تست MBTI چیست؟
تست MBTI چیست؟ تست Myers–Briggs Type Indicator) MBTI) یک پرسشنامه گزارشگری با هدف نشان دادن ترجیحات روانشناختی متفاوت در نحوه درک افراد از دنیای اطراف و تصمیم گیری است. اگرچه این تست به صورت سطحی شبیه به برخی از تئوری های روانشناختی است ، اما معمولاً به عنوان دانش علوم مغذی طبقه بندی می شود ، به خصوص که مربوط به توانایی های پیش بینی شده فرض شده است. MBTI توسط كاترین کوك بریگز و دخترش ایزابل بریگز مایرز ساخته شد. این مبتنی بر تئوری مفهومی است که توسط روانپزشک سوئیسی کارل یونگ پیشنهاد شده است ، که گمانه زنی شده است که انسانها جهان را با استفاده از چهار کارکرد اصلی روانشناختی – احساس ، شهود ، احساس و تفکر تجربه می کنند – و یکی از این چهار کارکرد غالب است. کاترین کوک بریگز-ایزابل بریگز مایرز چهار دسته عبارتند در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید از: درونگرایی / برونگرایی ، سنجش / شهود ، تفکر / احساس ، داوری / ادراک. گفته می شود هر فرد از هر دسته دارای یک کیفیت است و 16 نوع منحصر به فرد را تولید می کند. مرکز کاربردهای روانشناسی نوع ادعا می کند که تست MBTI از نظر علمی پشتیبانی می شود ، اما بیشتر تحقیقات در مورد آن از طریق ژورنال خود ، ژورنال روانشناسی نوع انجام می شود و سوالات مربوط به سوگیری را مطرح می کند. تست MBTI برای جمعیت عادی ساخته شد و بر ارزش های طبیعی که رخ می دهد تأکید می کند. “فرض اساسی تست MBTI این است که همه ما ترجیح می دهیم به طرز تفسیر تجربیات خود ، ترجیحات خاصی داشته باشیم و این ترجیحات حاکی از علایق ، نیازها ، ارزشها و انگیزه ماست.” کاترین کوک بریگز تحقیقات خود را در مورد شخصیت در سال 1917 آغاز کرد. پس از دیدار با داماد آینده وی ، او تفاوتهای چشمگیری را بین شخصیت او و سایر اعضای خانواده مشاهده کرد. بریگز پروژه ای را برای خواندن زندگی نامه ها آغاز کرد و متعاقباً او یک نوع شناسی را ایجاد کرد که در آن چهار حالت را ارائه داد: مراقبه (یا متفکر) ، خودبخود ، اجرایی و اجتماعی. دختر بریگز ، ایزابل بریگز مایرز ، به تحقیقات تایپولوژیک مادرش پیوست و به تدریج آن را به طور کامل به دست گرفت. مایرز برای اولین بار در کلاس خود از کالج Swarthmore در سال 1919 فارغ التحصیل شد و یک رمان رمز و رازآلود به نام Murder Yet to Come با استفاده از ایده های تایپولوژیکی در سال 1929 نوشت ، که در آن سال برنده مسابقه ملی راز کارآگاه شد. با این حال ، نه مایرز و نه بریگز رسماً در رشته روانشناسی تحصیل نکردند و هر دو در زمینه آزمایش روان سنجی خودآموخته شدند. بریگز و مایرز با ایجاد این شاخصه در جنگ جهانی دوم با این اعتقاد که دانش در مورد ترجیحات شخصیتی به زنانی که برای اولین بار وارد نیروی کار صنعتی می شوند ، کمک می کنند تا نوع کارهایی را که در زمان جنگ وجود دارد شناسایی کنند. و برای آنها مؤثر است. کتاب راهنمای Briggs Myers Type در سال 1944 منتشر شد. این شاخص در سال 1956 نام خود را به “Myers – Briggs Type Indicator” تغییر داد. کار مایرز مورد توجه هنری چانسی ، رئیس سرویس تست آموزشی قرار گرفت. تحت این نظارت ، اولین کتابچه راهنمای تست MBTI در سال 1962 منتشر شد. تست MBTI از دونالد دبلیو مک مکینون ، رئیس انستیتوی شخصیت و تحقیقات اجتماعی در دانشگاه کالیفرنیا ، پشتیبانی بیشتری دریافت کرد انتشار MBTI در سال 1975 به مطبوعات روانشناسان مشاور منتقل شد ، و مرکز برنامه های کاربردی از نوع روانشناختی به عنوان یک آزمایشگاه تحقیقاتی تاسیس شد. پس از مرگ مایرز در ماه مه 1980 ، مری مک کالی کتابچه راهنمای تست MBTI را به روز کرد و نسخه دوم در سال 1985 چاپ شد. نسخه سوم در سال 1998 ظاهر شد. دفترچه MBTI بیان می کند که نشانگر “برای پیاده سازی یک تئوری طراحی شده است ؛ بنابراین باید تئوری را درک کرد تا MBTI را درک کند”.1 اساسی برای MBTI ، تئوری نوع روانشناختی است که در ابتدا توسط کارل یونگ تهیه شده است. یونگ وجود دو جفت دوتایی از عملکردهای شناختی را پیشنهاد کرد. یونگ معتقد بود که برای هر شخص ، هر یک از عملکردها در درجه اول یا به صورت درون گرا یا برون گرا بیان می شود براساس مفاهیم اصلی یونگ ، بریگز و مایرز تئوری خود را در مورد نوع روانشناختی توسعه دادند. نظریه مایرز-بریگز اقتباسی از نظریه انواع روانشناختی است که توسط کارل گوستاو یونگ تولید شده است. این مبتنی بر 16 نوع شخصیت است که یونگ آن را کلیشه ها می داند آنها به عنوان مرجع مفید برای درک شخصیت منحصر به فرد شما عمل می کنند در قلب نظریه مایرز بریگز چهار ترجیح وجود دارد. آیا ترجیح می دهید با: (برونگرایی یا “E”) ، (درونگرایی یا “I”). (استدلالی یا “S”) (شهودی یا “N”). (تفکر یا “T”) ، (احساسی یا “F”). (داوری یا “J”) ، (ادراکی یا “P”). در نظریه مایرز بریگز ، برای هر جفت شما یک سبک را بیشتر از دیگری ترجیح می دهید. یونگ همچنین به یک گروه میانه اجازه داد که در آن تعادل برابر این دو را دوست داشته باشید. شما می توانید حروف مرتبط با تنظیمات برگزیده خود را برای دریافت نوع شخصیت Myers Briggs خود ترکیب کنید. به عنوان مثال ، داشتن ترجیحات برای E ، S ، T و J نوع شخصیتی ESTJ را نشان می دهد. اگرچه ترجیحات خود را دارید ، شما هنوز هم از هشت سبک استفاده می کنید – به همان روشی که بیشتر افراد دست راست دارند اما هنوز هم از هر دو دست استفاده می کنند. تیپ های شخصیتی 16 گانه تیپ های شخصیتی 16 گانه عبارت اند از :
بهترین تریدرهای فارکس چه کسانی هستند و رمز موفقیت آنها چیست؟
چه یک معاملهگر مبتدی باشید و چه یک تریدر حرفهای، به احتمال زیاد شما نیز دنبال کسب سود هستید. تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد، ولی متاسفانه اکثر افرادی که وارد بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس میشوند، سودای یک شبه پولدار شدن و ره صد ساله پیمودن دارند.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید هستید، باید همین ابتدای کار به شما بگوییم که بازار فارکس جای مناسبی برای شما نیست. ضرب المثل بسیار قشنگی در فرهنگ ما ایرانیان وجود دارد که میگوید: نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
موفق شدن در هر کاری، نیازمند آموزش و آگاهی، تمرین، پشتکار و شهامت است. شاید اکثریت تریدرهای جهان همگی با هم یک آرزوی بزرگ داشته باشند و آن هم این است که، چطور میشود تبدیل به یک تریدر موفق و پولساز شد.
در یکی دیگر از سری مقالات فارکس وبسایت دنیای ترید، این بار میخواهیم شما را با بهترین تریدرهای موفق جهان آشنا کنیم و رمز موفقیتشان را با شما به اشتراک بگذاریم.
نکاتی که قرار است با هم در این مقاله یاد بگیریم، به شرح زیر است:
چه تعداد از معاملهگران فارکس موفق هستند، مهارتهای معاملهگری، بهترین تریدرهای فارکس در دنیا و رمز موفقیت آنها، آیا برای موفق شدن در فارکس باید نابغه بود و نتیجه گیری.
چه تعداد از معاملهگران فارکس موفق هستند؟
به نظر شما معاملهگران بزرگ دنیا چه چیزی دارند که آنها را از دیگر تریدرها، متمایز میکند؟ یک آمار بسیار معتبر نشان میدهد که حدود 90 درصد از تریدرهای جهان، موفق نمیشوند! حتی برخی رسانهها این آمار را 95 درصد اعلام میکنند.
شاید با خواندن این آمار شوکه شده باشید! یا شاید هم با خودتان میگویید که احتمالا این شغل مناسب شما نیست، صبر کنید. دلیل این آمار به نحوه نگرش آنها، عملکرد ضعیف، آموزش ندیدن، تمرین نکردن در فضای دمو، نداشتن انضباط و استراتژی شخصی و بسیاری چیزهای دیگر برمیگردد.
پس، چه چیزی آن 5 تا 10 درصد دیگر را از دیگر معاملهگران، جدا میکند؟
احتمالا با خودتان فکر میکنید که اگر تنها 5 تا 10 درصد تریدرهای فارکس موفق هستند، حتما این معاملهگران باید نوابغ بینظیری باشند و یا خداوند به آنها ویژگیهای بینظیری را عطا کرده باشد. عجله نکنید! در ادامه این مقاله به نکاتی طلایی درباره دلیل موفقیت این گروه اقلیت در فارکس، خواهیم پرداخت.
مهارتهای معاملهگری
قبل از اینکه کمی جلوتر برویم، میخواهم تا شما هم با تعریف موفقیت در بازارهای مالی و فارکس، آشنا شوید. به محض اینکه صحبت از موفقیت می شود احتمالا ذهن شما نیز معطوف تریدرهایی میشود که فقط قادرند خوب پول دربیاورند!
ولی باید به شما بگوییم که منظور ما از موفقیت، اصلا پول نیست. چیزهای خیلی زیادی وجود دارد که یک تریدر را موفق میکند.
تریدرهای موفق کسانی هستند که عاشق کارشان هستند و با شور و شوق زیادی روزشان را آغاز میکنند. در حقیقت آنها عاداتی را درون خودشان پرورش دادهاند که باعث موفقیت و وجه تمایزشان با دیگر معامله گران میشود.
در ادامه این مقاله، ما برخی مهارتهای معاملهگران موفق در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید را به شما یاد خواهیم داد.
تریدرهای موفق همیشه استراتژی خاص شخصی خودشان را دارند و به آن استراتژی، پایبند هستند. از آنجایی که فارکس یک شغل بدون مدیر است، امکان اینکه شما خیلی از اصول بازار را زیر پا بگذارید، بسیار زیاد است.
یکی از مهارتهای بزرگ معاملهگری، صبر کردن است. چه بسیارند معاملهگرانی که به شدت عجول هستند و هنوز معاملهشان به ثمر نرسیده، از پوزیشنی که در سود است، خارج در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید میشوند. این دسته از معاملهگران که بسیار هم زیاد هستند، همان افرادی هستند که اگر گیاهی بکارند، هر روز خاک اطراف آن گیاه را زیر و رو میکنند و با تعجب از عدم رشد گیاه، در آخر از انجام آن کار منصرف میشوند.
یکی دیگر از مهارتهای بزرگ تریدرهای موفق، احساساتی عمل نکردن است. بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس، جای تریدرهای احساساتی نیست. اگر شما به عنوان یک معاملهگر حرفهای استراتژی خودتان را داشته باشید، هرگز با نوسانات بازار به هم نمیریزید.
معاملهگران بزرگ همیشه حد ضرر میگذارند و قبل از ورود به هر معاملهای، ریسکشان را مدیریت میکنند. آنها نحوه استفاده از اهرم یا لورجها را خوب میدانند و هرگز تمام سرمایهشان را به خطر نمیاندازند.
فراموش نکنید که بازار فارکس جای قمار کردن نیست!
یکی از بزرگترین مهارتهایی که تریدرهای موفق یاد گرفتهاند این است که آنها به خوبی میدانند، ضرر کردن بخش بزرگی از بازار فارکس است. ولی تفاوت آنها با آماتورها در این است که حرفهایها یاد گرفتهاند چطور ضررهایشان را کم و سودهایشان را زیاد کنند.
معاملهگران موفق، هرگز به صرف اینکه فقط معاملهای کرده باشند، وارد بازار نمیشوند. اگر فرصت معاملاتی مطابق با استراتژیشان پیدا کنند، ترید میکنند در غیر این صورت، هرگز وارد مارکت نمیشوند.
یکی از بزرگترین تفاوتهای معاملهگران موفق و ماهر، بالا بردن دانش و آگاهی، از طریق یادگیری تحلیل تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل فاندامنتال فارکس و روانشناسی بازار فارکس است.
یادتان باشد تریدرهای موفق، از شکم مادرشان موفق زاییده نمیشوند بلکه آنها شروع به آموزش مهارتهایی میکنند که دیگران حاضر نیستند بهای یادگیری آنها را بپردازند.
بازار فارکس هم مثل دیگر بازارهای جهان، از عدهای افراد حرفهای و به نام تشکیل شده است. به عنوان مثال هر وقت سخن از بهترین سرمایهگذاران حال حاضر جهان میشود، همه به یاد فرانکلین گراهام و وارن بافت میافتند.
هر زمان کسی درباره شطرنج سخنی به میان می آورد، کسی نیست که به یاد، گری کاسپاروف روسی نیفتد. این مساله در بازار فارکس نیز صادق است. در این قسمت مقاله، قصد داریم تا شما را با برخی از نوابغ دنیای ترید آشنا کنیم.
1- جورج سوروس (George Soros)
بهترین معاملهگر بازار ارزهای بین المللی فارکس، جورج سوروس است. وی متولد 1931 و اهل مجارستان است. هیچ تریدر حرفهای نیست که درباره ترید جادویی سوروس در سال 1992، زمانی که از فروش پوند انگلستان میلیاردها دلار به جیب زد، نداند. از جورج سوروس به عنوان کسی که بانک مرکزی انگلستان را ورشکست کرد، یاد میکنند.
2- جیمز سایمونز (James Simmons)
نفر بعدی، جیمز سیمونز (James Simmons) است. وی یکی از موفقترین روسای موسسات مالی و سرمایهگذاری حال حاضر جهان است. در واقع ایشان را به عنوان موفقترین مدیر حال حاضر موسسات سرمایهگذاری میشناسند.
در زمان رکود و بحران مالی سال 2008 که تقریبا همه معاملهگران مینالیدند و در ضرر بودند، جیمز موفق شد تا 80% بازگشت سرمایه و سودآوری داشته باشد.
3- استانلی دراکن میلر (Stanley Druckenmiller)
سومین تریدری که در لیست ما قرار دارد، استانلی دراکن میلر (Stanley Druckenmiller) امریکایی است. وی مدیریت یکی از شرکتهای سبدگردان را بر عهده دارد و در حال حاضر یکی از بهترین تریدرهای فارکس در جهان است. پیش از اینکه وی مستقلا شرکت سرمایهگذاری خود را راه اندازی کند، بهترین معاملهگر جورج سوروس بوده است.
استانلی نیز در معامله بسیار بزرگ سال 1992 و فروش پوند انگلستان سهیم بود. ایشان یکی از بزرگترین سخنرانان در رویدادهای بزرگ بینالمللی مثل نشستهای جهانی اقتصاد و کنفرانسهای بزرگ است. وقتی دراکن میلر صحبت میکند، تمام سرمایهگذاران سرا پا و با جان دل به سخنان وی، گوش میسپارند.
4- بیل لیپشوتس (Bill Lipschutz)
تریدر حرفهای بعدی لیست ما، بیل لیپشوتس (Bill Lipschutz) است. بیل به این مشهور است که موفق میشود 12.000 دلار امریکا را به 250.000 دلار تبدیل کند و سپس تمام سرمایه خود را از دست میدهد. جالب است بدانید که وی تمام پولش را تنها در یک ترید، از دست داد.
بیل بعد از این شکست تلخ، درس بسیار گرانبهایی درباره مدیریت ریسک میآموزد و سپس به دانشگاه میرود تا در دوره MBA تحصیل کند. پس از گذراندن این دوره، به برادران سلیمان میپیوندد و شرکتی در راستای معاملات ارزی تاسیس میکند. بعد از آن بیل به تنهایی و برای خودش، شرکت مدیریت سرمایه گذاری Hathersage را راه اندازی کرد.
ایشان در حال حاضر سالانه 300 میلیون دلار درآمد دارد.
5- بروس کاونر (Bruce Kovner)
آخرین نابغه لیست ما، بروس کاونر (Bruce Kovner) است. بروس در سال 1945 دیده به جهان گشود و در حال حاضر یکی از موفقترین مدیران موسسات و صندوقهای مالی بینالمللی است. وقتی که کاونر 32 ساله بود، شرکت Caxton را تاسیس کرد.
وی سرمایه اولیه خود را توسط اعتباری که روی کارت بانکیاش بود جور کرد؛ به زبانی ساده، با کارت اعتباری یا همان Credit Card خود توانست این مبلغ ناچیز اولیه را، فراهم کند.
بروس در یک معامله قرارداد آتی، مقداری لوبیا خرید و سپس 20.000 دلار امریکا به جیب زد. امروزه صندوق Caxton با بیش از 14 میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت، یکی از موفقترین صندوقهای سرمایهگذاری در جهان است.
فراموش نکنید که معاملهگران بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که موفق شدهاند قلههای وال استریت را فتح کنند. نکتهای که برای ما و شما مهم است این است که، وجه تمایز این تریدرهای بزرگ را با بقیه معاملهگران بدانیم.
رمز موفقیت تریدرهای بزرگ
یادتان باشد هیچ قرص، آمپول یا دوای جادویی وجود ندارد که این نوابغ بزرگ دنیای ترید و معاملهگری استفاده کنند و شما از آن بی خبر باشید. یادتان باشد که مارکت درست مثل یک اقیانوس است و تریدرها، موج سوار. این موج سواری نیاز به کمی استعداد، تعادل، صبر، استفاده از ابزار مناسب، روانشناسی و غیره دارد.
حال، سوال اینجاست که کدام انسان عاقل است که درون یک دریای طوفانی و پر از کوسههای خطرناک، موج سواری کند؟!
اولین رمز مشترک بین تمام تریدرهای حرفهای و موفق بازار، کسب دانش و آگاهی و شروع به یادگیری است. در واقع دانش، کلید موفقیت در هر زمینه و درست نقطه مقابل جهل و نادانی است. منظور کلی ما از یادگیری و آموزش دیدن، تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و روانشناسی مارکت است.
در ادامه به توضیح نکات طلایی میپردازیم که چکیده تجربه اکثر تریدرهای حرفهای و موفق بازار است.
بعد از یادگیری گام اول، زمان به کارگیری و استفاده از علم و دانشی است که کسب کردهاید. شما باید یک حساب مجازی و غیر واقعی با یک بروکر خوب و قابل اعتماد که تمام مجوزهای لازم را در اختیار دارد، باز کنید.
سپس اگر گام اول را خوب آموخته باشید، میدانید که باید یک استراتژی مناسب شخص خودتان داشته باشید. استراتژی شما باید تمام این موارد را پوشش دهد: چه نوع شخصیتی دارید؛ آیا اهل ریسک هستید یا خیر؟ پاسخ این سوال شما را به مرحله بعد یعنی انتخاب نوع مارکت و دارایی مورد نظرتان، منتقل میکند.
دوست دارید معاملهگر ارزها باشید یا کامودیتی؟ آیا مایلید در بازار سهام سرمایهگذاری کنید یا بازار اوراق قرضه آمریکا؟ پس از انتخاب نوع دارایی، باید شروع به ترید کردن در فضای دمو کرده تا بتوانید خودتان و آموختههایتان را محک بزنید.
بعد از مشاهده نتایج آزمون و خطاها در فضای غیر واقعی، نوبت داشتن نظم و انضباط در معاملههایتان است. اینکه دید شما به بازار فارکس چیست، در نحوه تریدهای شما بسیار اهمیت دارد. آیا فارکس را مثل قمار کردن میبینید و یا واقعا قصد دارید یک تریدر حرفهای باشید؟
تمام معاملهگران حرفهای یک دستورالعمل بسیار ساده دارند که خودشان را ملزم به اجرای آن میکنند. آنها تمام ریسکهایشان را مدیریت میکنند، برای تمام معاملاتشان حد ضرر میگذارند و هرگز با بیشتر از 2 تا 3 درصد سرمایهشان وارد معاملهای نمیشوند.
اگر تجربه سومین تریدر حرفهای ما؛ استانلی را به یاد داشته باشید، میدانید که ایشان تمام سرمایه خود را به خاطر نگذاشتن حد ضرر، از دست داد.
معاملهگران موفق هرگز مخالف روند بازار ترید نمیکنند. آنها جمله مشهوری دارند که میگوید: روند دوست شما است. پس فراموش نکنید که هیچ وقت با مارکت لجبازی نکنید.
حرفهایهای بازار واقعبین و مسئولیتپذیر هستند و اکثر آنها یک ژورنال معاملاتی برای ثبت تمام تریدهایشان دارند تا بتوانند الگوهای مخربشان را کشف کرده و از انجام اشتباهات تکراری، خودداری کنند.
تریدرهای حرفه ای یک سیستم معاملاتی مناسب با شخصیتشان دارند. به عنوان مثال اینکه چه نوع تریدری میخواهید باشید: اسکالپر و کوتاه مدت، میان مدت و یا معاملهگر بلند مدت.
برخی از تریدرها تمایل به خریدن سهامهای خوب بنیادی مثل اپل و نگه داشتن آنها دارند و برخی دیگر چون وقت کافی برای رصد کردن تریدهایشان ندارند، در کمتر از چند ساعت شیرجهای درون بازار میزنند و برای خوشان صیدی دست و پا میکنند.
چقدر بازده در سال نیاز شما را برآورده میکند؟ آیا معاملهگر صبوری هستید یا تحمل اضطرابهای ناشی از تریدهای روزانه را ندارید؟ آیا شخص فعالی هستید و یا در تصمیمگیریهایتان زیاد تعلل میکنید؟ چقدر میتوانید برای تریدهایتان زمان بگذارید؛ تمام وقت، پاره وقت و یا چیزی بین این دو؟
پاسخ به این سوالات و سوالاتی از این دست، به شما کمک بزرگی میکند تا بتوانید یک سیستم معاملاتی خوب و مناسب با خصوصیات فردی و شخصیتان بسازید.
فراموش نکنید اینها برخی از رموز موفقیت تریدرهای حرفهای و به نام بازار فارکس است که ماحصل ساعتها آزمون و خطا، دانش و آگاهی و بسیاری چیزهای دیگر است.
جمله معروفی است که میگوید: اگر فردی در گوشهای از جهان موفق به کسب پیروزی چشمگیری شده است، چنانچه شما نیز همان گامها را بردارید، موفق و سربلند خواهید شد.
اگر تا اینجای این مقاله را با دقت مطالعه کرده باشید، پاسخ این سوال را پیشاپیش می دانید. در هیچ کجای تجارب این افراد، ما حرفی از اینکه فلان تریدر از ابتدای به دنیا آمدنش یک نابغه بوده، نزدیم.
برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق و حرفهای، هیچ نیازی به اینکه یک نابغه باشید، نیست. موفقیت در بازار فارکس در عین اینکه بسیاری افراد فکر میکنند دشوار و مشکل است، اصلا این طور نیست.
فرمول نهایی موفقیت در بازار فارکس بدین گونه است:
کسب دانش و آگاهی + انتخاب دارایی مورد نظر + تمرین در فضای دمو + داشتن یک سیستم معاملاتی مناسب با شخصیت شما + رعایت حد ضرر، انتخاب نسبت ریسک به ریوارد مناسب و مدیریت ریسک صحیح + ثبت تریدها در یک ژورنال معاملاتی + مقداری صبر و شکیبایی و پرهیز از تریدهای وسواسی.
نتیجه گیری
اگر قصد دارید در بازار فارکس بمانید و فارکس را به چشم یک ماشین قمار و پولسازی که قرار است شما را یک شبه ثروتمند کند نگاه نمیکنید، پیام واضح و شفاف این مقاله را که حاصل ساعتها تلاش تیم کارشناسان دنیای ترید و سالها تجربه معاملهگران حرفهای جهان است، به خوبی دریافت کردهاید.
حال که با برخی از بهترین تریدرهای حرفهای حال حاضر جهان در بازار فارکس و قسمت مهمی از رموز موفقیت آنها آشنا شدید، زمان آن است که بروید و این تجارب ارزنده را امتحان کنید.
مطمئن باشید که با بکارگیری اصول سادهای که در این مقاله بسیار ارزشمند مطالعه کردید، زندگی مالی شما عوض خواهد شد. فراموش نکنید که اکثر افراد نابغه، از شکم مادرشان نابغه زاییده نشدهاند بلکه با تمرین و تکرار خودشان را تبدیل به افرادی حرفهای کردهاند.
سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم
انواع روش های سرمایه گذاری سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم
سرمایه گذاری به چه معناست؟
به طور طبیعی برای ورود به هر عرصهای باید با مفهوم آن پدیده آشنا شوید، بنابراین قبل از هر چیز متقاضیان برای سرمایه گذاری باید با این مفهوم کلیدی آشنایی پیدا کنند. در یک تعریف عمومی سرمایه گذاری به وارد کردن پول و سرمایه نقدی به یک بازار و خرید محصولات آن بازار برای کسب سود و افزایش سرمایه اولیه گفته میشود. به عبارت دیگر سرمایهگذاری به زبان ساده یعنی تبدیل پول به چند نوع کالا یا دارایی که در حال حاضر مصرف نمیشود و افراد میخواهند با نگهداری آن برای مدتی در آینده از سوددهی آن بهره ببرند.
سرمایه گذاری درهر بازار متفاوت است، چرا که هر بازار مهارتهای خاص خود را برای سرمایه گذاری میطلبد. از این رو تجربه میتواند نقش کلیدی و مهمی را برای افراد بازی کند. اگر فردی بدون تجربه و پرس و جوی کافی وارد بازاری شود احتمال شکست خوردن و متضرر شدنش بسیار بالا است، چرا که مطمئنا افراد دیگری با تجربه بالا در آن بازار حضور دارند که از فرصتها استفاده میکنند. اما با این وجود افراد با سرمایه خرد هم میتوانند در صورت تجربه کافی در یک بازار مثل بازار سرمایه به موفقیت برسند و سرمایه خود را چند برابر کنند.
سرمایه گذاری مستقیم چیست
در روش سرمایه گذاری مستقیم شما شخصا اقدام به خرید و فروش سهام می نمایید. این کار به دلیل ماهیت نوسانی بورس نیاز به مهارت بالایی دارد. پس در مرحله اول شما برای سرمایه گذاری مستقیم در بورس باید به اندازه کافی از مهارت سرمایه گذاری در بورس و همچنین دانش مالی کافی برخوردار باشید. در غیر این صورت هم مجبور خواهید شد استرس بالایی را تحمل کنید و هم امکان ضرر کردن شما بالا می رود. پس سرمایه گذاری مستقیم برای افرادی مناسب است که از اطلاعات مالی و مهارت کافی برای این کار برخوردار هستند.
ضمن اینکه شما باید علاوه بر مهارت، زمان کافی را برای تحلیل و بررسی شرکت ها داشته باشید تا بتوانید گزینه های سرمایه گذاری مناسب را انتخاب نمایید. شما از طریق مراجعه حضوری به کارگزار، خرید و فروش آنلاین و همچنین خرید و فروش اینترنتی سهام می توانید سرمایه گذاری مستقیم در بورس را انجام دهید. برای آشنایی بیشتر با این روش ها می توانید مقاله آموزش خرید و فروش آنلاین و اینترنتی سهام در بورس را نیز مطالعه نمایید.
بنابراین در سرمایه گذاری مستقیم
سرمایه گذار شخصا وارد معاملات بورس و خرید و فروش سهام میشود
معاملهگر میتواند با استفاده از روشهایی نظیر تلفنی، آنلاین و حضوری خودش اقدام به خرید و فروش سهام کند
نیازمند آگاهی، دانش و تجربه کافی در مورد بازار، صنایع و اقتصاد کشور است
نیاز به روحیه ریسکپذیر دارد
فرصت و زمان کافی برای رصد بازار و معاملات نیاز دارد
سرمایه گذاری غیر مستقیم چیست
این نوع از سرمایه گذاری مناسب افرادی است که به دلایل مختلف نمی توانند به صورت مستقیم اقدام به خرید و فروش سهام نمایند. مثلا فرصت، اطلاعات و یا مهارت کافی را برای بررسی و تحلیل و خرید و فروش سهام ندارند. به این دسته از افراد توصیه می شود که به صورت غیرمستقیم در بورس سرمایه گذاری نمایند. در روش غیر مستقیم، فرد سرمایه گذار مدیریت سرمایه خود را به دست افرادی می سپارد که هم مهارت و دانش مالی بالایی دارند و هم بیشتر وقتشان را مستقیما صرف بررسی تحلیل گزینه های مختلف سرمایه گذاری می کنند. در نتیجه سرمایه شما توسط یک تیم حرفه ای مدیریت خواهد شد.
بنابراین در سرمایه گذاری غیر مستقیم
- مناسب برای سرمایه گذاران غیر حرفهای است
- مناسب برای سرمایه گذاران حرفهای که قصد مدیریت ریسک خود را دارند
- مناسب کسانی که فرصت رصد بازار و معاملات را ندارند
- مناسب افراد مختلف با سطح ریسکپذیری مختلف
انواع سرمایه گذاری غیر مستقیم در بورس
در حال حاضر دو روش برای سرمایه گذاری به صورت غیر مستقیم در بورس وجود دارد که شامل
- سرمایه گذاری از طریق صندوق های سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری با استفاده از شرکت های سبدگردان
هرکدام از این روش ها مزایا و معایب خودشان را دارند. در ادامه درباره این روش ها بیشتر توضیح خواهیم داد.
سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری
یک صندوق سرمایه گذاری مجموعه ای از سهام، اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار است. در واقع شما می توانید آن را به صورت شرکتی در نظر بگیرید که در آن افراد مختلف پول های خود را روی هم می گذارند و در سبدی از اوراق بهادار سرمایه گذاری می کنند. هنگامی که شما در یک صندوق سرمایه گذاری سرمایه گذاری می کنید، سرمایه شما بخشی از کل سرمایه صندوق خواهد شد. در نتیجه هرچقدر صندوق سود یا زیان بدست آورد، شما نیز به نسبت سرمایه خود از کل سرمایه صندوق، در این سود یا زیان سهیم هستید.
مزایای سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری
- مدیریت حرفه ای دارایی ها
- نظارت و شفافیت اطلاعاتی
- نقد شوندگی بالا
- صرفه جویی نسبت به مقیاس
معایب صندوق های سرمایه گذاری
اما بد نیست در کنار مزایای گفته شده بدانیم که در صورتی که در یک صندوق سرمایه گذاری سرمایه گذاری کنیم چه ریسک هایی سرمایه ما را تحت تاثیر قرار می دهد. نخستین ریسک این است که سود اوراق با درآمد ثابت تغییر کند. صندوق ها همیشه درصدی از سرمایه خود را به اوراق بهادار با درامد ثابت اختصاص می دهند. این درصد به توجه به نوع و ماهیت صندوق های مختلف، متفاوت است. پس اگر سود این اوراق تغییر کند می تواند برروی سود و بازده صندوق های سرمایه گذاری نیز تاثیر داشته باشد. ریسک دیگر یک صندوق سرمایه گذاری کاهش ارزش سهام های موجود در پورتفوی صندوق است. البته بازهم میزان سهام هر صندوق بسته به نوع و ماهیت آن صندوق متفاوت است.
سرمایه گذاری با استفاده از شرکت های سبدگردان
یک روش دیگر سرمایه گذاری غیرمستقیم در بورس، سرمایه گذاری با استفاده از شرکت های سبدگردان است. سبدگردانی، چیدمان صحیح داراییها در قالب یک سبد مشخص است که میزان هـر یـک از دارایی هـا و زمـان خرید و فروش آن ها به دقت تعیین و پایش میشود. سبدگردان با توجه به نیـروی انسـانی متخصص و بـه کارگیری روش های مناسـب جهـت تجزیـه و تحلیل مسائل بازار، توانایی ارائه خدمات در زمینه تشکیل سبدهای سـرمایه گذاری و مدیریت آن را دارد. در این روش سرمایه شما مستقیما و براساس سطح ریسک پذیری و علایق شما توسط سبدگردان مدیریت می شود.
مزایای استفاده از سبدگردانی
مزیت عمده سبدگردانی در استفاده از توان حرفهای مدیر سبد و مشاورههای تیم مدیران سرمایهگذاری شرکت سبدگردانی است. این مساله باعث میگردد که تمام تصمیمات برای سبد هر شخص با توجه به ویژگی های شخصیتی سرمایه گذار انجام پذیرد. همچنین در سبدگردانی مالکیت شما به شکل مستقیم است. به این معنی که سهام و سایر دارایی ها به نام خود شما خریداری می گردد ولی توسط سبدگردان مدیریت می شود. این باعث می شود که مدیریت سرمایه شما اختصاصی تر شود. در نتیجه یک مدیریت بر روی دارایی هایی که به نام خود شما ثبت می شوند انجام می پذیرند.
معایب استفاده از سبدگردانی
بزرگترین عیبی که سبدگردانی می تواند داشته باشد، انتخاب یک سبدگردان نامناسب است. اگر شما سبدگردان مناسبی را انتخاب نکنید ممکن است باعث زیان های سنگینی برای شما بشود. چرا که مستقیما سرمایه شما توسط سبدگردان مدیریت می شود و هر زیانی که حاصل شود مستقیما از سرمایه شما خواهد بود. یک سبدگردان غیرحرفه ای می تواند به راحتی سرمایه شما را به خطر بیاندازد. اگر سبدگردان مناسبی را انتخاب نکنید، ممکن است در آینده به خودتان بگویید ای کاش روش سرمایه گذاری مستقیم را انتخاب می کردم.
تست شخصیت شناسی هارتمن
ارزشهای مورد پذیرش ما، کلید شخصیتمان است، تست شخصیت شناسی هارتمن براین اساس شخصیت افراد را در چهار رنگ قرمز، آبی، سفید و زرد دستهبندی کرده است.
با انجام این آزمون شما میتوانید نسبت به شخصیت خودتان (بر اساس ارزش های محوری که دارید)، اطلاعات مفیدی کسب کنید. در ادامه با ویژگی شخصیتی هرکدام از این رنگها آشنا خواهید شد.
برای یک استخدام موفق شما میتوانید پس از انجام تست نتیجه آن را در رزومه ساز کاربوم به رزومه خود پیوست کنید. با این کار احتمال بررسی رزومه و استخدام خود را بالا ببرید.
قرمز/ قدرت : قرمزها کارها را تمام می کنند و تکمیل شدن کارها به سرعت به آنها انگیره می دهد. قرمز ها چشم انداز و رهبری دارند و معمولا مسئولیت، عزم و قاطعیت از ویژگی آنهاست.
انگیزه
نیاز ها
خواسته ها
- خوب به نظر رسیدن (از نظر فنی)
- حق با آن ها باشد
- مورد احترام باشند
- تایید از سوی عده ای کم و منتخب
- مخفی کردن عدم امنیت (به شدت)
- بهره وری
- رهبری
- تجربه های چالشی
محدودیت های (معایب) قرمزها
- معمولا به دنبال حفظ منافع خودشان هستند (برای من چه نفعی دارد؟)
- اگر برای رسیدن به هدف شخصی آشوب و درگیری لازم باشد به آن دامن می زنند.
- احساسی نیستند.
- در خلوت خود با استدلال عمل می کنند و در جمع احساسات خود را مخفی می کنند.
- همیشه دوست دارند حق با آنها باشد.
- آرام و قرار ندارند مگر این که تولید و بهره وری داشته باشند (کوسه را تصور کنید!)
- اغلب مغرور بوده و تابع قدرت دیگران نیستند.
- احساسات دیگران را در نظر نمی گیرند.
- شکننده بودن خود را نسبت به ترس از دست دادن قدرت و کنترل نشان نمی دهند.
درس های زندگی برای قرمزها
- با دیگران به صورت عاطفی و اجتماعی ارتباط برقرار کنید.
- باور داشته باشید که افراد دیگر نیز کارها را درست انجام می دهند.
- هنگام هدف گذاری، هدف ها را از کاری که برای دیگران انجام می دهید، جدا کنید.
- از سرزنش دیگران وقتی که نتوانستند تعهدات شما را برآورده کنند خودداری کنید.
- به مشکلات خود دقیق فکر کرده و توصیه دیگران را در نظر بگیرید.
- نمی توانید همه کارها را خودتان انجام دهید.
- وقتی خواسته های خود را بر زمان دیگران تحمیل می کنید، مواظب باشید .
آبی/ صمیمی: آبی ها کارها را خوب انجام می دهند و برای آنها صمیمیت، ارتباطات، کیفیت روابط و داشتن هدف اهمیت دارد. آنها خدمات و کارهای با کیفیت ارائه می کنند و معمولا با وفا، صادق و متفکر هستند.
انگیزه
نیاز ها
خواسته ها
محدودیت های آبی ها
- بسیار احساسی هستند.
- از خود راضی اند و فکر می کنند حق با آنهاست.
- وقتی موفقیت های دیگران به راحتی به دست آمده به آن حسادت و یا کنترل دارند.
- به ایده آل گرایی و عملکرد گرایش زیادی دارند.
- به صورت کلامی به خود توهین می کنند.
درس های زندگی برای آبی ها
- سعی کنید زمانی که تحت فشار قرار گرفتید به جای واکنش احساسی، منطقی فکر کنید.
- محدودیت های خود را زمانی که دیگران برای شما موعد تحویل مشخص می گیرد به طور واضح بیان کنید.
- انتظارات خود را مدیریت کنید
- توقعات غیر واقعی از خود یا دیگران ایجاد نکنید به طوریکه خودتان یا آنها غرق در فکر کنید.
- به مراواداتی که با افراد دارید، جنبه شخصی ندهید.
- به جای این که به مدیریت را به صورت مطلق در نظر بگیرید، آن را منعطف و سیال ببینید.
- همه چیزهایی که می خواهید کنترل کنید، محدود هستند.
- محدودیت ده دقیقه ای را برای هر موضوعی که نگران آن هستید، در نظر بگیرید.
سفید/ صلح: سفیدها حافظان صلح هستند که برایشان نبود تضاد و درگیری ارزش دارد. آنها شفافیت و صبر دارند و به طور کلی مهربان، سازگار پذیر و شنونده های خوبی هستند.
انگیزه
نیاز ها
خواسته ها
محدودیت های سفیدها
- جدا و غیر درگیر با موضوع ها به نظر می رسند.
- دیدگاه انفعالی به زندگی دارند.
- در مورد تجربه ها واکنش نداشته و یا هیجان واضحی را نشان نمی دهند.
- برای صمیمی شدن با مشکلاتی مواجه هستند.
- نسبت به خود کمرو و خجالتی اند.
- خیلی زود برنامه ها را برای تغییر دستکاری می کنند.
- در مورد جهت و اهدافی که باید دنبال کنند، تردید دارند.
- معمولا برای گرفتن مسئولیت تنبلی و یا بی اشتیاقی نشان می دهند.
- در تعهد داشتن مقاومت نشان می دهند.
درس های زندگی برای سفیدها
- احساس و درک خود را نسبت به خود، وظایف پیش رو و یا رفتار دیگران به صورت کلامی بیان کنید .
- به جای نادیده گرفتن مشکلات، به آنها اشاره کنید.
- باور داشته باشید یا نه، تضاد می تواند مفید واقع شود.
- به طور فعال مفهوم ضرورت را دنبال کنید.
- به طور فعالانه سعی کنید به جای انجام برنامه های که دیگران برای شما تعیین می کنند، برنامه های کاری خود را پیش ببرید.
- هنگامی که دیگران طالب(خواهان) به نظر می رسند، موضع خیلی تدافعی نگیرید.
- کمی ریسک کنید.
- سعی کنید رویاهای در طول روز خود را کنترل کنید تا زمان زیادی از وقتتان را برای انجام کار نگیرد.
زرد/ شوخ طبع: زردها به تفریحی انجام دادن کارها اهمیت می دهند و به خاطر لذت و سرگرمی کار می کنند. آنها شور و شوق و خوشبینی را ایجاد کرده و کاریزماتیک، خود انگیخته و اجتماعی محسوب می شوند.
تست جالب شخصیت شناسی مالی
افراد دارای پنج نوع شخصیت مالی مختلف هستند: جمع کننده پول، مصرف کننده پول، بی تفاوت نسبت به پول، دوری گزیننده از پول و پس انداز کننده پول. این تقسیم بندی البته تقریبی است و نمی توان فردی را یافت که دقیقا در یکی از این طبقه بندی ها قرار بگیرد.
تست جالب شخصیت شناسی مالی
افراد آمیخته ای از این انواع هستند، اما می توان تشخیص داد که در هر فرد کدام یک از این انواع شخصیت شناسی غالب است. هر کدام از این انواع شخصیت، محاسن و معایبی دارند.
نمی توان گفت که یک تیپ مالی به کلی مفید است و تیپ مالی دیگر به کلی مضر؛ اما باید اولا تشخیص دهیم که در کدام یک از این انواع قرار می گیریم و ثانیا بفهمیم که نقاط قوت و ضعف تیپ شخصیتی مالی مان کدام است تا در گام سوم بتوانیم نقطه ضعف های خود را برطرف کرده و حتی آنها را به نقطه قوت بدل کنیم.
سوالات زیر به این منظور طراحی شده اند که بتوانند به شما کمک کنند که تیپ مالی خود را تشخیص دهید. توجه کنید که در پرسش نامه زیر هیچ پاسخ درستی وجود ندارد؛ بنابراین به پاسخ درست فکر نکنید، بلکه اولین پاسخی را که به محض دیدن سوال به ذهنتان می آید انتخاب کنید. پرسش ها را با صداقت و بدون تأمل و فکر جواب بدهید و گزینه های پاسخ داده خود را یادداشت کنید.
۱. اگر به طور غیر منتظره ای ۵۰ میلیون تومان به دست شما برسد، با آن چه می کنید؟
الف) آن را خرج نمی کنم، بلکه با آن برای بقیه هدیه می خرم.
ب) فورا آن را در بانک می گذارم تا از دست نرود.
ج) هیچ تصمیمی نخواهم گرفت و تا آنجا که امکان دارد درباره نحوه استفاده از آن فکر خواهم کرد.
د) آن را در تجارت پر سودی سرمایه گذاری می کنم. ه آن را صرف امور خیریه می کنم.
۲. نظر شما درباره پول چیست؟
الف) پول لذت بخش ترین چیز در زندگی من است و از هر فرصتی برای خرید و هدیه دادن به دیگران استفاده می کنم.
ب) ترجیح می دهم پولم را در جایی امن نگاه دارم تا احساس امنیت داشته باشم.
ج) ترجیح می دهم به پول فکر نکنم و می دانم که مسائل مالی در اکثر موارد خود به خود حل خواهند شد.
د) من بسیار درباره پول فکر می کنم و مدام در حال سبک و سنگین کردن راه های افزایش پولم هستم.
ه) مطمئن هستم که پول هیچ گاه تصمیم گیری های اصلی زندگی مرا تحت الشعاع قرار نخواهد داد.
۳. هدف اصلی مالی شما کدام یک از موارد زیر است؟
الف) این است که به اندازه کافی پول داشته باشم تا بتوانم هر چیزی را که می خواهم با آن بخرم.
ب) به اندازه کافی پول پس انداز کنم، بنابراین هیچ گاه درباره پول و بحران مالی احساس نگرانی نخواهم داشت.
ج) دقیقا نمی دانم که هدف من از به دست در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید آوردن پول چیست؟
د) تا بتوانم به سرعت حجم دارایی ها و سرمایه های خود را چند برابر کنم.
ه) می خواهم تا آن اندازه پول به دست بیاورم که بتوانم به نیازهای اساسی و اصلی خود پاسخ گویم، همین و بس.
۴. نظر شما درباره برنامه ریزی مالی چیست؟
الف) برنامه ریزی؟ چنین چیزی در زندگی من وجود ندارد. من برای پولی که به دست می آورم برنامه ای ندارم.
ب) من بسیار به برنامه ریزی مالی خود پایبند هستم و به هیچ عنوان از سرفصل های آن تخطی نمی کنم.
ج) من برنامه ریزی مالی ندارم و نمی دانم چگونه باید شروع به تدوین یک برنامه مالی کنم. من مطمئن هستم که پول به خودی خود مدیریت می شود و بدون برنامه ریزی هم من به مشکلی برنخواهم خورد.
د) من برنامه مفصلی برای پول های خود دارم و مدام در حال محاسبه دخل و خرجم هستم.
ه) من بسیار ساده زندگی می کنم و از اینکه با زندگی آسوده و ساده خود نیازی به برنامه ریزی های مالی پیدا نمی کنم، بسیار خوشحال هستم.
۵. نظر شما درباره پس انداز چیست؟
الف) من با پس انداز کردن مشکل دارم. پس انداز کردن برای من همیشه امری دشوار است. احساس می کنم پس انداز کردن هیچ فایده ای ندارد.
ب) پس انداز کردن برای من امری کاملا طبیعی است. من به صورت خودکار پس انداز می کنم و اصلا به پس انداز کردن فکر نمی کنم. این امری طبیعی برای من است.
ج) من می دانم که باید پس انداز کنم، اما هیچ گاه نمی توانم دست به عملی کردن افکارم درباره پس انداز کردن بزنم.
د) من بسیار از پس انداز کردن لذت می برم و اغلب درباره این فکر می کنم که چطور در زندگی روزمره خود می توانم جلوی خرج های اضافی را بگیرم.
ه) اگر من آن اندازه پول داشته باشم که بتوانم آن را پس انداز کنم، هیچ گاه چنین کاری نمی کنم، بلکه آن را خرج خودم و زندگی ام می کنم.
۶. نظر شما درباره قرض گرفتن چیست؟
الف) من اغلب پول قرض می گیرم، اما نمی توانم بگویم که همواره از پس بازپرداخت قرض هایم برمی آیم.
ب) من به ندرت از کسی پول قرض می گیرم، زیرا من همواره برای شرایط ضروری به مقدار کافی پول پس انداز کرده ام.
ج) من سعی می کنم و ترجیح می دهم که از بقیه پول قرض نگیرم، زیرا به ندرت می توانم قرض های خود را بازپرداخت کنم.
د) من دوست دارم از بقیه پول قرض کنم تا بدان وسیله بتوانم پول بیشتری برای سرمایه گذاری داشته باشم، اما در عین حال از اینکه انسان مقروضی باشم، متنفر هستم.
ه) من از قرض گرفتن متنفر هستم و فقط در مواردی که هیچ چاره دیگری نداشته باشم و موقعیتم بسیار ضروری باشد، از دیگران قرض می کنم.
۷. نظر شما درباره قرض دادن پول چیست؟
الف) من بسیار در قرض دادن به دیگران گشاده دستم و درباره بازپرداخت پولم، نگرانی ندارم.
ب) من تا آنجا که ممکن باشد، سعی می کنم هیچ گاه به دیگران پول قرض ندهم.
ج) من هیچ ایده در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید ای درباره اینکه می توانم از پس قرض دادن به دیگران بربیایم ندارم.
د) من تنها زمانی به دیگران پول قرض می دهم که این پول قرض دادن به نحوی بتواند در نهایت به سود من باشد.
ه) معمولا مردم از من پول قرض نمی خواهند؛ زیرا آنها به خوبی می دانند که من عموما پول اضافی برای قرض دادن به آنها ندارم.
۸. شما در شرایط بحران و نیاز مالی شدید چه می کنید؟
الف) من عموما در شرایط بحران مالی پولی پس انداز نکرده ام تا با آن بتوانم اوضاع را کنترل و مدیریت کنم.
ب) من برای روز مبادا پول فراوانی کنار گذاشته ام، اما امیدوارم که هیچ گاه زمان مصرف آنها نرسد.
ج) من نمی دانم که پول به انداز کافی دارم یا نه. به همین خاطر تنها آرزو می کنم که هیچ گاه شرایط اضطراری برای من پیش نیاید.
د) من پول به اندازه کافی پس انداز کرده ام، اما مطمئن نیستم که این پول بتواند در شرایط ضروری کفاف هزینه های مرا بدهد.
ه) من امیدوارم که در این شرایط دوستان بتوانند به من برای حل موقعیت اضطراری کمک کنند.
حال که به سوالات جواب دادید، می توان تعیین کرد که شما در کدام یک از ۵ گروه گفته شده قرار می گیرید. گزینه های پاسخ داده خود را یادداشت کنید.
اگر در جواب های شما، پاسخ «الف»، بیش از سایر گزینه ها تکرار شده است، شما شخصیتی هزینه کننده هستید.
اگر پاسخ «ب» بیشتر تکرار شده باشد، شما جمع کننده هستید.
اگر پاسخ «ج» بیشتر تکرار شده باشد، شما دوری کننده از پول هستید.
پاسخ «د» به معنی این است که تیپ شخصیتی شما، پس انداز کننده است.
و پاسخ «ه» به معنی این است که شما نسبت به پول بی تفاوت هستید.
در ادامه به طور مختصر درباره هر کدام از این تیپ های شخصیتی نکاتی خواهیم گفت.
۱. پس اندازگر
اگر شما در این تیپ مالی قرار دارید، می توان گفت که ترجیح می دهید که پول خود را پس انداز کرده یا سرمایه گذاری کنید تا بتوانید حجم دارایی هایتان را چند برابر کنید. اگر شما پس انداز نکرده و سرمایه گذاری نکنید، احساس بدی خواهید داشت. پس انداز کردن شما را خوشحال می کند. برای شما داشتن پول به معنی داشتن قدرت، نفوذ، اعتبار و احترام بیشتر است. اعتمادبه نفس شما تا اندازه زیادی بسته به پس انداز مالی تان است. شما با دیگران بسیار درباره نحوه سرمایه گذاری و مصرف پولتان مشورت می کنید.
۲. دوری کننده
اگر شما در این تیپ شخصیتی قرار دارید، در متعادل کردن دخل و خرج هایتان عمدتا با مشکل مواجه می شوید. عموما قبض هایتان به موقع پرداخت نمی شود. شما برنامه ریزی مالی ندارید یا اگر دارید، اصلا بدان عمل نمی کنید. دقیقا نمی دانید که در حال حاضر چقدر پول دارید و روزانه چقدر خرج هزینه های جاری شما می شود.
عموما از چک کردن حساب های مالی تان اجتناب می کنید، چون از این کار وحشت دارید. حوصله نشستن و حساب کردن برای هزینه هایتان را ندارید؛ بنابراین نمی توانید تعیین کنید که در آمد شما صرف چه اموری می شود. برخی از افرادی که در این دسته قرار دارند، از مواجهه با مسائل مالی اجتناب می کنند، جون این کار برای آنها بسیار استرس زا و پرفشار است. این گروه با گروه افراد بی تفاوت به پول مشابهت هایی دارند؛ اما فرق عمده ای با آنها دارند. افراد بی تفاوت نسبت به پول، سروکله زدن با مسائل مالی را کاری عبث، بیهوده و حتی کثیف می دانند، اما این در سرمایه گذاری چه نوع شخصیتی دارید گروه چنین نیستند.
۳. جمع کننده
اگر شما در این تیپ شخصیتی قرار دارید، بسیار مشتاق جمع کردن پول هستید و ترجیح می دهید پول خود را با کارهایی مانند سرمایه گذاری به خطر نیندازید. عموما این افراد هستند که دارایی ها و پس اندازهای خود را در بانک می گذارند. سود تدریجی و مشخص پول برای این گروه از افراد، بسیار آرامش بخش تر از خطر و فشار روانی سرمایه گذاری ای است که نتیجه اش مشخص نیست. محافظه کاری صفت بارز افراد این گروه است.
۴. بی تفاوت
افرادی که در این گروه قرار دارند، پول را چیز کثیفی می دانند که انسان تا آنجا که می تواند باید خود را از آلوده شدن بدان حفظ کند. پول انسان ها را فاسد می کند. این افراد وقتی پول زیادی در دستشان دارند، می خواهند به هر نحو ممکن که شده از شر پول رها شوند.
۵. مصرف کننده
اگر شما در این گروه قرار دارید، از مصرف کردن پول لذت می برید. خرج کردن باعث سرخوش شدن این افراد می شود. می توان گفت که افراد این گروه نسبت به خرید کردن اعتیاد دارند؛ بنابراین از پس انداز کردن متنفر هستند و به آن به شکل تکلیفی غیر قابل تحقق نگاه می کنند؛ بنابراین عموما نمی توانند برای آینده ملی خود برنامه ریزی های بلندمدت داشته باشند.
دیدگاه شما