روی خوش بازار بورس بورس به هیلاری
شاخص کل بورس تهران روز گذشته تحت تاثیر افزایش قیمتها در بازارهای جهانی با رشد قابل توجهی به کار خود پایان داد. بازار سهام که در دو ماه اخیر روندی منطبق با بازارهای جهانی را در پیش گرفته بود، روز گذشته و همزمان با خبر مختومه اعلام شدن پرونده هیلاری کلینتون از سوی FBI رشد حدود 495واحدی نماگر سهام را به ثبت رساند.
روزنامه دنیای اقتصاد- مهرنوش سلوکی: شاخص کل بورس تهران روز گذشته تحت تاثیر افزایش قیمتها در بازارهای جهانی با رشد قابل توجهی به کار خود پایان داد. بازار سهام که در دو ماه اخیر روندی منطبق با بازارهای جهانی را در پیش گرفته بود، روز گذشته و همزمان با خبر مختومه اعلام شدن پرونده هیلاری کلینتون از سوی FBI رشد حدود 495واحدی نماگر سهام را به ثبت رساند.
بررسیها درخصوص روند بازار سهام با توجه به برگزاری انتخابات آمریکا حاکی از آن است که نتایج انتخابات آمریکا در کوتاهمدت منجر به ایجاد یک رفتار هیجانی در بورس میشود و در بلندمدت سیاستهای نامزد انتخاب شده مسیر رفتار سهامداران را مشخص میکند. همچنین این بررسیها نشان میدهد با توجه به کالا محور بودن بازار سهام ایران، در صورت ثبات قیمتها میتوانیم شاهد یک رفتار منطقی در بازار سهام باشیم
براساس این گزارش، بازارهای جهانی که با خوشبینی به انتخاب دموکراتها رفتار میکنند روز گذشته با روندی صعودی اولین روز هفته را آغاز کردند. بعد از آنکه مدیر اداره تحقیقات فدرال پلیس آمریکا به قانونگذاران اعلام کرد که پس از بررسی ایمیلهای جدید هیلاری کلینتون، این آژانس نظرات خود را درباره کاندیدای دموکراتها مبنی بر اینکه نباید در مظان اتهام قرار بگیرد، تغییر نمیدهد، نفت WTIتا 44دلار و 96 سنت نیز رشد کرد. همچنین شاخص دلار نیز با 68/ 0 درصد افزایش به رقم 55/ 97 واحد رسید. بازارهای مس، روی، سرب و آلومینیوم نیز با رشد قابل توجهی همراه شدند. در بورس تهران نیز بار دیگر صنایعی چون، معادن، فلزات اساسی و کانههای فلزی پیش رو بودند بهطوریکه نمادهای زیرمجموعه این گروهها نیز بیشترین تاثیر را در محاسبه شاخص کل به ثبت رساند.
سه دیدگاه برای رفتار این روزهای بازار
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نتایج انتخابات آمریکا همانگونه که بازارهای جهانی و اقتصادهای بزرگ بینالمللی را تحت تاثیر قرار میدهد، میتواند اثر مستقیمی بر رفتار سهامداران در بورس تهران و روند شرکتها به خصوص شرکتهای کالا محور داشته باشد. در این خصوص بیان چند نکته خالی از لطف نیست. این موضوع را نباید نادیده گرفت که خوشبینیها به انتخاب نامزد دموکرات این انتخابات در بورس تهران بسیار بیشتر از انتخاب نامزد جمهوری خواه است، با این حال واضح است که این خوشبینی عمدتا بر پایه رفتارهای هیجانی سهامداران است و تنها در کوتاهمدت میتواند اثر گذار باشد. نکته اصلی درخصوص این انتخابات در بحث قیمتهای جهانی کالاها و اثرات بلندمدت آنها بر صنایع مرتبط بورسی است، اینکه این قیمتها تا چه حد میتواند پایداری خود را حفظ کند.
بررسی این موضوع که رشد قیمتهای جهانی تا چه زمانی میتواند ادامه دار باشد میتواند در تبیین چشمانداز بورس تهران تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر به نظر میرسد تاثیر آنی تغییر قیمت کالاهای جهانی در بورس تهران بیش از آنکه وابسته به دلایل بنیادی باشد تحت تاثیر موج رفتاری است که بارها در بازار دیده شده است. موضوعی که با چاشنی نوسانگیری از سوی سفته بازان پررنگتر شده و این بار برخلاف دورههای گذشته در گروههای بزرگ خودنمایی میکند. همچنین بحث بعدی در زمینه آینده بازار سهام در بازههای زمانی گوناگون است. بورس تهران در مهر و آبان رشدهایی داشته است که به واسطه آن نقدینگی قابل توجهی به بازار وارد شده است.
(آمار ارزش معاملات روزانه 200میلیارد تومانی در آن بازههای زمانی به خوبی گویای این قضیه است). این موضوع نشان میدهد که پولهای آمادهای برای ورود به بورس وجود دارد که با هر اتفاق مثبتی ممکن است حجم نقدینگی قابل توجهی وارد بازار شود. همچنین در این دوره مانند دورههای قبل رشد قیمتها بسیار سریعتر از سودآوری شرکتها صورت گرفته و این موضوع باعث شده بعد از مدتی رشدها متوقف شوند. در این حالت و در روزهای آتی بعد از این دوران، سهامداران با دو رویکرد در بازار رفتار کردند که رویکرد اول نگاه سفتهبازانه (کوتاهمدت) و در نهایت افزایش فشار فروش بعد از مدتی کوتاهاست. دومین رویکرد نیز نگاه بلندمدت است که تا زمان تعدیل قیمتها با سودآوری شرکتها به طول میانجامد.
اما پرسش بسیاری از اهالی بازار سهام درخصوص اثرگذاری قیمتهای جهانی و برگزاری انتخابات آمریکا در بازار سهام ایران است. در همین زمینه «دنیای اقتصاد» در گفتوگویی با عباس دهقان، مدیر عملیات کارگزاری مهرآفرین موضوعات فوق را مورد بررسی قرار میدهد. دهقان در ابتدا با اشاره به اثر سریع بازارهای جهانی بر بورس تهران در این دوره میگوید: بازار سهام ایران عمدتا کالا محور است. شرکتهای تولیدکننده، فرآوردههای نفتی، مشتقات، فلزات اساسی و پتروشیمیها متاثر از بازارهای جهانی هستند. با توجه به اینکه بخش عظیمی از سرمایه موجود در بازار در اختیار این گروهها است طبیعتا روند قیمتهای جهانی میتواند اثر مستقیمی در بورس تهران داشته باشد. دهقان در ادامه میگوید: جنبههای روانی باعث شده سرعت تاثیر تغییر قیمتها در بورس افزایش پیدا کند. در این دوره انگیزههای سفته بازی و جو هیجانی تا حد زیادی افزایش پیدا کرده است. سفته بازان به دنبال این هستند که هر از چندگاهی از هیجان اتفاقات سیاسی و اقتصادی استفاده کرده و سودهای زیادی بهدست آورند به همین دلیل این دوره نیز از افزایش قیمت کالاهایی نظیر نفت، زغالسنگ و روی استفاده کرده و در گروههای مرتبط نوسانگیری میکنند.
وی همچنین درخصوص اثر افزایش قیمتهای جهانی در شرایط بنیادی شرکتها میگوید: مهمتر از این تغییر قیمتها شرایط صورتهای مالی شرکتها در ایران است. اینکه شرکتها نرخها را با چه بودجهای پیشبینی کرده باشند بسیار مهم است. در این صورت اگر شرکتها پیشبینیهای خود را کمتر از نرخ بازارهای جهانی در نظر گرفته باشد یک وقفه زمانی نیاز است تا اثر قیمتهای جهانی روی صورتهای مالی رخ دهد. در حالت دیگر اگر شرکتها پیشبینیهای خود را بالاتر از قیمتهای جهانی منظور کرده باشند شرکتها با تعدیل منفی در صورتهای مالی مواجه میشوند که این موضوع نیز در بلندمدت مشخص میشود.
انتخابات آمریکا و اثر هیجانی کوتاهمدت
این کارشناس همچنین درخصوص تحولات بازار سهام با توجه به برگزاری انتخابات آمریکا میگوید: آنچه میتواند اثر پایدار در بازار سهام داشته باشد ثبات قیمتهای جهانی است. خوشبینی به برنده شدن دموکراتها در روزهای گذشته اثر خود را در بازار سهام گذاشته است. با این حال چنانچه نتایج انتخابات آمریکا به نفع هر کدام از احزاب باشد این موضوع تنها چند روز شاخص بورس را متاثر میکند و نمیتواند در بلندمدت در رفتار سهامداران اثرگذار باشد.
وی در پایان بیان کرد: پیشبینی میشود با فرض نوسان کم در قیمت جهانی کالاها، بازار بعد از برگزاری انتخابات آمریکا در یک روند منطقی قرار بگیرد و رفتار متعادلتری داشته باشد. انتخاب ترامپ یا کلینتون تنها اثر هیجانی دارد و بیش از این نمیتواند بر روند بازار اثرگذار باشد. در بخش دیگری از این گزارش، ولید هلالات، کارشناس بازار سهام درخصوص اثرپذیری گروههای مختلف بورسی از تغییر قیمتهای جهانی میگوید: ارزش بازار بورس و فرابورس در سطح 385هزار میلیارد تومان است. گروه شیمیایی، فلزات اساسی، نفتی و معدنیها مجموعا ارزشی در سطح 177هزار میلیارد تومان دارند؛ بنابراین شرکتهایی که بهصورت مستقیم به تغییرات قیمت جهانی وابستگی دارند حدود 46درصد از ارزش بازار را دربرمیگیرند. ضمن اینکه بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری و چندرشتهای نیز مالکیت بخشی از شرکتهای مورد اشاره را دارند که این باعث میشود تا بازار سهام ایران و جریان سودسازی این شرکتها بسیار تحت تاثیر قیمتهای جهانی باشد.
قیمتهای جهانی به کدام سمت میرود؟
این کارشناس در ادامه و درخصوص روند بازارهای جهانی گفت در بازارهای جهانی قیمت متانول به شکل با اهمیتی رشد کرده و وضعیت اوره نیز شاهد بهبود است. همچنین قیمت زغال سنگ در بازار ایران طبق فرمول تعیین شده از سوی وزارت صنعت به نرخهای جهانی نزدیک میشود که این نیز باعث رشد قیمت سهام شرکتهای تولیدکننده این محصول میشود. با توجه به اینکه شاخص pmi در کشورهای صنعتی طی ماههای اخیر بالای 50واحد بوده انتظار این است که مازاد عرضه احتمالی بهصورت عمومی، در هیچ بازاری نتواند منجر به تضعیف قیمتها شود و در نهایت چون طبق تحلیلهای مختلف انتظار داریم قیمت زغال سنگ در سطح فعلی بماند؛ بنابراین نرخ کالاها در سطح جهانی در همین سطوح میتواند حفظ شود.
اثر کوتاهمدت انتخابات در بورس تهران
هلالات همچنین درخصوص اثر انتخابات آمریکا در بازار سهام ایران میگوید: درخصوص انتخابات آمریکا، اینطور به نظر میرسد که حرفهای پوپولیستی ترامپ و سخنان حیلهگرانه هیلاری بیش از آنکه رایدهندگان آمریکایی را تحت تاثیر قرار دهد، اهالی بازار سهام ایران را تحت تاثیر گذاشته است. اهالی بازار سهام به چنین باوری رسیدهاند که ترامپ بعد از برگزاری انتخابات، برجام را نقض میکند و در مقابل هیلاری رویهای مشابه اوباما را خواهد داشت. بدون توجه به اینکه هر کدام از نامزدها چه رویکردی را در عالم عمل دنبال خواهد کرد باید بگوییم بورس تهران به دلیل اینکه از تحریمها ضربههای فراوانی دیده است، بنابراین به دنبال تداوم سیاستهای فعلی آمریکا است و طبیعی است که شخصیتی همچون هیلاری را میپسندد و با انتخاب ترامپ واکنش مثبتی از خود نشان نخواهد داد.
با این حال انتخاب هرکدام از نامزدها تاثیر بسیار مقطعی و کوتاهمدت بر بازار خواهد داشت و نباید به انتخابات آمریکا یک وزن بلندمدتی داد چون سیاست نامزدها با آنچه گفتهاند قطعا متفاوت است. نهایتا اینکه ریاستجمهوری کلینتون تاثیر روانی مثبت دارد و انتخاب ترامپ بهصورت مقطعی اثر منفی میگذارد و بعد از آن باید دید که این نامزد ریاستجمهوری در نطقهای اولیه خود چه سیاستی را برای کار تبیین میکند، اما قطعا تهدیدی برای برجام و آینده اقتصاد ایران پیش نخواهد آمد.
رشد قابل توجه حجم و ارزش بازار
بازار سهام روز گذشته با رشد 495واحدی معادل 63/ 0 درصد به سطح 79هزار و 632 واحد رسید. شاخص کل که در چند روز گذشته روند نزولی را در پیش گرفته بود، روز گذشته تحت تاثیر افزایش قیمت جهانی کالاهای اساسی با رشد مواجه شد. در بررسی صنایع بورسی فعال روز گذشته بار دیگر گروههای بزرگی چون معادن، فلزات اساسی و کانههای فلزی بیشترین اثر را بر رشد شاخص گذاشتند.
در همین زمینه بیشترین تاثیر مثبت در محاسبه شاخص را نماد «فملی» داشت و بعد از آن نمادهای «فولاد»، «وامید»، «خودرو»، «کگل» و «مبین» قرار داشتند. از نکات قابل توجه در رفتار روز گذشته بازار رشد شاخص گروه خودرو بود. شاخص این صنعت که در روزهای اخیر روند کم نوسان و بعضا نزولی داشت دیروز با اقبال سهامداران روبهرو شد و در اکثر نمادها صف خرید را تجربه کرد. در همین رابطه، نمادهایی نظیر «خودرو»، «ورنا»، «خپارس» و «خچرخش» از نمادهایی بودند که روز گذشته با فشار خرید از سوی سهامداران مواجه شدند. شرکت فرآوری مواد معدنی ایران دیروز بیشترین افزایش قیمت را به خود دید. بیشترین کاهش قیمت نیز متعلق به شرکت قند نقش جهان بود.
بورس خرسی شده است؟
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، بازار سرمایه کشور در آستانه ورود به یک فاز خرسی جدید قرار گرفته است. فاز خرسی قبلی سه ماه تا ۲۰ آبان طول کشید و بورس بعد از آن فقط به مدت یک ماه توانست صعودی بماند و دوباره نزولی شد. اکنون بعد از یک دوره ۳۵ روزه افت قیمت ها، شاخص کل بورس تهران در آستانه از دست دادن کفِ ۲۰ آبان قرار گرفته است. شرایط تقریبا شبیه مهرماه است. جایی که با وجود گزارشهای خوب و انتظار برای بهبود عملکرد و سودسازی شرکت ها، فضای روانی حاکم بر بورس سنگین است و فشار فروش عمدتا بالاست. اما این روزها یک نگرانی دیگر هم وجود دارد و آن هم شرایط اقتصادی و متغیرهای کلانی است که در کوتاه مدت از بورس حمایت نمیکنند!
بورس خرسی شده است؟
افت قیمتها و شاخصها در بورس در روزهای اخیر شرایطی نگران کننده ایجاد کرده است. غلبه فروش در هر زمانی هویداست و هر تلاشی برای بهبود قیمتها با یک فشار عرضه خنثی میشود. در این شرایط هر روز بر تعداد فروشندهها افزوده میشود؛ و این مقدمه ایجاد فاز خرسی در بازار است. برخی اکنون از خرسی شدن بورس صحبت میکنند و برخی رفتار شاخص در نیمه اول هفته جاری را در این خصوص تعیین کننده میدانند. البته مباحث مختلفی در خصوص چند رنگ شدن بازار، وضعیت بنیادین و روند کلان اقتصادی هم وجود دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
گریز از سهمهای دولتی به سهمهای مردمی؟
البته برخی خرسی شدن بورس و فرورفتن بازار به فاز ریزش دسته جمعی (مشابه آن چه از ۲۰ مرداد تا ۲۰ آبان رخ داد) را نمیپذیرند. بلکه با استناد به رشد نسبی شاخص کل هم وزن نسبت به شاخص کل در برخی دورهها و ثبات این شاخص در دورههای دیگر، بورس را دورنگ تفسیر میکنند که در آن بخشی از بازار نزولی شدید است و بخشی دیگر سودده یادر نهایت با ثبات. بخش زیان ده و خرسی بازار سهمهای بزرگ بنیادین هستند که مدام مورد دخالت دولت و حقوقیها هستند و به شدت تحت تاثیر مصوبات و ابلاغیههای دولتی هستند. نمونه بارز آن گروه فولادی است که با بخشنامه جدید وزارت صمت تحت فشار قرار گرفته است و معلوم نیست با بخشنامههای بعدی یا قوانین مجلس چه حالی پیدا کند. پتروشیمی ها، معدنیها و پالایشیها هم از مناظر مختلف تحت تاثیر دولت و تصمیمات دولتی قرار دارند. همچنین به دلار هم وابسته اند و سرنوشت دلار هم در گرو برنامههای دولت است؛ برنامههایی که شفاف نیست. حضور حقوقیها هم در این سهمها بیشتر بوده و باعث هراس بیشتر پولهای حقیقی شده است. اما بخش دیگر بازار یعنی سهمهای کوچک اگرچه ریسکهای مهم عملکردی و بازاری دارند، اما حداقل از "ریسک دولت" تهی هستند. بنا براین با اقبال حقیقیها از ریزش و ورود به فاز خرسی کم و بیش مصون مانده اند. اذهان عمومی بورسی گروه اول را "سهام دولتی" و گروه دوم را "سهام مردمی" نام گذاری کرده است. خلاصه این که این دسته از تحلیل گران تجویز عمومی برای بورس را در دوره فعلی ناصحیح دانسته و میگویند باید بین سهام دولتی و سهام مردمی تفیک قائل شد. همچنین باید بین سهام دلاری (فلزی-معدنی و پتروپالایشی) و سهام برجامی (بانک و خودرو) و سهمهای داخلی فروش دیگر تفکیک قائل شد.
فرار پول از بورس به دارایی با بازدهی ثابت
اگرچه تحلیل فوق بهرههای مهمی از واقعیت دارد و تمایز بین گروههای مختلف آشکار است، اما اگر از منظری دیگر به بازار نگاه کنیم شاهد نوعی روند یکنواخت هستیم. بر این اساس، اولا روند خروج پول حقیقی از بورس آشکار است و رقم آن در یک ماه اخیر به حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. ثانیا شرکتهای کوچک اگرچه با نقدینگی حمایت میشوند، اما از نظر بنیادین به شدت ضعیف هستند و این موضوع ریسک آنها را افزایش داده و گاهی نوسانات شدید ۱۰ درصدی نیز در آنها ایجاد میکند. درنهایت این که کلیت بازار (فارغ از دلاری یا داخلی-فروش) متاثر از رشد نرخ ارز و چشم انداز تورمی است.
جهش گاوی بورس بر شاخ تورم و رشد نرخ ارز
اگرچه رشد بورس در دو سال اخیر (از تابستان ۹۷ تا تابستان ۹۹) علل مختلفی از جمله هجوم نقدینگی، تبلیغات و مداخلات دولتی و . داشته است، اما همه ناظران اذعان دارند که موتور محرک اولیه بازار سهام، رشد نرخ ارز و فضای تورمی ناشی از آن بوده است. رشد نرخ ارز ابتدا سهام دلاری را رشد داد و بعد با ایجاد تورم، قیمت و میزان فروش شرکتهای داخلی فروش را نیز متاثر کرد؛ لذا فاز گاوی پیشین بورس بر شاخص تورم و دلار بوده و طی چند ماه اخیر نیز ثبات یا افت نرخ ارز یک محور اصلی فاز خرسی بوده است. اگر خاطرتان باشد در تحلیلهای پیشین نیز ثبات نرخ ارز در محدوده ۲۵ هزار تومان به عنوان یکی از مهمترین پیش شرطهای تحلیلهای بنیادین در خصوص ارزندگی سهمهای دلارمحور ذکر میشد.
دلار نزولی میشود
فارغ از این که آینده دلار چه شود و تحلیل درباره مذاکرات، دسترسی به منابع، سیاست دولت و . چه باشد، هم اکنون انتظاراتی جدی در خصوص افت قیمت ایجاد شده و این موضوع محرک اصلی افت بورس است. اگرچه بهانههای مختلفی مثل اقدامات دولت، رفتار حقوقی ها، تناقضات سیاستگذاریها و . هم وجود دارد، اما ریشه اصلی افت بورس، از بین رفتن انتظارات تورمی است. طی یک ماه گذشته شاهد هجوم نقدینگی به داراییها با سود ثابت (افزایش سپرده بلندمدت بانکی و خرید اوراق دولتی) بودیم که نشان از خروج پول از داراییهای فیزیکی، ارز، طلا و سهام دارد. روند رشد نقدینگی در بازه ماهانه نیز صفر شده و شاخصهای تورم ماهانه نیز موید از بین رفتن انتظارات تورمی است.
در سهام هم فروشنده شویم؟
پاسخ این سوال در بازه بسیار کوتاه مدت سخت نیست، اما در میان مدت و بلندمدت بستگی به تحلیلها دارد. از جزئیات در خصوص روند نمادهای مختلف، حمایت نقدینگی از بخشهای مختلف بازار و وضعیت بنیادین گروهها و شرکتها که بگذریم، شرایط نرخ ارز مهم است. تا پیش از این بسیاری بر ثبات نرخ ارز در بازه ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان تصریح داشتند، اما اکنون انتظارات برای افت تقویت شده است. از منظر اقتصادی برخی افت نرخ ارز را با توجه به تجربه و هضم تورم ناشی از آن منطقی نمیدانند و ثبات را بهتر از افت و خیزهای مداوم میدانند. اما مباحث سیاسی داغ و پیچیده است. برخی میگویند که دولت در تکاپوست تا با کاهش نرخ ارز زمینه را برای موفقیت نزدیکان به خود در انتخابات آینده فراهم کند و در این مسیر تلاش زیادی خواهد کرد. اما در سوی دیگر همه میدانند که افت دلار به منزله افت بورس خواهد بود و با توجه به سهامدارشدن جمعیت زیادی از مردم کشور، بازدهی سهام نیز به عنوان شاخص رای مردم، مدنظر گروههای مختلف و دولت خواهد بود؛ لذا موضوع سرراست نیست و تحلیل آن نیازمند سناریوبندی شرایط مختلف از نظر اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی است. از منظر سرمایه گذاری، تسهیم دارایی بین بازارهای مختلف و قراردادن بخش مناسبی از آن در بازارهای بدون ریسک منطقی است.
منبع: خراسان
بورس متاثر از رفتار نقدینگی است
ما را دنبال کنید
كرونا، نرخ ارز و آینده بورس
ارسلان ظاهری كارشناس اقتصادی
نقدینگی لجامگسیخته، قیمت سوخت (بنزین و گازوئیل) و نرخ ارز را شاید بتوان سه متغیر راهبردی در اقتصاد ایران دانست كه تغییر و تلاطم در هركدام بهتنهایی میتواند سایر بخشهای اقتصاد ایران را بهشدت متأثر کند. آخرین برآوردها نشان میدهد مانده نقدینگی از رقم 2500 هزار میلیارد تومان گذشته و در غیاب مهار و هدایت بهسوی بازارهای مولد در حال تبدیلشدن به سونامی است. علیرغم روند نزولی بورسهای جهانی، بازار سرمایه در ایران صعودی است و 20اردیبهشت 1399 شاخص بورس وارد كانال یك میلیون واحدی شد.
اراده دولت اصلیترین علت رشد صعودی بورس است. دولت، هم میخواهد بخشی از كسری بودجه خود را با عرضه سهام شركتهای دولتی تأمین و هم موقتا بخش اعظمی از نقدینگی موجود در جامعه را روانه این بازار كند.
البته هدایت نقدینگی به بورس لزوما به معنای ورود آن به بخش مولد نیست و الزاما منجر به برطرف كردن خطر هجوم آن به سایر بازارهای غیرمولد هم نمیشود، چراكه نهایتا این نقدینگی در بورس در دست فروشنده نهایی سهام است و این سؤال وجود دارد كه او در بزنگاههای حساس با آن چه خواهد كرد؟ بنابراین این سؤال و نگرانی بزرگ باید در ذهن سیاستگذار به قوت خود باقی بماند كه برای اینكه نقدینگی از بورس به بازارهای دیگر هجوم نبرد، چه باید كرد؟
اولین پاسخ غیرمستقیمی كه حامیان یك طیف فكری به این سؤال دادهاند، دمیدن در تنور نرخ ارز و توصیه به افزایش آن است. مروجان اصلی افزایش نرخ ارز در سالهای گذشته - به بهانه تشویق و افزایش صادرات كه حالا چشمشان را بر همه وعدههای محققنشده بهرغم افزایش نرخ طی دو سال گذشته بستهاند - این روزها از دلار 20 و چند هزار تومانی! سخن به میان میآورند. چراكه تجربه نشان میدهد افزایش نرخ ارز منجر به تورم شده و مجددا تا اطلاع ثانوی بورس را شعلهور نگه میدارد. نسخهای كه هم بهشدت پرهزینه است و هم ناپایدار و هم تخریبكننده بخش واقعی اقتصاد.
افزایش نرخ ارز در شرایط فعلی به هر بهانهای یك خطای راهبردی است. اگر قرار باشد در لوای كرونا و به بهانه جلوگیری از ریزش بورس، نرخ ارز دستكاری و افزایش یابد - كه هماكنون با اراده مسؤولان بانك مركزی به كانال 16200 تومان رسیده - باید بهشدت نگران این روند بود و از الآن باید زنگ بیدارباش را برای مسؤولان به صدا درآورد. چراكه:
الف. افزایش نرخ ارز در تضاد با شعار جهش تولید است و به دلیل آنكه حدود 50 درصد هزینه صنایع، ارزی است بیشترین آسیب را به بخش تولید خواهد زد.
ب. افزایش نرخ ارز در تضاد با منافع اقشار ضعیف و متوسط است. هرگاه ارز گران شده، افزایش قیمتها (بهویژه مواد خوراكی)، تورم و كاهش قدرت خرید خانوارها را به دنبال داشته و فاصله طبقاتی را تشدید و ضریب جینی را افزایش داده است.
ج. اگر عرضه ارز بهواسطه كاهش ارزش صادرات كاهشیافته، تقاضای ارز نیز كاهشیافته، چون ارزش واردات و به همان میزان تقاضا برای ارز نیز كاهشیافته است. معمولا در ماههای پایانی سال و ایام نوروز، شاهد خروج حجم زیادی از منابع ارزی در قالب بورس متاثر از رفتار نقدینگی است تقاضای ارز برای مسافرت بودهایم كه امسال بهتبع كرونا و بسته شدن مرزها، این تقاضا تقریبا حذف شد.
د. شادی ناشی از جذب نقدینگی در بورس به میزان هزار میلیارد تومان براساس اظهارات كارشناسان، در حالی است كه روزانه حدود 1500 میلیارد تومان بر نقدینگی افزوده میشود؛ بنابراین باید افزایش سرسامآور نقدینگی را بهصورت ریشهای حل كرد. باید جلوی رشد فزاینده نقدینگی كه با نقش مخرب بانكها و رفتارهای مالی پرخطر دولت در حال افزایش است را از طریق عوامل مؤثر بر پایه پولی و ضریب فزاینده گرفت و آن را بهدرستی به بخشهای مولد هدایت كرد و حتی بخشی از آن را از بین برد.
برداشت بورس بازان از جلسه مهم سه شنبه
1399/12/26
سه شنبه شورای عالی بورس ممکن است اقدامات مهمی را به تصویب برساند. دورنمای احتمالی رفتار بازار در سال 1400 را بهتر است با این جلسه پیوند داد.
به گزارش فراسرمایه ، بازار در روزهای آخر خود کاری خود در سال 99 همچنان درگیر و دار صفهای فروش است. اگرچه بازار سهام همچنان سیکل دو روز قبل خود را تکرار میکند اما بورس بازان منتظر جلسه روز سهشنبه درباره بورس هستند، زیرا که شنیدههایی حاکی از تصمیم مهم شورای عالی بورس درباره اقدامات اخیر سیاستگذار هستند. هر گونه تغییر در ریل سیاستگذار که منجر به عدم دخالت او شود، میتواند پیامدهای مثبتی را به دنبال داشته باشد و البته در رفتار بعدی بورس بازان تعیین کننده خواهد بود.
در غیاب تحلیل، به عنوان گوهر فراموش شده بازار، همچنان هیجان افسار بازیگران را در دست دارد و روند کنونی رفتار بازار را میتوان در همین مختصات مورد کنکاش قرار داد. البته دو روز پایانی کاری سال 99 را باید همچنان با اقبال بازار به سهامداران همسو دانست، چرا که در هفته کاری آخر بازار با وجود فشار عرضهها برای نقدکردن سهام و استراتژی مدیریت بازار توسط بورس بازان، همچنان متقاضیانی برای خرید وجود دارند. خارج از بررسی روند بازار، برخی شائبهها نیز در بازار شنیده میشوند که بر مبنای آنها حقوقیها به صورت دستوری در هفته آخر سال مبادرت به خرید سهام میکنند.
بررسی یکساله گذشته روند بازار سهام که بیشتر متاثر از جایگیری جریان پول بوده تا وضعیت بنیادی شرکتها، خود گویای ناقص بودن فهم بازار در ارزشگذاری سهام (اگر قیمت سهام را حاصل و برآیند میزان نقدینگی در جریان تولید بدانیم) است.
حالا اما این دو روز پایانی بازار را باید در انتظار نشست که آیا شاخص میتواند به بورس متاثر از رفتار نقدینگی است کانال بعدی برود یا اینکه در همین سطح فعلی باقی میماند، فعلاَ که خطر ریزش بازار و 6 رقمی شدن شاخص در سال 99 رفع شده است. در سال 1400 هم بازار چشم انتظار اقدامات احتمالی سیاستگذار و مختصات اقتصاد ایران متاثر از پارامترهای سیاست خارجه با توجه به انتخابات ریاست جمهوری 1400 خواهد بود.
ادامه روند نوسانی در بورس
علیرضا عزیزالهی | کارشناس بازار سرمایه
افزایش ارزش معاملات در چند روز گذشته، دیروز نیز تداوم داشت و باعث شد شاخص کل که در ابتدا وارد فاز منفی شده بود در نهایت با رشد حدود 9هزار واحدی به کار خود پایان دهد.
اگرچه همچنان تعداد زیادی از سهمهای بازار درگیر صفوف فروش هستند، ولی باتوجه به بهبود روند معاملات و کاهش هیجان در کلیت بازار، قرار بر این است که سه شنبه جلسهای توسط شورای عالی بورس در خصوص بررسی نتایج حاصل از اجرای قانون دامنه نوسان نامتقارن و تداوم یا عدم تداوم آن برگزار گردد.
به نظر میرسد با حذف این قانون و برگشتن به شرایط قبل، سایر سهمهای بازار نیز بتوانند زودتر به تعادل برسند. پیشبینی میشود امروز نیز مانند چند روز گذشته، شاهد روندی نوسانی و متعادل در بازار باشیم.
اتمام تسویه اعتباری
احمد بزرگی | کارشناس بازار سرمایه
دیروز بازار کار خود را با منفی آغاز کرد و کسانی که باید تسویه میکردند و یا پول برای عید میخواستند، دیروز آخرین روز برای فروش بود. انتظار میرود، دیروز تعداد فروشنده ها کمتر شود و بازار مثبت تر از دیروز باشد.
مهمترین نکته بازار
امیرحسین واعظ | کارشناس بازار سرمایه
فروش بیش از 40 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی دولتی، مهمترین نکته بازار دیروز بود. این میزان فروش اوراق دولتی را با ارزش 7 هزار میلیارد تومانی معاملات خرد که مقایسه کنیم متوجه میشویم بورس همچنان در سایه فروش اوراق بدهی قرار دارد. این میزان فروش اوراق از یک سو حساسیت سهامداران و از سوی دیگر نگرانیها بابت رشد نقدینگی در سالهای آتی را تشدید کرده است.
در کنار این موضوع از آنجایی که دیروز آخرین مهلت سهامداران برای فروش سهم و دریافت مبلغ آن قبل از تعطیلات نوروزی بود، حجم عرضهها در بازار افزایش قابل توجهی داشت. در مقابل، سبزپوشی نمادهای شاخص ساز به خصوص در گروه محصولات شیمیایی، بار دیگر سبزپوشی شاخصکل را تداوم بخشید.
در هر حال اکنون بازار سرمایه در یک سیکلی گرفتار شده است و تنها در شرایطی از این سیکل خارج خواهد شد که یا فروش اوراق دولتی پایان یابد و یا دامنه نوسان به حالت قبل باز گردد. باید دید سه شنبه در جلسه شورای عالی بورس، تصمیمی گرفته خواهد شد که بازار را از این حالت خارج کند؟
پیش بینی بازار سرمایه در دو سناریوی حذف و ابقای تحریم ها
یک کارشناس بورسی آینده بازار سرمایه را با دو سناریوی محتمل ادامه تحریم های ظالمانه علیه ایران و توافق بر سر حذف آن را بررسی کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، سجاد موحد یک کارشناس بورس در یادداشتی برای خبرگزاری مهر، دو سناریوی احتمالی پیش روی بازار سرمایه را در شرایط لغو تحریمهای ظالمانه علیه ایران و همچنین ادامه تحریمها و شرایط کنونی تحلیل و پیش بینی کرده است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
رخدادهای سیاسی همواره از جهات مختلف بر بازارهای مالی در جهان و ایران تأثیرگذار بوده است. از جمله مهمترین رخدادهای سیاسی میتوان به تحریمهای اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران در زمینههای صادرات نفت ایران و تحریم بانک مرکزی ایران اشاره کرد که منجر به ناتوانی بانک مرکزی ایران در وصول درآمد حاصل از فروش نفت به کشورهای جهان شده است. لذا با توجه به تأثیر تحریمها بر شاخصهای کلان اقتصادی و در نهایت اثرگذاری آن بر بازار سرمایه میتوان دو سناریو ادامه یافتن شرایط تحریمی و لغو تحریمها را بررسی نمود.
سناریو اول: ادامه یافتن شرایط فعلی
رشد نقدینگی
علت اصلی نوسانات بازارهای مختلف از جمله بازار سرمایه را باید در رشد نقدینگی و افزایش این رشد در سالهای اخیر دانست. در حالی که متوسط رشد نقدینگی در چهل سال اخیر حدود ۲۴ درصد بوده، این میزان در ماههای اخیر به بیش از ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است و در صورت ادامه دار بودن این رشد تا پایان سال با حجم نقدینگی ۴ هزار و ۶۳۱ هزار میلیارد تومان و رشد متوسط سالانه ۳۳.۲ درصدی روبه رو خواهیم شد.
علت رشد نقدینگی را در دو عامل ناترازی بانکها و کسری بودجه دولت میتوان جستجو کرد که در صورت حل این دو مشکل میتوان رشد نقدینگی کشور را کنترل کرد و کاهش داد.
بانکها به امهال وامهای غیرجاری و ثبت وامهای جدید، زیان انباشته زیادی دارند اما به دلیل قدرت خلق پول آن را در ترازنامه خود مخفی کردهاند. یکی از دلایل اصلی رشد نقدینگی به خصوص در سالهای ۹۲ تا ۹۶ خلق پول گسترده بانکها برای پنهان کردن ناترازی خود بوده است که نهایتاً خود را در تورمهای افسارگسیخته سالهای اخیر نشان داده است.
کسری بودجه دولت عامل دیگر خلق پول و رشد نقدینگی است.
عامل مسلط خلق پول در اقتصاد و افزایش نقدینگی، همواره کسری بودجه دولت بوده است، به گونهای که میتوان گفت عمده پول موجود در اقتصاد به واسطه تأمین مالی این کسری، انتشار یافته است.
به عبارتی، کسری بودجه دولت تا پیش از کاهش درآمدهای نفتی دیده نمیشد. اما با کاهش درآمدهای نفتی دولت، این کسری بودجه به تدریج نمایان شده است و در صورت عدم تأمین این کسری از منابع ممکن دیگر از جمله انتشار اوراق به ناگزیر استفاده میشود که مجدداً این کسری، دیر یا زود از محل پایه پولی بانک مرکزی تأمین خواهد شد.
نااطمینانی پیش روی اقتصاد ایران
نااطمینانی در مورد افق پیش روی اقتصاد کشور منجر به این میشود تا مردم ریال کمتر نگهدارند و سعی کنند در اولین فرصت ممکن ریال خود را تبدیل به دارایی دیگری کنند تا از این طریق بتوانند ثروت خود را در مقابل نوسانات و تورم پیشروی اقتصاد مصون و حفظ نمایند.
دلیل اصلی این مسئله آن است که مردم انتظار دارند که قیمتها در آینده افزایش پیدا کند و از این رو ترجیح میدهند تا حتی المقدور پول نقد نگهداری نکنند که این خود منجر به افزایش سرعت گردش پول میشود.
افزایش سرعت گردش پول بدین معناست که به میزان مشخصی از کالای موجود در اقتصاد نیاز به پول برای تبادل آنها کمتر خواهد بود. زمانی که میزان کالا و خدمات در اقتصاد ثابت است، افزایش سرعت گردش پول خود را در افزایش قیمتها، به خصوص قیمتهای دارایی و مالی نمایان میکند.
افزایش نرخ ارز
تحولات بازار سرمایه متأثر از رشد بالای نقدینگی است که این رشد با تأثیر بر روی قیمت دلار، عامل افزایش رشد بازار سرمایه است. همزمان با رشد نقدینگی بالا، تحریمها و نرسیدن ارز به داخل کشور، قیمت دلار افزایش یافته که نتیجه آن افزایش انتظارات تورمی و رشد بازار سرمایه خواهد بود.
از این رو میتوان گفت شاخص بازار سرمایه یک معلول است که علت رشد آن، افزایش رشد دلار است. از این نگاه بازار سرمایه نمیتواند به عنوان پیشران و لنگر اسمی انتظارات تورمی قرار بگیرد، بلکه نرخ ارز لنگر انتظارات است و تغییرات آن، تغییرات سایر بازارها را به دنبال خواهد داشت.
سناریوی دوم: لغو تحریمها
کنترل نقدینگی
نگرشی که سرمایه گذاران نسبت به مذاکرات هستهای و احتمال بهبود شرایط اقتصادی دارند؛ میتواند بر نحوه تصمیم گیری آنها در بازار سرمایه تأثیر بگذارد. یک رخداد سیاسی مانند اعلام برگزاری مذاکرات منجر به کاهش انتظارات تورمی و تثبیت نرخ ارز خواهد شد.
بدین صورت که با لغو تحریمها، درآمد نفتی افزایش مییابد، دولت نیز میتواند هزینههای جاری و عمرانی خود را از این طریق تأمین کند. درنتیجه بخشی از کسری بودجه دولت از این طریق تأمین میشود و دیگر نیازی به خلق پول و انتشار اوراق جهت تأمین کسری نخواهد بود.
با افزایش درآمد نفتی دولت، عدم فشار به بانک مرکزی و بازار سرمایه برای جبران کسری بودجه میتوان انتظار بازگشت استقلال بانک مرکزی جهت اعمال سیاستهای پولی مستقل و بهبود وضعیت بازار سرمایه را داشت.
رشد منابع ارزی
در شرایط لغو تحریمها، امکان نقل و انتقال منابع مالی فراهم میشود و ایران مجدداً قادر به صادرات حجم بالایی از نفت خواهد شد. بنابراین درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت برای کشو افزایش خواهد یافت. علاوه بر درآمد حاصل از فروش نفت، آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده در خارج از کشور نیز منجر به تقویت عرضه ارز در کشور میشود.
نکته حائز اهمیت آنکه کاهش بیش از اندازه نرخ ارز نیز آسیب جدی به ساختار بودجه دولت خواهد زد که دلیل آن کسری بودجه دولت است؛ پس بهترین شرایط برای نرخ ارز، نه ریزش و نه صعود هیجانی است، بلکه نگه داشتن ثبات نرخ ارز و پیش بینی پذیر بودن آن خواهد بود. با تثبیت نرخ ارز و کاهش انتظارات تورمی، انتظار بهبود شرایط بازار سرمایه را میتوان داشت.
واکنش سرمایه گذاران؛ مثبت یا منفی؟
از نتایج توافق در مذاکرات هستهای، واکنش مثبت سرمایه گذاران نسبت به بازار سرمایه خواهد بود که مربوط به پیش بینی آنها از بهبود فضای کسب و کار، رونق اقتصادی کشور و بهبود شاخصهای اقتصاد کلان است.
مهمترین علت عکس العمل مثبت سرمایه گذاران را باید در خوش بینی نسبت به بهبود وضعیت در پی به نتیجه رسیدن مذاکرات دانست؛ به نحوی که حذف احتمالی محدودیتها، باز شدن قفلهای تحمیلی که مانع رشد و توسعه کشور میشود، بهبود شرایط صادرات و ارزآوری، رفع محدودیتهای بانکی و دسترسی به بازارهای متنوع میتواند از توافق هستهای حاصل شود و بر رفتار مثبت سرمایه گذاران بورس متاثر از رفتار نقدینگی است تأثیرگذار باشد.
همچنین مذاکرات هستهای میتواند منجر به عکس العمل منفی از سوی سرمایه گذاران شود. درصورتی که سرمایه گذاران، انتظار بدتر شدن فضای کسب و کار را داشته باشند، احتمال عکس العمل منفی نیز وجود دارد. همواره در بازار سرمایه، حوادث بد تأثیر نمایانتری نسبت به حوادث خوب دارد؛ در نتیجه نوسانات بازار سرمایه در پی اخبار بد شدیدتر خواهد بود.
بازاری که در نهایت تحت تأثیر است
در ایران همواره متغیرهای سیاسی همچون تحریمها، برجام و خروج از آن نقش مهمی در اقتصاد ما داشته و در حال حاضر کارایی متغیرهای اقتصادی صرف به حداقل خود رسیده است. در نتیجه اغلب سیاستهای پولی و مالی، به خصوص سیاستهای اتخاذ شده توسط بانک مرکزی در مورد کاهش نرخ ارز با تأثیر از تحولات سیاسی پیش میرود و به دنبال آن روند بازار سرمایه نیز از آن پیروی خواهد کرد. بنابراین هرگونه اقدام و سخنی از سوی مسئولان داخلی و خارجی، بلافاصله روی نرخ ارز و به تبع آن بر بازار سرمایه تأثیرگذار خواهد بود.
حرکت به سمت آرامش و ثبات در روابط سیاسی، تأثیر بسزایی بر متغیرهای کلان اقتصادی خواهد داشت.
کنترل نقدینگی، جبران کسری بودجه دولت، افزایش درآمد نفتی و ارزآوری از نتایج توافقات هستهای خواهد بود که تأثیر مستقیم بر بازار سرمایه میگذارند و با بازگشت ثبات به اقتصاد کشور، انگیزه سرمایه گذاران داخلی و خارجی برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه افزایش خواهد یافت.
از سوی دیگر، به نتیجه نرسیدن مذاکرات میتواند منجر به بی ثباتی در اقتصاد، رشد نقدینگی، افزایش نرخ بهره و کسری شدید بودجه دولت شود. این دو سناریو پیش روی بازار سرمایه است و تحلیل دقیق این سناریوها نیازمند آشکار شدن مفروضاتی است که در گذر زمان و به تدریج به آن خواهیم پرداخت.
دیدگاه شما