات مدیریتی اجتنابناپذیر میشود ؛«رهبری سازمانی ضعیف»، «استعداد ناکافی»، «عدم تعالی فرآیند».
به عنوان طراحان استراتژی سازمان، ما با تمایل بسیاری از مدیران برای مقابله مستقیم با چالشهای اجرایی آشنا هستیم و سه مرحله کلیدی را برای ایجاد یک سیستم اجرایی مناسب پیشنهاد میکنیم:
۱) دستیابی به یک استراتژی روشن و واضح
نخستین چالش داشتن استراتژی است که باید اجرا شود. تعیین اینکه چه چیزی به عنوان استراتژی خوب در یک محیط خاص به حساب میآید، سخت است و به عوامل زیادی از جمله صنعت و چشمانداز رقابتی بستگی دارد. استراتژی که به خوبی قابل اجرا باشد، با امیدها و تواناییهای شما مطابقت دارد. بنابراین، دو سوال کلیدی وجود دارد که عبارتند از:
آیا استراتژی شما در سطح مناسبی از چشماندازتان تنظیم شده است؟
ما میتوانیم استدلال کنیم که دو خطای عمده در رابطه با چشمانداز استراتژی وجود دارد: خطای نوع ۱، که اساسا خوشبینی نادرست است؛ یک استراتژی غیرواقعی یا بیش از حد جاهطلبانه است که این سوال را مطرح میسازد که: «اینکار چگونه میتواند تحقق یابد؟» و خطای نوع ۲، بدبینی غیرمنطقی است؛ یک استراتژی غیرجاهطلبانه یا بیش از حد ساده است. خطاهای نوع ۱ در حال حاضر در دنیای تکشاخها (به استارتآپهایی گفته میشود که رشد سریعی داشته و به ارزش بیشتر از یک میلیارد دلار رسیده باشند) و صندوقهای تامینی فعال محبوبیت بیشتری دارند، اما این ممکن است فقط به روند فعلی و ریسکپذیری مربوط باشد؛ بدون ذکر این واقعیت که چنین آرزوهای بزرگی با سرمایهگذاری کلان حمایت میشوند. باید از هر دو خطا اجتناب شود.
آیا میدانید چه قابلیتهایی برای استراتژی شما ضروری است؟
شفافیت استراتژیک، مستلزم برداشتن یک گام بیشتر است - درک آنچه برای اجرای استراتژی لازم است. نخستین قدم این است که به وضوح قابلیتهای سازمانی ضروری را که استراتژی جدید به آن نیاز دارد، شناسایی کنید - فرد باید قابلیتهایی ایجاد کند که دیگران نتوانند به راحتی از آنها تقلید کنند. مرحله دوم این است که بدانید آیا این قابلیتها، دستیافتنی است یا خیر؟ شرکتهای تازه تاسیسشده در اینجا محافظهکارتر از کارآفرینان خواهند بود.
دلیلی وجود دارد که پروفسور هاوارد استیونسون کارآفرینی را به عنوان «تعقیب فرصتی فراتر از منابع محدود» تعریف میکند. یکی از راههای دستیابی به این شفافیت، از طریق تمرینی است که به مدیران اجازه میدهد تا استراتژی خود و در نتیجه خطرات کلیدی اجرای خود را شناسایی کنند.
۲) دستیابی به شفافیت سازمانی
هنگامی که سطح مناسبی از جاهطلبی را انتخاب کردید و قابلیتهای کلیدی مورد نیاز برای دستیابی به آن را درک کردید، میتوانید سازمان خود را به سمت چالشهای کلیدی برای اجرای آن هدایت کنید. یک مدل عملیاتی میتواند یک مدل سطح بالا از نحوه واگذاری استراتژی به تیم اجرایی به شما ارائه دهد. سه سوال در ساخت مدل عملیاتی شما مفید است:
آیا مشخص کردهاید که کدام واحد، مسوول کدام بخش از استراتژی شما است؟
در حالی که انتخابهای عملیاتی مختص هر استراتژی است، ما میتوانیم انتخابهای کلیدی پیش روی هر سازمان را حول دو محور دستهبندی کنیم که با هم مجموعه سطح بالایی از واحدهای سازمانی را ایجاد میکنند:
زیرمجموعه کلیدی اهداف استراتژیک، براساس جاهطلبی شما، که سازمان شما باید به آن دست یابد چیست؟ چگونه میتوان آنها را به بهترین نحو گروهبندی کرد؟ اغلب، سازمانهای پیچیده از تعدادی واحد تجاری مختلف تشکیل میشوند که بر اساس جغرافیا، نوع محصول یا نوع مشتری گروهبندی میشوند -
چگونه میتوانید این منطق را برای استراتژی خود پیاده کنید؟
این منابع مشترک چگونه گروهبندی و مدیریت خواهند شد؟
آیا تعامل درستی بین این واحدهای کلیدی ایجاد کردهاید؟
هنگامی که انتخابهای کلیدی سازمانی انجام شد، وابستگیهای متقابل کلیدی باید شناسایی و بهطور تجارت با یک استراتژی متعادل فعال مدیریت شوند. اهداف فرعی مختلف تجاری، مبادلات متفاوتی را ایجاد میکنند که باید مدیریت شوند. حکمرانی روشن درباره نحوه تقسیم منابع کمیاب و نحوه تخصیص پشتیبانی و قابلیتهای مشترک برای همسوسازی کل سازمان بسیار مهم است.
مدیریت فعالانه و صریح این مبادلات اهمیت زیادی دارد - تمام هنر استراتژی این است که اهداف فرعی مختلف را به خوبی متعادل کند تا به یک هدف دوردست برسیم.
آیا استعداد مناسب را به نقشهای سازمانی مناسب اختصاص دادهاید؟
تیم اجرایی شما مدل عملیاتی شما را هدایت خواهد کرد - رهبران کلیدی شما اهداف فرعی کلیدی استراتژی شما را در اختیار دارند و آنها باید به وظیفه خود عمل کنند. نخستین وظیفه ساختن نقشهای مناسب است. نقشها فقط گروههای بزرگی از اهداف، حقوق تصمیمگیری و مشوقها هستند. وظیفه دوم ترسیم استعدادهای اجرایی بر روی نقشهای کلیدی است.
بهتر است مدل عملیاتی مورد نیاز خود را بسازید و سپس بررسی کنید که آیا استعداد فعلی شما با نیازهای شما مطابقت دارد یا خیر. به احتمال زیاد میتوانید چند شرطبندی مخاطرهآمیز انجام دهید و با چند شکاف مدیریتی روبهرو شوید، اما اگر شکاف خیلی بزرگ باشد، به استعداد جدید یا استراتژی جدیدی نیاز دارید.
۳) ایجاد یک سیستم مدیریت
هنگامی که استراتژی و مدل عملیاتی تنظیم شد، باید آن استراتژی در تصمیمات روزانه بیشماری اجرا شوند. برای این منظور، فرد نیاز به یک سیستم مدیریتی دارد.
در این فرآیند، متولیان کلیدی اجرا به مدیران تبدیل میشوند - سلسله مراتب یکی از ابزارهای کلیدی برای اجرای استراتژی پیچیده در تعداد زیادی از افراد است. سلسله مراتب این روزها چندان متداول نیست، به این دلیل که داستانهای استراتژیهای از بالا به پایین اشتباه پیش رفته و رفتار مدیرانی با این رویکرد، مناسب نبوده است و منجر به کاهش اعتماد به این سازمانها شده است.
ما بر این باوریم که رویکردهای جدید مدیریتی (مانند چابکسازی، تمرکز بر بازخورد مشتری، کارکنان توانمند) واکنشی قابل درک به سبک مدیریت و کنترل از بالا به پایین است. بیان منطقی چنین سیستم قدیمی، بوروکراسی است که به بهترین وجه میتوان آن را به عنوان وسواس شدید تجارت با یک استراتژی متعادل در عملکرد و فرآیند اثربخشی توصیف کرد. از این نظر، قانون سوم سیاست رابرت کانکوست، مورخ بریتانیایی، هنوز درست است که میگفت:
«سادهترین راه برای توضیح رفتار هر سازمان بوروکراتیک این است که فرض کنیم توسط گروهی از دشمنانش کنترل میشود.»
با این حال، ما همچنین معتقدیم که ایده از بین رفتن کامل رویکرد سلسله مراتبی و مدیریت سختگیرانه است و هر استراتژی پیچیدهای برای دستیابی به هماهنگی جمعی به سازمان و ساختار نیاز دارد.
مفاهیم جوامع و بازارهای خودسازمانده، و هوش جمعی حاصل از آنها، الگوهای مناسبی برای بسیاری از نتایجی است که ما در جهان به آنها اهمیت میدهیم، اما برای اجرای استراتژیهای پیچیده خوب نیستند. رویکرد ما سلسله مراتب مدیریتی را با دو شرط کلیدی ترکیب میکند که امکان انطباق موفقیتآمیز استراتژی با شرایط محلی و اجتناب از بوروکراسی را فراهم میکند:
چگونه کارکنان خود را توانمند کردهاید؟
هدف استراتژی و مدل عملیاتی شما این است که شفافیت کافی را در سراسر سازمان درباره آنچه از هر کارمند انتظار میرود و چگونه میتوان تجارت با یک استراتژی متعادل از آنها برای دستیابی به آنچه نیاز دارند حمایت کرد، ارائه دهد. فراتر از آن، کارکنان برای انطباق این اهداف و رویکرد مورد نیاز برای تطبیق با ویژگیهای محلی، به گستره وسیعی نیاز دارند. سیستمهای مدیریت خوب به صراحت تضمین میکنند که پاسخگویی و انعطاف کافی در طراحی آنها وجود دارد تا از «دام بوروکراسی» اجتناب کرده و سطوح کافی از توانمندسازی را ممکن سازد. یکی از نمونهها قانون معروف ۲۰۰۰ دلاری ریتز کارلتون است که مشخص میکند کارمندان میتوانند تا این مبلغ را برای خوشحال کردن مشتری بدون درخواست تایید مدیریت، هزینه کنند.
چگونه بازخورد اصلاحی را در سیستم خود ایجاد کردهاید؟
اهمیت ارزش هوش جمعی، بازخورد مشتری و بازخورد کارمندان، نیاز به ایجاد یک «حلقه بازخورد» دارد که به مدیران اجازه میدهد تا به سرعت تحولات محلی را درک کرده و نسبت به آن واکنش نشان دهند. به بیان ساده، مدیران باید درک کنند که چه چیزی خوب کار میکند و چه چیزی نه.
با ایجاد یک فرآیند بازنگری کسب و کار، تیم رهبری سازمان میتواند بهطور جمعی بر جنبههایی از استراتژی که کارآیی ندارد، تمرکز کرده و به سرعت و بهطور موثر به آنها رسیدگی کند؛ در نتیجه یک پیوند کلیدی برای اجرای موفقیتآمیز ایجاد کند. در مجموع، کنش جمعی که عبارت است از همکاری در مقیاس بزرگ، مزیت رقابتی بزرگ بشری است. برای تحقق بخشیدن به چنین رویایی، سه چیز باید با هم جمع شوند:
۱) استراتژی خوب، ۲) سازمان مناسب، ۳) مدیریت موثر.
با وجود این سه عنصر، میتوانیم نبوغ بشری را آزاد کرده و بهطور جمعی به آنچه در بهترین حالت خود انجام میدهیم دست یابیم.
منبع
برنامه ریزی استراتژیک رسانه چیست؟
بازاریابان امروزی اغلب وظیفه دارند که تلاش های کمپین را در طیف وسیعی از بسترها و دارایی های مختلف رسانه ای متعادل کنند. این امر میتواند ردیابی مؤثر موفقیت هر تاکتیک و تأثیر کلی آن را بر چالش های چالش برانگیز کند. با یک استراتژی برنامه ریزی رسانه ای کامل، تیمها میتوانند موفقیت کمپین را با دقت و جامع تری زیر نظر گرفته و در مورد نحوه بهینه سازی عملکرد در آینده تصمیمات آگاهانه بگیرند. بیایید برخی از نکات کلیدی را که هنگام ساختن برنامه رسانه ای باید در نظر داشته باشید، بررسی کنیم:
برنامه ریزی رسانه ای چیست؟
برنامه ریزی رسانه فرآیندی است که طی آن بازاریابان تعیین میکنند در کجا، چه زمان و چند بار برای به حداکثر رساندن تعاملات و بازده سرمایه گذاری، تبلیغات را اجرا میکنند. برنامه رسانه ای ممکن است هزینه تبلیغات و منابع را بین کانال های مختلف آنلاین و آفلاین مانند پخش، چاپ، تبلیغات پولی، تبلیغات ویدیویی یا محتوای بومی تقسیم کند. در چشم انداز بازاریابی رقابتی امروز، بازاریابان برای مشاهده تعاملات باید با پیام مناسب، در زمان مناسب، در کانال مناسب به مصرف کنندگان خدمت کنند. برنامه ریزی رسانه جایی است که بازاریابان تعیین میکنند که این “حقوق” چیست.
برنامه رسانه چیست؟
- تبلیغات برای دسترسی به چه کسانی نیاز دارد؟
- بودجه بازاریابی چقدر است؟
- اهداف تبدیل
- فراوانی پیام
- رسیدن به پیام
- چگونه موفقیت را تعریف کنیم؟
مزایای برنامه ریزی رسانه ای چیست؟
بازاریابی مدرن امروزی اغلب به بازاریابان نیاز دارد تا از اشکال متعدد رسانه استفاده کنند و یک برنامه رسانه ای مبتنی بر داده، اطلاعات متمرکز را در تمام بسترها در اختیار بازاریابان قرار میدهد. این به بهینه سازی کمپینها و پیام رسانی و همچنین ساده سازی روند بررسی کمپین کمک میکند.
اهداف برنامه ریزی رسانه ای چیست؟
برنامه ریزان رسانه برای دستیابی به نتیجه ای خاص باید ترکیب تبلیغات را شناسایی کنند. اهداف آنها عموماً با اهداف تجاری مانند رشد بلند مدت و بهبود ROI مطابقت دارد. برنامه ریزی رسانه ای اغلب از طیف وسیعی از تاکتیکها برای افزایش آگاهی از نام تجاری، ایجاد سرنخها یا ایجاد تغییر جهت کمک به سازمان های خود در دستیابی به این اهداف استفاده خواهد کرد.
دیدگاه شما