روانشناسی ترید و بازارهای مالی
همواره انسان ها در هنگام انجام امور روزانه خود دچار احساسات بسیاری می شوند که اغلب شاید به آن ها توجه خاصی نکنند اما ما در معاملات خود نمی توانیم بروز احساسات را نادیده بگیریم.
اغلب تریدر های جوان در هنگام معاملات خود و یا قبل و بعد معاملات خود دچار بروز احساسات شدید می شوند.
این احساسات اگر تحت کنترل معامله گر نباشند میتوانند به روند معاملاتی شخص لطمه وارد کنند.
احساساتی از قبیل ترس ، طمع ، اجتناب از حقایق و. میتوانند برای یک معامله گر مبتدی بسیار ظربه زننده باشند و به کل قدرت تمرکز و تفکر شخص را از بین ببرند.
در بازارهای مالی معامله گران علاوه بر حوزه های فنی به امور خودشناسی نیز می پردازند زیرا میدانند بازار چیزی غیز از خود آن ها نیست.
اغلب معاملگران هستند که تحلیلی درست را پیش گرفته اند ولی به علت مداخله احساسات در اخر با ضرر از معامله خارج شده اند.
راه حل این موضوع در روانشناسی بازار و خود شناسی فردی است.
پس نتیجه میگیریم که کنترل احساسات تا حد قابل توجهی مانند دیگر مهارت ها برای ورود به بازار های مالی نیاز است.
روان شناسی ترید چیست؟
روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و برایند های رونانی می پردازد .
از انجا که هر دانشی به دنبال اهدافی است علم روانشناسی به دنبال پیشبینی و تعیین و توصیف حالات رفتاری و روانی افراد در موقعیت های مختلف است.
وقتی صحبت از روانشناسی بازار و ترید می شود پس ما به دنبال شناخت و پیشبینی رفتار های احساسی و روانی خود در موقعیت های معاملاتی هستیم.
از انجا که بخش روانشناسی بازار و خودشناسی فردی بسیار تخصصی تر و کسترده است نمیتوان با خواندن یک مقاله به آن مسلط شد و گاها بسیاری از اشتباها و ضرر های رفتاری معامله گران تماما از روش اشتباه زندگی آن ها و عادت های بد آن ها از کوکی به حال است.
پس برای حل این مسئله نیاز به تلاش و پشت کاری بیشتر است.
اهمیت روانشناسی ترید و بازار
گاها معامله گران با داشتن دانش تحلیل کافی و همچنین نقاط ورود به معامله خوب دچار ضرر می شوند و نمیتوانند مشکل را بیابند.
اما اگر خوب به بررسی داده ها و برنامه معاملاتی خود بپردازند متوجه می شوند که کاملا مشکل اصلی و بزرگ آن ها روان خودشان است.
و بسیاری از افراز با شناسایی این مشکلات ، گاه نمیتوانند از پس حل کردن آن ها بربیاییند چون آن ها در میان اخلاق و روفتار و تعصبات شما خود را پنهان کرده اند.
البته این پنهان کاری ها یک نوع سیستم دفایی روانی است که برای جلوگیری از نا امیدی شکست ها و روحیه دهی استفاده می شود ولی در کل میتوانن انسان را اسیب پذیر کنند.
و مسئله بعدی این است که رفتار انسان را احساسات آن تقریبا کنترل میکند و مشکلات ، عادت های بد و مشکلات روانی و همچنین احساسات رابطه تنکا تنگی باهم دارند.
پس میتوان گفت هرچقدر افراد بر روی احساسات خود مسلط تر شوند میتوانند در هر جنبه ای به خصوص معامله گری ، موفقیت های بیشتری کسب کنند.
از انجا که در هنگام معاملات احساسات از قبیل ترس ، امید ، خشم و ناامیدی به حداکثر خود می رسند کنترل کردن آن ها نیاز به مهارت دارد و کار دشواریست البته برای شروع.
به طور کلی میتوان گفت معامله گران با انواع احساسات در هنگام معامله دست و پنجه نرم میکنند که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم .
ترس یکی از معمول ترین احساسات در بین معامله گران است.
ترس به اشکال گوناگون میتواند باعث ضرر خیلی از معامله گران شود.
ترس میتواند از یک ضرر بزرگ در گذشته باشد ، ترس از بازگشت بازار و از بین رفتن سود ، ترس از وارد شدن به معالمه و ضرر در آن و . باشد.
بروز این احساسات میتواند روند تصمیم گیری منطقی شما را از بین ببرد و به طور کل خارج از اصول تحلیلی و معاملاتی خود عمل کنید و این اولین قدم برای ضرر است.
در هنگام ترس باید تمام رفتار با تفکر باشد ، سعی در بازیابی تمرکز و همچنین پیروی از برنامه معاملاتی و تحلیلی خود کنید.
طمع احساس همیشه همراه با تمام معامله گران است.
اگر شما در زندگی همیشه محتاط یاشید و ارز فرصت ها استفاده نکنید هیج وقت موفق نمی شوید.
اما طمع بیش از حد میتواند در بازارهای مالی چیزی جز ضرر های بزرگ برای معامله گر نداشته باشد.
زیر پا گذاشتن اصول مدیریت سرمایه شخصی و دوری از مدیریت ریسک میتواند شروع طمع یک معامله گر باشد.
طمع ذهنیت یک قمار باز را در معامله گر می پروراند و بی پروا تن به هر ریسکی به دور از هر نوع برنامه ریزی میدهد.
امید همیشه همراه معامله گران موفق است .
ترس و امید همیشه به دنبال هم بوده اند ولی امید بیش از حد میتواند معامله گر را به اشتباه بی اندازد.
معامله ای را تصور کنید که در ضرر است و شخص معامله گر می داند با بستن معامله از ضرر بیشتر خود می تواند جلو گیری کند ولی امید به برگشت روند بازار دارد و زمانی به باور می رسد که میزان ضرر قابل توجه را باید انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر به بازار بدهد .
یا مانند معامله گرانی که امید دارند در زمانی کوتاه با سود های کلان بار خود را در بازار ببندند.
شما زمانی که می خواهید وارد بازار شوید نیاز به امید دارید اگر شخص معامله گر به امید کسب سود وارد نشود پس اصلا وارد نمی شود.
خستگی
ممکن است فکر کنید مگر خستگی یک احساس جسمانی نیست ؟
بله ولی وقتی روان و فکر شخص معامله گر خسته شود میتواند دچار خطا شود و در تصمیم گیری ها به صورت غیر منطقی تصمیم بگیرد.
بسیاری از معامله گران موفق به استراحت و خواب خود بیش از حد اهمیت می دهند زیرا ارزش آن را به خوبی درک کرده اند.
نا امیدی
ناامیدی احساسیت که پس از اتفاقات فوق برای شما ایجا می شود.
احساس ناامیدی باعث می شود شخص معامله گر دست به معاملاتی انتقامی و خارج از برنامه بزند و یا در برخی از موارد به طور کل از بازار برای همیشه خدافظی کند.
احساس نا امیدی میتواند تمام الگوهای رفتاری را تشدید کند.
در پایان.
امیدوارم که میزان خودشناسی را در هنگام معامله درک کرده باشید و فهمیده باشید که کنترل احساسات چقدر میتواند در موفقیت شما تاثیر گذار باشد.
باید گفت که کنترل احساسات تقریبا نیاز به تمرین و تجربه دارد و شما میتوانید با بررسی حالات و رفتار خود در هنگام معامله از پس این کار بر بیایید.
مرز میان منطق و احساسات ماننده مویی باریک است که گاها خود فرد هم متوجه نخواهد شد که در حال حاضر خود تصمیم گیرنده است یا احساسات ولی میتوان با بررسی و مطالعه این مشکلات را حل کرد
متداول ترین ترس ها در دنیای معامله گری
"وارن بافت" از همان ابتدای ورود به دنیای سرمایهگذاری، استراتژی معاملاتی خود را پایهگذاری کرد و به آن پایبند بود. از جمله عللی که باعث شد وی در دوره رکود سهام شرکتهای فناوری، پایدار باقی بماند، همین موضوع است. منتقدان، بافت را بخاطر سرمایهگذاری نکردن در سهام تکنولوژی، شدیداً مورد انتقاد قرار دادند. اما در زمان شکست حباب قیمتی شرکتهای فناوری، منتقدان مجبور به سکوت شدند. در واقع وارن بافت با احساس راحتی در منطقه امن خودش و پایبندی به آن؛ تعریف افق سرمایهگذاری بلند مدت و مشخص را قابل درک کرد. او در مقابل هیجانات و جو روانی موجود در بازار ایستاد و تقریباً از بیشتر بحرانهای مالی، در امان ماند و با اتکا بر تخصص سرمایهگذاری خود در بلند مدت، عملکرد فوقالعادهای را به دست آورد.
نقش ترس
عموماً افراد تمایل دارند در کمترین زمان ممکن، بیشترین ثروت را به دست آورند؛ همین زیادهخواهی موجب به وجود آمدن حرص و طمع میشود. ذهنیت "یک شبه ثروتمند شدن" و داشتن استراتژی معاملاتی مشخص و پایبند بودن به آن استراتژی، توانایی حفظ سود را کاملاً تحت تأثیر قرار میدهد. "آلن گرین اسپن"، رئیس پیشین فدرال رزرو در مورد افرادی که سودای ثروت زود هنگام را دارند، میگوید: "این مدل کسب ثروت نامتعارف و نامعقول است." درست مانند طمع، ترس هم میتواند بازار را تحت تأثیر قرار دهد. هنگامی که بازارهای مالی برای دورههای طولانی دچار سقوط و رکود میشوند، احساس ترس از زیان بیشتر، در میان معاملهگران به وجود میآید. یک مثال قدیمی در والاستریت وجود دارد که میگوید: "سرمایهگذاری در بورس یعنی زندگی با ترس و طمع!" در واقع ترس یک راه طبیعی و غریزی است برای آنکه از موقعیتهایی که انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر ما را در خطر قرار میدهند دوری کنیم. ترس اغلب به عنوان دلیلی برای عدم ورود به معامله یا بستن معامله پیش از موعد مقرر دیده میشود.
معاملهگران را از نظر ترس در معامله به دو گروه تقسیمبندی میکنند:
معاملهگران حرفهای که از نظر روانی متعادل هستند: معاملهگران حرفهای و باسابقه بالا بعد از شروع معاملات، ترسی را تجربه میکنند که کاملاً عادی و جزئی از ذات بازار مالی است. اما این دسته از معاملهگران حرفهای با ترس خود کنار آمده و آن را متعادل نگاه میدارند.
معاملهگران مبتدی که از نظر روانی متعادل نیستند: بیشتر افرادی که اقدام به فعالیت در بورس میکنند، چنین متصورند که به درآمد رویایی در بورس خواهند رسید. از آنجا که این افراد اطلاعات و تجربههای اندک در این حوزه دارند، با ترس فراوان (حتی در هنگام سود قطعی) اقدام به معامله میکنند، از جمله این ترسها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) ترس از زیان
مسلماً افراد دوست ندارند که زیان کنند و چیزی را از دست بدهند. معاملهگران مبتدی در هنگام زیان، به شدت میترسند و همین ترس باعث میشود که به امید برگشت قیمت، سرمایه خود را از معامله خارج نکنند. در برخی موارد اولویت افراد در این است که زیان نکنند؛ تحقیقات روانشناسی نشان میدهد، قدرت زیان از نظر روانی دو برابر سود است؛ که این ترس گاهی باعث تصمیماتی میشود که زیان بیشتری به همراه دارد.
2) ترس از جا ماندن از بازار
در اکثر مواقع، چند معامله اول منتهی به سود میشود، زمانی که بازار در چند هفته به صورت مداوم افت کند، معاملهگر در این ترس فرو میرود که بازار خوب به اتمام رسیده است و دست از معامله برمیدارد، ولی ناگهان قیمت آن صعودی میشود و معاملهگر تصمیم به خرید آن میگیرد، این در حالی است که بازار نقطه اوج خود را تجربه کرده است و بازار نزولی میشود.
3) ترس از عدم آگاهی
ممکن است روند بازار بر خلاف جهت معاملهگر حرکت کند و باعث به وجود آمدن یک نیروی ناشناخته در معاملهگر شود که تاکنون آن را تجربه نکرده است. همچنین وقتی بازار به نفع معاملهگر حرکت میکند، نمیداند که باید چه کاری انجام دهد و چگونه از این رشد بهترین استفاده را ببرد. این موضوع ناشی از ندیدن آموزشهای لازم و کافی است. این ترس بیشتر گریبانگیر افراد مبتدی میشود؛ زیرا تصور میکنند که معاملهگری یک شغل رویایی است.
4) ترس ناشی از مواجهه با خبرهای متفاوت
تمام معاملهگران مبتدی در این مورد مشترک هستند که صحبتهای دیگران، شایعات، خبرها روی تصمیمگیری نهایی آنها تأثیرگذار میباشد؛ به همین دلیل حتی خبرهای بیاهمیتی که در تضاد با اصول اولیه فکری آنها در باز کردن معامله است، باعث انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر بهوجود آمدن ترس در آنها میشود.
5) ترس از نبودن آینده کاری
ترس مربوط به انجام چیزی در آینده است؛ چون ما نمیدانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. معاملهگران مبتدی هرگز نمیتوانند عمیقاً باور کنند که کار معاملهگری یک شغل دائمی برای آنها است. از آنجا که تصوری از مسیر معاملهگری ندارند، همیشه از آمدن روزی که کلیه سرمایه خود را از دست بدهند، میترسند.
6) ترس از اشتباه
در دنیای معاملهگری حتی بزرگان هم ممکن است اشتباه کنند و اشتباه کردن به معنای بد بودن شخصیت یا عدم تواناییهای فردی نیست. بسیاری از معاملهگران بزرگ بر این باور هستند که در دنیای معاملهگری دو حالت وجود دارد: یا موفق میشویم یا چیز جدیدی یاد میگیریم؛ که در معاملات بعدی به سود ما تمام میشود، بنابراین اشتباه و شکست مقدمهای برای پیروزیهای بعدی است.
7) ترس از دست دادن سود
یکی از اصلیترین دلایلی که افراد وارد دنیای معاملهگری میشوند این است که به سود برسند و سرمایه خود را رشد دهند. خوشحالی پس از رشد سرمایه باعث به وجود آمدن ترس از دست دادن سرمایه میشود، به همین دلیل پس از رشد اندک، سرمایه خود را از بازار خارج میکنند.
چگونه میتوان ترس را کنترل کرد؟
روشهای مختلفی وجود دارد که با استفاده از آن میتوان احساسات را کنترل کرد و مطمئن شد که ترس بر روند معاملات تأثیر نمیگذارد.
برنامه معاملاتی داشته باشید: برای اینکه هنگام معاملهگری از هرگونه احساسات خالی باشید، باید یک برنامه معاملاتی برای خود داشته باشید. از اشتباهات رایج که میتواند در اثر نداشتن برنامه معاملاتی رخ دهد عبارتاند از: استفاده از اهرم بیش ازحد، حذف حد زیان، دو برابر کردن حجم در یک معامله بازنده و غیره.
استفاده از حجم معاملاتی پایین: یکی از سادهترین راهها برای کاهش تأثیر احساسات بر معاملات کاهش حجم معاملات است. این یکی از بهترین توصیههایی است که میتوان به معاملهگران کرد.
از دیگران بیاموزید: احساسات نقش مهمی در معاملهگری دارد. اکثر معاملهگران بیش از آنکه در معاملات سودده خود سود کسب کنند، در معاملات زیانده خود (که اتفاقا تعدادشان از موارد سودده نیز کمتر است) زیان میکنند. همین امر موجب میشود که در نهایت با زیان بازار را ترک کنند.
نحوه تبدیل شدن به یک معامله گر باثبات
چه بپذیرید یا نپذیرید این را باید گفت که ضرر بخش جدایی ناپذیری در معاملات میباشد هر معامله انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر گر خوبی ضرر را تحمل میکند اما تفاوت بین معامله گر موفق و معامله گر شکست خورده در نحوه مدیریت ضرر می باشد .
اغلب معامله گران تازه کار معمولاً برای انتقام شکست های خود در معاملات قبلی ، به معاملات چشم بسته روی می آورند . این افراد این چنین معاملاتی را برای انتقام از شکستی که در معاملات قبلی خود دچار شده اند انجام میدهند و اغلب به صورت کاملاً بی منطق و با میزان ریسک بالا معاملات خود را انجام میدهند . عده ای دیگر وجود دارند که سعی میکنند به طور کلی از شکست ها چشم پوشی کرده و با حس افسردگی که شکست به آنها میدهد معاملات خود را ادامه دهند .
باید گفت که این دو رویکرد از نظر استراتژی های معاملاتی باعث افسردگی بیشتر فرد معاملهگر میشود و این موارد باعث هدر رفتن کل سرمایه فرد معامله خواهد شد .
استراتژی معاملاتی
ضرر در معاملات یک مشکل نیست ، بلکه فقدان یک استراتژی معاملاتی مناسب مشکل اصلی میباشد .
داشتن یک برنامه کلی برای معاملات به معامله گران کمک خواهد کرد تا مواردی مانند مدیریت ریسک ، مدیریت سرمایه ، سیگنال های ورود و خروج خود را به صورت کامل تحت کنترل داشته باشند . استراتژی های معاملاتی در برنامه کلی فرد معامله گر مناطق ورود و خروج را به صورت مناسب شرح داده و قبل از اینکه فرد در این مناطق ورود یا خروج کند آزمایش های دقیقی را طبق این برنامه معاملاتی پشت سر خواهد گذاشت .
معامله گران باتجربه استراتژی های خود را از طریق آزمایش های جامع و مکرر نقد و بررسی خواهند کرد و خواهند دانست که کدام رویکرد در بازار بهتر عمل می کند این موضوع به آنها اعتماد به نفس کافی را می دهد تا با وجود معاملات احساس خطر از دست دادن را نداشته باشند .
آیا انجام دادن یک معامله به معنای پذیرش ریسک میباشد ؟
انجام معامله توسط شخص معامله گر به معنای پذیرش ریسک نمی باشد بلکه انجام معامله توسط شخص معامله گر به معنای مدیریت ریسک در معامله می باشد این دو موضوع دو چیز کاملاً متفاوت از هم می باشند .
هنگامی که معامله گر معامله ای را انجام می دهد اغلب انتظار سود را دارد و تنها به احتمال ضرر یا ریسک فکر میکند این موضوع یک اشتباه بسیار بزرگ میباشد که منجر به ناامیدی و در نهایت ضرر هنگفتی برای فرد معامله گر خواهد شد .
قبل از انجام معامله هدف معامله گر می بایست پذیرای احتمال ضرر در معامله باشد .
با تشخیص میزان احتمال زیان در معامله هیچگونه تغییر استراتژی لحظه ای در هنگامی که معامله در حال انجام می باشد رخ نمی دهد . شما می بایست نقطه حد ضرر خود را پیش از ورود به معامله مشخص کنید این موضوع باعث میشود تا یک حالت ذهنی راحت و بدون فشار هرگونه احساسات مطابق با طرح کلی معاملاتی شما انجام شود .
ریکاوری فرد معامله گر پس از کسب ضرری بزرگتر از حد انتظار
یک ضرر بزرگ نه تنها از نظر مالی بلکه از نظر روحی نیز می تواند انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر برای فرد معامله گر بسیار ویرانگر باشد اگرچه که این میزان ضرر می تواند برای هر فردی حتی بهترین معامله گر ها اتفاق بیفتد اما باید گفت که پیروی از یک طرح معاملاتی مناسب به جلوگیری از این اتفاق بسیار کمک خواهد کرد
درست است که حد ضرر برای محافظت از سرمایه وجود دارد اما لزوماً همیشه حد ضرر در سطح قیمت انتخاب شده محدود نمی شود . گاه ممکن است که حد ضرر در طول یک روند مهم بازار فعال شود و این موضوع میتواند به صورت غافلگیر کننده ای برعکس آنچه در ابتدا پیش بینی کرده باشید اتفاق بیفتد به اینگونه اتفاقات نقطه توقف خرید و فروش گفته میشود .
حد توقف معاملاتی موضوعی است که در آن محدودیت هایی در قیمت سفارشات وجود دارد . شما قیمتی که پذیرفتهاید را به کارگزار خود اعلام میکنید و در این نوع سفارشات دو نوع قیمت وجود دارد اولین نوع حد توقف مشخص می شود و دیگری قیمتی که در آن محدوده شما انتخاب می کنید متوقف می شود . با این حال باید بدانید که هیچ تضمینی وجود ندارد تا سفارش شما به صورت کامل به قیمتی که مدنظر دارید برسد به خصوص اگر روند بازار به صورت مدام در حال افزایش و کاهش باشد .
تجربه میزان بیش از حد ضرر در سایر افراد به طریق مختلفی تاثیر گذار می باشد
این موضوع مهم است که کمی زمان بگذارید و اجازه دهید تا ضرر را درک کنید . باید با این موضوع کنار بیایید و ضرر را بپذیرید هنگامی که از لحاظ روحی در موقعیت بهتری قرار گرفتید اکنون می توانید به تجزیه و تحلیل دلیل وقوع ضرر فکر کنید آیا برنامه معاملاتی خود را دنبال کرده بودید آیا تمامی اتفاق ها را تحت پوشش قرار داده بودید آیا کاری است که بتوانید در آینده برای جلوگیری از تکرار این میزان ضرر انجام دهید .
هنگامی که برای بازسازی اعتماد به نفس که قبلاً داشتید احساس آمادگی کردید ابتدا به معاملات کوچکتر رو بیاورید . این معاملات به اندازهای بزرگ نیستند که برای شما ترس از دست دادن دوباره زنده شود اما در عین حال به آن اندازه کوچک نیستند که ذهن شما معامله را جدی نگیرد .
مسئولیت قبول کنید
ضرر و زیان در معاملات همانطور که در ابتدای این مقاله مشخص شد بخش بزرگی از معاملات میباشد پذیرش مسئولیت امری حیاتی برای هر معامله گر می باشد بسیاری از ما این مورد را نادیده میگیریم و به جای اینکه مسئولیت یک معامله بعد را بپذیریم همه چیز را به جز خودمان از جمله بازار کارگزار یا خدمات یا هرگونه چیز دیگری را مقصر می دانیم .
شکست برای تحلیل شما و حساب شما به دست آمده است اکنون می بایست ضرر را کنترل کرده آن را بررسی کنید و سپس به ادامه راه خود ادامه دهید برای کنترل شکست شما می توانید با یک استراتژی آزمایش شده معاملات خود را ادامه دهید زیرا با آزمایش این استراتژی شما به کلیه احتمالات برای مقابله با ضرر هایی که ممکن است در معاملات برایتان پیش بیاید غلبه کرده اید .
معامله گران با تجربه مقداری از سرمایه را که از پیش تعیین شده و با از دست دادن آن راحت هستند را توسط ضرر از دست میدهند و این ضرر را به عنوان بخشی اجتناب ناپذیر از ما معاملات میپذیرند سپس آنها به معامله بعدی می روند زیرا می دانند استراتژی کلی آن ها باعث می شود در دراز مدت سود خوبی را به دست بیاورند .
احساس راحتی در هنگام ناخوشایندی
برای موفقیت به عنوان یک معامله گر شما باید خود را در موقعیت های قرار دهید که گاه ضرر و زیان را نیز به همراه داشته باشند این بخشی از شغل شما به عنوان یک معامله گر می باشد و شما بصورت فعال همواره در حال رقابت با قدرتمندترین احساسات خود می باشید .
!روانشناسی بازار فارکس چیست؟
یکی از مهمترین و اصلیترین رازهای موفقیت هر معاملهگر در بازار فارکس، مدیریت عواطف و احساسات است. معاملهگری که دانش تکنیکال و فاندامنتال بسیار خوبی داشته باشد، زمانی میتواند در معاملات خودش به موفقیت برسد که بتواند عواطف، احساسات، ترس و طمع خودش را مدیریت کند. در صورتی که میخواهید عواطف و احساسات خود را به خوبی مدیریت کنید، باید روانشناسی بازار را یاد بگیرید و خودتان را با قواعد و قوانین بازی سازگار کنید وگرنه دیر یا زود از گردونه رقابت خارج خواهید شد.
در این مقاله از سایت اپوفارکس قصد داریم با مفهوم روانشناسی بازار یا روانشناسی معاملهگری آشنا شویم و ببینیم که معاملهگران حرفهای، موفق و کارکشته چگونه عواطف و احساسات خود را کنترل و مدیریت میکنند. توجه داشته باشید که معاملهگران حرفهای هم گاهی در مدیریت عواطف خود اشتباه میکنند. پس آموختن در زمینه روانشناسی بازار از واجبترین کارهایی است که یک معاملهگر باید انجام دهد. در صورتی که شما هم تمایل دارید با این مفهوم مهم و تعیینکننده آشنا شوید تا پایان این مقاله با ماه همراه شوید.
فارکس چیست؟
فارکس از کنار هم قرار گرفتن حروف ابتدایی دو عبارت Foreign و Exchange به معنای بازار تبادل ارزهای خارجی تشکیل شده است. در این بازار افراد به معامله ارزهای خارجی با یکدیگر میپردازند. نحوه معامله به صورت جفت ارز مثلاً (EUR/USD) است که در واقع نرخ برابری یورو در برابر دلار آمریکا میباشد. بر این اساس، به صورت گردشی وقتی شما ارزی را میخرید، در همان لحظه ارز دیگری را فروختهاید.
یکی از جذابیتهای این بازار فعالیت 24 ساعته آن طی پنج روز هفته (دوشنبه تا جمعه) میباشد. همچنین در اختیار قرار دادن اهرمهای بالای معاملاتی بر روی موجودی حسابها، امکان جذاب دیگری است که میتوان از آن بهرهمند شد. علاوه بر موارد ذکر شده، گستردگی جفتارزهای قابل معامله و نیز امکان باز کردن پوزیشنها در هنگام صعود (Buy) انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر و نزول (Sell)، میتواند قابلیت سودآوری این بازار را به حداکثر برساند.
روانشناسی بازار یا روانشناسی معامله گری چیست؟
کسب و حفظ نگرش و طرز فکر درست و علمی در بازار فارکس، یکی از مهمترین عواملی است که ما را به یک معاملهگر موفق تبدیل میکند. در صورتی که میخواهید در معاملات فارکس به موفقیت برسید باید روانشناسی بازار یا روانشناسی معاملهگری را به خوبی یاد بگیرید و سعی کنید آموزههای این نوع روانشناسی را در معاملات خود به کار ببندید. در ادامه تعریفی مختصر از این روانشناسی معاملهگری ارائه شده است:
منظور از روانشناسی بازار، نگرش و طرز فکر معاملهگر در زمانی است که دارد در بازار فعالیت میکند. نگرش معاملهگر نقشی بارز و تعیینکننده در موفقیت او دارد و باعث میشود که رشد یا افت کند. در بسیاری از مواقع سودها و زیانهای چشمگیری که معاملهگران تجربه میکنند از نگرش و درکی که از بازار دارند، نشئت میگیرد .در علم روانشناسی معامله گری تلاش می شود که معامله گران تحلیل انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر و ترید های خود را با مدیریت احساسات وبا تسلط بالا بر روان و با روان شناسی بالایی به سرانجام برسانند و احساسات خود را بطور غیرمعمولی در ترید های خود دخالت ندهند..
روانشناسی بازار فارکس چیست؟
به طور معمول آغاز کردن هر فعالیت تا رسیدن به نتیجه مطلوب، با رنج و سختی همراه است. اگر ابعاد مختلف کاری که میخواهید انجام بدهید را به خوبی بشناسید آموزشهای لازم را دریافت کرده باشید، با سرعت بیشتر و خطای کمتری به موفقیت دست خواهید یافت.
بنابر نظر عموم تریدر های خبره این بازار، تصور اینکه با معامله در فارکس بدون داشتن دانش کافی، میتوان در مدت زمانی کوتاه به ثروتی هنگفت دست یافت، امری نادرست میباشد. هرچند که این بازار قادر است تا سود زیادی را در مدت کوتاهی نصیب شما کند، اما بدیهی است که تداوم این سودها نیازمند آشنایی کامل با آن و تسلط بر اصول روانشناسی بازار است.
شاید افراد مبتدی در هنگام شروع با موفقیتهایی رو به رو شوند، اما بدون شک این موفقیتها، تا زمانی که به طور کامل آموزشهای لازم را دریافت نکنند، دوام چندانی نخواهد داشت. در واقع یک شبه نمیتوان ره صد ساله را طی کرد. رسیدن به اهداف، مستلزم صبر و یادگیری مداوم و داشتن تسلط بر هیجانات و کنترل احساسات میباشد. کنترل احساسات به قدری در بازار های مالی مهم است که بسیاری معتقد اند که بدون مدیریت احساسات و تسلط بر روان خود نمیتوان معاملات سوددهی انجام داد.
در مسیر یادگیری این علم و مسلط شدن به روان خود معامله گر بایستی با استفاده از آموزش هایی که می بیند یا کتاب های روانشناسی بازار فارکس به احساسات خود غلبه کند و در مواقع حساس تصمیمات منطقی بیشتری داشته باشد.
انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر
انسان یک سری عواطف و احساسات ذاتی دارد که در معاملات او تأثیر چشمگیر و قابل توجهی دارند. به عنوان مثال تعصبات انسان را در نظر بگیرید. گاهی معاملهگر به خاطر تعصباتی که دارد در یک معامله میماند و درصد قابل توجهی از دارایی خودش را به خاطر این انتخاب اشتباه از دست میدهد. در صورتی که علم روانشناسی بازار را یاد بگیرید، تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نمیگیرید یا خطر افتادن در دام عواطف و تعصبات کمتر میشود. در ادامه به یک سری از عواطف و احساساتی که روی معاملهگر تأثیر انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر میگذارد اشاره شده است:
- طمع
- خوشحالی و رضایت
- ترس
- انتقام یا تلافی
- غرور
- تعصبات
- انکار حقیقت
- ناامیدی
5 اصل اساسی در روانشناسی بازار فارکس
سرمایهگذاران برای کسب سود بیشتر و رسیدن به اهداف خاصی که در نظر دارند، نیازمند شناخت کامل روانشناسی بازار هستند. معامله گران در هر لحظه باید به نگه داشتن یک پوزیشن، انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر بستن آن و یا تصمیم به باز کردن موقعیت جدید فکر کنند. همه این موضوعات میتوانند افکار معامله گران و تصمیمات آنها را تحت تأثیر قرار دهند. برای اینکه یک تریدر بتواند رفتار بازار را سریعتر پیشبینی کند، بهتر است درک کاملی از روانشناسی بازار فارکس داشته باشد. بر این اساس، در ادامه، 5 اصل مهم روانشناسی فارکس که تسلط بر آن کمک شایانی به بهبود روند معاملات در این بازار خواهد نمود، مورد بررسی قرار میگیرد.
تفاوت در روانشناسی معاملاتی معامله گر خوب و معامله گر بد
اینکه یک فرد چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی او و نتایج آن بازی میکند. بر این اساس، میتوان دو دسته از معاملهگران را از یکدیگر جدا کرد:
معاملهگر «خوب» کسی است که به شیوههای آزموده شده و از پیش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پایبندی کامل داشته باشد.
معاملهگر «بد» کسی است که به احساسات خود اجازه دهد تصمیم بگیرند که وی چه زمانی و چگونه به معامله میپردازد. این روش به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات و نهایتا به شکست میانجامد. فان تارپ اجزای تشکیل دهنده معاملهگری را به سه حوزه سیستم معاملاتی، مدیریت سرمایه (پول) و روانشناسی معاملهگری تقسیمبندی میکند که نقش روانشناسی معاملات از مجموع نقش دو عامل دیگر بیشتر نشان داده شده است. توانایی روانشناختی بی تردید مهمترین عاملی است که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتار در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بینی و امیدواری را در بر میگیرند. نمونههای مشخصی از اینکه یک فرد تحت تاثیر احساسات خود عمل میکند شامل زمانی که وی موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود یا خیلی دیر میبندد میشود.
از قول روانشناس و متخصص برجسته معاملات دکتر فان تارپ، چنین نوشته شده است:
بگذارید این قسمت را با یک داستان آغاز کنم؛ تصور کنید که دو برادر دوقلو داریم که هر دو معاملهگر هستند و از هر جنبه شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. هر دوی آنها سیستم معاملاتی، قوانین ورود و خروج و همچنین شیوه مدیریت سرمایه (پول) یکسانی را به کار میبرند. هر دوی آنها با میزان یکسانی از سرمایه کار خود را آغاز میکنند، با یک کارگزار کار میکنند و سیگنالهای خرید یکسانی را از منابع مختلف دریافت میکنند.
پس از دو ماه معامله، حتما انتظار دارید که این دو برادر دوقلو به سود یکسانی دست یابند. با این حال، متوجه میشوید که یکی از این دو برادر به 30 درصد سود و دیگری به تنها 10 درصد سود دست یافته است. پس چه عاملی است که یکی انواع احساسات تاثیرگذار بر معامله گر از این دو معاملهگر را موفق و فعالیت دیگری را نه چندان موفق کرده است؟
پاسخ این سوال وجود تفاوت در «روانشناسی معاملاتی» این دو فرد است. هر اندازه هم که این دو فرد به یکدیگر شبیه باشند، نباید از یاد برد که نهایتا این ها دارای شناختهای متفاوتی هستند و بنابراین به شیوههای متفاوتی فکر میکنند . یکی از این دو فرد ممکن است بیش از اندازه حریص یا ترسو باشد و سودهای به دست آمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند، این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و در نتیجه سود بیشتری ببرد.
اینکه یک فرد چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی او و نتایج آن بازی میکند. بر این اساس، میتوان دو دسته از معاملهگران را از یکدیگر جدا کرد:
- معاملهگر «خوب» کسی است که به شیوههای آزموده شده و از پیش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پایبندی کامل داشته باشد.
- معاملهگر «بد» کسی است که به احساسات خود اجازه دهد تصمیم بگیرند که وی چه زمانی و چگونه به معامله میپردازد. این روش به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات و نهایتا به شکست میانجامد.
فان تارپ نقش و اهمیت روانشناسی معاملات را به صورت یک نمودار دایره ای شکل به تصویر میکشد. وی اجزای تشکیل دهنده معاملهگری را به سه حوزه گوناگون سیستم معاملاتی، مدیریت سرمایه (پول) و روانشناسی معاملهگری تقسیمبندی میکند.
در این نمودار، نقش روانشناسی معاملات از مجموع نقش دو عامل دیگر بیشتر نشان داده شده است. توانایی روانشناختی بی تردید مهمترین عاملی است که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق باید آن را پرورش دهید.
چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار
در تصویر زیر ترجمه فارسی نمودار بالا را مشاهده میکنید:
چرخه احساسات معامله گران (دکتر فان تارپ) همراه با نوسانات سینوسی قیمت بازار
روانشناسی عبارت است از مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتار در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بینی و امیدواری را در بر میگیرند. نمونههای مشخصی از اینکه یک فرد تحت تاثیر احساسات خود عمل میکند شامل زمانی که وی موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود یا خیلی دیر میبندد میشود.
نکته: نگه داشتن یک سهم برای مدت خیلی طولانی در واقع مفهومی است که در روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» میگویند. به این معنا که معاملهگر بیشتر تمایل دارد زیان نکند، تا اینکه بخواهد کسب سود نماید. این واکنش احساسی در ذات انسانها نهاده شده است.در مورد معامله، این پدیده به این معناست که هنگام مواجهه با یک روند کاهشی که هنوز هم قیمت در حال پایین رفتن است، معاملهگر سهم خود را به خاطر تنفر از زیانوضرر نگاه میدارد به این امید که قیمت به سمت بالا باز خواهد گشت و به این شیوه زیان بیشتری را متحمل میشود؛ البته در بسیاری موارد قیمت هرگز به سطوح اولیه باز نمی گردد.
گاهی هم مفهوم اجتناب از زیان، باعث میشود معاملهگر موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود ببندد. در واقع او با دیدن مقدار کمی سود میترسد که سود اندک به دست آمده را از دست بدهد و سهام خود را میفروشد. گاهی نیز معاملهگران رفتارهای غیر منطقی دیگری از خود نشان میدهند. مثلا، موفقیتها را به مهارت خود و شکستها را به بدشانسی نسبت میدهند. اینها تنها نمونههای کمی از رفتارهای نادرستی است که معاملهگران به دلیل عدم برخورداری از مهارتهای روانشناختی مناسب از خود بروز میدهند و به زیانهای بیشتر دامن میزنند.
واقعیت این است که بسیاری از معاملهگران تازه کار با کنترل نکردن احساسات، بیشتر پول خود را در سال اول از دست میدهند و از صحنه بازار کنار رانده میشوند. کنترل احساسات و درک معنای واقعی و عمیق روانشناسی معاملات تفاوت میان موفقیت و شکست خواهد بود.
نظم و انضباط و پایبندی به آن :
آیا میتوان نظمی را برای پیروی از سیستم معاملاتی خود به وجود آورد که معمولا به طور ذاتی از آن برخوردار نیستیم؟ بله، انجام این کار ممکن است. البته نباید فراموش کرد که چنین نظم و پایبندی باید خود ساخته و خود خواسته باشد و بتوان آن را شخصا در محیط منزل به اجرا در آورد و اما چگونه میتوان چنین نظمی را در خود به وجود آورد؟ پاسخ این سوال، «داشتن اعتماد به نفس» است. به این منظور برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیمگیری خود را پرورش داد تا جایی که این ویژگی درونی شود؛ تنها آن زمان است که میتوانید با اعتماد به نفس راسخ در بازار به پیش روید.
دیدگاه شما